سلام من یک سال چند ماهه ازدواج کردم و شوهرم تک فرزند است و هروقت گفته ایم برویم. خانه خواهرم گفته است نه یعنی بعد از ازدواجمان به نه اکتفا می‌کند در دوران عقد اینطور نبود. او به مادر پدرم و به همه خانواده ام احترام می‌گذارد ولی به خانه خواهرم می‌گوید نه نمیام چه کنملطفا جواب بدین
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس نگرانی شما در این مورد قابل درک است چرا که نیاز به رابطه با اعضای خانواده و داشتن حق انتخاب و عدم وجود مانع در این مسیر از موارد مهمی محسوب می شوند.
درباره اینکه آیا تا به حال در این زمینه با یکدیگر صحبت کرده اید و آیا از ایشان دلیل مخالفتشان را پرسیده اید و در این صورت ایشان چه کفته اند، هیچ توضیحی ندادید.
اما به نظر می رسد که بهترین راه در اینگونه موارد که مشکل یا اختلاف بین فردی وجود دارد فقط صحبت کردن و گفتگو با هدف رسیدن به توافق و درک مشترک است.
چرا که ادراک یا همان برداشت وتفسیر افراد با یکدیگر متفاوت است، همانطور که خواسته ها و انتظارات آنها ممکن است با یکدیگر متفاوت باشد و معمولا همین موارد هستند که باعث اختلاف نظر و مشکلات و تعارضات بین فردی می شوند.
و مسلما هرچه رابطه افراد با یکدیگر بهتر و نزدیکتر و صمیمی تر باشد احتمال وجود اینگونه اختلافات هم بیشتر خواهد بود.
به اینکه شما در اینگونه موارد دست به چه رفتارهایی می زننید هم اشاره ای نکردید اما بهتر است بدانید که رفتارهایی مانند توهین، سرزنش، قضاوت، قهر و بی توجهی و یا رفتارهای پرخاشگرانه هیچ کدام نه تنها کمک کننده نخواهند بود بلکه باعث تخریب روابط هم می شود.
در این مواقع بهترین راه و شاید تنها راه موثر همان گفتگو و صحبت کردن بدون پرخاشگری یا هیجان منفی است.
به این ترتیب که در موقعیت مناسبی که احساستان بد نیست و از نظر هیجانی در حالت معمولی قرار دارید در این زمینه با یکدیگر گفتگو کنید.
بهتر است در ابتدا با مطرح کردن موقعیتی که باعث ناراحتی شما شده، بدون هیچگونه تفسیری شروع کنید.
در قدم بعدی درباره اکارتان و برداشتی که در این زمینه دارید صحبت کنید و سعی کنید واضح و بدون ابهام مطرح کنید.
سپس درباره احساستان به همین ترتیب توضیح دهید و بهتر است از ضمیر من برای توصیف احساساتی که در این زمینه تجربه می کنید استفاده کنید.
در آخر هم خواسته و انتظارتان را به صورت صریح و بی ابهام مطرح کنید.
بعد می توانید به ایشان هم فرصت بدهید تا درباره دلایل و یا احساسات و افکارشان متقابلا توضیح دهند و در آخر سعی کید با شنیدن یکدیگر و پس از تلاش برای درک کردن یکدیگر و آشنایی با ادراک یکدیگر، بر سر این موضوع به یک توافقی برسید.
نکته خیلی مهم در این میان این است که دقت داشته باشید که باید از هرگونه رفتار مخربی که در بالا به آن اشاره شد بپرهیزید چرا که شما را از مسیر حل مسئله خارج کرده و به کل از هدف اصلی منحرف خواهد کرد.
به جای آن رفتارهای پیوند دهنده ای مانند همدلی، حمایت، گوش دادن و نشان دادن توجه به احساسات و نظرات طرف مقابل می تواند بسیار کمک کننده باشند.
از آنجا که در ابتدای زندگی مشترکتان قرار دارید و آموختن یکسری از مهارتها می تواند برای بهبود رابطه تان بسیار کمک کننده باشد، به شما پیشنهاد می شود برای دریافت راهنمایی در اینگونه موارد و کسب مهارتهای لازم در زمینه حل اختلافات خودتان به یک زوج درمانگر مراجعه نمایید تا بتوانید در جهت ارتقای کیفیت رابطه و زندگی مشترکتان اقدامات مفیدی انجام دهد و گام های موثری در این زمینه بردارید.
شاید اولش بخاطر مهریه باشه بیشتر کینه ها منشا مهریه رد داره. مهریه من کم بود و مهریه خواهرم بسیار زیاد و سر همین مسئله عمه ام با پدرم بحث کرد و پدر پدرمم باعث شدکه دخترش نبینه بخاطر اینکه عمم مادرشوهر خواهرم بود چند ماه و همین الان بخاطر مهریه قهر گذشتی میکنن. شاید منشا اینو داره. و همین طور خواهرشوهر خودمم زیاد دیگه اونطوری خوب نیست و من دوست دارم بخاطر اینکه از طرف شوهرم کسی نیست رفت وآمد کنم با خانواده خودم وبیشتر باشه. و هروقت صحبت کردیم گفته نه کن همشون دوست دارم تو بدبینی کمکم کنید خیلی بد چاهی افتادم
خیلی ممنون با صحبت کردن تونستم قانعش کنم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟