نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: متاهلم ولي هنوز عشق قديمي به پام نشسته

1794
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2020
    شماره عضویت
    43733
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    متاهلم ولي هنوز عشق قديمي به پام نشسته

    سلام خسته نباشيد يه سوال دارم و ممنون ميشم ازتون راهنماييم كنيد چون واقعا نميدونم چيكار بايد كنم
    بنده چهار ساله ازدواج كردم و دو سال هم عقد جمعا شش ساله ازدواج كردم و يه دونه بچه دارم قبل از ازدواجم با دختري تو رابطه بودم و همو دوست داستيم و بنا ب دلايلي نشد به هم برسيم و بعد از ازدواجم هم باهم در ارتباط بوديم و هنوز اون دختر نشسته به پام كه مال هم بشيم يروزي خيلي هم دوستش دارم نميدونم چيكار بايد كنم لطفا راهنماييم كنيد🙏🏼

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2020
    شماره عضویت
    43722
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : متاهلم ولي هنوز عشق قديمي به پام نشسته

    خیانت به همین میگن آقای محترم تف به همچین مردایی

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : متاهلم ولي هنوز عشق قديمي به پام نشسته

    سلام به شما دوست عزیز
    احساسات شما قابل احترام می باشد اما دقت کنید که شما اگر مایل به ازدواج با ایشان بودید بهتر بود شرایط را قبل از ازدواج برای رسیدن بهم برنامه ریزی می کردید در زمان فعلی هرگونه ارتباط شما خیانت محسوب می شود و این خانم نیز نیاز است که موقعیت شما و متاهل بودنتان را درک کنند و بتوانند حقیقت موجود را مد نظر قرار بدهد تا بتوانند برای زندگی خود تصمیم گیری داشته باشند ادامه دادن این رابطه برای هردوی شما می تواند آسیب های زیادی را به همراه داشته باشد .
    بهتر است سعی کنید همه شرایط را مد نظر قرار بدهید و در این مورد تصمیم گیری کنید این خانم نیز دچار وابستگی می باشند که با مراجعه به رواننشاس می توانیم به ایشان در این جهت کمک کنیم .

  4. 4 کاربران زیر از ravanshenas-therapy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : متاهلم ولي هنوز عشق قديمي به پام نشسته

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ariyana نمایش پست ها
    سلام خسته نباشيد يه سوال دارم و ممنون ميشم ازتون راهنماييم كنيد چون واقعا نميدونم چيكار بايد كنم
    بنده چهار ساله ازدواج كردم و دو سال هم عقد جمعا شش ساله ازدواج كردم و يه دونه بچه دارم قبل از ازدواجم با دختري تو رابطه بودم و همو دوست داستيم و بنا ب دلايلي نشد به هم برسيم و بعد از ازدواجم هم باهم در ارتباط بوديم و هنوز اون دختر نشسته به پام كه مال هم بشيم يروزي خيلي هم دوستش دارم نميدونم چيكار بايد كنم لطفا راهنماييم كنيد������������

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    دوست گرامی در حال حاضر متاهل و داری یک فرزند هستید و هرگونه اندیشیدن به شخص دیگر تعامل و دوست داشتن و......در جایگاه خودش نوعی خیانت محسوب میشه
    بهتر بود قبل از ازدواج با همسرتون تصمیم گیری میکردین که با چه کسی ازدواج کنید تا بعدا دچار مشکلات نشین
    درحال حاضر به شما پیشنهاد میشه سعی کنید که از رابطه داشتن با اون خانم پرهیز کنید چون باعث به وجود اومدن مشکلات متعددی برای شما و اون خانم میشه

    اون خانم باید برای زندگی خودش تصمیمات درست اتخاذ کنه
    ودر این جهت باید به مشاوره و روان شناس مراجعه کنه تا در مسیر رهایی از وابستگی کمک تخصصی دریافت کنه

  6. 2 کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2020
    شماره عضویت
    43722
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : متاهلم ولي هنوز عشق قديمي به پام نشسته

    سلام خانوم دهقان خوب هستین. من مشکلی دارم. شوهرم اصلا به خانه خواهرم نمی آید احترام کامل رامیگذارد ولی هرچقدر می‌گویم برویم آنجا می‌گوید نه و دلیلش خستگی خودش و باجناق است نمیدونم چگونه راضیش کنم به این کار. راستش سر مهریه من همه فامیل باهم بد شدن طوری که اگر بروم ومهریمو ببخشم همه ساکت می‌شوند. باهم آشتی می‌کنند. مهریه من کم و مهریه خواهرم خیلی زیاد است و فامیل به همین دلیل دعوا کردند. ولی شوهرم احترام کامل رامیگذارد ولی نمی‌دانم چرا هروقت می‌گویم برویم خانه خواهرم می‌گوید نه ومن 2ساله با این مردم 5ماه عقد بودم و یک ساله نیم عروسی کردم خیلی برایم سخت است که می‌گوید نه چه کنم

  8. بالا | پست 6


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : متاهلم ولي هنوز عشق قديمي به پام نشسته

    نقل قول نوشته اصلی توسط Minooooo نمایش پست ها
    سلام خانوم دهقان خوب هستین. من مشکلی دارم. شوهرم اصلا به خانه خواهرم نمی آید احترام کامل رامیگذارد ولی هرچقدر می‌گویم برویم آنجا می‌گوید نه و دلیلش خستگی خودش و باجناق است نمیدونم چگونه راضیش کنم به این کار. راستش سر مهریه من همه فامیل باهم بد شدن طوری که اگر بروم ومهریمو ببخشم همه ساکت می‌شوند. باهم آشتی می‌کنند. مهریه من کم و مهریه خواهرم خیلی زیاد است و فامیل به همین دلیل دعوا کردند. ولی شوهرم احترام کامل رامیگذارد ولی نمی‌دانم چرا هروقت می‌گویم برویم خانه خواهرم می‌گوید نه ومن 2ساله با این مردم 5ماه عقد بودم و یک ساله نیم عروسی کردم خیلی برایم سخت است که می‌گوید نه چه کنم
    سلام باید تاپیک مجزا بزنید تا خانم دهقان متوجه جدید بودن تاپیک بشن و بهتون مشاوره بدن به لینک زیر برین و تاپیک تون رو ایجاد کنید
    لینک : https://forum.moshaver.co/newthread....ewthread&f=122

  9. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42303
    نوشته ها
    220
    تشکـر
    0
    تشکر شده 71 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : متاهلم ولي هنوز عشق قديمي به پام نشسته

    با سلام خدمت شما
    دوست عزیز احساس شما قابل درک است.
    به نظر می رسد مسئله اصلی که در اینجا مطرح است یک فرایند تصمیم گیری است.
    ذات تصمیم گیری اصولا با اندکی احساس تاسف و افسوس همراه است چرا که ماهیتا به گونه ای است که ما از بین گزینه های موجود سعی می کنیم گزینه ای را انتخاب کنیم که برای ما از نظر سود و منافع کفه سنگینتری دارد.
    این بدان معنا است که هرگز به این صورت نیست و نخواهد شد که ما مطئن باشیم گزینه ای که انتخاب می کنیم حتما بهترین است آن گزینه ای که آن را که کنار گذاشته ایم و انتخابش نکرده ایم کاملا بد بوده و هیچ اشتیاقی به آن نداشته ایم.
    اساسا چنین دیدگاه و برداشتی درباره تصمیم گیری اشتباه و به دور از واقعیت است.
    چه بسا گاهی انتخاب باید از بین دو یا چند گزینه موجودی صورت گیرد که هم وزن هستند و حتی دچار نعارض می شویم.
    اما به هر حال واقعیت این است که نمی توانیم همه ویژگی های مثبت آنها را داشته باشیم بکه به هرحال باید دست به انتخاب بزنیم.
    و در اینگونه موارد می توانیم به ارزشهای خودمان رجوع کنیم که اساسا چه رویکرد و کدام مسیر به زندگی ما در بلند مدت معنا می بخشند.
    به عنوان مثال اگر خانواده برای ما ارزش باشد و اولویت داشته باشد، ما هر چقدر هم که کسی را دوست بداریم اگر به قیمت از دست دادن خانواده ای که داریم تمام شود، بهتر است آن گزینه را کنار بگذاریم اگر می خواهیم در بلند مدت احساس رضایت داشته باشیم.
    هر آنچه درباره فرایند تصمیم گیری و ماهیت و ویژگی های آن عنوان شد درباره ازدواج که از مهمترین تصمیمات زندگی هر فردی محسوب می شود هم صادق است.
    به نظر می رسد در صحبتهای شما چند نکته وجود دارد.
    نکته اول اینکه اگر ایشان مورد مناسبی برای ازدواج بودند و امکان پذیر بود که حتما در همان زمان خودش این وصلت سر گرفته بود و اگر نشده به این معنا است که مسائل و چالشها و مشکلاتی وجود داشته که مانع این پیوند شده است و این یعنی دوست داشتن صرف برای تشکیل زندگی مشترک هرگز کافی نیست و در آن زمان شما تصمیم به جدایی و ازدواج با فرد دیگری گرفته اید و این انتخاب خودتان بوده است.
    اما ظاهرا ایشان را هم در کنار رابطه ازدواجتان نگه داشته اید که حتما می دانید همین رفتار هم به نوعی خیانت محسوب می شود چرا که شما احتمالا در مواردی درست به پنهانکاری زده اید.
    نکته دیگر این است که ایشان نتوانسته اند با واقعیت امر کنار بیایند و به نظر نمیرسد از سلامت روان برخوردار باشند چرا که اینهمه مدت در این رابطه مانده اند و با وجود ازدواج شما همچنان امیدوارهستند و این یعنی قادر به پذیرش واقعیت و رفتن به سمت زندگی خودشان نیستند که این خودش یک مشکل بزرگ محسوب می شود.
    نکته دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که در اینگونه روابطی که اصطلاحا به آن روابط موازی می گویند، فرد درون خانواده با همسرش و فرزندش چون زیر یک سقف زندگی می کنند و زندگی مشترک دارند احتمال وجود چالشها و مسائل و مشکلات و اختلافات بین فردی زیاد است.
    و زمانی که فردی بیرون از این رابطه و در یک فضای دیگری وجود دارد، رابطه با او بسیار می تواند فانتزی گونه، خوشایند و به دور از هرگونه درگیری و سختی های زندگی مشترک باشد و همین افراد را فریب می دهد که حتما کیفت این رابطه خیلی بهتر است و از همین فاصله جذاب به نظر می رسد.
    غافل از اینکه تشکیل زندگی و رفتن زیر یک سقف روابط را پیچیده تر و در مواقعی دشوارتر می کند و تلخی و شیرینی را در کنار هم دارد و گاهی ممکن است مشکلات آن بیشتر هم باشد، گاهی ناامیدی غم و ناکامی بیشتر می شود اما بهر حال مراقبت می خواهد و این خاصیت زندگی مشترک است.
    و خاصیت روابط موازی هم همین است که فقط حال خوب با آن تجربه می شود به خصوص اینکه طرف مقابل بخواهد همه جوره با آن کنار آمده و سطح انتظارات و خواسته هایش را به طور موقت تا حصول نتیجه اصلی، به کف برسانند.
    حالا تصمیم با شما است که به کدام سمت می خواهید بروید.
    قطعا ادامه دادن به این شکل میسر نخواهد بود و به این شکل نخواهد ماند.
    اگر آن فرد هم برایتان مهم باشد به نظرتان چگونه به او هم کمک کرده اید؟ اینکه همچنان او را در کنار خودتا نگه دارید و به او دلخوشی و وعده بدهید یا اینکه یکبار برای همیشه تصمیم قطعی خودتان را گرفته و به او هم اعلام کنید تا به سراغ زندگی خودش برود و رابطه زندگی خودش را بسازد؟
    شما یکبار انتخاب خودتان را کرده اید و در برابر آن مسئول و متعهد هستید.
    اگر در زندگی مشترکتان مشکلی دارید بهتر است رفتارهای موثر و مسئولانه ای داشته باشید و برای بهبود کیفیت زندگی تان تلاش کنید و اگر عدم رضایت یا مسئله ای دارید، ابتدا تکلیف خودتان را با زندگی اکنونتان روشن کنید بعد وارد روابط دیگر شوید.
    که در این صورت هم به شما توصیه خواهد شد حداقل تا شش ماه با فرد دیگری وارد رابطه نشوید چون هر گونه انتخابی بلافاصله بعد از جدایی می تواند تجربه شکست و خطا را افزایش دهد.
    و اینگونه روابط و روابط موازی به طور کلی، اگر هم به ازدواج ختم شوند معمولا آینده موفقی ندارند چرا که افراد تازه متوجه می شوند رابطه قبلی که با این فرد تجربه کرده بودند سرشار از تحریف بوده و دوران فانتزی به سر می آید.
    حالا دیگر تصمیم با شما است. می توانید برای یافتن بهتر مسیر مناسبتان تصور کنید که سالها از این ماجرا گذشته، انوقت اگر چه تصمیمی در این زمان گرفته بودید خوشحالتر و خشنودتر بودید و نسبت به خودتان و تصمیمتان احساس بهتری داشتید؟
    پاسخ به این سوال می تواند برای شما تعیین کننده باشد. برای دریافت راهنمایی بیشتر و تسهیل فرایند تصمیم گیریتان در این زمینه بهتر است از طریق مشاوره فردی با بررسی بیشتر، کمک حرفه ای دریافت نمایید.

  11. کاربران زیر از moshaver-editor بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا در طول روز احساس خستگی میکنم ؟
    توسط mahdyar در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 06-12-2017, 04:28 PM
  2. خواستگار و تجاوز
    توسط فاتح در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 04-03-2016, 11:18 PM
  3. نکات کنکوری روز خواستگاری
    توسط رهگذر زندگی در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 12-24-2014, 01:17 PM
  4. استفاده از کرم‌های روز و شب ضرورت دارد؟
    توسط m@ede در انجمن زیبایی پوست و مو
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-09-2014, 05:13 PM
  5. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 06-08-2014, 09:35 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد