نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: ترو خدا کمک کنین افسردگی بی ارادگی با خود حرف زدن عاشقی

2057
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2020
    شماره عضویت
    43792
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترو خدا کمک کنین افسردگی بی ارادگی با خود حرف زدن عاشقی

    من با خودم حرف می زنم با کسی که عاشقشم توی ذهنم نرف می زنم حال ندارم درس بخونم انگیزم گند شده از خودم بدم میاد دیگه از نمره ی پایین نمی ترسم جدیدا با پسرام خیلی بد جور گرم میگیرم و گاهی هم بازی کلمپیوتری می کنم و چت می کنم با ادمای غریبه از روی بسکاری هر چند که ی ذره لذت هم داره من توی یی مدرسه ی خیل خوب درس می خونم و مشکلم از عاشقی راستی کلاس یازدهمم هستم .بیان کمکم کنین تروخدا من پایانی هام ۲۰ بود .من دختر پاکی بودم. عاشق ی پسر شدم البته گاهی وقت ها هم گاهی احساس عشق بهش ندارم کلهم ی لحظه خوشحالم ی لحظه ناراحت راستی مادر و پدرمم خیلی با هم دعوا می کنن و بابام همش مادرمو تحقیر می کنه و .... مشکل مالی برای خانوادمم به وجود امده تقریبا چی کار کنم بازم سر پا بشم؟

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ترو خدا کمک کنین افسردگی بی ارادگی با خود حرف زدن عاشقی

    نقل قول نوشته اصلی توسط One person نمایش پست ها
    من با خودم حرف می زنم با کسی که عاشقشم توی ذهنم نرف می زنم حال ندارم درس بخونم انگیزم گند شده از خودم بدم میاد دیگه از نمره ی پایین نمی ترسم جدیدا با پسرام خیلی بد جور گرم میگیرم و گاهی هم بازی کلمپیوتری می کنم و چت می کنم با ادمای غریبه از روی بسکاری هر چند که ی ذره لذت هم داره من توی یی مدرسه ی خیل خوب درس می خونم و مشکلم از عاشقی راستی کلاس یازدهمم هستم .بیان کمکم کنین تروخدا من پایانی هام ۲۰ بود .من دختر پاکی بودم. عاشق ی پسر شدم البته گاهی وقت ها هم گاهی احساس عشق بهش ندارم کلهم ی لحظه خوشحالم ی لحظه ناراحت راستی مادر و پدرمم خیلی با هم دعوا می کنن و بابام همش مادرمو تحقیر می کنه و .... مشکل مالی برای خانوادمم به وجود امده تقریبا چی کار کنم بازم سر پا بشم؟

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام . دوست گرامی شرایط که تجربه میکنید سخته و احساسات شما قابل درک
    از سن و سال خودتون حرفی نزدین اما به نظر نوجون هستین . انسان ها سر مسائل مختلف و متعددی به بحث و دعوا رجوع میکنند به ویژه اگر در جایگاه همسر برای یکدیگر باشند این بحث دعوا ها پیش خواهد اومد . پدر و مادر شما اگر مشکل جدی و غیر قابل انعطاف و حل نشدنی دارند بهتره به مشاوره و زوج درمانگر مراجعه کنند تا علت مشکلات وریشه اختلافات به صورت تخصصی پیگیری و حل بشه . فراموش نکن که پدر و مادر شما هردو به قور کافی بالغ و عاقل هستند و توانایی دفاع از خودشون رو دارند پس بنابر این در جریان اختلافات این دو در صدد دفاع از هرکدام آنها نباش و یعی کن اجازه بدی موضوع رو بین خودشون حل کنند .
    روابط انسان ها به ویژه افراد مزدوج بسیار پیچیده است و تنها با نظارت به ظاهر اوضاع نمیشه نه پدر و نه مادرتون رو قضاوت و یا متهم کنید .
    سعی کنید به دور از تنش و در کمال احترام و بدون توهین از هردوی این عزیزان درخواست کنی تا به درمانگر ( زوج درمانگر و مشاوره ) برای دریافت کمک تخصصی مراجعه کنند و شما هم سعی کنید فارغ از تاثیر پذیری از پدر مادرتون مسیر پیشرفت و رشدی خود تون رو طی کنید تا متوجه آسیب های احتمالی نشین
    درمورد اینکه با خودتون صحبت میکنید . چند مدته که این طور هستید ؟
    آیا روی روابط سما با افراد یا ارتباطات شما با جامعه تاثیر منفی داشته ؟
    چه زمانی این حالت شما بیشتر میشه ؟
    برای درمان خودتون و دریافت کمک تخصصی فراتر از حد توان فضای این سایت باید به روان شناس مراجعه کنید تا با پیش گرفتن راهکارهای نیاز از تسیب جلو گیری بشه

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

می، هم، کنم، از،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد