نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: تجاوز و روز های سختی که در 11 سالگی داشتم

6372
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2020
    شماره عضویت
    43835
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Post پاک شده

    پاک شده
    ویرایش توسط zf19 : 04-28-2020 در ساعت 01:30 PM

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : تجاوز و روز های سختی که در 11 سالگی داشتم

    نقل قول نوشته اصلی توسط zf19 نمایش پست ها
    سلام من 19 سالمه و از سن 11 تا 15 سالگی چند بار بهم تجاوز شد اکثر آدما تو بچگی بهترین دوران رو داشتن ولی من بدترین دوران رو داشتم چون بخاطر اندام و قیافم اکثر جاهایی که میرفتم میخواستن بهم تجاوز کنن و من حس میکردم تز نگاه های شهوت‌ران بیزار بودم و این مساله من رو همیشه آزار میداد و چون بسیاربسیار ساده بودم این اتفاق دردناک افتاد سه بار توسط غریبه ها بهم تجاوز شد و شوهر یکی از اقوام نزدیک هم از سادگی من سواستفاده کرد. تقریبا 12،13 ساله بودم که با رفیقامون تو عالم بچگی از سایز آلت بحث شد و همه تعریف کردن و چون آلت من کوچیک بود همشون مسخرم میکردن و منم تحقیر و اذیت میشدم تا اینکه با اون فامیلمون یه روز تنها بودیم که باهام حرفای جنسی رو شروع کرد و منم از روی سادگی چون به راهنمایی یه بزرگتر نیاز داشتم بهش گفتم و اونم گفت که من مشکلتو حل میکنم و برد خونشون یکم با زور و یکم با حرف تجاوز کرد بهم تجاوز کرد و چند بار دیگه خواست بهم تجاوز کنه ولی من اصلا اجازه ندادم که هیچکس و بهم تجاوز کنه بعدش که به بلوغ میرسیدم حس مفعولیت بهم دست میداد و چند برابر بیشتر اذیت شدم و چون پسر باحیا و آبرو داری بودم هیچوقت فکر اینکه چرا این بلا ها به سرم اومده بود
    و تمایلات جنسی که بهم میومد با عقاید من اصلا جور درنمیشد و نمیتونسم هضم کنم
    طوری شده بودم که حس چندانی به فاعلیت نداشتم و تو این زمان ها با هیچکسم رابطه جنسی نداشتم چون با خودم میگفتم اگه یه لحظه بهم حس نیومد چیکار کنم آبروم میره فلان به خاطر همین سعی در داشتن رابطه جنسی نداشتم چندین بار هم سعی کرده بودم این عادت بد رو بزارم کنار ولی نمیشد ولی یه روز که خسته شده بودم از این وضع گفتم دیگه هیچوقت با حس مفعولی ارضا نمیشم و چند بار رابطه برقرار کردم و نقش فاعل رو داشتم من اینکارو ترک کردم و به مدت یک سال و نیم اون حس رو کاملا سرکوبش کردم بعد یک سال و نیم اون حس برگشت ولی دیگه نزاشتم زیاد رشد کنه الان هم خیلی خیلی کم اون حس بهم دست میده و من تا جایی که میتونم سرکوبش میکنم خیلی دنبال راه های درمان علمی گشتم ولی هیچوقت پیدا نکردم.
    من از یازده سالگیم به مدت 9 سال این حرفا توی دلم مونده بود
    و چون از بلاهایی که به سرم اومده بود تا حالا به هیچکس از دوستام یا خانواده اعتماد نکردم و همیشه فکر میکنم که نمیتونن منو درک کنن یا ممکنه به کسی بگن. فکر مشاور هم کردم و رفتم پیشش بخاطر کاردیگه ای و مشکلای دیگرو گفتم وجرات نکردم این مشکلو بگم چون از نگاه بدش یا حس ترحم که مشاور بهم پیدا میکنه بیزار بودم. اکثر آدما هستن که وقتی این بلا ها سرشون میاد اونا هم از سر خالی کردن عقده به بچه های دیگه تجاوز میکنن ولی من اصلا عقده‌ای نیستم و هر جا هم ببینم اگه تاوانش مرگم باشه میمیرم ولی نمیزارم سر یه بچه این بلا بیاد
    و تا حالا هم اینکارو زیاد کردم
    چون من دردش رو کشیدم من درد حس گناه و شرمشو کشیدم
    حرص و کینه ای که شبا نمیزاره بخوابم رو کشیدم
    گریه های شبش رو کشیدم من فقط یه بچه بودم
    طوری شده بود که خیلی پرخاشگر شده بودم مثلا تو تنهایی با خودم حرف میزدم یه دفعه یه موج عصبانیت بهم دست میداد وقتایی که تنها بودم کلا رد میدادم داد میزدم. ولی وقتایی یه نفر پیشم بود کلا رفتارم عادی بود و همیشه انرژی مثبت میدادم
    البته موفق شدم این حس رو هم خیلی کم سرکوب کنم
    الانم وقتی عصابم خورد میشه یکی دو روز اون حس خیلی بیشتر میشه

    همیشه اذیت میشدم چون اکثرا تعریفمو میکردن و منم حس گناه و بیزاری از خودم دست میداد من واقعا درد زیادی کشیدم مخصوصا کودکی و نوجوانیم.
    من دنبال حس ترحم نیستم
    فقط میخوام یه نفر باشه درکم کنه اگه این بلاها سر کسی اومده و ماجرای من رو خونده اگه مایل باشه بیاد حرف بزینم فرقی نمیکنه خانوم یا آقا باشه
    شما اولین نفری هستید داستان من رو متوجه میشید اگه درکم میکنید راهنماییم بکنید و نظرتون رو بگید
    خود به خود حرف میزنم با مشت دیوار رو مشت میکوبم بعضا
    بعضی صحنه ها یادم میفته داد میزنم کلا اذیت میشم خیلی زجر میکشم.
    خانوما اگه بتونید نظر بدید که اگه این بلا سر کسی که دوستون داره بیاد و بهتون بگه چه واکنشی نشون میدید

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    دوست عزیز اتفاقات ناراحت کننده ای براتون افتاده و حس ناراحتی تون برای هر انسانی قابل درکه
    چرا که هر انسانی آزاد خلق شده و حق داره آزادانه فارغ از ظلم و ستم زندگی کنه
    اصلا نمیخوام بهتون ترحم کنم چون در وضعیتی نیستی که لایق ترحم باشی بلکه لایق تسویق و تقدیری . چرا که سعی میکنی همچنان با مشکلات پیش اومده برای خودت تلاش کنی و در مسیر کج گام بر نداری . اما این اتفاقات برای هر شخصی رخ بده پیامد های روحی و روانی خودش رو داره که اگر رسیدگی نشه ممکنه بیشتر و بد تر بشه . اختلال استرس پس از سانحه (ptsd) توی موارد شبیه شما بسیار رایجه . این اختلال زمانی اتفاق رخ میده که ذهن و بدن بوسیله تحریک یک تجربه تهاجمی و یا تجربه ی تلخ و منزجر کننده هیجان زده میشه و اینجاست که فرد ناراحتیشو با واکنش هایی مثل داد و فریاد بروز میده .
    افسردگی، اختلال وسواسی اجباری هم به عنوان یک اختلال روانی در این افراد شایه هستند.
    باید چیکار کنی ؟ این افراد باید به روانپزشک یا روان شناس ارجاع بشن تا بتونه اثرات روحی این سوءاستفاده ها رو به حداقل برسونه .، اگر دارو مورد نیاز باشه روانشناس شمارو را به روانپزشک معرفی میکنه .علائم اختلال استرس پس از سانحه رو میشه با تکنیک های رفتاری مثل آرامش بخشیدن یا دقت حساسیت به طور منظم تغییر داد . باید تمرینات ارائه شده توسط درمانگر را انجام بدی تا نتیجه مثبتی که در وجودت به وجود میاد رو خودت مشاهده کنی .

    درمورد نظر خانم ها هم نباید اینو بگی چون اجباری نیست و اصلا باعث سست شدن اعتماد به نفست میشه
    درسته صداقت کار خوبیه و باید با همسر آیندت صادق باشی اما این در صورتیه که تو با میل شخصی وارد رابطه های جتسی شده باشی نه تجاوز ........
    پس در این مورد چیزی قرارنیست چیزی به شریک زندگیت بگی و خودتو درگیرش نکن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-19-2023, 09:09 PM
  2.  جملاتی که باید هر روز به فرزندانمان بگوییم
    توسط javaheri69 در انجمن تربیت کودک
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-05-2018, 12:47 PM
  3. دنیای دیجیتال مارکتینگ، هر روز پیچیده تر از دیروز...
    توسط nyt567htr در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 12-26-2017, 11:32 AM
  4. طرز تهیه پودینگ موز و تخم‌ شربتی
    توسط javaheri69 در انجمن آموزش آشپزی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-16-2017, 10:49 AM
  5. اتفاقاتی که بعد از خوردن موز
    توسط سهيل در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-05-2016, 03:04 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

من، که، این، حس،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد