نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: از خونوادم بدم میاد

1478
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2020
    شماره عضویت
    43633
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    از خونوادم بدم میاد

    سلام لطفا راهنمایم کنید بخدا خسته شدم اصلا حس میکنم تو ۱۵ سالگی فسردگی گرفتم بابام باهام درست حرف نمیزنه وقتی میخواد ی چیزیو بهم بگه با داد و فوحشع بعد توقع داره من درست باهاش حرف بزنم البته من بهش فوحش نمیدم ک فقط صدام بلنده ک اونم دسته خودم نیست اینقد از بچگی تو خونمون سرم داد زدن ک منم الان ناخودآگاه کلن صدام بلنده سرع همین من میشم بی ادب و فلان سره کوچیک ترین بی اهمیت ترین موضوع ها داد میزنه و حرف الکی میزنه جلو بقیع خوردم میکنه فوش میده بعد همش میخواد ک بقیه خوب باهاش حرف بزنن از ۹ سالگی به بعدم همش خاطره های خیلی بدی دارم از ازندگیم اینق ک دلم نمیخواد بهشون فک کنم افسرده شدم بخدا اصلا از خونمون بیرون نمیرم ب جز خونه مامانبزرگ و عمه عمو و فلان ک خیلی خیلی کمه سالی۳ بار اونم شاید برم شاید نرم مامان بابام میرن و میان ولی من علاقه ایی ندارم
    از جمع بیزارم
    تو خونمون بیشتر وقتا تنهام و گریه میکنم
    چیکار کنم بخدا خسته شدم چن روزیع ک اصلن باهاشون حزف نمیزنم از اتاقمم ب جز دستشویی بیرون نمیرم حس میکنم اینطوری بهتره چون اگ برم بیرون باز سر هرچی بحث و دعواس خیلی خیلی خسته شدم
    هم سن و سالامو ک میبینم چقد باباهاشون بهشون احترام میزارن حسرت میخورم واقعا
    ی اخلاق خیلی بدی داره اصن یه موضوعو ک شروع کرد ب حرف زدن همینجوری ادامش میده و هی حرف میزنه و غر میزنه اینقد ک دلت میخواد خودتو بکشی جوابشم بدم میشم بی ادب و فوش و فلان
    اگ میتونستم خودمو میکشتم
    ویرایش توسط Zrat : 05-01-2020 در ساعت 02:19 AM

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : از خونوادم بدم میاد

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    چیزی از سن و سالتون توضیح ندادین اما به نظر میاد نو جون باشین
    قابل درک هست که شرایط سختی رو تجربه میکنی و شما نیاز به استقلال و تفریح دارین
    ابتدا بگم درسته تحت تاثیر شرایط خاص هستین اما به هر حال باید سعی کنید در هر شرایطی در مسیر رشدی و پیشرفت خودتون گام بردارین. باتوجه به توضیحات شما و باتوجه به دیدگاه هایی که نسبت به اجتماع و ناراحتی های روحی شما در گذشته و دیگاه منفی شما به جو بیرون از منزل در شما ایجاد شده باید کمک حرفه ای و تخصصی از سوی یک روانشناس دریافت کنید . به نظر می رسه پدرتون دچار مشکلاتی باشن که نیاز به بررسی دقیق به صورت حضوری توسط یک متخصص برای تشخیص گزاری صحیح باشه بهتره در صورت امکان وارد پروسه مشاوره بشین تا پدرتون با کمک مشاور وارد این پروسه بشه و بررسی های لازم روی پدرتون و سبک رفتارش صورت بگیره ممکن ایشون دچار مشکلاتی در طرز تفکر بنیادی و ریشه ای داشته باشه که تا این حد سخت گیر هستند و یا اینکه از نظر سبک شخصیتی سبک خاصی از افراد هستن که نیاز به بررسی دقیق هست . بحث همیشه بین خانواده ها به علت اختلاف در تفکر هست اما بهتره شما احترام ایشون رو حفظ کنین با تمام این مشکلات سعی کنید با ایشون با احترام و بدون توهین تعامل کنید
    علت بیرون نرفتن شما چیه ؟ آیا پدرتون اجازه نمیده و شما رو محدود کرده ؟
    بهترین مسیر برای این موضوع پروسه مشاوره هست چون نیاز به ریشه یابی داره. گاهی حتی اتفاقات کوچیک برای این افراد می تونه بزرگ جلوه کنه و فرد با بزرگ جلوه دادن اون احساس خطر زیادی می کنه و سعی داره با یک سری رفتارها اطرافیانش رو از این آسیب ها دور نگه داره بنابراین سعی میکنه با داد و فحش و ناسزا
    طرف رو متقاعد و مجاب کنه تا به حرفش گوش بده

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد