سلام.امیدوارم مطلب رو پاسخ بدید.من 24 سالمه و مجردم .وقتی یا ساله بودم مادرم از پدرم جدا شد.تا 5 سالگی با پدرم و خانواده پدرم زندگی میکردم .تا این که پدرم دوباره ازدواج کرد .یک زن بدجنس و عوضی بود .زندگی منو سیاه کرد.منو خیلی خیلی اذییت کرد .هر روز دعوا میکر .هروز با پدرم دعوام میشد .اون یک شیطان واقعی بود.در همین شرایط سخت مادر من حتی یک بار به دیدن من نیومد حتی زنگ هم نزد.نمیدونم شانس من بود.این اوضاع هر روز در تمام سال ادامه داشت تا دیپلم گرفتم .بعد 17 سال پدرم دست منو گرفت و منو برد جلوی خونه مادرم و گفت این خونه اونه برو بگو میخام باهات زندگی کنم.رفتم و اون یک حیوون بود .ای وای چقدر حس بدی بود.به من نمیتونم تورو نگهدارم برو پیش پدرت وظیفه اونه تورو نگهدارم .البته اینو بگم که اون مجرده و سرهنگ هم هست .شغل پردرآمد بالایی داره ولی به من گفت من نمیتونم تورو نگهدارم و منو از خونش بیرون انداخت البته بطور غیر مستقیم .بعد اون ماجرا من اومدم خونه مادربزرگم.مادر پدرم و بعد رفتم سربازی و بعد تا الان تقریبا زندگی میکنم.نه کار هست نه آینده نه زندگی .من الان3 ساله به خدا هیچ اعتقادی ندارم .اهل مطالعه هستم و بسیار فکر میکنم.کاملا به پوچی رسیدم ودیگه هیچ میلی به زندگی و زنده موندن ندارم .از یه طرف بیکاری از یه طرف بی پولی از یه طرف اوضاع جامعه و حماقت مردم .از طرف دیگه زندگی با پیرزن خیلی خیلی سخته .تنها راه نجات من فقط مرگ هست .البته اینها قسمتی از مشکلات من بود .البته اعتیاد به قرص هم دارم که این هم بده ولی راهی غیر مرگ ندارم .شما راه ساده برای خودکشی دارید .ممنون جواب بدید.سپاس بیکران از شما..