بارداری غالبا ارتباط عاطفی میان مادر و دختر را تحت تاثیر قرار داده و آن را دستخوش دگرگونی هایی می کند. برخی از بانوان در این دوران به مادر خود نزدیکتر می شوند ولی برخی دیگر احساس می کنند که نیاز دارند تا با مادر خود فاصله بیشتری داشته باشند. شما چطور! جزء کدام دسته از این افرادید؟

 مادرتان از چه هنگام متوجه باردار بودنتان شد؟
- مثل همه در سومین ماه بارداری
- اولین نفر، البته بعد از همسرتان!
- هم زمان با مدیرتان، آن هم با کمی ترس و تردید.

 مادرتان برای نوزاد آینده شما به خرید رفته و
- چهار پنج لباس سرهمی خیلی مفید و مورد نیاز خریده است.
- تمام مغازه را خالی کرده طوری که تا سه سالگی نیاز نوزادتان به لباس تامین شده است؟
- یک لباس خواب زشت خریده که اصلا مطابق سلیقه شما نیست!

 تصمیم گرفته اید نام نوزادتان را تا لحظه تولد به صورت یک راز نگه دارید؛ مادرتان
- نظر شما را محترم دانسته و هیچ سوال و جوابی در این خصوص نمی کند.
- تنها شخصی است که از این راز با خبر است.
- با حرف هایش آنقدر شما را به ستوه می آورد تا از انتخاب این اسم صرف نظر کنید

 در ماه پنجم بارداری ناگهان دچار انقباضات رحمی می شوید؛ با نگرانی
- با دوست خود که تا به حال چند فرزند به دنیا آورده تماس می گیرید.
- با مادرتان تماس می گیرید او تنها کسی است که می تواند به شما قوت قلب بدهد.
- بلافاصله با پزشک خود تماس می گیرید.

 از زمان شروع بارداری مادرتان دائم به شما سرزنش می کند که ..
- خیلی زود اقدام به بارداری کرده اید، بهتر بود کمی بیشتر به خود استراحت می دادید.
- چرا او را به طور کامل در جریان همه مسائل (سونوگرافی، خرید برای نوزاد و ...) قرار نداده اید.
- با وجود وضعیت بی ثبات مالی و نداشتن یک درآمد ثابت چطور می توانید از عهده مخارج بچه بربیایید.

 واکنش مادرتان به هنگام شنیدن خبر بارداری چه بود؟
- تبریک گفت ولی زیاد به بحث در این مورد نپرداخت.
- از شادی در پوست خود نمی گنجید.
- پرسید آیا مطمئنید که می توانید از عهده نگهداری یک بچه بر بیایید.

 از زمانی که باردار شده اید تماس های تلفنی مادرتان
- کماکان مثل سابق است: هفته ای یک بار برای پرس و جو از وقایع جاری
- خیلی بیشتر از قبل شده: صحبت در مورد بچه موضوع مورد علاقه اش شده است.
- کمتر از قبل شده: صحبت از بارداری در نظرش تابو است.

 مادرتان دوست دارد نوه هایش با چه عنوانی صدایش بزنند؟
- مامان بزرگ
- مامی، مامانی .... یک عنوان محبت آمیز تمام چیزی است که او می خواهد!
- القاب و عناوین؟ حتی حرفش را هم نزنید! نوه هایش او را با اسم کوچک صدا خواهند زد.

 تصمیم دارید نوزادتان را با شیر خود تغذیه کنید
- مادرتان کوچک ترین نقشی در این تصمیم نداشته چون هیچ تجربه ای در این کار ندارد.
- برای این کار روی مادرتان حساب می کنید. او در روزهای اول کمک فراوانی به شما می کند.
- توصیه هایش را با کمال میل می پذیرید. ولی ترجیح می دهید از شما فاصله بگیرد!

 شب هنگام روی کاناپه با مادر خود گرم گفتگو می شوید و او شروع به نوازش شکمتان می کند...
- چقدر نوازش یک مادر لذت بخش است!
- دراز کشیده و به او نشان می دهید که پاهای بچه در کجای شکمتان قرار دارد.
- این نزدیکی زیاد به شدت آزارتان می دهد.

اگر اکثر پاسخ هایتان گزینه اول است:
فاصله ای معقول
مادرتان به شما زندگی بخشیده و شما نیز به فرد دیگری زندگی خواهید بخشید و این توالی همچنان به طور طبیعی ادامه دارد . اکنون مادرتان کاملا آماده پذیرش این حقیقت است. او سال هاست که دریافته دختر کوچکش دیگر تبدیل به یک خانم شده است. مادرتان در رابطه با بارداری شما حریم هایی را بر خود قائل شده و هرگز از حد آن فراتر نمی رود. او دوست دارد با توصیه هایش شما را راهنمایی کند، ولی فقط در صورتی این کار را انجام خواهد داد که از او بخواهید. او احترام بسیاری برای نظرات شما قایل است حتی اگر آنها را مطابق آنچه خود به هنگام بارداری اش انجام می داده، نداند. شما رابطه سالم و معقولی با یکدیگر دارید و او در آینده نیز رابطه اش را به همین منوال با نوه هایش حفظ خواهند کرد.

اگر اکثر پاسخ هایتان گزینه دوم است:
نزدیک تر از همیشه
بدون تردید دوران بارداریتان شما و مادرتان را به هم نزدیک تر کرده است. شما که پیش از این نیز ارتباط تنگاتنگی با هم داشتید امروز بدون توصیه ها، تماس های تلفنی و دیدارهای مکرر او نمی توانید روزها را بگذرانید. از نظر شما او بهترین فرد برای دلگرمی و قوت قلب دادن به شماست. او دائم بارداری شما و خودش را باهم مقایسه کرده و تجاربش را در اختیارتان قرار می دهد. ولی مواظب باشید که حمایت های مادر تمام فکر و توجه تان را معطوف خود نکند؛ چون همسرتان نیز مایل است حضوری فعال در این خصوص داشته باشد. اکنون نوبت شماست که مادر شوید پس پیش از همه واجب است که ابتدا ناف شما را از مادرتان ببرند!

اگر اکثر پاسخ هایتان گرینه سوم است:
موقتا دور از هم
در واقع شما و مادرتان هرگز موفق به برقراری ارتباط با یکدیگر نشده اید. زیرا شما از نظر او "دختر بچه ای" بیش نیستید و به همین علت است که می ترسید او را از این رویداد مسرت بخش مطلع کنید. او در حال حاضر نمی تواند بپذیرد که شما نیز تا چند ماه دیگر همانند خودش یک مادر خواهید شد. خبر بارداری شما او را به حالتی از شوک فرو برده طوری که ترجیح می دهد خود را از این جریان دور نگه دارد. البته این موضوع مانع از آن نیست که هر چند وقت یکبار کارها و انتخاب هایتان را زیر سوال نبرد. بهتر است خود عهده دار امور تان شوید! چون تا به دنیا آمدن نوزاد قطعا فرصت چندانی باقی نمانده است.

منبع: نی نی پلاس