نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: پشت پرده بد خلقی

701
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2019
    شماره عضویت
    40852
    نوشته ها
    467
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    5

    پشت پرده بد خلقی

    بدخلقی فرزند نوپای شما به جای اینکه نشانه بازیگوشی او باشد، نشان دهنده ی چگونگی رشد مغز اوست.
    شنبه صبح در حال خارج شدن از منزل هستید که ناگهان فرزند سه ساله ی شما جلوی راه می ایستد و شما را از هر حرکتی باز می دارد. بدون هشداری قبلی، دیوانه وار شروع به گریه و زاری می کند، وسایلش را به گوشه ای پرتاب می کند و با ناله می گوید: "با بابا خداحافظی نکردم!" به عنوان یک والد احتمالا با چنین صحنه هایی آشنایی دارید. بنابراین بهتر است از دلیل بروز چنین پدیده هایی که سبب عصبانیت و کلافگی و ... می شود، به خوبی آگاه باشید تا روش درستی برای برخورد با آن انتخاب کنید.

    دو مغز
    برای درک بد خلقی بچه های نوپا، باید بخشی از مغز را بشناسیم که به احساسات و توانایی ما برای کنترل انگیزه هایمان می پردازد. تصور کنید که مغز یک خانه است. در این خانه دو طبقه وجود دارد: طبقه ی بالا و پایین. مغز طبقه ی پایین جایی است که همه ی بنیان ها در آن قرار دارند. این بخش معمولا مغز اولیه (بدوی) خوانده می شود، زیرا در احساسات قوی ما، غرایز زنده ماندن و عملکردهای بنیانی مثل تنفس یا تنظیم خواب استفاده می شود. این بخش از مغز بر اساس واکنش ها عمل می کند.
    مغز طبقه ی بالا سیستمی لطیف تر است. این بخش در وظایفی مثل تصمیم گیری های سخت، برنامه ریزی، تنظیم احساسات و بدن، دیدگاه های شخصی، سازگاری (وفق پذیری) و همدردی استفاده می شود.
    در بچه های نوپا، این بنا هنوز در دست ساخت است. طبقه ی پایین تمام شده است، اما طبقه ی بالا به شدت در حال ساخت است که تا میانه ی بیست سالگی ادامه می یابد. به علت این رشد و تکامل و یادگیری بسیار سریعی که همراه مرحله ی نوپایی بچه هاست، گاهی خردسالان در طبقه ی پایین به دام می افتند. با استفاده نکردن از مغز طبقه ی بالا، آنها تصمیمات ضعیفی می گیرند، به سادگی "منفجر" می شوند و به دیگران فکر نمی کنند. بنابراین، وقتی بچه ای در فضای واکنشی است، تفکر در مغز بالایی اتفاق نمی افتد و در نتیجه، در آن لحظه نمی توانند با احساسات خود کنار بیایند.

    ساختن مغز
    مغز عضوی شکل پذیر است که از نظر فیزیکی طی زمان با برقراری ارتباط بین راه های عصبی دگرگون می شود. آنچه باعث دگرگونی در مغز می شود، تجربه است موسیقی ای که می شنویم، مردمی که در اطراف ما هستند، و فعالیت هایی که انجام می دهیم، همه ی اینها بر چگونگی رشد مغز بچه اثر می گذارد. وقتی تجربه ای بارها و بارها تکرار می شود، عمق می یابد و ارتباطات را تقویت می کند. فکر کنید که معابر چگونه ساخته می شوند هر چه بیشتر افراد در آن مسیر راه بروند، آن مسیر گسترش می یابد، هر چه مسیرها گسترده تر شوند، راه رفتن در آن مسیرها ساده تر خواهد شد. همان طور که فرزندتان رشد می کند، این چیزی است که در مغز او اتفاق می افتد. هرچه او بیشتر تجربه کند، آن مسیر مستحکم تر می شود و او در زندگی روزانه ی خود از تجربیات بهره ی بیشتری خواهد برد. بنابراین، تجربیات فرزند نوپای شما بر رشد مغز او اثر می گذارد، خصوصا تجربیات تکراری و این شامل چگونگی واکنش شما به او در وضعیت های مختلف می شود. بنابراین، نتیجه می گیریم که چگونگی واکنش نشان دادن شما به بدخلقی فرزندتان بر رشد مغز او و طرز رفتارش در آیند تاثیر گذار است. این عمل هم چون مسئولیتی عظیم است که به خود آگاهی و هدفمند بودن وظایف والدین مربوط می شود.

    واکنش شما مشکل گشاست!
    شاید متوجه شوید که معمول ترین واکنش شما به بدخلقی حالت احساسی دارد–فریاد کشیدن، حرف زدن با صدایی آمرانه یا حتی تهدید به کتک زدن. چون طبقه ی پایین مغز هنگام بدخلقی مسئول اعمال است، وقتی فرزندتان واکنش های احساسی شما را می بیند، مغز او زبان بدن و کلمات شما را به عنوان تهدید تلقی می کند. این وضعیت تمام بدن او را به حالتی می برد که مغزش برای تفکر درباره ی آنچه در حال وقوع است، آماده می شود تا از خودش دفاع کند.
    او این کار را با فرار کردن، فریاد کشیدن یا پرتاپ کردن اشیا به سوی شما انجام می دهد. وقتی خردسالی هنگام بدخلقی در این حالت فروپاشی است، باید بتواند خود را تنظیم کند؛ آن طبقه ی پایین مغز را آرام کند تا با آرامش به قضایا بیاندیشد. او این کار را فقط با کمک شما می تواند انجام دهد.

    انضباط مثبت هنگام بدخلقی
    برای کمک به ساختن بهترین مسیر ممکن در مغز فرزندتان، باید هنگام بدخلقی به طبقه ی بالای مغز او پاسخ دهید. این عمل به او کمک می کند تا بیاموزد که چگونه طبقه ی پایین مغز خود را تنظیم کند. سعی کنید آرام بمانید و از برقراری ارتباط به شکل تهدید، چه گفتاری و چه غیر گفتاری اجتناب ورزید. بهترین روش برای آرام کردن اوضاع از طریق رابطه ای احساسی است. وقتی خردسالی فرومی پاشد، از هر زمان بیشتر به والدینش نیاز دارد. خردسالان نمی خواهند ناراحت باشند و احساسات خارج از کنترل داشته باشند. عموما بدخلقی زمانی رخ می دهد که بچهی نوپا احساسی را تجربه می کند که هنوز توانایی مدیریت آن را ندارد یا نمی تواند با شما ارتباط برقرار کند. برای برقراری ارتباط با او هنگام بدخلقی سعی کنید آرام باشید و این احساس را به وجود آورید که او را دوست دارید و در کش می کنید. این کار رابطه ی شما را عمیق تر می کند. به این ترتیب، او همیشه شما را به عنوان تکیه گاهی امن و آرامش بخش می بیند که در آن می تواند رفاه یابد و درک شود. این نوع رابطه به این معنا نیست که رفتاری را دستور دهید. در واقع، باید رعایت انضباط و درک آن را بیاموزید.
    وقتی بچه ی نوپای شما آرام شد، می توانید به بخش آموزشی انضباط بپردازید. اینک با یکسری سوال می توانید به نتایج طبیعی دست یابید. از او بخواهید که درباره ی آنچه اتفاق افتاده است و اینکه چگونه می توانست آن وضعیت را بهتر پشت سر گذارد، فکر کند. صرف نظر از اینکه سن فرزندتان چقدر است، حق انتخاب دادن به بچه ها، به آنان مسئولیت و ایجاد روابط در مغز را می آموزد. با این چهار قدم به شکلی مثبت با بدخلقی فرزندتان روبرو شوید:
    - ارتباط برقرار کنید و به احساس ورای رفتار بپردازید
    چرا فرزندتان به این طريق عمل می کند آیا او عصبانی، نا امید، خسته، گرسنه یا کلافه است؟ به شرایط پیرامون او توجه کنید تا دلیل تنش او را بیابید و سپس به او کمک کنید تا احساساتش را بگوید. مثلا به روشی آرام و مهربان بگویید: "می بینم که حالا خیلی ناراحتی"
    - به رفتار بپردازید
    "با وجودی که احساس ناراحتی می کنیم، کتک زدن به دیگران آسیب می رساند."
    - جایگزین بدهید
    "باید با دوستانمان مهربان باشیم." اگر او کمی بزرگتر است می توانید بپرسید، "فکر می کنی باید چه کار کنیم تا وضعیت را بهتر کنیم؟"
    - به چیز بھتری منتقل شوید
    "بذار بریم بیرون و ببینیم چه بازی های شاد دیگه ای هستن که می تونیم همگی با هم بازی کنیم." در حالی که بدخلقی برای تمام افراد درگیر ناراحت کننده است، آگاهی از اینکه چگونه به شکل مثبت به آن بپردازید، باعث می شود که بدخلقی های بعدی، متعادل تر باشند.

    اشتباه های انضباطی
    - شاید کمی سخت باشد که از شما انتظار رود در برقراری نظم انضباط سخت و محکم باشید. اما به کمک آرامش و مهرورزی، برقراری انضباط ممکن و مفید است. نمی خواهید فرزندتان از شما بترسد، اما همچنان که مهربان و دلسوزید، با حفظ برخی از محدودیت ها می توانید جایگاه قدرتمند خود را حفظ کنید.
    - به یاد بسپارید که چون اغلب کودکان هنوز در مرحله ی غیر گفتاری هستند، از رفتارهایشان برای برقراری ارتباط استفاده می کنند. پس وقتی کوچولوی شما بازیگوشی می کند، توجه کنید که او از طریق عملش چه حرفی برای گفتن دارد. شاید ورای رفتارش علتی وجود دارد، مثل خستگی، عصبانیت، اندوه یا کلافگی.
    - همه ی ما اشتباه می کنیم، حتی والدین. بنابراین، وقتی در واکنش خود به رفتار فرزند نوپایتان بیش از حد احساسی یا خشن بوده اید، آن را بپذیرید و درخواست بخشش کنید. وقتی به فرزندانمان معنای فروتنی را نشان می دهیم، برای بازسازی صدمات احتمالی، مفید خواهیم بود.
    - اغلب انتظار داریم که بچه ها رفتار خوبی داشته باشند. فراموش می کنیم که آنها کوچک و بامغزی در حال رشدند که نوسان دارد. فقط چون دختر شما دیروز رفتار خود را کنترل کرد به این معنا نیست که امروز هم می تواند آن را انجام دهد. به علاوه، مطمئن باشید که اگر او نتواند، به آخر خط نرسیده اید، هر دوی شما می توانید فردا دوباره تلاش کنید.
    - از خودتان نیز بیش از اندازه انتظار نداشته باشید شما هم فردی هستید که در زندگیتان سعی دارید بهترین والد باشید. به فرزندتان عشق بورزید، مرزهایی پایدار و روشن برپا کنید. وقتی اشتباه کردید، درخواست بخشش کنید و با مهربانی انضباط را بیاموزید.

    منبع: نی نی پلاس
    ویرایش توسط aysam : 06-05-2020 در ساعت 10:24 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد