نظرية درمان مبتني بر تحليل ارتباط محاوره اي «برن» (t.a)



مبتکر اصلی فکر درمان مبتنی بر تحلیل ارتباط محاوره ای فردی به نام «گرینکر» بود.از تجربه بالینی و شکلی از درمان عقلانی و عملگرا استنتاج شده است.
دید برن اجزانگرانه است. شیوة برن سازشی بین روانکاوی و تحلیل روابط متقابل است و بدین معنی که او روانکاوی را به منزله هسته و روش تحلیل ارتباط متقابل را به منزله سیب مي‏داند.
تشابه نظریه آدلر و برن: مهمترین تشابه به این دو مفهوم «شیوه زندگی» آدلر با مفهوم «قصه زندگی»مطرح شده به وسیله برن است.
شیوه زندگی مفهومی است که علاوه بر هدفهای زندگی، شامل اعتقادات فرد دربارة خود و جهان پیرامونش نیز هست و فرد را در رسیدن به هدفهای تخیلیش یاری مي‏دهد. از طرف دیگر قصه زندگی، به معنی طرح زندگی است و نشان دهندة مهمترین حوادثی است که برای فرد اتفاق خواهد افتاد و اساس و پایه‏های آن در دوران اولیه زندگی انسان قرار دارد.
مفاهیم بنیادی نظریة برن (نظریه شخصیت)
- احساس راکت: احساسی که نتیجه تخفیف و تنزل است
- اشتیاق سازماندهی: به نیاز افراد مربوط مي‏شود. تمایل به دریافت هر چه بیشتر ضربه
- اشتیاق به جایگاه: نیاز به اخذ تصمیم اساسی در مورد زندگی
- اشیاق محرک: نیاز همگانی برای تحریک یا ضربه زدن(شناخت)
- تبادل: معاوضه ضربه‏ها بین دو نفر که شامل یک محرک و یک پاسخ است.
- تبادل متناظر: نامتناظر بودن جهت‏ها یا درگیری بیش از دو حالت من
- تبادل مکمل: جهت‏ها موازی هستند و تنها دو حالت من درگیر هستند
- تبادل نهان: هم شامل پیامهای آشکار اجتماعی و هم پنهان روانشناختی است.
- تمبرها: ضربه‏های جمع آوری شده برای توجیح رفتارهای آینده
- تخفیف: نادیده گرفتن یا تحریف بعضی تجارب درونی یا بیرونی
- راکت: یک فرایند درونی یا بیرونی(معمولا تبادلات مکمل) برای تفسیر محیط و توجیه جایگاه «من خوب نیستم»
- ضربه شرطی: برای انجام کار و تاثیر رفتار ارائه مي‏شود
- ضربه: واحد توجه که موجب تحریک فرد مي‏شود
- ضربه فیلتر دار: ضربه تحریف شده یا حاوی اطلاعات نامربوط
- ضربه منفی: دردناک است و حامل پیام «تو خوب نیستی» مي‏شود
- ضربه مثبت: خوشایند است و حامل پیام «تو خوبی» مي‏شود
- ضربه غیر شرطی: برای بودن به فرد داده مي‏شود. وابسته به شرایط است
- کودک انطباق یافته: با والدین ارتباط دارد و کنترل شده است
- کودک، پرفسور کوچک: قسمتی از حالت من کودک که استدلال بزرگسال بر آن استوار روشهای سازماندهی زمان
1- گوشه گیری: محدودکننده ترین و بدون پاداش ترین روش برای سازماندهی
2- آیین‏ها: امن ترین و بی خطرترین شکل برای سازماندهی زمان. سعی در به سبک خاصی درآوردن و پیش بینی کردن انواع راههای مبادله که کمترین درگیری را ایجاد مي‏کنند.
3- وقت گذارنی: یک مکالمه نیمه آئینی. کمتر قابل پیش بینی و فقط پاداش دهنده هستند.
4- فعالیتها: هر نوع رفتار هدفدار
5- بازی‏ها : یک سری تبادل دو قسمتی. هیجان و نمایش به جای امنیت. بازی‏ها اساساً نادرست و همراه با تقلب هستند. زیرا اغلب انگیزه‏های پنهان و ناهشیار دارند.
- صمیمیت: رابطه متقابل ساده و بدون بازی. هم بیشترین خطر و هم بیشترین پاداش را دارد
دیدگاه برن درباره شخصیت، یک دیدگاه اجزا نگرانه و چندگانه است برن به سه نوع حالت نفسانی اعتقاد دارد:
1 -روان بیرونی 2-روان نو 3-روان باستانی
1- روان بیرونی: به شیوه ای تقلیدی و قضاوتی شکل مي‏گیرد و مي‏خواهد که مجموعه‏هایی از معیارها و ملاکهای اکتسابی را به اجرا درآورد.
2- روان نو: به تبدیل محرکها به مجموعه اطلاعات تمایل دارد و نیز به پردازش و بایگانی این اطلاعات بر اساس تجربیات قبلی علاقمند است.
3- روان باستانی: تمایل دارد که بر اساس تفکر مبرا از منطق و ادارکهایی که به طور ضعیفی از هم متمایز و یا تحریف شده اند بطور ناگهانی و ناآگاهانه تری، واکنش نشان دهد.

حالتهای سه گانه من در این نظریه
1- حالت والدینی از روان بیرونی نشات مي‏گیرد.
2- حالت من بالغ از روان نو، نشات مي‏گیرد.
3- حالت من کودکی از روان باستانی، نشات مي‏گیرد. از دید پدیده شناختی، «حالت من» به منزله نظام مرتبطی است از احساسات مربوط به یک موضوع.
از دیدگاه کاربرد«حالت من» به منزله مجموعه ای از طرحهای رفتاری مربوط بهم است.
از دیدگاه سودمندی عملی «حالت من» به منزله نظام احساساتی است که یک سلسله طرحهای رفتاری مربوط بهم را بر مي‏انگیزد.
«حالت من» انعکاسی از وقایع ثبت شده گذشته است که انسانهای واقعی، لحظات واقعی، مکانهای واقعی، تصمیات واقعی و احساسات واقعی را شامل مي‏شود. از نظر برن «حالتهای من» نقش نیستند، بلکه واقعیت‏های روانی هستند.

1- حالت «من کودکی»: مجموعه ای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری است که بقایایی از دوران کودکی خود فرد هستند. حوادث درونی یعنی پاسخهای کودک به آنچه که مي‏بیند و مي‏شنود، و نیز تاثیرات کودک از والدینش، در حالت «من کودکی» او ثبت و ضبط مي‏شوند.
اطلاعات جمع آوری شده در زمینه دیده‏ها و شنیده‏ها، احساس کردن‏ها و فهمیدن‏هاست که حالت «من کودکی» را بوجود مي‏آورد. چون کودک در سنین اولیه زندگی فاقد قوه گویایی است، اکثر عکس العملهایش در قبال اعمال دیگران بصورت احساسات تظاهر مي‏کند.
کودک مي‏خواهد احساساتش را بروز دهد و والدین و اطرافیان به او اجازه نمی دهند، پس در کودک احساسات منفی ایجاد مي‏شود، پس کودک نتیجه مي‏گیرد که «من خوب نیستم». در حالت من کودکی اطلاعات مثبت زیادی وجود دارد که خلاقیت، کنجکاوی، علاقه اصرار بر تجربه کردن و احساس کردن از خصوصیات آن است و کودک بر آن اساس واکنش نشان مي‏دهد.

2- حالت من «والدینی» : مجموعه ای از احساسات نگرشها و طرحهای رفتاری است که ویژگیهای مشابه همین در والدین هم وجود دارد. من والدینی، شامل مجموعه انبوهی از وقایع خارجی و تحمیلی غیرقابل سوال در مغز است که توسط فرد در خلال سالهای اولیه زندگیش حاصل شده است و معمولاً 5 سال اولیه زندگی را در بر مي‏گیرد.
این حالت من بر اثر مشاهده رفتار و اعمال والدین و منعکس کردن آنها در شخصیت حاصل مي‏شود. کودک تمام نصیحتها، قوانین و مقرراتی را که از والدینش شنیده و یا دیده است، در این قسمت ثبت و ضبط مي‏کند. حالت من والدینی در فرد مبین رفتارها و تعاملهای کامل والدین با یکدیگر است. بدون وجود حالت «من والدینی» حالت «من کودکی» خواهد مرد. حالت من والدینی «نجات بخش زندگی» است. مي‏توان تضاد رفتاری والدین با کودک را به معادله «منفی ضربدر مثبت، جواب همواره منفی» تشبیه کرد.
حالت من والدینی دو وظیفه عمده دارد: اولاً: فرد را قادر مي‏کند تا به نحو موثری در مقام پدر یا مادر کودکان واقعی عمل کند از این رو بقای نسل انسان را ترفیع بخشید. ثانیاً: این حالت من، پاسخهای زیادی را به حالت خودکار در مي‏آورد و این عمل تا حدود زیادی از اتلاف وقت و انرژی جلوگیری مي‏کند.
3- حالت «من بالغ»: حالت بالغ به وسیله مجموعه ای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری خود مختار و مستقل توصیف مي‏شود که با واقعیت موجود تطبیق و هماهنگی دارند. حالت من بالغ برای بقاء لازم است.
وظیفه حالت (من بالغ)، منظم کردن فعالیتهای «من کودکی» و «من والدینی» و واسطه شدن عینی میان آنهاست. حالت من بالغ بر مفاهیم تفکری زندگی، که ناشی از جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات است، متکی است. حالت من والدینی اصولاً قضاوت کننده و تقلیدگر است. من کودکی بر اساس تفکرات غیرمنطقی عمل مي‏کند. من بالغ، همانند کامپیوتری است که اطلاعات حاصله را از سه منبع جمع‏آوری مي‏کند.من بالغ در آغاز تشکیل وضعیتی آزمایشی و شکننده دارد.
من بالغ اطلاعات موجود در حالت من والدینی را مورد بررسی قرار مي‏دهد تا معلوم شود که آیا هنوز هم معتبر و عملی هستند یا نه و در نتیجه آنها را مي‏پذیرد و یا رد مي‏کند. همچنین احساسات موجود در حالت (من کودکی) را مورد ارزیابی قرار مي‏دهد تا در یابد که در شرایط کنونی معتبرند یا خیر و در نتیجه این کار آنها را یا رد مي‏کند و یا مي‏پذیرد. حالت من بالغ بروز احساسات را بطریق مناسبی تحت کنترل قرار مي‏دهد.
وظیفه دیگر حالت من بالغ تخمن احتمالات است. وظیفه اصلی حالت من بالغ همانا بررسی اطلاعات و معتبر دانستن و یا بی اعتبار شمردن آنها و آماده کردن آنها برای آینده است. هر یک از این سه جنبه شخصیت در یک زندگی کامل و ثمربخش جای معقول و مناسب خویش را دارد.
خصوصیات مهم این سه جنبه شخصیت عبارتند از:
1- قدرت اجرایی 2- قابلیت توافق و سازش 3- سیاست بیولوژیکی 4- ذهنیت از نظر برن فرد در ارتباط با خود و دیگران به چهار نوع نتیجه گیری دست مي‏یابد که موقعیت زندگی او را مشخص مي‏کنند و رفتار او را تحت الشعاع قرار مي‏دهند:
1- نگرش «من خوب نیستم، تو خوب هستی»: این اولین تصمیم موقتی است که کودک بر مبنای تجارب اولیه زندگیش بدان معتقد مي‏شود. اواسط دو سالگی یا اواخر دو سالگی یا این نگرش در او تثبیت مي‏شود و یا اینکه کودک نگرشهای دوم و سوم را مي‏پذیرد این نگرش همگانی است. در این موقعیت، انسان زندگی خود را مرهون دیگران مي‏انگارد، بدین معنی که انسان نیاز شدیدی به نوازش و توجه دیگران احساس مي‏کند.
2- نگرش«من خوب نیستم تو خوب نیستی»: در پایان 1 سالگی در زندگی کودک اتفاق مهمی بوقوع مي‏پیوندد و آن این است که راه رفتن را آغاز مي‏کند و دیگر نیاز به این ندارد که دیگران او را بغل کنند و از جایی به جای دیگر ببرند، بعد در این صورت آسایش سال اول زندگی به پایان مي‏رسد این دشواری آنقدر ادامه مي‏یابد که کودک به این نتیجه مي‏رسد. در این مرحله رشد حالت من بالغ متوقف مي‏شود، زیرا از دیگران تحریک و نوازشی دریافت نمی دارد.
کودک در خود فرو رفته و گوشه گیر، چنین حالتی دارد.
3- نگرش «من خوب هستم، تو خو نیستی»: کودکی که دایماً توسط والدینش تنبیه مي‏شود، ممکن است به چنین نگرشی تغییر حالت دهد. این موقعیت در سنین 2 یا 3 سالگ پیش مي‏آید.
این نوع کودک از عینی بودن در برخورد با وقایع زندگیش ناتوان است و همواره گناهان را به گردن دیگران مي‏اندازد و علل شکست‏هایش را در دیگران جستجو مي‏کند. این افراد وجدان ندارند.
4- نگرش «من خوب هستم، تو خوب هستی»: سه حالت اولیه بطور ناآگاهانه و در سنین اولیه زندگی اتفاق مي‏افتد و اما این نگرش و تصمیم شفاهی و آگاهانه است.
سه حالت اولیه بر احساسات متکی هستند ولی حالت چهارم بر افکار، ایمان و عمل استوار است.
سه حالت اولیه با مسئله چرا مواجه هستند، در حالی که چهارم با «چرانه» سروکار دارد. ماهیت انسان
ماهیت انسان دو قطبی است و برای او دو بعد خوب و بد قائل شده اند.
به عقیده برن احساسات وابسته به تجربیات گذشته همانند خود تجربه در مغز جای مي‏گیرند. این تجربیات احساسات وابسته به آنها در هر لحظه قابل یادآوری و فراخوانی هستند و در شکل گیری ماهیت و نوع تعامل کنونی فرد نقش بسزایی را ایفا مي‏کنند. انسان عملاً با احساسات خود زندگی مي‏کند.
مفهوم اضطراب و بیماری روانی
فرد سعادتمند و شاد کسی است که در او سه ساخت شخصیت، یعنی حالتهای «من کودکی»، «من بالغ» و «من والدینی» همگی با یکدیگر هماهنگ و دمساز باشند و شخصی است که به خوبی سازمان و تشکل یافته باشد و مرزهای شخصیتیش مشخص و نفوذپذیر باشد.
رفتار فرد مي‏تواند«نابالغ» باشد، ولی یک فرد نمی¬تواند نابالغ باشد مگر اینکه عیب ارگانیکی و رشدی داشته باشد.افراد بالغ و رسیده افرادی هستند که قادرند در اغلب موارد بعد بالغ خویش را تحت¬کنترل بگیرند. تحلیل ارتباط محاوره¬ای درصدد است تشخیص دهد که کدام«حالت من» محرک محاوره¬ای را ایجاد کرده است وکدام یک از این حالات پاسخ محاوره¬ای مربوط را ارائه داده است.
آسیب شناسی ساختی و تحلیلی امور خلاف قاعده را در ساخت روانی مورد بررسی قرار مي‏دهد، که دو تا از معمولترین آنها طرد و آلودگی هستند.
طرد: تثبیت شدن در یکی از حالات «من» است و عدم قبول دو حالت دیگر «من» که این موجب اختلالاتی در محاوره و تعامل مي‏شود.
آلودگی: از طرفی به وسیله تعصبات و از سوی دیگر به وسیله توهمات و خیالهای باطل بوجود مي‏آید.
در این صورت بین دو «حالت من» نزدیک بهم تداخلی ایجاد مي‏شود. اگر تداخل بین حالت «من بالغ» با«حالت من والدینی» باشد، رفتار تعصب آمیز به وجود مي‏آید. اگر تداخل بین حالت «من بالغ» با حالت «من کودکی» باشد، رفتارهای توهم امیز حاصل مي‏شود. اضطراب انسان زاده محاوره‏های متقاطع و حالتهای طرد و آلودگی است. پس باید بصورت محاوره‏های مکمل بالغ با بالغ در آیند تا فرد در روند تعاملش بتواند به نحو خوبی با اطرافیانش سازگاری داشته باشد.

روان درمانی
تعریف
در این روش سعی مي‏شود که مفاهیم شخصیتی به عمل درآیند. پایه و اساس این روش بر تحلیل ساختی شخصیت قرار دارد که به وسیله آن حالات سه گانه «من» در فرد معین و مشخص مي‏شوند. این شیوه روشی عقلانی است که فرد را در تجزیه و تحلیل و درک رفتار خویش و همینطور، در کسب آگاهی و قبول مسئولیت با توجه به آنچه که در زمان حال اتفاق مي‏افتد، یاری مي‏دهد.

هـ) انتظار از روان درمانی یا هدف
هدف این است که حالت «من بالغ» را از خواستها و تاثیرات مخرب و نامطلوب حالات «من والدینی و «من کودکی» آزاد کند و بدین وسیله تغییرات رفتاری مطلوب در فرد بوجود آورد. این شیوه مي‏خواهد فرد را به خودشناسی نایل کند تا بداند در مواجهه بامحیط چگونه عمل کند.
نیل به خودمختاری هدف غایی شیوة تحلیل ارتباط محاوره ای است. خودمختاری، یعنی آنکه فرد بر خویشتن کنترل داشته باشد، آزادی اراده داشته باشد و الگوهای زندگی را که با خویشتن او بیگانه اند فرآیند درمان
جریانی است که در آن سعی مي‏شود ابعاد مختلف شخصیت و ساخت روان و چگونگی ایفای نقش آنها در روابط متقابل مورد بررسی قرار گیرد و مشکلات و نارساییهای رفتارها متقابل شناسایی و اصلاح شوند. این نظریه توجه خود را به گفتگوها معطوف مي‏کند. تعاملها و ارتباطات متقاطع و همین طور حالات طرد و آلودگی را بررسی مي‏کند و روابط مکمل را تقویت مي‏کند.
فرایند مشاوره به ترتیب شامل چهار مرحله مي‏شود:
1- تحلیل ساختی که کاملا آموزشی است
2- تحلیل تبادلی که آموزشی نیست اما محور و اساس بینش است
3- تحلیل بازی زمانی است که افراد در دو سطح به طور همزمان ارتباط برقرار مي‏کنند و نتیجه این تبادلها نیز راکت‏ها هستند.
تحلیل طرح شامل کاوش در مورد جزئیات تصمیماتی که مراجع درباره جایگاه زندگی خود مي‏گیرد.
در جلسه درمان (اولین جلسه) قراردادی بین مشاور و مراجع تنظیم مي‏شود که دو فایده دارد:
1- اعمال و فعالیتهایی را که باید انجام گیرند، دقیقاً مشخص و معین مي‏کند.
2- خاتمه بخشیدن به جریان روان درمانی را بطور عینی و مشخص تعیین مي‏کند.
مشاور کار خود را ابتدا با تحلیل ساختی، که باید قبل از تجزیه و تحلیل محاورات انجام گیرد، شروع مي‏کند. در تحلیل ساختی تقسیم بندی و تحلیل حالتهای (من) تشریح مي‏شود تا مراجع درک روشنی از ساخت و ابعاد شخصت خود بدست آورد.
تجزیه و تحلیل ارتباط محاوره ای از راه شناسایی و تحلیل مشغولیت‏ها و تعاملهای اجتماعی صورت مي‏گیرد. و سه نوعند: 1- وقت گذرانی‏ها 2- کلک بازی‏ها 3- قصه ‏ها
اینها امور انتزاعی نیستند، بلکه واقعیتهای اجتماعی عملی هستند.