نمایش نتایج: از 1 به 46 از 46

موضوع: مشکلات بزرگ من

13496
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکلات بزرگ من

    سلام به شما . مشکلاتی دارم که برای گفتنش به عنوان یک مرد کامل و بالغ خجالت میکشم به مشاور مراجعه کنم و درعین حال میدونم باید راهنمایی بگیرم البته اگر لازم باشه مراجعه به مشاورهم میکنم و اومدنم به این سایت مصادف با دریافت پیشنهاد از شما و پیش نیاز اطلاعاتی هستش

    بنده تحصیل کرده هستم و دوشغل آزاد و دولتی دارم
    درآمدم بسیار خوب و ۳۴سالمه. ۶ ساله عروسی کردم و صاحب دو پسر دو ساله و ۴ ساله هستم متاسفانه از همون اوایل عروسی همسرم با
    خواسته ها و توقعات من مخالفت داشت و باید ذکر کنم این توقعات در وقت خاستگاری مان درموردش صحبت شد و ایشون توافق کردند برای مثال چادری بودن همسرم یا محجوب رفتار کردن در مکان های عمومی
    بعد از زندگی مشترک زیر یک سقف همسرم با تمام قرارهایمان مخالفت شدید میکرد و عمل به انتظارات من نداشت و لج بازی میکرد
    منم اوایل با کمربند شدید کتکش میزدم تا اینکه کوتاه اومد و دست از لج بازی برداشت . مثلا میخواستیم بریم مهمونی میدیدم آرایش بسیار جلف کرده و رنگ موهاشو تغیر داده و مقدار زیادی گزاشته بیرون و لباس هایی بارنگ تند پوشیده و با اینکه میدونست شدیدا مخالفم و اصلا با خانوادم این سبک پوشش و آرایش هم تم نیست
    الان بعد این مدت زندگیمون هرشب گریه میکنه میگه تو چرا منو کتک زدی
    چرا نمیزاری مانتو بپوشم و مو بیرون بزارم بنده هم به خاطر شغل دولتیم و رفت و آمدهایی که دارم هم به خاطر اخلاق های شخصیم مایل نیستم همسرم با سبک آزاد و اصطلاحا امروزی پوشش داشته باشه
    مشکل فعلی من این هستش که همسرم بچه رو کتک میزنه و بهم میگه به خاطر کتک هایی هست که خوردم ازت
    دیروز اومدم خونه دیدم فضای اتاق تی وی رو تاریک کرده و برا بچه انیمیشن ترسناک گرگ و روباه گزاشته و بچم از ترس تند تند نفس میزد بچه رو بردم اتاقش ارام کردم و باخانومم صحبت کردم
    خلاصه مطلب این هست که میگه خیللی دوست دارم اما تو بچه رو بیشتر میخوای میگه منو برای خلوتت میخوای نه برای عشق و گریه میکنه میگه منو خیلی کتک زدی تا حالا و اخلاقیاتت تند هست و ازت میترسم و از ترس برخورد و رفتار تو حتی میترسم شال با رنگ دلخواهم بگیرم

    و نهایتا میگه مجموع رفتارهای تو چون خیلی احساساتی و زنانه هستم باعث شده به ارگاسم نرسم و توی روابط زناشویی مون احساس لذت ندارم میگه توی روابطمون حتی میترسم ابراز احساس کنم و بغلت کنم چون ممکنه فکر کنی من مثل زن های بدکارم
    میگه چشمات ترسناکه نمیتونم مستقیم نگاهت کنم !!!!!!
    میگه تو دوران عقد و و آشنایی برام جذاب بود الان ترسناکه و میترسم
    باید چیکار کنم نمیخوام دیگه بازم کتکش بزنم چون بچه نیست و باید وضعیت منو درک کنه دیگه حالا بعد ۶ سال
    و نمیتونمم ببینم بچه رو اذیت میکنه و میزنه تو دهنش و صورتش
    نمیدونم میخواد سربه سرم بزاره یا واقعا این همه مشکل تو خودش و زندگی مون حس میکنه
    من براش هیچی کم نزاشتم ماشین براش خریدم طلا خریدم
    و هزارتا چیز دیگه
    یبار دوسال پیش رفتیم مشاور اونجا گفت دلم میخواد شوهرم کتکم بزنه براهمین سربه سرش میزارم بعد تو خونه میگفت دروغ گفتم به مشاور چون خجالت کشیدم از مشاور و واقعا یکاری میکرد بزنمش وقتی میزدمش باگریه میخندید میگفت الهی قربون دستای پر مو برم
    و دوسه روز شارژ بود یا بعضی وقتا میگه از کتک زدن بچه
    کیف میکنم
    اضافه کنم کتک که میخورد گریه میکرد و میخندید و تا چند روز شارژ بود منم میدیم تاثیر داشته تکرار میکردم اما الان میگه منو شکستی
    حتی بعضی وقتا بعد کتک کاری میگفت معذرت میخوام دیگه تکرار نمیکنم الانم بریم بیرون وقتی قبول میکردم میگفتم دست و صورتت رو بشور میگفت نه میخوام دهنم خونی باشه بریم بیرون ومنم به زور قبول میکردم و بعد توی ماشین اهنگ غمگین رو زیاد میکرد و گریه میکرد میگفت تو چطوری دلت اومد بزنی تو دهنم این درحالی بود که سعی میکرد جوری حرف بزنه تا عابرین پیاده یا سرنشین های ماشین ها نگاهمون کنند
    البته خانواد همسرم خیلی محترم هستند و همسرم توی وضعیت رفاهی خوبی بزرگ شده و امکان نداره از بچگی مشکل داشته باشه
    دیگه خسته شدم دلم میخواست زنم اونی باشه که اول درکم کنه و بعد بامن همراه باشه تمام هنجارهامو توی خاستگاری گفتم
    و بلا استثنا قبول کرد نمیدونم چرا این طوری میکنه

    کمکم کنین
    ویرایش توسط هاتف : 10-07-2020 در ساعت 07:40 PM

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام . به مشکلاتی از طرف همسرتون اشاره میکنین که برای بررسی دقیق باید به روانشناس مراجعه کنند درصورت لزوم برای دارو درمانی به روانپزشک ارجاع بشن و مزید بر این باید به زوج درمانگر مراجعه کنین به این دلیل که درمورد مشکل شما تنها میشه اجمالی ابراز نظر کرد و برای حل ریشه ای مشکل باید با درمانگر ها و متخصصین نامبرده مداخلات لازم انجام بشه
    دامنه مشکلات بین شما وسیع هستند و بعضا ریشه ای
    مثلا عنوان کردین که همسر شما دچار عدم ارگاسم در روابط زناشویی شدند ویکی از دلایل اصلی عدم ارگاسم میتونه به خاطر عدم اعتماد به نفس همسر شما بشه
    خیلی از خانم هایی که دچار اختلال در تجربه ارگاسم هستن از مشکلاتی در زمینه اعتماد به نفس رنج می‌برن . نداشتن تصویر مناسب از صورت یا اندام ظاهری و تردید در مورد عملکرد جنسی باعث میشه فرد در حین رابطه دائماً در حال ارزیابی خود باشه و بیش از حد واکنش‌ها یا همون پاسخ‌های جنسیش رو مثل ( آغوش گرفتن شما ) مهار کنه . در این بین نوع رفتار مرد هم نقش بسزایی داره
    مردی که در طول رابطه جنسی یا سایر موقعیت‌های زندگی دائماً از همسر ایراد می‌گیره باعث میشه که او در رابطه جنسی به طور کامل احساس رهایی نداشته باشه و همواره خودش رو تحت نظر فرض کنه ( احتمالا برای همین میترسه شما زن بدکار فرضش کنید ). همین مسئله چرخه معیوبی رو ایجاد میکنه که باعث ایجاد پاسخ‌های جنسی نامناسب و نارضایتی بیشتر دو طرف میشه . در این شرایط لازمه برای بهبود وضعیت رابطه جنسی و عاطفی خود تون از یک زوج درمانگر و یا یک روانشناس متخصص در حیطه ************ تراپی کمک بگیرین
    همسر شما باید توسط روانشناس بالینی به خاطر لذت بردن از کتک خوردن و کتک زدن بچه مورد بررسی قرار بگیره

  3. 6 کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    سلام.

    موضوعاتی که مطرح کردین خیلی عمیق و ریشه دار و بسیار آسیب زننده هستن،
    مشکل شما اصلا در سطحی نیست که صرفا با دریافت چنتا کامنت بتونین نتیجه بگیرین.

    اتفاقا چون بالغ و عاقل هستین باید لزوم کمک از متخصص رو خیلی بهتر درک کنین!
    شما وقتی جسمتون بیماره آیا خجالت میکشین برین پیش پزشک؟
    قطعا نه.
    همونطور که جسم نیاز به توجه داره ،روح و روان هم نیاز داره.
    و همونطور که جسم دچار مشکل میشه ،روح و روان هم میتونه دچار مشکل بشه.
    یک متخصص کارش همینه که به مراجعش کمک کنه، واقعا دلیلی برای خجالت وجود نداره.

    من جدا ازتون خواهش میکنم برای نجات زندگیتون هر چه زودتر اقدام کنید و به یک روانشناس ماهر مراجعه کنید.
    خونواده شما همگی نیاز به کمک از یک روانشناس دارن،و اگر زودتر اقدام نکنید در آینده با شرایط خیلی شدیدتر و سخت تر از الان مجبورین اینکارو انجام بدین.

    برخوردهای اشتباه شما...آسیبهای شدید روحی همسرتون...و متاسفانه آسیبهای شدیدتری که داره هر لحظه به روح و روان فرزندانتون وارد میشه...

    حداقل به خاطر آینده بچه هاتونم که شده این شرم و خجالت بی دلیل رو کنار بزارین،

    تمام زندگی و آینده انسان در طول تمام عمری که داره، توی ده سال اول زندگیش پایه ریزی و ساخته میشه!
    به خصوص 7 سال اول!
    عاجزانه ازتون خواهش میکنم کودکان معصومتون رو نجات بدید.

  5. 6 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    سلام به شما . مشکلاتی دارم که برای گفتنش به عنوان یک مرد کامل و بالغ خجالت میکشم به مشاور مراجعه کنم و درعین حال میدونم باید راهنمایی بگیرم البته اگر لازم باشه مراجعه به مشاورهم میکنم و اومدنم به این سایت مصادف با دریافت پیشنهاد از شما و پیش نیاز اطلاعاتی هستش

    بنده تحصیل کرده هستم و دوشغل آزاد و دولتی دارم
    درآمدم بسیار خوب و ۳۴سالمه. ۶ ساله عروسی کردم و صاحب دو پسر دو ساله و ۴ ساله هستم متاسفانه از همون اوایل عروسی همسرم با
    خواسته ها و توقعات من مخالفت داشت و باید ذکر کنم این توقعات در وقت خاستگاری مان درموردش صحبت شد و ایشون توافق کردند برای مثال چادری بودن همسرم یا محجوب رفتار کردن در مکان های عمومی
    بعد از زندگی مشترک زیر یک سقف همسرم با تمام قرارهایمان مخالفت شدید میکرد و عمل به انتظارات من نداشت و لج بازی میکرد
    منم اوایل با کمربند شدید کتکش میزدم تا اینکه کوتاه اومد و دست از لج بازی برداشت . مثلا میخواستیم بریم مهمونی میدیدم آرایش بسیار جلف کرده و رنگ موهاشو تغیر داده و مقدار زیادی گزاشته بیرون و لباس هایی بارنگ تند پوشیده و با اینکه میدونست شدیدا مخالفم و اصلا با خانوادم این سبک پوشش و آرایش هم تم نیست
    الان بعد این مدت زندگیمون هرشب گریه میکنه میگه تو چرا منو کتک زدی
    چرا نمیزاری مانتو بپوشم و مو بیرون بزارم بنده هم به خاطر شغل دولتیم و رفت و آمدهایی که دارم هم به خاطر اخلاق های شخصیم مایل نیستم همسرم با سبک آزاد و اصطلاحا امروزی پوشش داشته باشه
    مشکل فعلی من این هستش که همسرم بچه رو کتک میزنه و بهم میگه به خاطر کتک هایی هست که خوردم ازت
    دیروز اومدم خونه دیدم فضای اتاق تی وی رو تاریک کرده و برا بچه انیمیشن ترسناک گرگ و روباه گزاشته و بچم از ترس تند تند نفس میزد بچه رو بردم اتاقش ارام کردم و باخانومم صحبت کردم
    خلاصه مطلب این هست که میگه خیللی دوست دارم اما تو بچه رو بیشتر میخوای میگه منو برای خلوتت میخوای نه برای عشق و گریه میکنه میگه منو خیلی کتک زدی تا حالا و اخلاقیاتت تند هست و ازت میترسم و از ترس برخورد و رفتار تو حتی میترسم شال با رنگ دلخواهم بگیرم

    و نهایتا میگه مجموع رفتارهای تو چون خیلی احساساتی و زنانه هستم باعث شده به ارگاسم نرسم و توی روابط زناشویی مون احساس لذت ندارم میگه توی روابطمون حتی میترسم ابراز احساس کنم و بغلت کنم چون ممکنه فکر کنی من مثل زن های بدکارم
    میگه چشمات ترسناکه نمیتونم مستقیم نگاهت کنم !!!!!!
    میگه تو دوران عقد و و آشنایی برام جذاب بود الان ترسناکه و میترسم
    باید چیکار کنم نمیخوام دیگه بازم کتکش بزنم چون بچه نیست و باید وضعیت منو درک کنه دیگه حالا بعد ۶ سال
    و نمیتونمم ببینم بچه رو اذیت میکنه و میزنه تو دهنش و صورتش
    نمیدونم میخواد سربه سرم بزاره یا واقعا این همه مشکل تو خودش و زندگی مون حس میکنه
    من براش هیچی کم نزاشتم ماشین براش خریدم طلا خریدم
    و هزارتا چیز دیگه
    یبار دوسال پیش رفتیم مشاور اونجا گفت دلم میخواد شوهرم کتکم بزنه براهمین سربه سرش میزارم بعد تو خونه میگفت دروغ گفتم به مشاور چون خجالت کشیدم از مشاور و واقعا یکاری میکرد بزنمش وقتی میزدمش باگریه میخندید میگفت الهی قربون دستای پر مو برم
    و دوسه روز شارژ بود یا بعضی وقتا میگه از کتک زدن بچه
    کیف میکنم
    اضافه کنم کتک که میخورد گریه میکرد و میخندید و تا چند روز شارژ بود منم میدیم تاثیر داشته تکرار میکردم اما الان میگه منو شکستی
    حتی بعضی وقتا بعد کتک کاری میگفت معذرت میخوام دیگه تکرار نمیکنم الانم بریم بیرون وقتی قبول میکردم میگفتم دست و صورتت رو بشور میگفت نه میخوام دهنم خونی باشه بریم بیرون ومنم به زور قبول میکردم و بعد توی ماشین اهنگ غمگین رو زیاد میکرد و گریه میکرد میگفت تو چطوری دلت اومد بزنی تو دهنم این درحالی بود که سعی میکرد جوری حرف بزنه تا عابرین پیاده یا سرنشین های ماشین ها نگاهمون کنند
    البته خانواد همسرم خیلی محترم هستند و همسرم توی وضعیت رفاهی خوبی بزرگ شده و امکان نداره از بچگی مشکل داشته باشه
    دیگه خسته شدم دلم میخواست زنم اونی باشه که اول درکم کنه و بعد بامن همراه باشه تمام هنجارهامو توی خاستگاری گفتم
    و بلا استثنا قبول کرد نمیدونم چرا این طوری میکنه

    کمکم کنین
    سلام
    کتک زدن همسرتان کار اشتباهی بوده از نطر روحی همسرتان صدمات زیادی خورده ضمنا چون شما را دوست داشته همه شرایط قبول کرده وگرنه در درون نپذیرفته
    حالا حتما هر دو با هم پیش یک روانشناس ماهر بروید ضمنا زن شما آدم هست با گفتگو بیشتر خواسته هاتان را مطرح میکردید خلاصه خانمتان را بیشتر نوازش کنید رفتارتان خشن بوده و نتیجه رفتارتان این شده.
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  7. 5 کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    سلام.

    موضوعاتی که مطرح کردین خیلی عمیق و ریشه دار و بسیار آسیب زننده هستن،
    مشکل شما اصلا در سطحی نیست که صرفا با دریافت چنتا کامنت بتونین نتیجه بگیرین.

    اتفاقا چون بالغ و عاقل هستین باید لزوم کمک از متخصص رو خیلی بهتر درک کنین!
    شما وقتی جسمتون بیماره آیا خجالت میکشین برین پیش پزشک؟
    قطعا نه.
    همونطور که جسم نیاز به توجه داره ،روح و روان هم نیاز داره.
    و همونطور که جسم دچار مشکل میشه ،روح و روان هم میتونه دچار مشکل بشه.
    یک متخصص کارش همینه که به مراجعش کمک کنه، واقعا دلیلی برای خجالت وجود نداره.

    من جدا ازتون خواهش میکنم برای نجات زندگیتون هر چه زودتر اقدام کنید و به یک روانشناس ماهر مراجعه کنید.
    خونواده شما همگی نیاز به کمک از یک روانشناس دارن،و اگر زودتر اقدام نکنید در آینده با شرایط خیلی شدیدتر و سخت تر از الان مجبورین اینکارو انجام بدین.

    برخوردهای اشتباه شما...آسیبهای شدید روحی همسرتون...و متاسفانه آسیبهای شدیدتری که داره هر لحظه به روح و روان فرزندانتون وارد میشه...

    حداقل به خاطر آینده بچه هاتونم که شده این شرم و خجالت بی دلیل رو کنار بزارین،

    تمام زندگی و آینده انسان در طول تمام عمری که داره، توی ده سال اول زندگیش پایه ریزی و ساخته میشه!
    به خصوص 7 سال اول!
    عاجزانه ازتون خواهش میکنم کودکان معصومتون رو نجات بدید.

    حتما حتما اقدام میکنم
    نهایت تشکر از راهنمایی شما
    خجالت کشیدنم بیشتر بر این اساس هستش که همسرم توی جلسات مشاوره حرفای بچه گانه میزنه یا کلا برای درمان مشکلات تلاش نمیکنه و شروع میکنه حرفای هجو و چیزایی تعریف کنه که ....
    شایدم واقعا این مشکلات شده و باید کمک کنم به زندگیم
    من مرد بدی نبودم فقط تحمل نداشتم تمام قول و قرارهامون در دوران خاستگاری رو به فراموشی بسپاره و تاحدی آرایش کنه و لباس های جلف و زننده بپوشه که هرکس و ناکسی نگاهش کنه
    و البته وقتی متوجه میشدم با کتک خوردن بهتر رفتار میکنه و اصلاح میشه کتکش میزدم فقط همین وباورم نمیشد یه روزی این همه مشکل برا این اتفاق پیش بیاد
    بچه هامو منتقل کردم خونه مادرزنم و با همسرم کلی صحبت کردم و ازش خواهش کردم بریم برای روانشناس و مشاوره متن شما و دوکاربر ارجمند دیگه رو خوندم و لی دیشب نتونستم جواب بدم
    چون میخواستم هرچه زود تر با همسرم صحبت کنم
    ممنون که نظرتون را با صراحت به تحریر آوردید

  9. 3 کاربران زیر از هاتف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    کتک زدن همسرتان کار اشتباهی بوده از نطر روحی همسرتان صدمات زیادی خورده ضمنا چون شما را دوست داشته همه شرایط قبول کرده وگرنه در درون نپذیرفته
    حالا حتما هر دو با هم پیش یک روانشناس ماهر بروید ضمنا زن شما آدم هست با گفتگو بیشتر خواسته هاتان را مطرح میکردید خلاصه خانمتان را بیشتر نوازش کنید رفتارتان خشن بوده و نتیجه رفتارتان این شده.
    کمال تشکر برادر عزیز حتما اقدام مناسب میکنم

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saltanat نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام . به مشکلاتی از طرف همسرتون اشاره میکنین که برای بررسی دقیق باید به روانشناس مراجعه کنند درصورت لزوم برای دارو درمانی به روانپزشک ارجاع بشن و مزید بر این باید به زوج درمانگر مراجعه کنین به این دلیل که درمورد مشکل شما تنها میشه اجمالی ابراز نظر کرد و برای حل ریشه ای مشکل باید با درمانگر ها و متخصصین نامبرده مداخلات لازم انجام بشه
    دامنه مشکلات بین شما وسیع هستند و بعضا ریشه ای
    مثلا عنوان کردین که همسر شما دچار عدم ارگاسم در روابط زناشویی شدند ویکی از دلایل اصلی عدم ارگاسم میتونه به خاطر عدم اعتماد به نفس همسر شما بشه
    خیلی از خانم هایی که دچار اختلال در تجربه ارگاسم هستن از مشکلاتی در زمینه اعتماد به نفس رنج می‌برن . نداشتن تصویر مناسب از صورت یا اندام ظاهری و تردید در مورد عملکرد جنسی باعث میشه فرد در حین رابطه دائماً در حال ارزیابی خود باشه و بیش از حد واکنش‌ها یا همون پاسخ‌های جنسیش رو مثل ( آغوش گرفتن شما ) مهار کنه . در این بین نوع رفتار مرد هم نقش بسزایی داره
    مردی که در طول رابطه جنسی یا سایر موقعیت‌های زندگی دائماً از همسر ایراد می‌گیره باعث میشه که او در رابطه جنسی به طور کامل احساس رهایی نداشته باشه و همواره خودش رو تحت نظر فرض کنه ( احتمالا برای همین میترسه شما زن بدکار فرضش کنید ). همین مسئله چرخه معیوبی رو ایجاد میکنه که باعث ایجاد پاسخ‌های جنسی نامناسب و نارضایتی بیشتر دو طرف میشه . در این شرایط لازمه برای بهبود وضعیت رابطه جنسی و عاطفی خود تون از یک زوج درمانگر و یا یک روانشناس متخصص در حیطه ************ تراپی کمک بگیرین
    همسر شما باید توسط روانشناس بالینی به خاطر لذت بردن از کتک خوردن و کتک زدن بچه مورد بررسی قرار بگیره
    سلام . من زندگیم را خیلی دوست دارم برای همسرم و نجات آیندمون از این شرایط هرتلاشی میکنم
    واقعیت فکر نمیکردم خودمم مقصر باشم و فکر میکردم همسرم باهام بازی میکنه و همونطور که قبلا هم میگفت مایل هست کاری کنه تا کتکش بزنم
    کمال که متخصیصین و درمانگر هارو دقیقا نامبرده تا بدونم باید چطور و از چه راهی به این مشکلات خاتمه بدم
    از سایت خوب شما ممنونم

  12. کاربران زیر از هاتف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42568
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    2,339
    تشکر شده 60 بار در 35 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    سلام به شما . مشکلاتی دارم که برای گفتنش به عنوان یک مرد کامل و بالغ خجالت میکشم به مشاور مراجعه کنم و درعین حال میدونم باید راهنمایی بگیرم البته اگر لازم باشه مراجعه به مشاورهم میکنم و اومدنم به این سایت مصادف با دریافت پیشنهاد از شما و پیش نیاز اطلاعاتی هستش

    بنده تحصیل کرده هستم و دوشغل آزاد و دولتی دارم
    درآمدم بسیار خوب و ۳۴سالمه. ۶ ساله عروسی کردم و صاحب دو پسر دو ساله و ۴ ساله هستم متاسفانه از همون اوایل عروسی همسرم با
    خواسته ها و توقعات من مخالفت داشت و باید ذکر کنم این توقعات در وقت خاستگاری مان درموردش صحبت شد و ایشون توافق کردند برای مثال چادری بودن همسرم یا محجوب رفتار کردن در مکان های عمومی
    بعد از زندگی مشترک زیر یک سقف همسرم با تمام قرارهایمان مخالفت شدید میکرد و عمل به انتظارات من نداشت و لج بازی میکرد
    منم اوایل با کمربند شدید کتکش میزدم تا اینکه کوتاه اومد و دست از لج بازی برداشت . مثلا میخواستیم بریم مهمونی میدیدم آرایش بسیار جلف کرده و رنگ موهاشو تغیر داده و مقدار زیادی گزاشته بیرون و لباس هایی بارنگ تند پوشیده و با اینکه میدونست شدیدا مخالفم و اصلا با خانوادم این سبک پوشش و آرایش هم تم نیست
    الان بعد این مدت زندگیمون هرشب گریه میکنه میگه تو چرا منو کتک زدی
    چرا نمیزاری مانتو بپوشم و مو بیرون بزارم بنده هم به خاطر شغل دولتیم و رفت و آمدهایی که دارم هم به خاطر اخلاق های شخصیم مایل نیستم همسرم با سبک آزاد و اصطلاحا امروزی پوشش داشته باشه
    مشکل فعلی من این هستش که همسرم بچه رو کتک میزنه و بهم میگه به خاطر کتک هایی هست که خوردم ازت
    دیروز اومدم خونه دیدم فضای اتاق تی وی رو تاریک کرده و برا بچه انیمیشن ترسناک گرگ و روباه گزاشته و بچم از ترس تند تند نفس میزد بچه رو بردم اتاقش ارام کردم و باخانومم صحبت کردم
    خلاصه مطلب این هست که میگه خیللی دوست دارم اما تو بچه رو بیشتر میخوای میگه منو برای خلوتت میخوای نه برای عشق و گریه میکنه میگه منو خیلی کتک زدی تا حالا و اخلاقیاتت تند هست و ازت میترسم و از ترس برخورد و رفتار تو حتی میترسم شال با رنگ دلخواهم بگیرم

    و نهایتا میگه مجموع رفتارهای تو چون خیلی احساساتی و زنانه هستم باعث شده به ارگاسم نرسم و توی روابط زناشویی مون احساس لذت ندارم میگه توی روابطمون حتی میترسم ابراز احساس کنم و بغلت کنم چون ممکنه فکر کنی من مثل زن های بدکارم
    میگه چشمات ترسناکه نمیتونم مستقیم نگاهت کنم !!!!!!
    میگه تو دوران عقد و و آشنایی برام جذاب بود الان ترسناکه و میترسم
    باید چیکار کنم نمیخوام دیگه بازم کتکش بزنم چون بچه نیست و باید وضعیت منو درک کنه دیگه حالا بعد ۶ سال
    و نمیتونمم ببینم بچه رو اذیت میکنه و میزنه تو دهنش و صورتش
    نمیدونم میخواد سربه سرم بزاره یا واقعا این همه مشکل تو خودش و زندگی مون حس میکنه
    من براش هیچی کم نزاشتم ماشین براش خریدم طلا خریدم
    و هزارتا چیز دیگه
    یبار دوسال پیش رفتیم مشاور اونجا گفت دلم میخواد شوهرم کتکم بزنه براهمین سربه سرش میزارم بعد تو خونه میگفت دروغ گفتم به مشاور چون خجالت کشیدم از مشاور و واقعا یکاری میکرد بزنمش وقتی میزدمش باگریه میخندید میگفت الهی قربون دستای پر مو برم
    و دوسه روز شارژ بود یا بعضی وقتا میگه از کتک زدن بچه
    کیف میکنم
    اضافه کنم کتک که میخورد گریه میکرد و میخندید و تا چند روز شارژ بود منم میدیم تاثیر داشته تکرار میکردم اما الان میگه منو شکستی
    حتی بعضی وقتا بعد کتک کاری میگفت معذرت میخوام دیگه تکرار نمیکنم الانم بریم بیرون وقتی قبول میکردم میگفتم دست و صورتت رو بشور میگفت نه میخوام دهنم خونی باشه بریم بیرون ومنم به زور قبول میکردم و بعد توی ماشین اهنگ غمگین رو زیاد میکرد و گریه میکرد میگفت تو چطوری دلت اومد بزنی تو دهنم این درحالی بود که سعی میکرد جوری حرف بزنه تا عابرین پیاده یا سرنشین های ماشین ها نگاهمون کنند
    البته خانواد همسرم خیلی محترم هستند و همسرم توی وضعیت رفاهی خوبی بزرگ شده و امکان نداره از بچگی مشکل داشته باشه
    دیگه خسته شدم دلم میخواست زنم اونی باشه که اول درکم کنه و بعد بامن همراه باشه تمام هنجارهامو توی خاستگاری گفتم
    و بلا استثنا قبول کرد نمیدونم چرا این طوری میکنه

    کمکم کنین

    سلام .
    به کمک بچه هاتون برسید اونا قدرت ترس و اضطراب ندارن
    اون بچه ۲ ساله شما اگه الان بزارنش توی اتاق تاریک و تنها و انیمیشن ترسناک براش بزاره به مرور زمان بچه شما مریض میشه
    و بیماری اعصاب میگیره بعدها درسش خوب نمیشه و نمراتش میاد پایین و هزارتا آسیب دیگه که ممکن خود شما با این طرز رفتار بعدا بچه رو به خاطر درس و نمرات کتکش بزنی
    خواهش میکنم بچه هاتونو نجات بده و تا وقتی مامانش خوب نشده
    تنهاشون نزار بچه دوساله طاقت سیلی و تو دهنی خوردن نداره

    دلم از این تاپیک گرفت خیللی

  14. 2 کاربران زیر از نیلوفر* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    سلام . من زندگیم را خیلی دوست دارم برای همسرم و نجات آیندمون از این شرایط هرتلاشی میکنم
    واقعیت فکر نمیکردم خودمم مقصر باشم و فکر میکردم همسرم باهام بازی میکنه و همونطور که قبلا هم میگفت مایل هست کاری کنه تا کتکش بزنم
    کمال که متخصیصین و درمانگر هارو دقیقا نامبرده تا بدونم باید چطور و از چه راهی به این مشکلات خاتمه بدم
    از سایت خوب شما ممنونم
    قطعا همه ما آدما دلمون میخواد زندگی خوبی داشته باشیم ،
    هیچکس عمدا کاری نمیکنه که زندگی پرتنش و پرمشکلی داشته باشه.
    اگه رفتارای اشتباهی از ما سر میزنه از سر ناآگاهیه و کم دانی هست نه از سر بد بودن ما و جنگ و دشمنی با عزیزانمون.
    شما فقط برخورد درست و مناسب رو بلد نبودید.
    به هر حال کدوم آدمیه که در تمام طول عمرش اشتباهی نداشته باشه؟!

    قطعا هممون نادانسته اشتباهاتی داشتیم،
    مهم اینه که وقتی بهش آگاه شدیم دست رو دست نزاریم جلوشو بگیریم، و سعی در جبران صدماتی داشته باشیم که اشتباهمون به دنبال داشته،
    سعی کنیم با کمک از افراد کاربلد و آگاه خودمونو اصلاح کنیم و روش جدیدی رو در پیش بگیریم.
    که اگه این اقدامات رو انجام ندیم اونوقته که انگشت تقصیر به سمت ماست...

  16. 3 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2020
    شماره عضویت
    45117
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    23
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    سلام به شما . مشکلاتی دارم که برای گفتنش به عنوان یک مرد کامل و بالغ خجالت میکشم به مشاور مراجعه کنم و درعین حال میدونم باید راهنمایی بگیرم البته اگر لازم باشه مراجعه به مشاورهم میکنم و اومدنم به این سایت مصادف با دریافت پیشنهاد از شما و پیش نیاز اطلاعاتی هستش

    بنده تحصیل کرده هستم و دوشغل آزاد و دولتی دارم
    درآمدم بسیار خوب و ۳۴سالمه. ۶ ساله عروسی کردم و صاحب دو پسر دو ساله و ۴ ساله هستم متاسفانه از همون اوایل عروسی همسرم با
    خواسته ها و توقعات من مخالفت داشت و باید ذکر کنم این توقعات در وقت خاستگاری مان درموردش صحبت شد و ایشون توافق کردند برای مثال چادری بودن همسرم یا محجوب رفتار کردن در مکان های عمومی
    بعد از زندگی مشترک زیر یک سقف همسرم با تمام قرارهایمان مخالفت شدید میکرد و عمل به انتظارات من نداشت و لج بازی میکرد


    کمکم کنین
    نتیجه من از صحبت شما این است که همسرت احتمالاً دارد (adhd)
    بهتر است شما در مورد این بیماری روانی تحقیق کنید
    پس اگر در مورد آن مطالعه کردید و بیشتر نمادها را در همسرتان دیدید
    سریع ((روانپزشک)) مراجعه کنید زیرا سلامت روانی کودک شما در معرض خطر است ....
    من فکر می کنم همسرتان ضریب هوشی بالایی دارد و می تواند برای همه کارهایش توضیح خوبی بدهد ....
    بنابراین
    فکر نکنید که گناهکار هستید زیرا او می تواند دلیل خوبی بیان کند که شما مقصر همه این مشکلات هستید ..
    به یاد داشته باشید اگر او (adhd) است. مجازاتش نکن مجازات جسمی او را جسورتر می کند ...

  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2020
    شماره عضویت
    45117
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    23
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    قطعا همه ما آدما دلمون میخواد زندگی خوبی داشته باشیم ،
    هیچکس عمدا کاری نمیکنه که زندگی پرتنش و پرمشکلی داشته باشه.
    اگه رفتارای اشتباهی از ما سر میزنه از سر ناآگاهیه و کم دانی هست نه از سر بد بودن ما و جنگ و دشمنی با عزیزانمون.
    شما فقط برخورد درست و مناسب رو بلد نبودید.
    به هر حال کدوم آدمیه که در تمام طول عمرش اشتباهی نداشته باشه؟!

    قطعا هممون نادانسته اشتباهاتی داشتیم،
    مهم اینه که وقتی بهش آگاه شدیم دست رو دست نزاریم جلوشو بگیریم، و سعی در جبران صدماتی داشته باشیم که اشتباهمون به دنبال داشته،
    سعی کنیم با کمک از افراد کاربلد و آگاه خودمونو اصلاح کنیم و روش جدیدی رو در پیش بگیریم.
    که اگه این اقدامات رو انجام ندیم اونوقته که انگشت تقصیر به سمت ماست...
    من فکر می کنم شما با احساس خود صحبت می کنید نه بر اساس روانشناسی ...
    این می تواند قضاوت او را به طور موثری بد کند

  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2020
    شماره عضویت
    45117
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    23
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    متاسفم برای جملات بدم
    من فقط زبان انگلیسی در این دستگاه دارم و باید از مترجم گوگل استفاده کنم...
    ویرایش توسط Khaksar : 10-08-2020 در ساعت 10:12 PM

  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2020
    شماره عضویت
    45117
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    23
    تشکر شده 6 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    سلام به شما . مشکلاتی دارم که برای گفتنش به عنوان یک مرد کامل و بالغ خجالت میکشم به مشاور مراجعه کنم و درعین حال میدونم باید راهنمایی بگیرم البته اگر لازم باشه مراجعه به مشاورهم میکنم و اومدنم به این سایت مصادف با دریافت پیشنهاد از شما و پیش نیاز اطلاعاتی هستش

    بنده تحصیل کرده هستم و دوشغل آزاد و دولتی دارم
    درآمدم بسیار خوب و ۳۴سالمه. ۶ ساله عروسی کردم و صاحب دو پسر دو ساله و ۴ ساله هستم متاسفانه از همون اوایل عروسی همسرم با
    خواسته ها و توقعات من مخالفت داشت و باید ذکر کنم این توقعات در وقت خاستگاری مان درموردش صحبت شد و ایشون توافق کردند برای مثال چادری بودن همسرم یا محجوب رفتار کردن در مکان های عمومی
    بعد از زندگی مشترک زیر یک سقف همسرم با تمام قرارهایمان مخالفت شدید میکرد و عمل به انتظارات من نداشت و لج بازی میکرد
    منم اوایل با کمربند شدید کتکش میزدم تا اینکه کوتاه اومد و دست از لج بازی برداشت . مثلا میخواستیم بریم مهمونی میدیدم آرایش بسیار جلف کرده و رنگ موهاشو تغیر داده و مقدار زیادی گزاشته بیرون و لباس هایی بارنگ تند پوشیده و با اینکه میدونست شدیدا مخالفم و اصلا با خانوادم این سبک پوشش و آرایش هم تم نیست
    الان بعد این مدت زندگیمون هرشب گریه میکنه میگه تو چرا منو کتک زدی
    چرا نمیزاری مانتو بپوشم و مو بیرون بزارم بنده هم به خاطر شغل دولتیم و رفت و آمدهایی که دارم هم به خاطر اخلاق های شخصیم مایل نیستم همسرم با سبک آزاد و اصطلاحا امروزی پوشش داشته باشه
    مشکل فعلی من این هستش که همسرم بچه رو کتک میزنه و بهم میگه به خاطر کتک هایی هست که خوردم ازت
    دیروز اومدم خونه دیدم فضای اتاق تی وی رو تاریک کرده و برا بچه انیمیشن ترسناک گرگ و روباه گزاشته و بچم از ترس تند تند نفس میزد بچه رو بردم اتاقش ارام کردم و باخانومم صحبت کردم
    خلاصه مطلب این هست که میگه خیللی دوست دارم اما تو بچه رو بیشتر میخوای میگه منو برای خلوتت میخوای نه برای عشق و گریه میکنه میگه منو خیلی کتک زدی تا حالا و اخلاقیاتت تند هست و ازت میترسم و از ترس برخورد و رفتار تو حتی میترسم شال با رنگ دلخواهم بگیرم

    و نهایتا میگه مجموع رفتارهای تو چون خیلی احساساتی و زنانه هستم باعث شده به ارگاسم نرسم و توی روابط زناشویی مون احساس لذت ندارم میگه توی روابطمون حتی میترسم ابراز احساس کنم و بغلت کنم چون ممکنه فکر کنی من مثل زن های بدکارم
    میگه چشمات ترسناکه نمیتونم مستقیم نگاهت کنم !!!!!!
    میگه تو دوران عقد و و آشنایی برام جذاب بود الان ترسناکه و میترسم
    باید چیکار کنم نمیخوام دیگه بازم کتکش بزنم چون بچه نیست و باید وضعیت منو درک کنه دیگه حالا بعد ۶ سال
    و نمیتونمم ببینم بچه رو اذیت میکنه و میزنه تو دهنش و صورتش
    نمیدونم میخواد سربه سرم بزاره یا واقعا این همه مشکل تو خودش و زندگی مون حس میکنه
    من براش هیچی کم نزاشتم ماشین براش خریدم طلا خریدم
    و هزارتا چیز دیگه
    یبار دوسال پیش رفتیم مشاور اونجا گفت دلم میخواد شوهرم کتکم بزنه براهمین سربه سرش میزارم بعد تو خونه میگفت دروغ گفتم به مشاور چون خجالت کشیدم از مشاور و واقعا یکاری میکرد بزنمش وقتی میزدمش باگریه میخندید میگفت الهی قربون دستای پر مو برم
    و دوسه روز شارژ بود یا بعضی وقتا میگه از کتک زدن بچه
    کیف میکنم
    اضافه کنم کتک که میخورد گریه میکرد و میخندید و تا چند روز شارژ بود منم میدیم تاثیر داشته تکرار میکردم اما الان میگه منو شکستی
    حتی بعضی وقتا بعد کتک کاری میگفت معذرت میخوام دیگه تکرار نمیکنم الانم بریم بیرون وقتی قبول میکردم میگفتم دست و صورتت رو بشور میگفت نه میخوام دهنم خونی باشه بریم بیرون ومنم به زور قبول میکردم و بعد توی ماشین اهنگ غمگین رو زیاد میکرد و گریه میکرد میگفت تو چطوری دلت اومد بزنی تو دهنم این درحالی بود که سعی میکرد جوری حرف بزنه تا عابرین پیاده یا سرنشین های ماشین ها نگاهمون کنند
    البته خانواد همسرم خیلی محترم هستند و همسرم توی وضعیت رفاهی خوبی بزرگ شده و امکان نداره از بچگی مشکل داشته باشه
    دیگه خسته شدم دلم میخواست زنم اونی باشه که اول درکم کنه و بعد بامن همراه باشه تمام هنجارهامو توی خاستگاری گفتم
    و بلا استثنا قبول کرد نمیدونم چرا این طوری میکنه

    کمکم کنین
    به یاد داشته باشید اگر او فرزند شما را در اتاق تاریک می برد و به او انیمیشن ترسناکی نشان می دهد
    فرزند شما در وضعیت اضطراری (سلامت روانی) قرار دارد
    برای محافظت از کودک خود باید زودتر کارهایی انجام دهید

  21. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    قطعا همه ما آدما دلمون میخواد زندگی خوبی داشته باشیم ،
    هیچکس عمدا کاری نمیکنه که زندگی پرتنش و پرمشکلی داشته باشه.
    اگه رفتارای اشتباهی از ما سر میزنه از سر ناآگاهیه و کم دانی هست نه از سر بد بودن ما و جنگ و دشمنی با عزیزانمون.
    شما فقط برخورد درست و مناسب رو بلد نبودید.
    به هر حال کدوم آدمیه که در تمام طول عمرش اشتباهی نداشته باشه؟!

    قطعا هممون نادانسته اشتباهاتی داشتیم،
    مهم اینه که وقتی بهش آگاه شدیم دست رو دست نزاریم جلوشو بگیریم، و سعی در جبران صدماتی داشته باشیم که اشتباهمون به دنبال داشته،
    سعی کنیم با کمک از افراد کاربلد و آگاه خودمونو اصلاح کنیم و روش جدیدی رو در پیش بگیریم.
    که اگه این اقدامات رو انجام ندیم اونوقته که انگشت تقصیر به سمت ماست...
    کمال تشکر دارم از شما
    درست میفرمایین اما متاسفانه ما آقایون بعضی مواقع متوجه نکات ریز زندگی نیستیم . امیدوارم دیر نباشه
    تشکر به خاطر نظرات خواهرانه شما
    ویرایش توسط هاتف : 10-09-2020 در ساعت 07:19 AM

  22. کاربران زیر از هاتف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44754
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    2
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    بچه تون رو اذیت میکنه؟ آقا، اول تمام دار و ندارت رو بزن به اسم مادر یا پدرت، همزمان مشاوره هم برید که شاید درست شد، اگه درست نشد ، بعدش طلا هایی که براش خریدی رو پس بگیر و طلاق بده این زن روانی رو
    آخه بچه رو چرا اذیت میکنه؟؟

    اموال‌ رو همین الان بزن به اسم پدر و مادرت تا نتونه برای مهریه توقیف کنه اموال تون رو، بعید میدونم با مشاوره سر عقل بیاد چون روانیه،اما سعی تون رو بکنید و اگه نشد، طلاق بگیر ازش

  24. بالا | پست 16


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط unknown00 نمایش پست ها
    بچه تون رو اذیت میکنه؟ آقا، اول تمام دار و ندارت رو بزن به اسم مادر یا پدرت، همزمان مشاوره هم برید که شاید درست شد، اگه درست نشد ، بعدش طلا هایی که براش خریدی رو پس بگیر و طلاق بده این زن روانی رو
    آخه بچه رو چرا اذیت میکنه؟؟

    اموال‌ رو همین الان بزن به اسم پدر و مادرت تا نتونه برای مهریه توقیف کنه اموال تون رو، بعید میدونم با مشاوره سر عقل بیاد چون روانیه،اما سعی تون رو بکنید و اگه نشد، طلاق بگیر ازش
    واقعا نمیدونم چی بگم!

    متوجهین حرفاتون چه معنی داره؟!

    بی مسئولیتی ، ناجوانمردی ، بی مهری ...اینا چیزایی هست که توی حرفاتون بیداد میکنه.

    یک شوهر به همین راحتی زنی که با هزاران امید به همسریش دراومده، سالها توی خونه ش و برای زندگیش زحمت کشیده، این همه آسیب دیده توی زندگیش، به همین راحتی بزارتش کنار؟؟!
    اونم حتی حاضر نشه در حد توانش تا اونجایی که از نظر مادی از دستش برمیاد زحماتشو جبران کنه ؟ و حتی حقی رو که خودش قبول کرده ، با دور زدن قانون نپردازه؟؟؟

    یه پدر به همین راحتی مادر بچه هاشو از زندگی بچه هاش حذف کنه؟؟!؟

    واقعا از نظر شما یک زن توی زندگی جایگاهش چیه که انقد راحت به خودتون اجازه میدین چنین نسخه ای براش بپیچین؟ برای یک انسان! برای یک مادر!

    این خانوم حتی اگه طبق گفته شما روانی هم باشن(البته نه با اون لحن توهین آمیز شما) ، فقط بیمارن و بس!
    که میتونن درمان بشن.
    نه یک جنایتکار که لایق چنین برخوردی باشن.

    برای اون قانونی متاسفم که به حرفای به دور از انسانیت شما بها میده و باعث میشه شما انقد راحت با سینه ستبر بیاین و راه قانونی برای چنین ظلمی جلوی دیگران بزارین...

  25. 2 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42618
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    2,113
    تشکر شده 29 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    سلام به شما . مشکلاتی دارم که برای گفتنش به عنوان یک مرد کامل و بالغ خجالت میکشم به مشاور مراجعه کنم و درعین حال میدونم باید راهنمایی بگیرم البته اگر لازم باشه مراجعه به مشاورهم میکنم و اومدنم به این سایت مصادف با دریافت پیشنهاد از شما و پیش نیاز اطلاعاتی هستش

    بنده تحصیل کرده هستم و دوشغل آزاد و دولتی دارم
    درآمدم بسیار خوب و ۳۴سالمه. ۶ ساله عروسی کردم و صاحب دو پسر دو ساله و ۴ ساله هستم متاسفانه از همون اوایل عروسی همسرم با
    خواسته ها و توقعات من مخالفت داشت و باید ذکر کنم این توقعات در وقت خاستگاری مان درموردش صحبت شد و ایشون توافق کردند برای مثال چادری بودن همسرم یا محجوب رفتار کردن در مکان های عمومی
    بعد از زندگی مشترک زیر یک سقف همسرم با تمام قرارهایمان مخالفت شدید میکرد و عمل به انتظارات من نداشت و لج بازی میکرد
    منم اوایل با کمربند شدید کتکش میزدم تا اینکه کوتاه اومد و دست از لج بازی برداشت . مثلا میخواستیم بریم مهمونی میدیدم آرایش بسیار جلف کرده و رنگ موهاشو تغیر داده و مقدار زیادی گزاشته بیرون و لباس هایی بارنگ تند پوشیده و با اینکه میدونست شدیدا مخالفم و اصلا با خانوادم این سبک پوشش و آرایش هم تم نیست
    الان بعد این مدت زندگیمون هرشب گریه میکنه میگه تو چرا منو کتک زدی
    چرا نمیزاری مانتو بپوشم و مو بیرون بزارم بنده هم به خاطر شغل دولتیم و رفت و آمدهایی که دارم هم به خاطر اخلاق های شخصیم مایل نیستم همسرم با سبک آزاد و اصطلاحا امروزی پوشش داشته باشه
    مشکل فعلی من این هستش که همسرم بچه رو کتک میزنه و بهم میگه به خاطر کتک هایی هست که خوردم ازت
    دیروز اومدم خونه دیدم فضای اتاق تی وی رو تاریک کرده و برا بچه انیمیشن ترسناک گرگ و روباه گزاشته و بچم از ترس تند تند نفس میزد بچه رو بردم اتاقش ارام کردم و باخانومم صحبت کردم
    خلاصه مطلب این هست که میگه خیللی دوست دارم اما تو بچه رو بیشتر میخوای میگه منو برای خلوتت میخوای نه برای عشق و گریه میکنه میگه منو خیلی کتک زدی تا حالا و اخلاقیاتت تند هست و ازت میترسم و از ترس برخورد و رفتار تو حتی میترسم شال با رنگ دلخواهم بگیرم

    و نهایتا میگه مجموع رفتارهای تو چون خیلی احساساتی و زنانه هستم باعث شده به ارگاسم نرسم و توی روابط زناشویی مون احساس لذت ندارم میگه توی روابطمون حتی میترسم ابراز احساس کنم و بغلت کنم چون ممکنه فکر کنی من مثل زن های بدکارم
    میگه چشمات ترسناکه نمیتونم مستقیم نگاهت کنم !!!!!!
    میگه تو دوران عقد و و آشنایی برام جذاب بود الان ترسناکه و میترسم
    باید چیکار کنم نمیخوام دیگه بازم کتکش بزنم چون بچه نیست و باید وضعیت منو درک کنه دیگه حالا بعد ۶ سال
    و نمیتونمم ببینم بچه رو اذیت میکنه و میزنه تو دهنش و صورتش
    نمیدونم میخواد سربه سرم بزاره یا واقعا این همه مشکل تو خودش و زندگی مون حس میکنه
    من براش هیچی کم نزاشتم ماشین براش خریدم طلا خریدم
    و هزارتا چیز دیگه
    یبار دوسال پیش رفتیم مشاور اونجا گفت دلم میخواد شوهرم کتکم بزنه براهمین سربه سرش میزارم بعد تو خونه میگفت دروغ گفتم به مشاور چون خجالت کشیدم از مشاور و واقعا یکاری میکرد بزنمش وقتی میزدمش باگریه میخندید میگفت الهی قربون دستای پر مو برم
    و دوسه روز شارژ بود یا بعضی وقتا میگه از کتک زدن بچه
    کیف میکنم
    اضافه کنم کتک که میخورد گریه میکرد و میخندید و تا چند روز شارژ بود منم میدیم تاثیر داشته تکرار میکردم اما الان میگه منو شکستی
    حتی بعضی وقتا بعد کتک کاری میگفت معذرت میخوام دیگه تکرار نمیکنم الانم بریم بیرون وقتی قبول میکردم میگفتم دست و صورتت رو بشور میگفت نه میخوام دهنم خونی باشه بریم بیرون ومنم به زور قبول میکردم و بعد توی ماشین اهنگ غمگین رو زیاد میکرد و گریه میکرد میگفت تو چطوری دلت اومد بزنی تو دهنم این درحالی بود که سعی میکرد جوری حرف بزنه تا عابرین پیاده یا سرنشین های ماشین ها نگاهمون کنند
    البته خانواد همسرم خیلی محترم هستند و همسرم توی وضعیت رفاهی خوبی بزرگ شده و امکان نداره از بچگی مشکل داشته باشه
    دیگه خسته شدم دلم میخواست زنم اونی باشه که اول درکم کنه و بعد بامن همراه باشه تمام هنجارهامو توی خاستگاری گفتم
    و بلا استثنا قبول کرد نمیدونم چرا این طوری میکنه

    کمکم کنین
    .و.و.و.
    ویرایش توسط سجاد* : 11-28-2020 در ساعت 10:41 AM

  27. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط سجاد* نمایش پست ها
    سلام
    اینا همش حرفه که افسرده شدم و مریض شدم و.....
    اگه توانایی مشاوره دادن ندارید مضخرف هم تحویل ندید
    این نسخه هارو برای برادرت بپیچ که هم خودتون هم برادرت سادیسم تشریف دارید
    اگر خودت هوس کتک خوردن با کابل کردی میتونی ادرس بدی بنده با کابل میام سراغت

  28. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42618
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    2,113
    تشکر شده 29 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    اگه توانایی مشاوره دادن ندارید مضخرف هم تحویل ندید
    این نسخه هارو برای برادرت بپیچ که هم خودتون هم برادرت سادیسم تشریف دارید
    اگر خودت هوس کتک خوردن با کابل کردی میتونی ادرس بدی بنده با کابل میام سراغت
    ......
    ویرایش توسط سجاد* : 11-28-2020 در ساعت 10:42 AM

  29. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42618
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    2,113
    تشکر شده 29 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    واقعا نمیدونم چی بگم!

    متوجهین حرفاتون چه معنی داره؟!

    بی مسئولیتی ، ناجوانمردی ، بی مهری ...اینا چیزایی هست که توی حرفاتون بیداد میکنه.

    یک شوهر به همین راحتی زنی که با هزاران امید به همسریش دراومده، سالها توی خونه ش و برای زندگیش زحمت کشیده، این همه آسیب دیده توی زندگیش، به همین راحتی بزارتش کنار؟؟!
    اونم حتی حاضر نشه در حد توانش تا اونجایی که از نظر مادی از دستش برمیاد زحماتشو جبران کنه ؟ و حتی حقی رو که خودش قبول کرده ، با دور زدن قانون نپردازه؟؟؟

    یه پدر به همین راحتی مادر بچه هاشو از زندگی بچه هاش حذف کنه؟؟!؟

    واقعا از نظر شما یک زن توی زندگی جایگاهش چیه که انقد راحت به خودتون اجازه میدین چنین نسخه ای براش بپیچین؟ برای یک انسان! برای یک مادر!

    این خانوم حتی اگه طبق گفته شما روانی هم باشن(البته نه با اون لحن توهین آمیز شما) ، فقط بیمارن و بس!
    که میتونن درمان بشن.
    نه یک جنایتکار که لایق چنین برخوردی باشن.

    برای اون قانونی متاسفم که به حرفای به دور از انسانیت شما بها میده و باعث میشه شما انقد راحت با سینه ستبر بیاین و راه قانونی برای چنین ظلمی جلوی دیگران بزارین...
    و.و.و‌
    ویرایش توسط سجاد* : 11-28-2020 در ساعت 10:42 AM

  30. بالا | پست 21


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط سجاد* نمایش پست ها
    حرفاش درست نیس منم قبولش ندارم چون دوای این خانوم کابله کابل
    باید کتک بخوره تا ناله اش دربیاد چون مازوخیسمه دوای مشکل کابله
    شوهرش باید تحقیرش کنه باید موظفش کنه جوراب ها مردش را بشوره و هروقت خواست بره خونه آقاش کف پاها مردش را ببوسه

    بگم زن جایگاهش تو زندگی مرد اینه که خادم شوهرشه

    من زن دادشم مازو خیسم داره به دین و ایمان قسم اینقدر کتک خورده که هروقت ببینیش چشم و صورتش بنفش شده و با تسمه
    تا خورده کتکش میزنه
    مثل تو مهمونی وسط حرف داداشم سرفه کنه داداشم گزاشته تو گوشش بدا به حالش اگر حزف بزنه وسط حرف دادشم

    تازه این بگم که بپرسیم یا کسی بپرسه میگه شوهرم لنگه نداره
    چرا ؟ چون مازو خیسمه و با کتک حال میکنه

    شده تو مهمونی پیش ما و عروساش کتکش زد داداشم چهارتا پسر داره
    من میدونم مازوخیسم چیه آقا،


    برادر شما و همسرشون هر دو شدیدا نیاز به درمان دارن.

    وقتی خودشون متوجه نیستن مشکلشون چقد حاده و با این رفتارا دارن چه بلایی سر روح و روان بچه های بی گناه و معصومش میارن، انسانیت حکم میکنه شما و بقیه اطرافیان کمکشون کنید.

    بچه ای که هر روز شاهد کتک کاری پدر و تحقیر مادرش باشه چی از آب درمیاد؟؟؟؟!!

    اون طفلیا هم نیاز به درمان دارن...

    به جای اینکه رفتارای داداشتونو تماشا کنین و برای امثال ایشون چنین نسخه هایی بپیچین ، کمکشون کنید و دستشونو بگیرید.
    به داد اون بچه ها برسید، توی هر سنی که هستن مهم نیس، خدا میدونه چه روح و روان پر زخم و آشفته ای دارن...
    ویرایش توسط رامونا : 11-28-2020 در ساعت 11:36 PM

  31. 2 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 22


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط سجاد* نمایش پست ها
    سلام
    اینا همش حرفه که افسرده شدم و مریض شدم و.....
    همسرت داره بازی میده تورا
    مرد حسابی خانوم شما مریضی داره به اسم مازوخیسم یعنی خوشحال میشه تحقیر بشه و کتک بخوره براهمین بچه را اذیت میکنه تا تو عصبانی بشی بزنیش
    مارو خیسمی ها از کتک خوردن و تحقیر خوشش شون میاد
    میخوای زندگیت خوب بشه یه تکه کابل بردار و اینقدر بزنش تا مث باقالی پوستش بیاد بالا و اونوقت ببین چطوری دوباره به قول خودت شارژ میشه
    هر دوروز یبار بگیرش به باد کتک کمربند هم فایده نداره با کابل جوری بزنش تا نفسش هق هق کنه ( اینطوری خوشحال تر میشه بیشتر درد بیاد چون مازو خیس داره )
    به خداوندی خدا بکن اینکارو به خدا قسم اگه ندیدی بچه داری کنه مث گل
    هروقت گفت شال رنگ دلخواه ندارم و از این حرفا زد بدون کابل باید بیاری وسط میخوات عصبی بشی بزنیش

    من خودم زن داداشم مازوخیس داشت الان ۳۵ ساله ازدواج کردن همیشه زنش زیر چشماش کبوده چون دلش هوس کتک داره چون مازوخیسم همیشه هم میگه مردم بهترین مرد دنیاس

    برا مازو خیس درمان نیس روانشناسم بیخود حرف میزنه

    امشب برو تو خونه بگو جورابامو در بیار ( چون خوشش میاد رستورش بدی ) بعدم که درآورد بنداز توگوشس و با کابل خدمتش برس
    نقل قول نوشته اصلی توسط سجاد* نمایش پست ها
    بازم میگم کتکش باید بزنی تا نفسش هق هق کنه
    بعدم باید پاهاتو بماله و جوراباتو بشوره و کفشاتو واکس بزنه
    باید تا بری خونه ازت مث چی بترسه
    یه چیز مهم تر حاملش کن بچه دار شدن باعث میشه ذهنش درگیر یه چیز مهم بشه و ماهواره ای رفتار نکه و قر بیاد
    نقل قول نوشته اصلی توسط سجاد* نمایش پست ها
    حرفاش درست نیس منم قبولش ندارم چون دوای این خانوم کابله کابل
    باید کتک بخوره تا ناله اش دربیاد چون مازوخیسمه دوای مشکل کابله
    شوهرش باید تحقیرش کنه باید موظفش کنه جوراب ها مردش را بشوره و هروقت خواست بره خونه آقاش کف پاها مردش را ببوسه

    بگم زن جایگاهش تو زندگی مرد اینه که خادم شوهرشه

    من زن دادشم مازو خیسم داره به دین و ایمان قسم اینقدر کتک خورده که هروقت ببینیش چشم و صورتش بنفش شده و با تسمه
    تا خورده کتکش میزنه
    مثل تو مهمونی وسط حرف داداشم سرفه کنه داداشم گزاشته تو گوشش بدا به حالش اگر حزف بزنه وسط حرف دادشم

    تازه این بگم که بپرسیم یا کسی بپرسه میگه شوهرم لنگه نداره
    چرا ؟ چون مازو خیسمه و با کتک حال میکنه

    شده تو مهمونی پیش ما و عروساش کتکش زد داداشم چهارتا پسر داره
    سلام
    آقا سجاد شما توی چت باکس طوری بامن و دوستان تعامل برقرار کردین که باور پذیر نیست از اون انسانی که ما تو چت باکس باهاش آشناشدیم ( هرچند آشنایی سطحی ) این حرفا زده بشه

    درمورد یک انسان صحبت میکنید که نباید عزت نفس و غرورش جریحه دار بشه هرچند فرد مقابلش درمقام همسر و یا پدر و یا افراد ذی ولایت ش باشن
    بهتره تامل کنید که اگر از کتک خوردن یک انسان لذت میبرید و یا با ذوق و کیف این خاطره تلخ رو به اشتراک میزارین قطعا قطعا قطعا روحتون سیاه شده و امان از شب اول قبر برادرتون که خدا میدونه چی میکشه
    ازتون خواهش میکنم یکم فکر کنید که شاید زن برادرتون مازوخیسم نداره و از ترس تکرر خشونت همسرش طوری منفعلانه برخورد کرده که رضایت شوهرش رو جلب کنه و بازهم تکرار نشه
    زن برادر شما لایق احترام هستند و اگر برادرتون همسرش رو معطوف احترام و توجه قرار نمیده وظیفه تک تک شماها و اعضای خانوادس که ایشون رو ارزشمند و مقبول احترام بدونید و موقع کتک خوردنش خواهشا بی توجه نباشید برای رضای خدا جلو برادرتون رو بگیرید
    هیچ وقت از اذیت شدن هیچ موجودی حتی یک مورچه ، لذت نبرید بخدا قسم اون لحضه شیطان درون شما نفس میکشه نه روح پاکی که حضرت حق به آدم دمید
    امیدوارم صرف عقیده کنید از باورهاتون ، درزمینه برخورد با مازوخیسم و سادیسم و خانم آقا هاتف . و این حرفارو دیگه جایی تکرار نکنید

    حتی افرادی که واقعا دچار مازوخیست هستن دائما تمایل به تحقیر شدن و کتک خوردن ندارن و به صرف شرایط خاص و یا مکان خاص مستعد این ویژگی میشن
    بعد شما میگین برادرتون حتی توی مهمونی خانمش رو کتک میزنه
    متوجه تبعات حرف هاتون چه اخروی و چه دنیوی نیستید
    متوجه بازتاب حرف ها تون توی ذهن افرادی که ممکنه با پست شما مواجه بشن و مشکل مشابه آقا هاتف رو داسته باشن نیستین

    غیرت تون اجازه میده ؟ یک زن جلو چندین نفر مرد توی مهمونی کتک بخوره ؟ برو جلو برادرت هرچند بزرگ تر از شما باشه ، اما با احترام بگو برادرم ، داداش ، دادا ، صادق ، x ، بزن تو دهن من ، تو گوش من ، با کابل و کمر بند منو بزن اما یه خانم رو توجمع نزن جلو منی که جنسیتم مرد هست و ادعای مرد بودن دارم خانمت رو نزن چون من حس میکنم بی غیرتم بشینم نگاه کنم و یک خانم کتک بخوره

  33. 3 کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42618
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    2,113
    تشکر شده 29 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    من میدونم مازوخیسم چیه آقا،

    اگه زن داداش شما مازوخیستن، برادرتونم سادیسته.

    و هر دو شدیدا نیاز به درمان دارن.

    وقتی خودشون متوجه نیستن مشکلشون چقد حاده و با این رفتارا دارن چه بلایی سر روح و روان بچه های بی گناه و معصومش میارن، انسانیت حکم میکنه شما و بقیه اطرافیان کمکشون کنید.

    بچه ای که هر روز شاهد کتک کاری پدر و تحقیر مادرش باشه چی از آب درمیاد؟؟؟؟!!

    اون طفلیا هم نیاز به درمان دارن...

    به جای اینکه رفتارای داداشتونو تماشا کنین و برای امثال ایشون چنین نسخه هایی بپیچین ، کمکشون کنید و دستشونو بگیرید.
    به داد اون بچه ها برسید، توی هر سنی که هستن مهم نیس، خدا میدونه چه روح و روان پر زخم و آشفته ای دارن...

    من تجربه مو گفتم
    چون زن داداشم با وجود کتک خوردن از داداشم خیلی دوستش داره ، خانوم مسئول تاپیک به طبق حرف خود مسئول تاپیک گفته خوشم میاد کتک بخورم براهمین اینو گفتم وگرنه نسخه ندادم
    اگر حرفم بده از مسئول تاپیک معذرت خواهی میکنم
    و حرفم ویرایش میدم

    حرف شما شاید درست باشع و ما اشتباه کرده باشیم تو زندگی داداشم
    ویرایش توسط سجاد* : 11-28-2020 در ساعت 10:53 AM

  35. کاربران زیر از سجاد* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42618
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    2,113
    تشکر شده 29 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saltanat نمایش پست ها
    سلام
    آقا سجاد شما توی چت باکس طوری بامن و دوستان تعامل برقرار کردین که باور پذیر نیست از اون انسانی که ما تو چت باکس باهاش آشناشدیم ( هرچند آشنایی سطحی ) این حرفا زده بشه

    درمورد یک انسان صحبت میکنید که نباید عزت نفس و غرورش جریحه دار بشه هرچند فرد مقابلش درمقام همسر و یا پدر و یا افراد ذی ولایت ش باشن
    بهتره تامل کنید که اگر از کتک خوردن یک انسان لذت میبرید و یا با ذوق و کیف این خاطره تلخ رو به اشتراک میزارین قطعا قطعا قطعا روحتون سیاه شده و امان از شب اول قبر برادرتون که خدا میدونه چی میکشه
    ازتون خواهش میکنم یکم فکر کنید که شاید زن برادرتون مازوخیسم نداره و از ترس تکرر خشونت همسرش طوری منفعلانه برخورد کرده که رضایت شوهرش رو جلب کنه و بازهم تکرار نشه
    زن برادر شما لایق احترام هستند و اگر برادرتون همسرش رو معطوف احترام و توجه قرار نمیده وظیفه تک تک شماها و اعضای خانوادس که ایشون رو ارزشمند و مقبول احترام بدونید و موقع کتک خوردنش خواهشا بی توجه نباشید برای رضای خدا جلو برادرتون رو بگیرید
    هیچ وقت از اذیت شدن هیچ موجودی حتی یک مورچه ، لذت نبرید بخدا قسم اون لحضه شیطان درون شما نفس میکشه نه روح پاکی که حضرت حق به آدم دمید
    امیدوارم صرف عقیده کنید از باورهاتون ، درزمینه برخورد با مازوخیسم و سادیسم و خانم آقا هاتف . و این حرفارو دیگه جایی تکرار نکنید

    حتی افرادی که واقعا دچار مازوخیست هستن دائما تمایل به تحقیر شدن و کتک خوردن ندارن و به صرف شرایط خاص و یا مکان خاص مستعد این ویژگی میشن
    بعد شما میگین برادرتون حتی توی مهمونی خانمش رو کتک میزنه
    متوجه تبعات حرف هاتون چه اخروی و چه دنیوی نیستید
    متوجه بازتاب حرف ها تون توی ذهن افرادی که ممکنه با پست شما مواجه بشن و مشکل مشابه آقا هاتف رو داسته باشن نیستین

    غیرت تون اجازه میده ؟ یک زن جلو چندین نفر مرد توی مهمونی کتک بخوره ؟ برو جلو برادرت هرچند بزرگ تر از شما باشه ، اما با احترام بگو برادرم ، داداش ، دادا ، صادق ، x ، بزن تو دهن من ، تو گوش من ، با کابل و کمر بند منو بزن اما یه خانم رو توجمع نزن جلو منی که جنسیتم مرد هست و ادعای مرد بودن دارم خانمت رو نزن چون من حس میکنم بی غیرتم بشینم نگاه کنم و یک خانم کتک بخوره

    من که شمر نیستم ، شما تجربه مشابه ندارید من دیدم زن داداشم را
    آره شاید بترسه از کتک خوردن کوتاه بیاد ولی نتیجه داده برا زندگیشان

    ویراش دادم تا کسی با پستم مواجه نشه و خانومش را کتک بزنه و من اخروی گرفتار باشم ، من شمر که نیستم ؛ نظر دادم
    ویرایش توسط سجاد* : 11-28-2020 در ساعت 10:57 AM

  37. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42618
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    2,113
    تشکر شده 29 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    مستر هاتف معذرت من نظر دادم فقط

  38. کاربران زیر از سجاد* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 26


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط سجاد* نمایش پست ها
    من تجربه مو گفتم
    چون زن داداشم با وجود کتک خوردن از داداشم خیلی دوستش داره ، خانوم مسئول تاپیک به طبق حرف خود مسئول تاپیک گفته خوشم میاد کتک بخورم براهمین اینو گفتم وگرنه نسخه ندادم
    اگر حرفم بده از مسئول تاپیک معذرت خواهی میکنم
    و حرفم ویرایش میدم

    حرف شما شاید درست باشع و ما اشتباه کرده باشیم تو زندگی داداشم
    من بابت قضاوتی که درباره برادرتون داشتم معذرت میخوام.
    اون لحظه واقعا از دیدن کامنت شما حالم بد شد و باعث شد قضاوت نابه جایی داشته باشم.

    من گفتم برادر شما دچار اختلال سادیسمه، افرادی که دچار این اختلال هستن به قصد ارضاء روانی و احساس خوبی که بهشون دست میده این رفتارای خشن رو انجام میدن،
    اما شاید برادر شما واقعا لذت نبره و این رفتارو برخلاف میلش راه حلی میبینه در رابطه با مسائل همسرش.

    اما به هر حال این نوع برخورد درست نیست.

    برادر شما باید مشکلاتشو از مسیر درست و با کمک یک متخصص پیش ببره.

  40. 2 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 27


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    اگه احیاناً گذر متخصصی به این تاپیک افتاد به ما توضیح بده چطور میتونه سادیسم یا مازوخیسم رو درمان کنه؟

    هر روشی که برا درمان داری رو اینجا کامل توضیح بده لطفاً.

    لطفاً نگو اینجا با دو کلمه حرف نمیشه، چون اگه درمانی وجود داره پس میشه توضیحش داد.
    ویرایش توسط Experience : 11-29-2020 در ساعت 03:21 AM

  42. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42618
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    2,113
    تشکر شده 29 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    من بابت قضاوتی که درباره برادرتون داشتم معذرت میخوام.
    اون لحظه واقعا از دیدن کامنت شما حالم بد شد و باعث شد قضاوت نابه جایی داشته باشم.

    من گفتم برادر شما دچار اختلال سادیسمه، افرادی که دچار این اختلال هستن به قصد ارضاء روانی و احساس خوبی که بهشون دست میده این رفتارای خشن رو انجام میدن،
    اما شاید برادر شما واقعا لذت نبره و این رفتارو برخلاف میلش راه حلی میبینه در رابطه با مسائل همسرش.

    اما به هر حال این نوع برخورد درست نیست.

    برادر شما باید مشکلاتشو از مسیر درست و با کمک یک متخصص پیش ببره.
    آهان ، اشکال نداره ،
    حق با شماس ، معذرت میخوام
    این تلنگری شد برای من ، ممکنه زن برادرم به راستی شرایط بدی داره و عذاب میشه و خانواده و اطرافیان غفلت کردیم
    ویرایش توسط سجاد* : 11-29-2020 در ساعت 10:33 AM

  43. کاربران زیر از سجاد* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 29


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط سجاد* نمایش پست ها
    من که شمر نیستم ، شما تجربه مشابه ندارید من دیدم زن داداشم را
    آره شاید بترسه از کتک خوردن کوتاه بیاد ولی نتیجه داده برا زندگیشان

    ویراش دادم تا کسی با پستم مواجه نشه و خانومش را کتک بزنه و من اخروی گرفتار باشم ، من شمر که نیستم ؛ نظر دادم
    دور از جون آقا سجاد
    جسارتا عرض میکنم پست های شما واقعا درون مایه سنگینی داشت
    قصدم انتقاد در جهت اصلاح بود نه گستاخی
    دلم گرفت از تعریف کتک خوردن زن برادر شما و واکنش گروهی اطرافیان
    شاید شما موقعیت لازم رو نداشته باشی اما آقا پسر هاشون نباید سکوت کنن
    مثلا با رعایت احترام جلو پدرشون رو بگیرن حتی اگر خودشون کتک بخورن !
    بد تر ازهمه شما نکات رفتاری برادرت رو به آقا هاتف مشاوره کردین امیدوارم شرایط بهتری توی خانواده برادرتون حاکم بشه

  45. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42618
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    2,113
    تشکر شده 29 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها

    با این رفتارا دارن چه بلایی سر روح و روان بچه های بی گناه و معصومش میارن، انسانیت حکم میکنه شما و بقیه اطرافیان کمکشون کنید.

    بچه ای که هر روز شاهد کتک کاری پدر و تحقیر مادرش باشه چی از آب درمیاد؟؟؟؟!!

    اون طفلیا هم نیاز به درمان دارن...


    به داد اون بچه ها برسید، توی هر سنی که هستن مهم نیس، خدا میدونه چه روح و روان پر زخم و آشفته ای دارن...

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saltanat نمایش پست ها
    شاید شما موقعیت لازم رو نداشته باشی اما آقا پسر هاشون نباید سکوت کنن
    مثلا با رعایت احترام جلو پدرشون رو بگیرن حتی اگر خودشون کتک بخورن !
    سلام
    اول از هاتف جان معذرت میخوام اینجا این حرفا زده شد
    من لازم میدونم یه چیزایی بگم
    مشکل اصلی برادرمن سر پسرشون شد
    پسر برادرم آدم پستی از آب در اومد و بالباس های زنانه و کارهای زنانه اُنس گرفت و برادرم خیلی تنبیه ش کرد اما پسرش تربیت نشد و برادرم مشکل را از خانومش میدونه که پسرشان را لوس کرد و بد ببار آورد الان پسرشان دیگه باهاشون زندگی نمیکنه

    اخیراً یک فیلم در فضا مجازی انتشار داده که همه اعصابمان خراب شد برادرم از عصبانیت خانومش را خیلی کتک کرد در این فیلم با لباس زنانه میرقصه و ادا میکنه و ارایش هم داره

    اگر این مشکل حال شدنی بود بخدا نمیگزاشتیم اینطور بشه ولی نمیدونیم چیکار کنیم ۲۹ سالش شده برادر زادم از ۱۷ سالگی آدم ناجور شد
    ویرایش توسط سجاد* : 11-29-2020 در ساعت 12:50 PM

  47. کاربران زیر از سجاد* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 31


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    ......

  49. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2020
    شماره عضویت
    45864
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    6
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    ...
    ویرایش توسط پارمیدA : 12-23-2020 در ساعت 11:00 PM
    امضای ایشان
    عدم عدم دَ دَ دَ دَم دَم شدم شبیه خودم

    فدای قُبه رَهَت این شمایل مُبهم

    فشنگ شَنگ ندارد گلوله لوله ولی بشست ماشه بجنبان فقط بنال بلی

    بلی بلی بَ بَ بَ بلی بلی اما

    بزیست قعر گلویم دچار

    بزیس که شکل کریهی به خود میبالد

    جدار نای مرا با خشونتی ممتد

    بلی بلی بَ بَ بَ وا کن

    به دنده دنده دندانو تیزی ناخن

    گره زه بندک نافم .......


  50. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    جهت اطلاع بعضی از کاربران
    من به مشاوره های اشتباه و پوچ شما ها توجه نمیکنم
    فهمیدم راه اشتباهی را طی کرده بودم و الان دارم جبران میکنم
    همسرم نیاز به کتک نداشت و نداره مثل هر انسانی محبت و توجه میخواست ولی من حواسم به چیزایی دیگه بود
    لطفا مشاوره ندید یا درست بدین

  51. کاربران زیر از هاتف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    قطعا همه ما آدما دلمون میخواد زندگی خوبی داشته باشیم ،
    هیچکس عمدا کاری نمیکنه که زندگی پرتنش و پرمشکلی داشته باشه.
    اگه رفتارای اشتباهی از ما سر میزنه از سر ناآگاهیه و کم دانی هست نه از سر بد بودن ما و جنگ و دشمنی با عزیزانمون.
    شما فقط برخورد درست و مناسب رو بلد نبودید.
    به هر حال کدوم آدمیه که در تمام طول عمرش اشتباهی نداشته باشه؟!

    قطعا هممون نادانسته اشتباهاتی داشتیم،
    مهم اینه که وقتی بهش آگاه شدیم دست رو دست نزاریم جلوشو بگیریم، و سعی در جبران صدماتی داشته باشیم که اشتباهمون به دنبال داشته،
    سعی کنیم با کمک از افراد کاربلد و آگاه خودمونو اصلاح کنیم و روش جدیدی رو در پیش بگیریم.
    که اگه این اقدامات رو انجام ندیم اونوقته که انگشت تقصیر به سمت ماست...
    سلام و ادب خدمت شما

    من با همسرم به مشاور روانشناس مراجعه کردیم و برای خانومم یکسری قرص نوشتن و داره مصرف میکنه و طبق گفتار درمانی که شدیم خیلی مشکلات را متوجه شدم که وجود داشته و من بهش بی توجه بودم
    البته قصد من بی توجهی نبود فقط به عنوان یک مرد نیاز به آموزش داشتم

    بچه هارو گزاشتیم خونه پدر من و باهم رفتیم بیرون از شهر مسافرت ۱۵ روزه
    درمورد خیلی چیزا به توافق قلبی رسیدیم
    الان بازم کنار هم زندکی میکنیم با بچه هام ، همسرم حالش خدارا شکر بهتر شده
    مشاور بهم گفته بهش توجه کنم نه اون طور که اذیت کننده بشه
    ازشما سوال دارم اگر مایل باشید راهنمایی کنید یک خانوم چطور احساس کامل بودن میکنه شوهرش براش چیکار کنه
    من تو گذشته خیلی همسرم رو کتک زدم و باعث شدم خیلی از لحاظ روحی دچار مشکل بشه
    الان میخوام جبران کنم
    ویرایش توسط هاتف : 12-22-2020 در ساعت 02:13 PM

  53. 3 کاربران زیر از هاتف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 35


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    سلام و ادب خدمت شما

    من با همسرم به مشاور روانشناس مراجعه کردیم و برای خانومم یکسری قرص نوشتن و داره مصرف میکنه و طبق گفتار درمانی که شدیم خیلی مشکلات را متوجه شدم که وجود داشته و من بهش بی توجه بودم
    البته قصد من بی توجهی نبود فقط به عنوان یک مرد نیاز به آموزش داشتم

    بچه هارو گزاشتیم خونه پدر من و باهم رفتیم بیرون از شهر مسافرت ۱۵ روزه
    درمورد خیلی چیزا به توافق قلبی رسیدیم
    الان بازم کنار هم زندکی میکنیم با بچه هام ، همسرم حالش خدارا شکر بهتر شده
    مشاور بهم گفته بهش توجه کنم نه اون طور که اذیت کننده بشه
    ازشما سوال دارم اگر مایل باشید راهنمایی کنید یک خانوم چطور احساس کامل بودن میکنه شوهرش براش چیکار کنه
    من تو گذشته خیلی همسرم رو کتک زدم و باعث شدم خیلی از لحاظ روحی دچار مشکل بشه
    الان میخوام جبران کنم
    سلام خدمت شما.
    نمیدونید چقد خوشحال شدم از شنیدن این خبر،
    الهی شکر که شرایط زندگیتون رو به بهبودیه.

    درسته شما فقط نسبت به ابعاد رفتاراتون و مسائلی که باهاش درگیر بودین ناآگاه بودین،
    و مراجعه تون به متخصص که درستترین کار بود باعث شد مسیر درست رو پیدا کنین.

    هر مرد یا زنی که توی زندگی مشترکش درگیر مشکلات میشه وقتی به جای فرار، قدرتمندانه تصمیم میگیره برای حفظ زندگیش همه تلاششو کنه واقعا قابل تحسینه.
    به خصوص اگر انقد شهامت داشته باشه که اشتباهاتشو بپذیره!

    واقعا خوشحالم برای شما و همسرتون.

    در مورد اینکه چطور به آرامش همسرتون کمک کنین،
    خوب شرایط همسر شما خیلی خاصه.
    شما حتما باید در این مسیر با راهنمایی و کمک مشاورتون پیش برین.
    چون ایشون از نظر روحی در شرایطی هستن که شاید نیاز باشه با احتیاط بیشتری قدم بردارین.
    حتما جلساتتون رو مرتب ادامه بدین و پیگیر باشین،
    اگر در حرفای مشاورتون و راهنماییهایی که براتون دارن سوالی واستون پیش میاد یا درست متوجه نمیشین که باید دقیقا چیکار کنین خیلی راحت و ریلکس ازشون بخواین با ذکر مثال و با جزئیات بیشتر واستون توضیح بدن.
    اونا کارشون همینه که راهنمایی کنن و مشاوره بدن و تا هر جایی که شما بخواین و به هر نحوی که بیشتر کمکتون کنه اینکارو واستون انجام میدن.

    اما به طور کلی اگه بخوام نظرمو درباره اینکه چه چیزی در زندگی به آرامش قلبی و نشاط روحی یک زن کمک میکنه بگم،
    در یک کلام فقط محبت.
    محبت معجزه میکنه در روح و روان زن...

    محبت هم باید در کلام باشه هم در عمل،
    زنها از شنیدن جملات عاشقانه از کسی که دوسشون دارن به شدت دگرگون میشن.

    در عمل هم به روشهای مختلف،
    اینکه بهش احساس حمایت و امنیت بدین،
    اینکه در برابر خیلی از مسائل زندگی و بچه ها مسئولانه در کنارش باشین و حضور شما رو ببینه و حس کنه،
    اینکه اوقات خوب و با کیفیتی رو در کنار هم بگذرونین ...
    و خیلی راههای دیگه هست که میتونید با سرچ و مطالعه آگاهیتون رو در این زمینه بیشتر کنید.
    میتونید از مشاورتونم بخواین کتابهای خوبی که میتونه در این زمینه براتون مفید باشه بهتون معرفی کنه.

    البته همه این موارد رو همونطور که گفتم بهتره با راهنماییهای مشاورتون و با توجه به شناختی که خودتون از همسرتون دارین و تشخیصی که مشاور متخصص از نیازهای ایشون دارن با احتیاط و حساب شده انجام بدین.

    لطفا در مورد فرزندانتون و آسیبهای روحی و روانی احتمالی که در اثر مسائل بین شما و خانومتون بهشون وارد شده هم با مشاورتون صحبت کنید،
    به نظر من بچه هاتون هم به شدت احتیاج دارن مورد بررسی متخصص قرار بگیرن.
    اگر شاهد کتک کاری های شما بوده باشن تاثیرات مخربی روشون میزاره.

    توجه و نگاه خداوند مهربون در این مسیر به همراهتون...

  55. 2 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    سلام خدمت شما.
    نمیدونید چقد خوشحال شدم از شنیدن این خبر،
    الهی شکر که شرایط زندگیتون رو به بهبودیه.

    درسته شما فقط نسبت به ابعاد رفتاراتون و مسائلی که باهاش درگیر بودین ناآگاه بودین،
    و مراجعه تون به متخصص که درستترین کار بود باعث شد مسیر درست رو پیدا کنین.

    هر مرد یا زنی که توی زندگی مشترکش درگیر مشکلات میشه وقتی به جای فرار، قدرتمندانه تصمیم میگیره برای حفظ زندگیش همه تلاششو کنه واقعا قابل تحسینه.
    به خصوص اگر انقد شهامت داشته باشه که اشتباهاتشو بپذیره!

    واقعا خوشحالم برای شما و همسرتون.

    در مورد اینکه چطور به آرامش همسرتون کمک کنین،
    خوب شرایط همسر شما خیلی خاصه.
    شما حتما باید در این مسیر با راهنمایی و کمک مشاورتون پیش برین.
    چون ایشون از نظر روحی در شرایطی هستن که شاید نیاز باشه با احتیاط بیشتری قدم بردارین.
    حتما جلساتتون رو مرتب ادامه بدین و پیگیر باشین،
    اگر در حرفای مشاورتون و راهنماییهایی که براتون دارن سوالی واستون پیش میاد یا درست متوجه نمیشین که باید دقیقا چیکار کنین خیلی راحت و ریلکس ازشون بخواین با ذکر مثال و با جزئیات بیشتر واستون توضیح بدن.
    اونا کارشون همینه که راهنمایی کنن و مشاوره بدن و تا هر جایی که شما بخواین و به هر نحوی که بیشتر کمکتون کنه اینکارو واستون انجام میدن.

    اما به طور کلی اگه بخوام نظرمو درباره اینکه چه چیزی در زندگی به آرامش قلبی و نشاط روحی یک زن کمک میکنه بگم،
    در یک کلام فقط محبت.
    محبت معجزه میکنه در روح و روان زن...

    محبت هم باید در کلام باشه هم در عمل،
    زنها از شنیدن جملات عاشقانه از کسی که دوسشون دارن به شدت دگرگون میشن.

    در عمل هم به روشهای مختلف،
    اینکه بهش احساس حمایت و امنیت بدین،
    اینکه در برابر خیلی از مسائل زندگی و بچه ها مسئولانه در کنارش باشین و حضور شما رو ببینه و حس کنه،
    اینکه اوقات خوب و با کیفیتی رو در کنار هم بگذرونین ...
    و خیلی راههای دیگه هست که میتونید با سرچ و مطالعه آگاهیتون رو در این زمینه بیشتر کنید.
    میتونید از مشاورتونم بخواین کتابهای خوبی که میتونه در این زمینه براتون مفید باشه بهتون معرفی کنه.

    البته همه این موارد رو همونطور که گفتم بهتره با راهنماییهای مشاورتون و با توجه به شناختی که خودتون از همسرتون دارین و تشخیصی که مشاور متخصص از نیازهای ایشون دارن با احتیاط و حساب شده انجام بدین.

    لطفا در مورد فرزندانتون و آسیبهای روحی و روانی احتمالی که در اثر مسائل بین شما و خانومتون بهشون وارد شده هم با مشاورتون صحبت کنید،
    به نظر من بچه هاتون هم به شدت احتیاج دارن مورد بررسی متخصص قرار بگیرن.
    اگر شاهد کتک کاری های شما بوده باشن تاثیرات مخربی روشون میزاره.

    توجه و نگاه خداوند مهربون در این مسیر به همراهتون...

    خیلی تشکر میکنم از محبت و لطف شما
    امروزه دیگه کسی به کسی کمک نمیکنه یا میان مثل کاربر پارمیدa
    چرت وپرت تایپ میکنن و شماره تماس میزارن تو پیام خصوصی و هدفشون فقط منفعت خودشونه !

    بچه هام شاهد کتک کاری ما نبودن اصلا
    ولی توسط مادرشون اخیراً ترسانده و اذیت شدند
    اتفاقا خجالت نمیکشم از مشاورمون و همه چی رو پرسیدم و چندتا کتاب آموزشی بهم دادن و با انگیزه میخونم
    ولی میخواستم به خانومم یه هدیه یا سورپرایز بدم ولی بلد نیستم
    من خیلی جدی بودم این طوری یاد گرفتم باشم و شرایط شغلی و محیطی هم همین طور بود به این علت مثلا الان نمیدونم چطوری براش یه سورپرایز قشنگ درست کنم
    مشاورمون هم دراین مورد جزئیاتی تشریح نکرد
    فقط گفت یه سورپرایز قشنگ براش تدارک ببین
    خیلی تشکر میکنم از کمک شما با وجود اینکه مارو نمیشناسید هم برای من و همسرم خواهری کردید از همون پست اول که با سماجت گفتید باید به متخصص مراجعه کنیم
    ویرایش توسط هاتف : 12-23-2020 در ساعت 12:35 PM

  57. بالا | پست 37


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    خیلی تشکر میکنم از محبت و لطف شما
    امروزه دیگه کسی به کسی کمک نمیکنه یا میان مثل کاربر پارمیدa
    چرت وپرت تایپ میکنن و شماره تماس میزارن تو پیام خصوصی و هدفشون فقط منفعت خودشونه !

    بچه هام شاهد کتک کاری ما نبودن اصلا
    ولی توسط مادرشون اخیراً ترسانده و اذیت شدند
    اتفاقا خجالت نمیکشم از مشاورمون و همه چی رو پرسیدم و چندتا کتاب آموزشی بهم دادن و با انگیزه میخونم
    ولی میخواستم به خانومم یه هدیه یا سورپرایز بدم ولی بلد نیستم
    من خیلی جدی بودم این طوری یاد گرفتم باشم و شرایط شغلی و محیطی هم همین طور بود به این علت مثلا الان نمیدونم چطوری براش یه سورپرایز قشنگ درست کنم
    مشاورمون هم دراین مورد جزئیاتی تشریح نکرد
    فقط گفت یه سورپرایز قشنگ براش تدارک ببین
    خیلی تشکر میکنم از کمک شما با وجود اینکه مارو نمیشناسید هم برای من و همسرم خواهری کردید از همون پست اول که با سماجت گفتید باید به متخصص مراجعه کنیم
    خواهش میکنم، من قلبا خوشحال میشم اگر بتونم ذره ای در آرامش و شادی شما و خانوادتون سهیم باشم.

    اگر مناسبتی مثل تولد همسرتون یا سالگرد ازدواجتون نزدیک هست سوپرایزو بزارین برای این مناسبت،
    اما اگه گذشته و خیلی تا اون موقع مونده ، هیچ اشکالی نداره میتونین بدون مناسبت سوپرایزشون کنین.

    میتونین ترتیب یه جشن کوچیک دو نفره بدین،
    با شناختی که از خانومتون دارین ببینین ایشون چجوری دوس داره، بیشتر تمایلش به توی خونه بودنه یا بیرون رفتن.
    اگه قرار شد بیرون باشه، میتونین توی یه رستوران یا کافی شاپ خوب یه میز رزرو کنین و ازشون بخواین با شمع و گل آماده ش کنن، یه کیکم که اسم همسرتون روش باشه میتونین سفارش بدین.
    یه هدیه ای هم که میدونین دوس دارن میتونین براشون بگیرین.
    برای بعدشم میتونین از قبل ترتیب یه مسافرت یکی دو روزه خارج شهر یه جایی که همسرتون دوس داره رو بدین.
    به خانومتون چیزی نگین ،بچه ها رو بسپارین به خونوادتون، توی یه چمدون کوچیک وسایل مورد نیاز خودتون و خانومتونو از قبل جمع کنید و از رستوران مستقیم حرکت کنین به سمت مقصد.

    اگرم میخواین خونه باشین همسرتونو به یه بهانه ای از خونه بکشین بیرون و همین تزیینات و گل و کیک رو آماده کنین ، بچه ها رو بزارین پیش خونوادتون و یه شب دو نفره رو برنامه ریزی کنین.

    برای ابراز محبت در مواقع دیگه هم میتونین کارای مختلفی انجام بدین،
    مثلا قبل از اینکه برین سر کار یه یادداشت عاشقانه بزارین یه جایی که جلوی چشم خانومتون باشه و ببینه، یا با رژلب روی آینه براش بنویسین.

    میتونین از سر کار سفارش گل بدین برای خانومتون با یه کارتی که یه یادداشت از طرف شما روش باشه.

    وقتایی که از کار خونه یا کارای بچه ها خسته میشن تا جایی که ازتون برمیاد کمک کنین و کلامی هم بگین که درک میکنین که گاهی چقد خسته میشن .

    اگر اهل پیام و تماس نبودین سعی کنین گاهی پیام عاشقانه براشون بفرستین یا یهو وسط روز زنگ بزنین و بگین فقط دوس داشتین صداشونو بشنوین.

    توی جمع و مهمونی توجه و محبتتونو بیشتر نشون بدین، خانوما از اینکه توی جمع کانون توجه همسرشون باشن بینهایت خوشحال میشن.

    زن قلب خونه س،مطمئن باشین تلاش شما برای ابراز عشق و ایجاد آرامش در همسرتون باعث میشه ایشونم آنچنان سرشار بشن از حال خوب که متقابلا آرامش و فضای عاشقانه بینظیری برای شما و خانواده بسازن.

    مطمئن باشین عشق و محبتی که به خانوادتون میدین آنچنان موج و ارتعاش مثبتی ایجاد میکنه که باعث میشه خود به خود همه چیز خوب پیش بره و از خوشبختی و آرامش لبریز بشین.

    دست از تلاش برندارین، توکلتون به خدا باشه و ازش بخواین کمکتون کنه، برای چنین قدم خیر و پربرکتی شک نکنین بهترینا رو براتون رقم میزنه...
    ویرایش توسط رامونا : 12-23-2020 در ساعت 03:28 PM

  58. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    خواهش میکنم، من قلبا خوشحال میشم اگر بتونم ذره ای در آرامش و شادی شما و خانوادتون سهیم باشم.

    اگر مناسبتی مثل تولد همسرتون یا سالگرد ازدواجتون نزدیک هست سوپرایزو بزارین برای این مناسبت،
    اما اگه گذشته و خیلی تا اون موقع مونده ، هیچ اشکالی نداره میتونین بدون مناسبت سوپرایزشون کنین.

    میتونین ترتیب یه جشن کوچیک دو نفره بدین،
    با شناختی که از خانومتون دارین ببینین ایشون چجوری دوس داره، بیشتر تمایلش به توی خونه بودنه یا بیرون رفتن.
    اگه قرار شد بیرون باشه، میتونین توی یه رستوران یا کافی شاپ خوب یه میز رزرو کنین و ازشون بخواین با شمع و گل آماده ش کنن، یه کیکم که اسم همسرتون روش باشه میتونین سفارش بدین.
    یه هدیه ای هم که میدونین دوس دارن میتونین براشون بگیرین.
    برای بعدشم میتونین از قبل ترتیب یه مسافرت یکی دو روزه خارج شهر یه جایی که همسرتون دوس داره رو بدین.
    به خانومتون چیزی نگین ،بچه ها رو بسپارین به خونوادتون، توی یه چمدون کوچیک وسایل مورد نیاز خودتون و خانومتونو از قبل جمع کنید و از رستوران مستقیم حرکت کنین به سمت مقصد.

    اگرم میخواین خونه باشین همسرتونو به یه بهانه ای از خونه بکشین بیرون و همین تزیینات و گل و کیک رو آماده کنین ، بچه ها رو بزارین پیش خونوادتون و یه شب دو نفره رو برنامه ریزی کنین.

    برای ابراز محبت در مواقع دیگه هم میتونین کارای مختلفی انجام بدین،
    مثلا قبل از اینکه برین سر کار یه یادداشت عاشقانه بزارین یه جایی که جلوی چشم خانومتون باشه و ببینه، یا با رژلب روی آینه براش بنویسین.

    میتونین از سر کار سفارش گل بدین برای خانومتون با یه کارتی که یه یادداشت از طرف شما روش باشه.

    وقتایی که از کار خونه یا کارای بچه ها خسته میشن تا جایی که ازتون برمیاد کمک کنین و کلامی هم بگین که درک میکنین که گاهی چقد خسته میشن .

    اگر اهل پیام و تماس نبودین سعی کنین گاهی پیام عاشقانه براشون بفرستین یا یهو وسط روز زنگ بزنین و بگین فقط دوس داشتین صداشونو بشنوین.

    توی جمع و مهمونی توجه و محبتتونو بیشتر نشون بدین، خانوما از اینکه توی جمع کانون توجه همسرشون باشن بینهایت خوشحال میشن.

    زن قلب خونه س،مطمئن باشین تلاش شما برای ابراز عشق و ایجاد آرامش در همسرتون باعث میشه ایشونم آنچنان سرشار بشن از حال خوب که متقابلا آرامش و فضای عاشقانه بینظیری برای شما و خانواده بسازن.

    مطمئن باشین عشق و محبتی که به خانوادتون میدین آنچنان موج و ارتعاش مثبتی ایجاد میکنه که باعث میشه خود به خود همه چیز خوب پیش بره و از خوشبختی و آرامش لبریز بشین.

    دست از تلاش برندارین، توکلتون به خدا باشه و ازش بخواین کمکتون کنه، برای چنین قدم خیر و پربرکتی شک نکنین بهترینا رو براتون رقم میزنه...
    تشکر فراوان
    قدر دان کمک شما هستم
    الان متوجه شدم که چه برنامه هایی میتونم پیاده کنم ، چیزایی دیگه هم به ذهنم رسید
    به خاطر لطف فراروان شما کمال تشکر دارم

  60. کاربران زیر از هاتف بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  61. بالا | پست 39


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    تشکر فراوان
    قدر دان کمک شما هستم
    الان متوجه شدم که چه برنامه هایی میتونم پیاده کنم ، چیزایی دیگه هم به ذهنم رسید
    به خاطر لطف فراروان شما کمال تشکر دارم
    خواهش میکنم، خوشحالم براتون.
    ان شاءالله مثل الان که بعد از چند وقت با خبرای خوب اومدین، چند وقت دیگه هم با خبرای خوبتر برگردین و بیشتر خوشحالمون کنین.

    در پناه خدا...

  62. بالا | پست 40


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    تشکر فراوان
    قدر دان کمک شما هستم
    الان متوجه شدم که چه برنامه هایی میتونم پیاده کنم ، چیزایی دیگه هم به ذهنم رسید
    به خاطر لطف فراروان شما کمال تشکر دارم
    سلام آقا هاتف
    چقدر خوشحالم که زندگی تون بهتره
    بهتون تبریک میگم
    سعی کنید مهربون باشین و اجازه ندین همسر و بچه هاتون از شما بترسن یا باهاشون تندی کنید
    خدارو شکر که مشکل شما داره حل میشه اما باتوجه به اینکه خصوصیت اخلاقی شما جدی بودن هست باید بگم
    درمورد آقا پسر هاتون سعی کنید تا ۱۱ سال اول زندگی شون خصوصا ۷سال اول اصلا باهاشون تند برخورد نکنید
    چون توی شکل گیری شخصیت شون تاثیر میزاره
    من کسی رو میسناسم که ۱۳ سال اول زندگیش همه چی عالی بود بعدش به خاطر مشکلاتی و هم اینکه فرزندشون داشت بلوغ رو تجربه میکرد بهش سخت گیری کردن ولی دیگه تو شخصیت و اعتماد به نفسش اثر بد نگزاشت
    پس لطفا ۱۱ سال باهاشون تحت هیچ شرایط بد خلقی نکنید و باهاشون رفیق باشید

  63. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 41


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاتف نمایش پست ها
    خیلی تشکر میکنم از محبت و لطف شما
    امروزه دیگه کسی به کسی کمک نمیکنه یا میان مثل کاربر پارمیدa
    چرت وپرت تایپ میکنن و شماره تماس میزارن تو پیام خصوصی و هدفشون فقط منفعت خودشونه !

    بچه هام شاهد کتک کاری ما نبودن اصلا
    ولی توسط مادرشون اخیراً ترسانده و اذیت شدند
    اتفاقا خجالت نمیکشم از مشاورمون و همه چی رو پرسیدم و چندتا کتاب آموزشی بهم دادن و با انگیزه میخونم
    ولی میخواستم به خانومم یه هدیه یا سورپرایز بدم ولی بلد نیستم
    من خیلی جدی بودم این طوری یاد گرفتم باشم و شرایط شغلی و محیطی هم همین طور بود به این علت مثلا الان نمیدونم چطوری براش یه سورپرایز قشنگ درست کنم
    مشاورمون هم دراین مورد جزئیاتی تشریح نکرد
    فقط گفت یه سورپرایز قشنگ براش تدارک ببین
    خیلی تشکر میکنم از کمک شما با وجود اینکه مارو نمیشناسید هم برای من و همسرم خواهری کردید از همون پست اول که با سماجت گفتید باید به متخصص مراجعه کنیم
    ...

  65. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  66. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46142
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    81
    تشکر شده 16 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    سلام خدمت شما.
    نمیدونید چقد خوشحال شدم از شنیدن این خبر،
    الهی شکر که شرایط زندگیتون رو به بهبودیه.

    درسته شما فقط نسبت به ابعاد رفتاراتون و مسائلی که باهاش درگیر بودین ناآگاه بودین،
    و مراجعه تون به متخصص که درستترین کار بود باعث شد مسیر درست رو پیدا کنین.

    هر مرد یا زنی که توی زندگی مشترکش درگیر مشکلات میشه وقتی به جای فرار، قدرتمندانه تصمیم میگیره برای حفظ زندگیش همه تلاششو کنه واقعا قابل تحسینه.
    به خصوص اگر انقد شهامت داشته باشه که اشتباهاتشو بپذیره!

    واقعا خوشحالم برای شما و همسرتون.

    در مورد اینکه چطور به آرامش همسرتون کمک کنین،
    خوب شرایط همسر شما خیلی خاصه.
    شما حتما باید در این مسیر با راهنمایی و کمک مشاورتون پیش برین.
    چون ایشون از نظر روحی در شرایطی هستن که شاید نیاز باشه با احتیاط بیشتری قدم بردارین.
    حتما جلساتتون رو مرتب ادامه بدین و پیگیر باشین،
    اگر در حرفای مشاورتون و راهنماییهایی که براتون دارن سوالی واستون پیش میاد یا درست متوجه نمیشین که باید دقیقا چیکار کنین خیلی راحت و ریلکس ازشون بخواین با ذکر مثال و با جزئیات بیشتر واستون توضیح بدن.
    اونا کارشون همینه که راهنمایی کنن و مشاوره بدن و تا هر جایی که شما بخواین و به هر نحوی که بیشتر کمکتون کنه اینکارو واستون انجام میدن.

    اما به طور کلی اگه بخوام نظرمو درباره اینکه چه چیزی در زندگی به آرامش قلبی و نشاط روحی یک زن کمک میکنه بگم،
    در یک کلام فقط محبت.
    محبت معجزه میکنه در روح و روان زن...

    محبت هم باید در کلام باشه هم در عمل،
    زنها از شنیدن جملات عاشقانه از کسی که دوسشون دارن به شدت دگرگون میشن.

    در عمل هم به روشهای مختلف،
    اینکه بهش احساس حمایت و امنیت بدین،
    اینکه در برابر خیلی از مسائل زندگی و بچه ها مسئولانه در کنارش باشین و حضور شما رو ببینه و حس کنه،
    اینکه اوقات خوب و با کیفیتی رو در کنار هم بگذرونین ...
    و خیلی راههای دیگه هست که میتونید با سرچ و مطالعه آگاهیتون رو در این زمینه بیشتر کنید.
    میتونید از مشاورتونم بخواین کتابهای خوبی که میتونه در این زمینه براتون مفید باشه بهتون معرفی کنه.

    البته همه این موارد رو همونطور که گفتم بهتره با راهنماییهای مشاورتون و با توجه به شناختی که خودتون از همسرتون دارین و تشخیصی که مشاور متخصص از نیازهای ایشون دارن با احتیاط و حساب شده انجام بدین.

    لطفا در مورد فرزندانتون و آسیبهای روحی و روانی احتمالی که در اثر مسائل بین شما و خانومتون بهشون وارد شده هم با مشاورتون صحبت کنید،
    به نظر من بچه هاتون هم به شدت احتیاج دارن مورد بررسی متخصص قرار بگیرن.
    اگر شاهد کتک کاری های شما بوده باشن تاثیرات مخربی روشون میزاره.

    توجه و نگاه خداوند مهربون در این مسیر به همراهتون...
    خیلی ممنونم عزیزم
    فدات بشم ...

  67. کاربران زیر از sh..... بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  68. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46142
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    81
    تشکر شده 16 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    ل، ..
    ویرایش توسط sh..... : 01-23-2021 در ساعت 08:20 PM

  69. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46142
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    81
    تشکر شده 16 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    واقعا نمیدونم چی بگم!

    متوجهین حرفاتون چه معنی داره؟!

    بی مسئولیتی ، ناجوانمردی ، بی مهری ...اینا چیزایی هست که توی حرفاتون بیداد میکنه.

    یک شوهر به همین راحتی زنی که با هزاران امید به همسریش دراومده، سالها توی خونه ش و برای زندگیش زحمت کشیده، این همه آسیب دیده توی زندگیش، به همین راحتی بزارتش کنار؟؟!
    اونم حتی حاضر نشه در حد توانش تا اونجایی که از نظر مادی از دستش برمیاد زحماتشو جبران کنه ؟ و حتی حقی رو که خودش قبول کرده ، با دور زدن قانون نپردازه؟؟؟

    یه پدر به همین راحتی مادر بچه هاشو از زندگی بچه هاش حذف کنه؟؟!؟

    واقعا از نظر شما یک زن توی زندگی جایگاهش چیه که انقد راحت به خودتون اجازه میدین چنین نسخه ای براش بپیچین؟ برای یک انسان! برای یک مادر!

    این خانوم حتی اگه طبق گفته شما روانی هم باشن(البته نه با اون لحن توهین آمیز شما) ، فقط بیمارن و بس!
    که میتونن درمان بشن.
    نه یک جنایتکار که لایق چنین برخوردی باشن.

    برای اون قانونی متاسفم که به حرفای به دور از انسانیت شما بها میده و باعث میشه شما انقد راحت با سینه ستبر بیاین و راه قانونی برای چنین ظلمی جلوی دیگران بزارین...
    آفرین ، احسنت
    ویرایش توسط sh..... : 01-23-2021 در ساعت 05:08 PM

  70. کاربران زیر از sh..... بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  71. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2021
    شماره عضویت
    46142
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    81
    تشکر شده 16 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    نقل قول نوشته اصلی توسط unknown00 نمایش پست ها
    بچه تون رو اذیت میکنه؟ آقا، اول تمام دار و ندارت رو بزن به اسم مادر یا پدرت، همزمان مشاوره هم برید که شاید درست شد، اگه درست نشد ، بعدش طلا هایی که براش خریدی رو پس بگیر و طلاق بده این زن روانی رو
    آخه بچه رو چرا اذیت میکنه؟؟

    اموال‌ رو همین الان بزن به اسم پدر و مادرت تا نتونه برای مهریه توقیف کنه اموال تون رو، بعید میدونم با مشاوره سر عقل بیاد چون روانیه،اما سعی تون رو بکنید و اگه نشد، طلاق بگیر ازش

    مثلا شما الان مشاوره دادید ؟

  72. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2020
    شماره عضویت
    45396
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    67
    تشکر شده 15 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بزرگ من

    @3....
    ویرایش توسط هاتف : 02-21-2021 در ساعت 01:09 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد