با سلام و تشکر از زحمات تون من مردی 27 ساله اهل استان هرمزگان میباشم در یک خوانواده نیمه مذهبی در یک روستا متولد شده ام و پدرم کشاورز بوده است فرزند هفتم خوانواده ام . متاسفانه در بر قراری روابط اجتماعی ضعیف بود می باشم و به علت خجالتی بودن از ابراز احساس واقعی خود ناتوان می باشم در تابستان امسال با اصرار خوانواده با دختری آشنا شدم که از بستگان ما میباشد اما من تا کنون او را ندیده و از خوانواده اش شناخت زیادی نداشتم پدر وی جانباز و سرهنگ سپاه است خود او نیز زاهری آراسته و محجبه داشت علیرغم زاهر وی که زیبایی چندانی نداشت چون ملاک اصلی من برای ازدواج عفت و حجاب بود به خواستگاری او رفتم ، شب بعله برون به بنده اطلاع دادند که وی دارای رابطه قبل از ازدواج بوده است ، که این امر باعث شد بنده کنار بکشم ، اما با وساطت اطرافیان و احساسات شدید پدر و مادرم ، با توجه به اینکه در مورد این رابطه به یقین نرسیده بودم دو باره با او تماس گرفته و با شرط بیان صداقت و حساسیت خودم نسبت به رابطه با نا محرم با او ازدواج کردم بعد از ازدواج حرکتهای مشکوی از او دیدم و با پیگیری متوجه شدم که او واقعا قبلا دارای رابطه بوده است و خود او نیز ابراز داشت با پسر ها بگو بخند داشته و حتی با آنها و یک دختر دیگر برای درس خواندن به منزل آن پسر رفته بودند . حال که همه چیز مشخص شده با گذشت دو ماه از عقدمان نمیدانم باید چه تصمیمی بگیرم . هر روز و هر لحظه فکر رابطه گذشته او مرا آزار میدهد و نسبت به اصلاح شدن او نیز مطمعن نیستم او ظاهرش را تغییر داده است ولی با توجه به پنهان کاری های مکرر وی هنوز به مطمعن نیستم و مرتب افکار منفی در سرم موج میزند . ضمنا در مورد بسیاری از مسائل دیگر مانند زمان بچه دار شدن ادامه تحصیل و شاغل بودن او رفت و آمد های اجتماعی وی نیز باهم اختلاف نظر شدید داریم که بعد از لو رفتن گذشته وی او از این مسائل کوتاه آمده است .خواهش میکنم مرا راهنمایی بفرمایید .آیا جدایی و طلاق راه حل مناسبی است