نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: دیگه ظرفیتم پر شده

2651
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    شماره عضویت
    45825
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    دیگه ظرفیتم پر شده

    سلام وقتتون بخیر
    من خانمی ۳۸ ساله هستم که ۱۳ ساله ازدواج کردم.
    همسرم خیلی تعصب دارن رو خانواده و فامیل خودشون. و من این موضوع رو نمیتونم دیگه تحمل کنم. طوریکه ما چندین بار دعوای مفصلی سر این موضوع داشتیم چند مورد اشاره میکنم.
    مثلا دوران نامزدی اگه خونه اقوامش میرفتم که وظیفه ام بود و اگر نمیرفتم باهام قهر میکرد و حرف نمیزد. بعضی وقتام میگفت میای یا من برم؟ اگه میگفتم نه خودش تنها میرفت.
    چندسال پیش پسرخاله جوان همسرم فوت شدن و ما چون رابطه خوبی با خاله ایشون داشتیم ما تا چهلم ایشون هر روز بهشون سر میزدیم و کاری از دستمون در میومد انجام میدادیم و همینطور مادر همسرم که از شهرستان بودند تا چهلم اونجا بودند و رفت و امد و همدردی منو میدیدند. بعد از یکی دوماه بعد فهمیدم که مادرشوهرم به همسرم گله کرده که چرا من به خواهرشوهرم که مجرده و ۴۰ روز بدون مادرش منزل بوده زنگ نزدم حالشو بپرسم.
    که همین موضوع باعث دعوای ما شد. من انتظار داشتم شوهرم بگه مادر، زن من که هر روز به شما و خاله سر میزد دیگه چه انتظاری داری؟
    ولی با حق به جانب اینو بهم گفت که چرا زنگ نزدیو ... بعد من اومدم زنگ بزنم به خواهرشوهرک که مشکلی داره باهام ؟ که شوهرم گوشیمو گرفت پرت کرد و شکست و یه قهر یه هفته ای داشتیم ولی اصلا قبول نکرد که اشتباه کرده.
    یا مثلا برادرشوهر مجردم دانشجوی شهر ما بود که بعضی وقتا میومد خونمون و من به شوهرم میگفتم که درست نی وقتی تو میری سرکار برادرت اینجا باشه من و اون نامحرم هستیم اگه میشه هر وقت تو خونه هستی اونم بیاد من معذبم. ولی توجهی نمیکرد تا اینکه بعد از چندبار من عصبانی شدم گفتم یا جای منه یا برادرت.
    که گفت قدم برادرم رو تخم چشامه تو میخوای برو. منم رفتم ولی خودم یه هفته بعد برگشتم.
    برادرش فهمید رفت به خانوادش گفت که دیگه خونه داداش نمیرم... مادرشوهرمم ناراحت از این موضوع.
    همین برادرشوهرم وقتی ازدواج کرد وقتی ما برای اولین بار سالگرد ازدواج گرفتیم بخاطر زنش دعوت شوهرمو رد کرد.
    ولی شوهرم اصلا ناراحت نمیشه منم میگم با عصبانیت باهام برخورد میکنه.
    یا مثلا برا پدر من کادو نمیخره ولی برای پدرش روز پدر میخره.
    یا مثلا روز تولدم یا سالروز ازدواجمون یا روز زن در صورتیکه باید کنار من باشه میره پیش خانوادش و اونارو تو الویت میزاره.
    مراسمی یا جشنی یا عیادتی یا ترحیمی چیزی تو اقوامش نیست که نرفته باشم ولی همش گله داره که تو نمیای.
    وای برعکس من جشنی یا حتی دوبار عمل جراحی داشتم عده کمی از اقوامش اومدن.
    یا حتی مادربزرگم فوت شد اقوامش که نیومدن مراسم هیچی . بهش شکایت میکردم باهام دعوا میکرد
    از من انتظار داره به خانوادش و اقوامش احترام بزارم ولی من انتظار احترام نداشته باشم.
    آدم منطقیه و آروم و مهربون ولی این موضوع تعصبش خیلی اذیتم میکنه طوریکه فکر خودکشی یا طلاق به سرم میزنه چون خیلی عصبی شدم حتی دوبار تشنج کردم از شدت ناراحتی. جدیدا هم خودم رو میرنم چنگ میندازم. میترسم واقعا از آینده.
    ما بچه نداریم. میترسم بچه دار بشم اوضاع بدتر بشه.
    بنظرتون باهاش چکار کنم؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : دیگه ظرفیتم پر شده

    سلام به شما دوست عزیز
    قابل درک هست که در فشار روحی زیادی قرار دارید اما دقت داشته باشید که در این مسیر شما و همسرتان بدون درنظر گرفتن اسیب های این سبک رابطه 13 سال در همین مسیر ادامه داده اید و اگر دقت کنید نه با ازدواج کردن و نه قهر کردن و یا بحث و دعوا این مشکلات برطرف نمی شود و حتی تشنج و یا خودکشی شما نیز تاثیر بر این موراد ندارد پس بهتر است از اسیب زدن به خودتان خوداری کنید شما می توانید شرایط را بررسی کنید و در احترام به همسرتان تصمیم
    گیری داشته باشید تا باهم یا با بهبود شرایط به ادامه مسیر زندگی مشترک بپردازید و یا اگر تصمیم نهایی شما به جدایی بود رد این مسی راقدام کنید اما بهتر است در این مسیر قبل از هر تصمیم گیری در احترام و بدون اوردن نامی از خانواده ایشان و یا مقایسه و یا به دنبال مقصر بودن در احترام از همسرتان بخواهید که باهم به زوج درمانگر مراجعه داشته باشید تا بتوانیم سبک رفتاری هردوی شما و نوع تعاملی که باهم دارید را مورد بررسی قرار بدهیم و در این مسیر کمک کنیم تا بتوانید هردوی شما در مسیر بهتری مشکلات خود را بررسی و برطرف کنید .
    در این موراد نیاز است که شما ها در کنار احترام به خانواده بتوانید زندگی مشترک را از زندگی خانوادگی جدا کنید و در احترام به خانواده های یکدیگر پیش بروید اما این روابط و احترام به خانواده ها باید به میزانی باشد که برای زندگی مشترک شما ها سازندگی داشته باشد و نه اینکه شماها مداوم بخواهید بخاطر شرایط خانوادگی با یکدیگر درگیر شوید .
    با توجه به شرایط فعلی زندگی مشترک بهتر است تصمیم گیری در مورد داشتن فرزند به بعد از تصمیم گیری در مورد زندگی مشترکتان و بهبود این شرایط ور وابط واگذار شود چون برای داشتن فرزند در اول نیاز به ارامش و روابط مناسب و سازنده بین شما و همسرتان می باشد در غیر این صورت حتی وجود فرزند نیز می تواند مشکلات بیشتری را ایجاد کند .
    درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    02122354783

  3. کاربران زیر از ravanshenas-therapy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    شماره عضویت
    45825
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه ظرفیتم پر شده

    در ضمن من نگفتم که ما بچه دار نمیشیم در واقع مشکل از منه. و اینکه گفتم میخوایم بچه دار بشیم از طریق رحم اجاره ای هست.
    تا یه مراحلی رفتیم ولی از ادامه کار تردید دارم.

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2019
    شماره عضویت
    40068
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    14
    تشکر شده 58 بار در 50 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : دیگه ظرفیتم پر شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط رعد و برق نمایش پست ها
    در ضمن من نگفتم که ما بچه دار نمیشیم در واقع مشکل از منه. و اینکه گفتم میخوایم بچه دار بشیم از طریق رحم اجاره ای هست.
    تا یه مراحلی رفتیم ولی از ادامه کار تردید دارم.
    سلام
    امیدوارم حالتان خوب باشد.
    من اگر بخواهم بنا به تجربیات خودم توصیه ای کنم، قطعاً اغلب جداییها و مشکلات را دخالت خانواده ها و اولویت دادن به خویشاوندان می دانم. اینکه کسی به خویشاوندان خود احترام بگذارد، کار پسندیده ای است و در دین ما هم تاکید شدا است، اما تعابیر غلط یا افراط در آن، که البته تخصص ما ایرانی هاست، زندگی را جهنم می کند.
    به نظر من، شما واقعاً به صورت جدی با همسرتان صحبت کن تا این رفتارها را ترک کند و حریم خصوصی خودتان را محترم بدارد. به ایشان یادآوری کن که خانواده هر کس در اولویت است، اما به صورت منطقی نه افراطی.
    تغییر این رفتار بسیار دشوار است، اما نشدنی نیست.
    برای شما آرزوی خوشبختی می کنم.

  6. کاربران زیر از ماجراجو بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : دیگه ظرفیتم پر شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط رعد و برق نمایش پست ها
    سلام وقتتون بخیر
    من خانمی ۳۸ ساله هستم که ۱۳ ساله ازدواج کردم.
    همسرم خیلی تعصب دارن رو خانواده و فامیل خودشون. و من این موضوع رو نمیتونم دیگه تحمل کنم. طوریکه ما چندین بار دعوای مفصلی سر این موضوع داشتیم چند مورد اشاره میکنم.
    مثلا دوران نامزدی اگه خونه اقوامش میرفتم که وظیفه ام بود و اگر نمیرفتم باهام قهر میکرد و حرف نمیزد. بعضی وقتام میگفت میای یا من برم؟ اگه میگفتم نه خودش تنها میرفت.
    چندسال پیش پسرخاله جوان همسرم فوت شدن و ما چون رابطه خوبی با خاله ایشون داشتیم ما تا چهلم ایشون هر روز بهشون سر میزدیم و کاری از دستمون در میومد انجام میدادیم و همینطور مادر همسرم که از شهرستان بودند تا چهلم اونجا بودند و رفت و امد و همدردی منو میدیدند. بعد از یکی دوماه بعد فهمیدم که مادرشوهرم به همسرم گله کرده که چرا من به خواهرشوهرم که مجرده و ۴۰ روز بدون مادرش منزل بوده زنگ نزدم حالشو بپرسم.
    که همین موضوع باعث دعوای ما شد. من انتظار داشتم شوهرم بگه مادر، زن من که هر روز به شما و خاله سر میزد دیگه چه انتظاری داری؟
    ولی با حق به جانب اینو بهم گفت که چرا زنگ نزدیو ... بعد من اومدم زنگ بزنم به خواهرشوهرک که مشکلی داره باهام ؟ که شوهرم گوشیمو گرفت پرت کرد و شکست و یه قهر یه هفته ای داشتیم ولی اصلا قبول نکرد که اشتباه کرده.
    یا مثلا برادرشوهر مجردم دانشجوی شهر ما بود که بعضی وقتا میومد خونمون و من به شوهرم میگفتم که درست نی وقتی تو میری سرکار برادرت اینجا باشه من و اون نامحرم هستیم اگه میشه هر وقت تو خونه هستی اونم بیاد من معذبم. ولی توجهی نمیکرد تا اینکه بعد از چندبار من عصبانی شدم گفتم یا جای منه یا برادرت.
    که گفت قدم برادرم رو تخم چشامه تو میخوای برو. منم رفتم ولی خودم یه هفته بعد برگشتم.
    برادرش فهمید رفت به خانوادش گفت که دیگه خونه داداش نمیرم... مادرشوهرمم ناراحت از این موضوع.
    همین برادرشوهرم وقتی ازدواج کرد وقتی ما برای اولین بار سالگرد ازدواج گرفتیم بخاطر زنش دعوت شوهرمو رد کرد.
    ولی شوهرم اصلا ناراحت نمیشه منم میگم با عصبانیت باهام برخورد میکنه.
    یا مثلا برا پدر من کادو نمیخره ولی برای پدرش روز پدر میخره.
    یا مثلا روز تولدم یا سالروز ازدواجمون یا روز زن در صورتیکه باید کنار من باشه میره پیش خانوادش و اونارو تو الویت میزاره.
    مراسمی یا جشنی یا عیادتی یا ترحیمی چیزی تو اقوامش نیست که نرفته باشم ولی همش گله داره که تو نمیای.
    وای برعکس من جشنی یا حتی دوبار عمل جراحی داشتم عده کمی از اقوامش اومدن.
    یا حتی مادربزرگم فوت شد اقوامش که نیومدن مراسم هیچی . بهش شکایت میکردم باهام دعوا میکرد
    از من انتظار داره به خانوادش و اقوامش احترام بزارم ولی من انتظار احترام نداشته باشم.
    آدم منطقیه و آروم و مهربون ولی این موضوع تعصبش خیلی اذیتم میکنه طوریکه فکر خودکشی یا طلاق به سرم میزنه چون خیلی عصبی شدم حتی دوبار تشنج کردم از شدت ناراحتی. جدیدا هم خودم رو میرنم چنگ میندازم. میترسم واقعا از آینده.
    ما بچه نداریم. میترسم بچه دار بشم اوضاع بدتر بشه.
    بنظرتون باهاش چکار کنم؟

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام دوست عزیز

    مسیری رو ۱۳ سال طی کردین و نتیجه ای برای شما نداشته جز تکرار مشکلات و پیشرفت گرفتاری
    ببینید دوست عزیز بین شما دونفر مشکلاتی هست که نیاز به بررسی دقیق داره تا بتونیم به شما کمک کنیم
    این مشکلات میتونه درنوع تعامل و شیوه ی برخورد و نوع مهارت زندگی بین شما دونفر باشه و هم میتونه مشکلات زمینه ای تر مثل نوع شخصیت و سبک ارزش پذیری همسرشما باشه که قسمت بیشترش به گذشته همسر شما وابسته هست
    شما برای حل این مشکلات باروش زوج درمانی و گفتگو درمانی میتونید به نتیجه بهتری برسید در غیر این صورت تغیر سبک همسر شما تنها با آسیب زدن به خودتون و قصد خودکشی یا گذشت زمان و دنیا آوردن بچه مقدور نیست و این مسیری که ۱۳ سال تجربه کردین تکرار خواهد شد
    پس درگام نخست همسرتون رو راضی به مراجعه به زوج درمانگر کنید و در گام بعدی باتوجه به تغیرات همسرتون و اینکه چقدر نسبت به گذشته تغیر کرده یا اصلا تغیری نکرده میتونید تصمیم بگیرید که جدا بشین یا زندگی مشرک رو ادامه بدین
    از بارداری درزمان فعلی پرهیز کنید و هیچ وقت بافکر اینکه با دنیا اومدن بچه و بارداری شما شرایط بهتر میشه اقدام به بارداری نکنید

    بزارین تکلیف تون با خودتون مشخص بشه بعد بارداری دوباره رو تجربه کنید

  8. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2020
    شماره عضویت
    45825
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    3
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه ظرفیتم پر شده

    با سلام یک مشاوره که هزینه زیادی نداشته باشه میشه معرفی کنید.
    من با همسرم صحبت کردم

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38144
    نوشته ها
    37
    تشکـر
    2
    تشکر شده 8 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دیگه ظرفیتم پر شده

    عزیزم تجربه نشون داده مردی که در این حد به خونوادش وابسته است در طول زمان تغییر نمیکنه مگر در موارد خاص که حاضر بشه پیش مشاور بیاد و خودش دلیل ناراحتی شمارو درک کنه و خودش بخاد که تغیر کنه.. شما باید ببینی با این وضعیتی که الان داری میتونی باهاش بسازی یا نه در حقیقت باید همینجور که هستن ایشونو قبول کنی وگرنه تصمیم دیگه ای بگیری و تا از تصمیم خودتون مطمئن نیستید اصلا به بچه دار شدن فکر نکنید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مادرم به شدت اذیتم میکنه
    توسط طوفان66 در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 02-23-2022, 02:26 PM
  2. پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 08-05-2017, 03:47 PM
  3. پدر شوهرم خیلی اذیتمون میکنه
    توسط seyaneh در انجمن خانواده همسر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 10-09-2016, 05:47 AM
  4. ارتباطات در سایتهای همسریابی
    توسط نرگس3 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 08-02-2015, 12:42 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

من، یا، که، از،

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد