نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: چگونگی بیان توقعات از همسر

6442
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2021
    شماره عضویت
    46754
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    چگونگی بیان توقعات از همسر

    من از شوهرم توقع دارم
    ۱- بهم احترام بزاره
    ۲- با ملایمت صحبت کنه
    ۳- برام ارزش قایل بشه
    ۴- حمایتم کنه
    ۵- همونطور که دغذغه هاش دغدغه های منه دغدغه های منم براش مهم باشه
    ۶- به هم عشق بورزیم
    ۷- با هم برای همدیگه وقت بزاریم و زندگیم فقط اون نباشه
    ۸- بفهمه زندگی مشترک از دو نفر تشکیل شده
    ۱۰- به مسایل دینی پایبند باشه
    ۱۱- احساس مهم بودن کنم توی زندگی
    ۱۲- فقط از من توقع نداشته باشه

    اینا کل توقعات من از شوهرمه اما نمیتونم اینا رو ازش بخام
    وقتی بگم دو حالت داره یا میگه غر غر میکنم و خودمو دارم لوس میکنم!‌که من واقعا با هر لحنی بگین تست کردم جواب نداده
    یا الکی گفته باشه و هیچ کدومو انجام نمیده

    من چکار کنم دیگه؟؟؟؟

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    40604
    نوشته ها
    258
    تشکـر
    214
    تشکر شده 139 بار در 101 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    سلام. میدونید مشکل کجاست؟ شما نمیتونید هم اموزشگار شوهرتون باشید و هم از ایشون بخواهید اینها انجام بده. اینا دو جایگاه متفاوته.
    شخص سوم اگاه باید این ها اموزش بده یا خود شوهرتون برای اموختن اینها تلاش کنه
    من روی شوهر شما شناخت ندارم ولی این راه یکی دوبار امتحان کنید شاید جواب بده
    مثلا بگید راستی فلانی و همسرش خیلی رابطه خوبی دارند ***همیشه با هم ملایم صحبت میکنند وخیلی منطقی هستند و منم میخوام تلاش کنم اونجوری بشم کمکم می کنی****
    1. سوهرتون دیگه احساس غر نمیکنه
    2غیر مستقيم بهبود رفتار در خودشحس میکنه
    3 حالت تدافعی نمیگیره چون شما دارید از خودتون انتقاذد می کنید

  3. کاربران زیر از MohsenPSY بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2021
    شماره عضویت
    46754
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    راستش این راه رو امتحان کردم میگه خوشم نمیاد زندگی دیگران رو مقایسه میکنی!!!

  5. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehr2021 نمایش پست ها
    من از شوهرم توقع دارم
    ۱- بهم احترام بزاره
    ۲- با ملایمت صحبت کنه
    ۳- برام ارزش قایل بشه
    ۴- حمایتم کنه
    ۵- همونطور که دغذغه هاش دغدغه های منه دغدغه های منم براش مهم باشه
    ۶- به هم عشق بورزیم
    ۷- با هم برای همدیگه وقت بزاریم و زندگیم فقط اون نباشه
    ۸- بفهمه زندگی مشترک از دو نفر تشکیل شده
    ۱۰- به مسایل دینی پایبند باشه
    ۱۱- احساس مهم بودن کنم توی زندگی
    ۱۲- فقط از من توقع نداشته باشه

    اینا کل توقعات من از شوهرمه اما نمیتونم اینا رو ازش بخام
    وقتی بگم دو حالت داره یا میگه غر غر میکنم و خودمو دارم لوس میکنم!‌که من واقعا با هر لحنی بگین تست کردم جواب نداده
    یا الکی گفته باشه و هیچ کدومو انجام نمیده

    من چکار کنم دیگه؟؟؟؟

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به شما دوست عزیز

    شوهر شما از توقعات شما کدومش رو انجام میده ؟
    درمورد چگونگی رفتارش توضیح بدین .
    آیا همسر شما از مواردی که گفتید همگی رو نسبت بهش بی اهمیت هستند ؟
    دوست عزیز شما باید قبل از ازدواج با شناخت بهتر و درست تر از توقعات خودتون و انعطاف فرد مقابل در این توقعات گام بر میداشتید
    اما در زمان فعلی باید صبر و راهکارهای مناسب رو سلاح خود تون کنید تا بهتر به نتیجه برسید
    میتونید با مشاوره و زوج درمانی اگر مشکلاتی تجربه میکنید با کمک یک دیگر تلاش کنید حل بشند و با صحبت به شیوه ی مناسب همسرتون رو تشویق به پذیرش تغیرات کنید

    مقایسه کردن درست نیست خصوصا که آقایون دراین خصوص گارد میگیرن ، بهتره براش پاداش و تشویق قرار بدی
    دوست دارم خیلی راحت در این خصوص با شما صحبت کنم تا بهتر متوجه اصطلاح پاداش و تشویق بشید
    برای مثال همسر شما الان در حالتی هستند که تغیرات بزرگ تر رو انجام نمیده اما شما میتونید با اصرار بدون توهین و تندی ایشون رو مجبور کنی مثلا امروز ظهر نماز بخونه و بهش بگو فقط همین امروز ظهر نماز بخون
    وقتی این کار رو انجام داد براش کاری رو انجام بده که خیلی دوست داره ، مثلا طبخ بهترین غذایی که دوست داره
    یا اینکه خودتون براش سورپرایز داشته باشید و براش در روابط جنسی سنگ تمام بزارید و کاری کنید لذت بخش بشه براش.
    دراین روش شما ایشون رو تسویق میکتید تا روی کیفت خواسته های شما تمرکز و توجه داشته باشه تا درنتیجه برای خودش هم لذت بخش باشه
    این روش برای بسیاری از زوجین پاسخ داده و به نتیجه رسیدن

    فقط دو نکته رو بگم

    اول اینکه بعضی از خانم ها اونقدر به دلخواه همسر بودن که دیگه مثلا پختن غذای خوشمزه براشون تبدیل به یک وظیفه شده
    یا استقبال گرم در روابط جنسی از همسرشون دیگه تبدیل به وظیفه شده و شوهرشون خیلی راحت همه چی در اختیارش بوده
    اگر از این دسته بانوان هستید
    اول باید اون کارهایی که برای خودتون تبدیل به وظیفه کردین رو یواش یواش کم کنید
    مثلا در روابط جنسی به تمام پوزیشن ها و فانتزی های همسرتون پاسخ گو نباشید اما برای این ممانعت از کلمات و رفتاری استفاده کنید که باعث جریحه دار شدن غرور همسرتون یا ناراحت شدنش نشه

    یا اگر همیشه مطابق میل ایشون غذا درست میکنید لازمه که گاهی اوقات غذاهایی که خودتون دوست دارید رو طبخ کنید حتی اگر شوهرتون به خوردنش کاملا بی میل هستش
    و یه جورایی بهش یاد بدین شما محترم هستید و خواسته هاتون محترم هستند این فرایند باعث میشه در ذهنش نسبت به شما دیدگاهی ایجاد بشه که خواسته های شما رو محترم ببینه البته با گذر زمان
    سر انجام اون پاداش و تشویق رو به کار ببرید
    فقط اون سلاح پاداش و تشویق درمورد مسائل دینی کاربرد نداره
    مثلا در مورد اخلاق باعث میشه مرد شما تغیر کنه اما در مورد مسائل دینی چون تمایل درونی خیلی ملاک هستش حتی اگر شوهر شما نماز خوندن یا روزه گرفتن رو انجام بده و براش تبدیل به عادت بشه اما رکن اصلی حضور قلبی و تمایل قلبی رو نداره و میشه نوعی عبادت اجباری یا ترجیحی

    درمورد مسائل دینی بهتره ایشون درمعرض اطلاعات دینی باشه تا خودش متوجه بشه چرا دین وجود داره چرا نماز میخونیم
    و باید چرا های ذهنش در این خصوص از طریق درست ارضا بشه تا به نتیجه برسید
    مثلا همسر شما نمیتونه دلایل روحانی و معنوی نماز خوندن رو بپذیره
    شما باید چراهای ذهنش از طریق دلایل علمی پاسخ بدی
    مثلا بگی هنگام وضو چا کراهای بدن انرژی مثبت دریافت میکنه چون جاهایی که وضو میگیریم محل چاکرا هستند و کلی دلایل علمی دیگه

    درنهایت بدونید خواسته های هیچ فردی به راحتی حصول نمیشه و باید برای رسیدن بهشون تلاش کنه
    موفق باشید

  6. کاربران زیر از Saltanat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2021
    شماره عضویت
    46754
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saltanat نمایش پست ها
    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به شما دوست عزیز

    شوهر شما از توقعات شما کدومش رو انجام میده ؟
    درمورد چگونگی رفتارش توضیح بدین .
    آیا همسر شما از مواردی که گفتید همگی رو نسبت بهش بی اهمیت هستند ؟
    دوست عزیز شما باید قبل از ازدواج با شناخت بهتر و درست تر از توقعات خودتون و انعطاف فرد مقابل در این توقعات گام بر میداشتید
    اما در زمان فعلی باید صبر و راهکارهای مناسب رو سلاح خود تون کنید تا بهتر به نتیجه برسید
    میتونید با مشاوره و زوج درمانی اگر مشکلاتی تجربه میکنید با کمک یک دیگر تلاش کنید حل بشند و با صحبت به شیوه ی مناسب همسرتون رو تشویق به پذیرش تغیرات کنید

    مقایسه کردن درست نیست خصوصا که آقایون دراین خصوص گارد میگیرن ، بهتره براش پاداش و تشویق قرار بدی
    دوست دارم خیلی راحت در این خصوص با شما صحبت کنم تا بهتر متوجه اصطلاح پاداش و تشویق بشید
    برای مثال همسر شما الان در حالتی هستند که تغیرات بزرگ تر رو انجام نمیده اما شما میتونید با اصرار بدون توهین و تندی ایشون رو مجبور کنی مثلا امروز ظهر نماز بخونه و بهش بگو فقط همین امروز ظهر نماز بخون
    وقتی این کار رو انجام داد براش کاری رو انجام بده که خیلی دوست داره ، مثلا طبخ بهترین غذایی که دوست داره
    یا اینکه خودتون براش سورپرایز داشته باشید و براش در روابط جنسی سنگ تمام بزارید و کاری کنید لذت بخش بشه براش.
    دراین روش شما ایشون رو تسویق میکتید تا روی کیفت خواسته های شما تمرکز و توجه داشته باشه تا درنتیجه برای خودش هم لذت بخش باشه
    این روش برای بسیاری از زوجین پاسخ داده و به نتیجه رسیدن

    فقط دو نکته رو بگم

    اول اینکه بعضی از خانم ها اونقدر به دلخواه همسر بودن که دیگه مثلا پختن غذای خوشمزه براشون تبدیل به یک وظیفه شده
    یا استقبال گرم در روابط جنسی از همسرشون دیگه تبدیل به وظیفه شده و شوهرشون خیلی راحت همه چی در اختیارش بوده
    اگر از این دسته بانوان هستید
    اول باید اون کارهایی که برای خودتون تبدیل به وظیفه کردین رو یواش یواش کم کنید
    مثلا در روابط جنسی به تمام پوزیشن ها و فانتزی های همسرتون پاسخ گو نباشید اما برای این ممانعت از کلمات و رفتاری استفاده کنید که باعث جریحه دار شدن غرور همسرتون یا ناراحت شدنش نشه

    یا اگر همیشه مطابق میل ایشون غذا درست میکنید لازمه که گاهی اوقات غذاهایی که خودتون دوست دارید رو طبخ کنید حتی اگر شوهرتون به خوردنش کاملا بی میل هستش
    و یه جورایی بهش یاد بدین شما محترم هستید و خواسته هاتون محترم هستند این فرایند باعث میشه در ذهنش نسبت به شما دیدگاهی ایجاد بشه که خواسته های شما رو محترم ببینه البته با گذر زمان
    سر انجام اون پاداش و تشویق رو به کار ببرید
    فقط اون سلاح پاداش و تشویق درمورد مسائل دینی کاربرد نداره
    مثلا در مورد اخلاق باعث میشه مرد شما تغیر کنه اما در مورد مسائل دینی چون تمایل درونی خیلی ملاک هستش حتی اگر شوهر شما نماز خوندن یا روزه گرفتن رو انجام بده و براش تبدیل به عادت بشه اما رکن اصلی حضور قلبی و تمایل قلبی رو نداره و میشه نوعی عبادت اجباری یا ترجیحی

    درمورد مسائل دینی بهتره ایشون درمعرض اطلاعات دینی باشه تا خودش متوجه بشه چرا دین وجود داره چرا نماز میخونیم
    و باید چرا های ذهنش در این خصوص از طریق درست ارضا بشه تا به نتیجه برسید
    مثلا همسر شما نمیتونه دلایل روحانی و معنوی نماز خوندن رو بپذیره
    شما باید چراهای ذهنش از طریق دلایل علمی پاسخ بدی
    مثلا بگی هنگام وضو چا کراهای بدن انرژی مثبت دریافت میکنه چون جاهایی که وضو میگیریم محل چاکرا هستند و کلی دلایل علمی دیگه

    درنهایت بدونید خواسته های هیچ فردی به راحتی حصول نمیشه و باید برای رسیدن بهشون تلاش کنه
    موفق باشید

    من کلا give upکردم دیگه
    اصلا مغزم تیر میکشه دیگه
    داشت نماز میخوند من فقط بهش گفتم عزیزم وقتی نماز میخونیم نباید با سرمون کلا به اطراف نگاه کنیم آخه ما خارج از شهر بودیم کلا با سرش حرکت ماشین ها و جاده و همه چی رو دنبال میکرد واقعاااا سرش عمیقا میچرخید! گفت کی گفته گفتم احکام گفت اون احکام درست نیست معلوم نیست کی گفته اگه تو قران اگه چیزی باشه درسته و .... کلا مرجع تقلید قبول نداره کلا احکام رو دوس نداره کلا گاهی جوری رفتار میکنه که انگار امام ها و... هم من حس میکنم خیلی قبول نداره
    من هیچ وقت کسی رو قضاوت نمیکنم اما همسرم به من مربوطه
    من میخوام با کسی زندگی کنم که اینا براش مهم باشه
    من دوستانی دارم که حتی مسلمان نیستن اما باهاشون نمیشینم بحث کنم
    این حق رو میدونم که با همسرم صحبت کنم و بحث کنیم

    در ضمن من خیلی خسته ام
    اصلا براش مهم نیستم
    اصلا توجه نمیکنه
    اصلا و ابدا توجه نمیکنه
    اقا من توی این سایت چند سال پیش یه تاپیک زدم عشق اینترنتی اومدم گفتم عاشق یکی شدم خیلی مرد هست و .... بعد همه گفتن سرکارت گذاشته نمیاد و ... بعد یکی دو سال اومدم گفتم الان کنارمه و شوهرمه و خوشبختیم. الان پیداش نمیکنم بیام داد بزنم بگم غلط کردم اصلا
    من خیلی خسته ام
    شوهرم رو دیگه عاشقش نیستم
    اصلا نمیدونم دوستش دارم یا نه
    اذیتم میکنه
    اصلا برای یه زن بی توجهی خیلی بده
    من دلم میخواد ازش جدا بشم
    من اصلا ازش دیگه عشق نمیخوام
    فقط میخوام جدا بشم
    فقط مساله اینه که از جدایی میترسم
    ای کاش میمردم خلاص میشدم
    من این زندگی لعنتی رو نمیخام (

  8. بالا | پست 6


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehr2021 نمایش پست ها
    من کلا give upکردم دیگه
    اصلا مغزم تیر میکشه دیگه
    داشت نماز میخوند من فقط بهش گفتم عزیزم وقتی نماز میخونیم نباید با سرمون کلا به اطراف نگاه کنیم آخه ما خارج از شهر بودیم کلا با سرش حرکت ماشین ها و جاده و همه چی رو دنبال میکرد واقعاااا سرش عمیقا میچرخید! گفت کی گفته گفتم احکام گفت اون احکام درست نیست معلوم نیست کی گفته اگه تو قران اگه چیزی باشه درسته و .... کلا مرجع تقلید قبول نداره کلا احکام رو دوس نداره کلا گاهی جوری رفتار میکنه که انگار امام ها و... هم من حس میکنم خیلی قبول نداره
    من هیچ وقت کسی رو قضاوت نمیکنم اما همسرم به من مربوطه
    من میخوام با کسی زندگی کنم که اینا براش مهم باشه
    من دوستانی دارم که حتی مسلمان نیستن اما باهاشون نمیشینم بحث کنم
    این حق رو میدونم که با همسرم صحبت کنم و بحث کنیم

    در ضمن من خیلی خسته ام
    اصلا براش مهم نیستم
    اصلا توجه نمیکنه
    اصلا و ابدا توجه نمیکنه
    اقا من توی این سایت چند سال پیش یه تاپیک زدم عشق اینترنتی اومدم گفتم عاشق یکی شدم خیلی مرد هست و .... بعد همه گفتن سرکارت گذاشته نمیاد و ... بعد یکی دو سال اومدم گفتم الان کنارمه و شوهرمه و خوشبختیم. الان پیداش نمیکنم بیام داد بزنم بگم غلط کردم اصلا
    من خیلی خسته ام
    شوهرم رو دیگه عاشقش نیستم
    اصلا نمیدونم دوستش دارم یا نه
    اذیتم میکنه
    اصلا برای یه زن بی توجهی خیلی بده
    من دلم میخواد ازش جدا بشم
    من اصلا ازش دیگه عشق نمیخوام
    فقط میخوام جدا بشم
    فقط مساله اینه که از جدایی میترسم
    ای کاش میمردم خلاص میشدم
    من این زندگی لعنتی رو نمیخام (
    سلام عزیزم.
    این احساس خستگی که داری رو به عنوان یک زن درک میکنم.
    ظاهرا قبل از ازدواج طبق شناخت اصولی پیش نرفتی،
    اما به هر حال هر چی بوده گذشته و الان در این شرایط باید دنبال راه چاره باشی.
    خواهش میکنم فعلا به طلاق فکر نکن،
    چون فکر کردن به طلاق باعث میشه امید و انگیزتو برای تلاش از دست بدی.
    فعلا فقط باید روی این متمرکز باشی که باید چیکار کنی.
    برای حل مسائلی که داری باید یه سری مهارت به دست بیاری.
    مهارتهایی که شک نکن به راحتی میتونی یاد بگیری فقط بلد نیستی چطور،
    من بهت یه تاپبک خیلی مفید در این زمینه معرفی میکنم که همه چی رو کامل توضیح داده.
    حتما وقت بزار و کامل و با دقت بخونش.
    بعد از مطالعه این تاپیک شگفت زده میشی از اطلاعات مفیدی که کسب کردی.

    https://forum.moshaver.co/f133/%D9%8...C%D8%AF-30478/


    این تاپیکم بخون
    https://forum.moshaver.co/f133/%DA%8...%D9%85!-34664/

  9. 2 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2021
    شماره عضویت
    46754
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    سلام خیلی ممنونم از لینک هایی که برام گذاشتید
    من لینک ها رو مطالعه کردم و تا حد زیادی باهاشون موافقم

    اما همانطور که توش نوشته برای همه جواب نمیده
    بزارین اینطوری بگم. من هرررررررر چقدر هم به قول معروف نچسبم به همسرم و سرم توی کار خودم باشه برای همسرم هیچ اهمیتی نداره و شاید خوشحال تر هم باشه که میتونه به کارای خودش برسه
    یا مثلا اگه ناراحت بشم سرد بشم مثل دیشب با من کلی دعوا میکنه منو محکوم میکنه و میگه این رفتار های سرد و خشک برای چیه مثل اون مردهایی که توی اون تاپیک گفته نیست بعدا بیاد بگه اخ چه زن خوبی دارم من یا به اشتباهش پی ببره کلا برای خودش یه ماجرا رو اونقدر بزرگ میکنه و منو محکوم میکنه
    اگه یه زن نوع اراشی بکنه که با مدل های قبلیش متفاوته مرد باید بفهمه دیگه!‌یا مثلا اگه من یک هفته یا یک ماه یه لباس هم تنم باشه متوجه نمیشه. اگه من موهامو با کلیپس جمع کنم پنج ماه مداوم هم نمیفهمه موهام رو کوتاه کردم یا نه . شوهرم در مقابل من کاملا نابینا هست. وقتی بهش بگم میگه عههه چقدر قشنگ یا عهههه فهمیدمااا یا عههههه خوب من خودتو دیدم اینا هم که میگم برای بیست درصد مواقع هست هشتاد درصد مواقع میگه : گیر میدی چقدر
    شوهرم برای اینکه در کنار من باشه احساس مهم بودن نداره میدونین چرا اینو میگم؟ چون همش لباس های فووووق تکراری میپوشه و اصلا به سرو وضعش جلوی من اهمیت نمیده اما وقتی جلسه داشته باشه با کسی از صبح پا میشه میره دوش میگیره صورتشو مرتب میکنه و لباسشو با وسواس انتخاب میکنه و... وقتی بهش بگم میگه: چرا گیر میدی چرا همش خودتو با بقیه مقایسه میکنی و ....

    از بس جلو بقیه سعی کردم مهم جلوه اش بدم و از کارهای کوچیک و بزرگش چنان تعریف کردم و از اخلاق خوبش (!)‌ همه فکر میکنن یه فرشته هست
    همسرم به عنوان دوست خیلی خوبه. دوستی که میبینیش خوش میگذرونی و میری
    اما من شوهر میخوام نه یه فرد بیخیال

    گاهی حس میکنم شوهرم دیواره یا من دیوارم
    منو نمیبینه نمیشنو ه براش مهم نیستم

    من کارهای اون لینک رو دو روز کردم نگین که دو روز کمه و... من تقریبا صد سال هم اینکارا رو بکنم روی این مرد جواب نمیده

    من قبول دارم مردها نقش حمایتی دارن و زنها محبت میکنن اما من این سر دنیا با دوستان زیادی نیستم که بخوام ازشون محبت بگیرم. چرا به مردها اموزش نمیدن اگه کمی به همسرشون محبت کنن اگه کمی بهشون توجه کنن اول از همه زندگی خودشون شیرین میشه
    من خیلی خسته ام
    من دیگه عاشق شوهرم نیستم
    باهاش خوشبخت نیستم
    اون منو بدبخت کرده
    من بهش اعتماد کردم عاشقش بودم. این جواب همه ی محبت ها و اعتماد و دوست داشتن های من نبود.

    خیلی خسته ام
    خیلی خیلی خیلی خیلی خسته ام
    هیچ وقت نمیبخشمش
    هیچ وقت

  11. بالا | پست 8


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehr2021 نمایش پست ها
    سلام خیلی ممنونم از لینک هایی که برام گذاشتید
    من لینک ها رو مطالعه کردم و تا حد زیادی باهاشون موافقم

    اما همانطور که توش نوشته برای همه جواب نمیده
    بزارین اینطوری بگم. من هرررررررر چقدر هم به قول معروف نچسبم به همسرم و سرم توی کار خودم باشه برای همسرم هیچ اهمیتی نداره و شاید خوشحال تر هم باشه که میتونه به کارای خودش برسه
    یا مثلا اگه ناراحت بشم سرد بشم مثل دیشب با من کلی دعوا میکنه منو محکوم میکنه و میگه این رفتار های سرد و خشک برای چیه مثل اون مردهایی که توی اون تاپیک گفته نیست بعدا بیاد بگه اخ چه زن خوبی دارم من یا به اشتباهش پی ببره کلا برای خودش یه ماجرا رو اونقدر بزرگ میکنه و منو محکوم میکنه
    اگه یه زن نوع اراشی بکنه که با مدل های قبلیش متفاوته مرد باید بفهمه دیگه!‌یا مثلا اگه من یک هفته یا یک ماه یه لباس هم تنم باشه متوجه نمیشه. اگه من موهامو با کلیپس جمع کنم پنج ماه مداوم هم نمیفهمه موهام رو کوتاه کردم یا نه . شوهرم در مقابل من کاملا نابینا هست. وقتی بهش بگم میگه عههه چقدر قشنگ یا عهههه فهمیدمااا یا عههههه خوب من خودتو دیدم اینا هم که میگم برای بیست درصد مواقع هست هشتاد درصد مواقع میگه : گیر میدی چقدر
    شوهرم برای اینکه در کنار من باشه احساس مهم بودن نداره میدونین چرا اینو میگم؟ چون همش لباس های فووووق تکراری میپوشه و اصلا به سرو وضعش جلوی من اهمیت نمیده اما وقتی جلسه داشته باشه با کسی از صبح پا میشه میره دوش میگیره صورتشو مرتب میکنه و لباسشو با وسواس انتخاب میکنه و... وقتی بهش بگم میگه: چرا گیر میدی چرا همش خودتو با بقیه مقایسه میکنی و ....

    از بس جلو بقیه سعی کردم مهم جلوه اش بدم و از کارهای کوچیک و بزرگش چنان تعریف کردم و از اخلاق خوبش (!)‌ همه فکر میکنن یه فرشته هست
    همسرم به عنوان دوست خیلی خوبه. دوستی که میبینیش خوش میگذرونی و میری
    اما من شوهر میخوام نه یه فرد بیخیال

    گاهی حس میکنم شوهرم دیواره یا من دیوارم
    منو نمیبینه نمیشنو ه براش مهم نیستم

    من کارهای اون لینک رو دو روز کردم نگین که دو روز کمه و... من تقریبا صد سال هم اینکارا رو بکنم روی این مرد جواب نمیده

    من قبول دارم مردها نقش حمایتی دارن و زنها محبت میکنن اما من این سر دنیا با دوستان زیادی نیستم که بخوام ازشون محبت بگیرم. چرا به مردها اموزش نمیدن اگه کمی به همسرشون محبت کنن اگه کمی بهشون توجه کنن اول از همه زندگی خودشون شیرین میشه
    من خیلی خسته ام
    من دیگه عاشق شوهرم نیستم
    باهاش خوشبخت نیستم
    اون منو بدبخت کرده
    من بهش اعتماد کردم عاشقش بودم. این جواب همه ی محبت ها و اعتماد و دوست داشتن های من نبود.

    خیلی خسته ام
    خیلی خیلی خیلی خیلی خسته ام
    هیچ وقت نمیبخشمش
    هیچ وقت
    دوست عزیز شما نیاز داری یه مدت فقط روی خودت متمرکز باشی.
    اگه میخوای شاهد تغییر در اطرافیانت باشی باید از خودت شروع کنی،
    چون تو نمیتونی دیگرانو تغییر بدی، فقط میتونی خودتو تغییر بدی.
    و این انعکاس تغییر تو در دیگرانه که باعث تغییرشون میشه.

    توی ازدواج موضوعی هست که فرقی نمیکنه از طرف زن باشه یا از طرف مرد،
    وقتی یه طرف بیش از حد و بیش از اندازه تواناییها و قابلیتهای طرف مقابل بهش بها بده ،
    وقتی خودشو پایین نگه داره و یا حتی خودشو کوچیک کنه اما طرف مقابلشو بیش از اندازه بالا ببره و تمام کارا و رفتاراشو بیشتر از اون چیزی که هست بزرگ نمایی کنه، اون طرف دچار توهم لیاقت میشه!
    اون ارزش و بهایی که بهش داده شده درواقع بیش از اندازه معقول و منطقی بوده اما باعث شده شخص اینطور تصور کنه که حتما لیاقتشو داشتم که دارم این همه امتیاز دریافت میکنم!

    و نکته ناراحت کننده اینه که کسی که دچار توهم لیاقت میشه در مقابل به همسرش توهم بی لیاقتی میده!
    با کوچیک کردنش،
    با سرکوب کردنش.

    با توجه به این جمله ت،
    ( از بس جلو بقیه سعی کردم مهم جلوه اش بدم و از کارهای کوچیک و بزرگش چنان تعریف کردم و از اخلاق خوبش (!)‌ همه فکر میکنن یه فرشته هست )

    و اینکه میگی همسرت اصلا بهت اهمیت نمیده و نمیبینتت ، من برداشتم این بود که رابطه شما زمینه و استعداد زیادی برای ایجاد این موضوع داره.

    کاری که در برابر این قضیه باید انجام بدی اینه که باید به مدت روی خودت متمرکز باشی،
    نیازهات، جذابیتهات، تفریحات و سرگرمیهای مورد علاقه ت تا جایی که امکانشو داری.

    نیاز نیس با همسرت سرد باشی،
    باهاش معمولی باش.
    اون توجه بیش از حدی که داشتی رو از روی همسرت بردار.
    اونطوری که همیشه خیلی اغراق آمیز و غیرمنطقی پیش خودش و دیگران ازش تعریف میکردی یه مدت این رفتارای اغراق آمیزو بزار کنار و کاملا عادی باش.
    در حد معقول و منطقی بهش بها بده.

    وقتی توی خونه و کنار همسرت هستی و سرش توی گوشی یا لپ تاپه و بهت توجهی نداره، به جای اینکه با اعتراض بهش بگی بهم توجه کن توام به سرگرمیای مورد علاقه ت بپرداز،
    گوشی و فضای مجازی منظورم نیست،
    یه کار مفید و مهم،
    مثلا اگه به کارای هنری علاقه داری توام با انرژی خیلی خوب و در حالی که به ظاهرت رسیدی و خوشحالی با جدیت خودتو مشغول اون کار کن،
    کاری کن همسرت متوجه بشه تو برای خودت و شخصیتت ارزش قائلی ،
    عزت نفس داری و به خودت و خواسته هات احترام میزاری.
    نشون بده نیاز نداری به اینکه دائم بهش بچسبی و ازش توجه و محبت درخواست کنی،
    نشون بده انقد برای زندگیت برنامه های مفید داری و چیزای بزرگی واست مهمه که بی توجهی همسرت بینش پیدا نیست.

    دو روز واقعا کمه،
    بهت قول میدم اگه یه مدت این کارا رو انجام بدی و توجهتو روی خودت بزاری و دست از اعتراض به همسرت برداری ، اونقدر کنجکاو میشه و نسبت به توجهی که به مسائل دیگه نشون میدی حسود میشه که خودش میاد سمتت و دلش میخواد یه ذره هم به اون توجه کنی!

  12. بالا | پست 9


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehr2021 نمایش پست ها
    من کلا give upکردم دیگه
    اصلا مغزم تیر میکشه دیگه
    داشت نماز میخوند من فقط بهش گفتم عزیزم وقتی نماز میخونیم نباید با سرمون کلا به اطراف نگاه کنیم آخه ما خارج از شهر بودیم کلا با سرش حرکت ماشین ها و جاده و همه چی رو دنبال میکرد واقعاااا سرش عمیقا میچرخید! گفت کی گفته گفتم احکام گفت اون احکام درست نیست معلوم نیست کی گفته اگه تو قران اگه چیزی باشه درسته و .... کلا مرجع تقلید قبول نداره کلا احکام رو دوس نداره کلا گاهی جوری رفتار میکنه که انگار امام ها و... هم من حس میکنم خیلی قبول نداره
    من هیچ وقت کسی رو قضاوت نمیکنم اما همسرم به من مربوطه
    من میخوام با کسی زندگی کنم که اینا براش مهم باشه
    من دوستانی دارم که حتی مسلمان نیستن اما باهاشون نمیشینم بحث کنم
    این حق رو میدونم که با همسرم صحبت کنم و بحث کنیم

    در ضمن من خیلی خسته ام
    اصلا براش مهم نیستم
    اصلا توجه نمیکنه
    اصلا و ابدا توجه نمیکنه
    اقا من توی این سایت چند سال پیش یه تاپیک زدم عشق اینترنتی اومدم گفتم عاشق یکی شدم خیلی مرد هست و .... بعد همه گفتن سرکارت گذاشته نمیاد و ... بعد یکی دو سال اومدم گفتم الان کنارمه و شوهرمه و خوشبختیم. الان پیداش نمیکنم بیام داد بزنم بگم غلط کردم اصلا
    من خیلی خسته ام
    شوهرم رو دیگه عاشقش نیستم
    اصلا نمیدونم دوستش دارم یا نه
    اذیتم میکنه
    اصلا برای یه زن بی توجهی خیلی بده
    من دلم میخواد ازش جدا بشم
    من اصلا ازش دیگه عشق نمیخوام
    فقط میخوام جدا بشم
    فقط مساله اینه که از جدایی میترسم
    ای کاش میمردم خلاص میشدم
    من این زندگی لعنتی رو نمیخام (
    گلایه های شما قابل درک هستند اما برای جنگیدن و سروکله زدن و تغیر دادن شرایط باید روحیه و روان شما آشفته و خسته نباشه و نیاز به انرژی دارید ،که با توجه به روحیه و روان خسته شما پیشنهاد میکنم جلسات روان درمانی به صورت حضوری داشته باشید تا در آرامش بهتر بتونید تصمیم گیری کنید
    از همسر تون خواهش کنید همراه شما در جلسات زوج درمانی شرکت کنه و سعی کنید مشکلات تون رو از راه منطقی و اصولی حل کنید
    در نهایت اگر نمیشد که ادامه داد میتونید برای طلاق اقدام کنید

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2021
    شماره عضویت
    46754
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    دیشب شوهرم تا دوازده بازی میکرد و ویدیو میدید و وقت میگذروند، بعدش تا چهارو نیم صبح درس میخوند. من ساعت پنج و نیم پاشدم برای نماززو بیدارش کردم وقتی برگشت ازش پرسیدم چه ساعتی خوابیدی سرم داد زد من تا الان بیدار بودم و خسته م و ... گفتم باشه بخوابیم خوابیدیم بعدش ک بیدارشدیم بهش گفتم خیلی صداش توی ناخوداگاهش بلنده و داد میزنه و... شروع کرد توجیه کردن که وقتی من میام رو تخت شما بیدار میشی میگی اه چرا اینجوری میای و..... من شروع کردم باهاش بحث مردن اما واقعا خیلی بحث نکردم، اما خب داشت حرف میزد لحنش منو ناراحت و عصبانی میکرد چون لحن خیلی داد زدنی سرد بد بود منم تو مقالات مشاوره خوندم صحنه رو ترک کنم تا فاجعه به بار نیاد!!!! گوشیمو برداشتم گفتم لحنت رو نمیخوام گوش بدم بعد برداشت دوتا بشقاب تو دستشو توی اتاق خواب کوبید زمین شکست گفت ر...دم به این زندگی و نمیخامت و به این زندگی دیگه تعهدی ندارم و برو جدا شو و بیشعور و .... منم فقط گوشامو گرفتم

  14. بالا | پست 11


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehr2021 نمایش پست ها
    دیشب شوهرم تا دوازده بازی میکرد و ویدیو میدید و وقت میگذروند، بعدش تا چهارو نیم صبح درس میخوند. من ساعت پنج و نیم پاشدم برای نماززو بیدارش کردم وقتی برگشت ازش پرسیدم چه ساعتی خوابیدی سرم داد زد من تا الان بیدار بودم و خسته م و ... گفتم باشه بخوابیم خوابیدیم بعدش ک بیدارشدیم بهش گفتم خیلی صداش توی ناخوداگاهش بلنده و داد میزنه و... شروع کرد توجیه کردن که وقتی من میام رو تخت شما بیدار میشی میگی اه چرا اینجوری میای و..... من شروع کردم باهاش بحث مردن اما واقعا خیلی بحث نکردم، اما خب داشت حرف میزد لحنش منو ناراحت و عصبانی میکرد چون لحن خیلی داد زدنی سرد بد بود منم تو مقالات مشاوره خوندم صحنه رو ترک کنم تا فاجعه به بار نیاد!!!! گوشیمو برداشتم گفتم لحنت رو نمیخوام گوش بدم بعد برداشت دوتا بشقاب تو دستشو توی اتاق خواب کوبید زمین شکست گفت ر...دم به این زندگی و نمیخامت و به این زندگی دیگه تعهدی ندارم و برو جدا شو و بیشعور و .... منم فقط گوشامو گرفتم

    باتوجه به این مسائل
    باید جلسات زوج درمانی داشته باشید که به شما کمک شایانی میکنه
    سعی کنید همسرتون رو متقاعد کنین در این جلسات شرکت کنه یا اگر ایشون همراهی نکرد خودتون حتما چند جلسه مراجعه داشته باشید

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2021
    شماره عضویت
    46754
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saltanat نمایش پست ها
    باتوجه به این مسائل
    باید جلسات زوج درمانی داشته باشید که به شما کمک شایانی میکنه
    سعی کنید همسرتون رو متقاعد کنین در این جلسات شرکت کنه یا اگر ایشون همراهی نکرد خودتون حتما چند جلسه مراجعه داشته باشید
    ایران نیستیم

  16. بالا | پست 13


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehr2021 نمایش پست ها
    ایران نیستیم
    هرکجای دنیا جلسات زوج درمانی وجود تحت عنوان های دیگه وجود داره ، شما بگین کدوم کشور هستید راهنمایی میکنم

  17. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2021
    شماره عضویت
    46754
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    به عنوان پیام خصوصی ارسال کردم

  18. بالا | پست 15


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehr2021 نمایش پست ها
    به عنوان پیام خصوصی ارسال کردم
    دوست عزیز مشاوره ها توی پیام خصوصی انجام نمیشه
    نگران نباشید هویت شما و موقعیت مکانی شما با نام کاربری که دارید و از طریق سایت فاش شدنی نیست
    پس همینجا راحت تایپ کنید ، من پیام خصوصی شما رو اینجا کپی میکنم تا در همینجا راحت صحبت کنیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehr2021
    استرالیا
    کشور استرالیا ، کدوم شهر ؟
    پایتخت استرالیا ، آدلاید یا کدوم شهر ؟
    به زبان انگلیسی مسلط هستید ؟

  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2021
    شماره عضویت
    46754
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Saltanat نمایش پست ها
    دوست عزیز مشاوره ها توی پیام خصوصی انجام نمیشه
    نگران نباشید هویت شما و موقعیت مکانی شما با نام کاربری که دارید و از طریق سایت فاش شدنی نیست
    پس همینجا راحت تایپ کنید ، من پیام خصوصی شما رو اینجا کپی میکنم تا در همینجا راحت صحبت کنیم



    کشور استرالیا ، کدوم شهر ؟
    پایتخت استرالیا ، آدلاید یا کدوم شهر ؟
    به زبان انگلیسی مسلط هستید ؟
    شما کارتون درست نیست پیاممو کپی کردید اینجا. از نظر شما هویتم لو نمیره از نظر من اینطور نیست. اگه میخاستم عمومی بنویسم میگفتم. فراموش کتید اصلا

  20. بالا | پست 17


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    شماره عضویت
    42184
    نوشته ها
    14,499
    تشکـر
    380
    تشکر شده 17,518 بار در 3,264 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چگونگی بیان توقعات از همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehr2021 نمایش پست ها
    شما کارتون درست نیست پیاممو کپی کردید اینجا. از نظر شما هویتم لو نمیره از نظر من اینطور نیست. اگه میخاستم عمومی بنویسم میگفتم. فراموش کتید اصلا
    خلاف قوانین فروم هستش توی خصوصی بهتون مشاوره داده بشه
    هویت شما با توجه به نام کاربری شما اصلا قابل شناسایی نیست
    به هر حال اگر واقعا مشکلی دارید و نیاز به راهنمایی میتونید اسم شهری که زندگی میکنید رو بنویسید
    موفق باشید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آموزش اتوژنیک (اتوماتیک وار یا خود به خودی)
    توسط dr-ravan در انجمن رویکـردها و درمان های روانشناسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-06-2020, 09:44 PM
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-04-2019, 04:58 PM
  3. تیری ها تولدتون مبارک
    توسط پریماه. در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 31
    آخرين نوشته: 06-29-2016, 02:04 AM
  4. ¤اردیبهشتی ها تولدتون مبارک¤
    توسط پریماه. در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 30
    آخرين نوشته: 05-02-2016, 10:13 AM
  5. ( شهریوری ها تولدتون مبارک)
    توسط پریماه. در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 37
    آخرين نوشته: 08-30-2015, 09:34 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد