داستان درمانی، درمان کوتاه مدت جدیدی است که بر تغییرو چاره‌جویی برای مشکلات‌ تمرکز می‌کند وبه علت مشکل کاری ندارد (پروچاسکا،ترجمه سیدمحمدی،١٣٨٥).



یکی از رویکردهایی که از فضای پست مدرن بیشترین تاثیر را گرفته است، نظریه روایت است که ریشه‌های آن به درمان در نظریات اجتماعی، نهفته است (کارلسون،١٩٩٧). پسامدرنیسم منکر وجود یک جهان عینی قابل فهم است و قبول ندارد که دانش بی‌ طرف و مستقلی وجود داشته باشد که بتواند حقیقت را منعکس کند. درعوض، اظهار میدارند که چندین حقیقت مصنوع اجتماع وجود دارد که تحت فرمان قوانین جهان شمول نیست.دیدگاه متفاوت افراد مختلف راجع به واقعیت، مبنایی اجتماعی و تجربه‌ای دارد و شکل و محتوای آن وابسته به فردی است که آن دیدگاه را حفظ می‌کند. مایکل وایت و دیوید اپستون با طرفداری از نظریه‌ی گفتگو بر اساس داستانها، مجموعه‌ی کاملا متمرکزی از فنون مداخلاتی را برای اولین بار مطرح ساختند که از نفوذی بین المللی برخوردار است (گلدنبرگ و گلدنبرگ، ١٩٣٤).



روایت‌درمانی ‌و ‌روایتها:


یکی از موضوعات جالب توجه در روانشناسی معاصر، روایت است و پایه‌های نظری آن در قالب نظریه روایت و کاربرد آن در قالب روایت درمانی به‌ طو قابل توجهی مد نظر قرار گرفته است (نقل ازاسمعیلی نسب،١٣٨٣). داستان درمانی، درمان کوتاه مدت جدیدی است که بر تغییرو چاره‌جویی برای مشکلات‌ تمرکز می‌کند وبه علت مشکل کاری ندارد (پروچاسکا،ترجمه سیدمحمدی،١٣٨٥).


داستان درمانگران ضدواقع گرا هستند.آنها معتقدند که در پس داستان‌های ما، واقعیت عینی وجود ندارد."واقعیتی" که در آن وجود داریم، داستان‌‌های ماست.واقعیت هر درمانجو داستان اوست که منحصر به فرد، ذهنی و خوشبختانه پذیرای تغییر است(پروچاسکا،ترجمه سیدمحمدی،١٣٨٥).
روایت درمانی عبارت است از فهم داستان‌هایی که زندگی یک فرد را تشکیل داده‌اند و تنها تجاربی که بخشی از یک داستان بزرگتر باشند، تاثیر معناداری بر زندگی فرد دارند. روایت درمانگر به تعیین موضوعی علاقه مند است که بتواند اجزای مختلف زندگی فرد را به هم متصل کند (نقل از ربیعی،١٣٨٦). روایت، طرحی است که به کمک آن انسان به تجربه های گذرا و اعمال شخصی خود معنا می‌دهد و قالبی است برای فهم و درک رویدادهای گذشته‌ی زندگی شخص و برنامه های آتی او (نقل از امینی خو،١٣٨٧).


اهداف درما‌ني:


مشکل، داستانی است که نیازمند دوباره تالیف شدن از طریق گفتگوی درمانی است (وایت،١٩٩٥). بر اساس این فرض که مشکلات ما حاصل داستان‌هایی است که ساخته‌ایم، باید برای حل مشکلاتمان داستان‌های کهنه را ساخت زدایی کنیم و داستان‌های جدیدی بسازیم.


ابتدا باید آگاه شویم که چقدر از داستان ما بر اساس موعظه‌های حاکم در خانواده‌ها و جوامعمان ساخته شده‌اند.
برای ساختن داستانی جدید به کلمه‌ها، تصاویر ذهنی و معانی جدید نیازمندیم. وقتی که زبان ما غنی‌تر شود، تجربه ما نیز غنی‌تر خواهد شد. اگر زندگی ما خیلی پوچ، مقید یا بی‌رمق باشد، علت این است که زبان ما بسیار محدود است (پروچاسکا، ترجمه سیدمحمدی، ١٣٨٥). درمانگران روایتی حل کننده مسایل نیستند، درعوض آنها به افراد کمک می‌کنند که خود را از داستان‌های آکنده از مشکل جدا کنند تا بتوانند برای نگرش جدیدی به خود،‌ فضایی باز کنند (نیکولز و شوارتز، ترجمه دهقانی و همکاران، ١٣٨٧).


رابطه‌ی درمانی:


در وضع ایده‌آل لازم نیست مطالب زیادی گفته شود. اما در عمل‌ اگر اصول کلی راهنما وجود نداشته باشد، مطلبی هم وجود از یک جلسه به جلسه دیگر تعمیم داد. تداوم درمان را داستانی که درمانجویان می‌گویند، ‌تعیین ‌می‌کند. داستان درمانگران درمانجویان را راهنمایی می‌کنند که داستان‌های خود را به گونه‌ای ویرایش کنند که کمتر محدودکننده و بیشتر آزادی بخش باشند (پروچاسکا، ترجمه سیدمحمدی، ١٣٨٥). به اعتقاد پلکینگ هورن (٢٠٠٤) روایت درمانی عمدتا از درون مایه‌های وجودی درکار درمانی بهره می‌گیرد درحالیکه برای مقاصد تشخیصی از درونمایه‌های پسا مدرن بهره می‌جوید.




نتیجه‌گیری:

در طول دهه گذشته استعاره جدیدی حوزه‌های نظری و عملی روانشناسی را تحت تاثیر قرار داده است. استعاره‌ی روایت به شدت در کتب، مقالات و کنفرانس‌ها نفوذ یافته است (ماکادو و گونزالس،١٩٩٩). اگرچه درمانگران روایتی می‌کوشند تا قضاوتی نکنند اما ممکن است غیرممکن باشد که فرضهایی درباره افراد و نحوه تغییرآنها نداشته باشند. پیش فرضهای پایه‌ی درمان روایتی برای خانواده‌های عادی عبارتند از:


1) نیت مردم خوب است، آنها دنبال دردسر نیستند.2) عمیقا تحت تاثیر مباحث اطراف خود هستند.3) آنها مشکل خود نیستند.4) میتوانند به محض اینکه از مشکلات واز بدیهیات درونی شده‌ی خود جدا شدند، داستانهای نیروبخش و جایگزینی تدوین کنند (نیکولز وشوارتز، ترجمه دهقانی و همکاران، ١٣٨٧).

به‌ طور کلی، روایت درمانگران به مراجعین کمک می‌کنند که به جای تمرکز بر داستان‌های سرشار از مشکل وبیهوده، توجه خود را به سمت داستان‌های پسندیده که آنها را به سمت هویت و زندگی بهتر می‌کشاند، هدایت نمایند‌‌‌ (گلدنبرگ وگلدنبرگ،٢٠٠٨).