نوشته اصلی توسط
Nastaran91
سلام من یه کاربر قدیمی هستم اکانت قبلیم نسترن ۹۰ بود ولی چون رمزمو فراموش کرده بودم مجبور شدم جدید بزنم تو اون اکانت از شرایط زندگیم افسردگیم بیچارگیم تنهاییم گفته بودم و رفتار بد خانوادم با من و زندگی سختی ک داشتم و دارم .
من یه دختر خیلیییی احساسی هستم ک اصلا دوست ندارم تنها باشم و ب شدت چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ جنسی . و همههه چی ب جنس مخالف نیاز دارم کبتونم خودمو از این افسردگی شدید نجات بدم همونجور ک تواون کاربریم گفتم من یه جورایی زندانی خانوادم هستم ب اسم غیرت نمیزارن ت************ بخورم زندگیمو جهنم کردن ب دلیل افسردگیم الان سه ساله پشت کنکورم و موفق نشدم رتبه قابل قبولی بیارم . حالا نمیدونم از شانس یا کار خدا نمیدونم شرایط ازدواجی برام پیش اومده ک از فامیل برا یه نفر منو خواستگاری کردن که خیلیییی دلم میخواد این ازدواج سر بگیره و منم از این بلاتکلیفی نجات پیدا کنم و بعد از بیست سال تنها بودن حضور یکیو کنارم احساس کنم .ولی از شانس خیلییی بد من وسایلای خونمون ناجوررر افتضا هست ن فرش درستی نامکانات درستی اون بنده های خداهم پیش بابابزرگم رفتن خواستگاری و الان اجازه میخوان کبیانخونه خودمون ولی ما خجالت میکشیم بخاطر همین هی امروز و فردا میکنیم و الان دوماه هست امروز و فردا کردیم کبتونیم یه چیزی بخریم کاونم اوضاع اقتصادیمون ناجور افتضا شده دیگه واقعا اگ این شانسمو از دست بدم ب معنای واقعی روانی میشم . من از زندگیم خستم دلم میخواد زندگی جدیدیو شروع کنم اخه چرا باید شرایط زندگی من این باشه چرا نباید توان یه خواستگار راه دادنو داشته باشیم اخه چرا باید انقدد بدبخت باشیم بعضی وقتا دلم میخواد خودکشی کنم خودمو راحت کنم ولی میشینم فکر میکنم میگم پس ارزوهام چی اینکه دلم میخواد خانم خونه خودمبشم اینکه مادر بشم ولی کو این اتفاقات کاش این کیس از دستم نره کاش جور بشه خدایاااا خودت کمکم کن