نوشته اصلی توسط
.: ترنم :.
سلام مژگان عزیز
این چیزا تو هر خونواده ای پیش میاد. فکر نکن که فقط تو این مشکل رو داری...
سعی کن زود عصبانی نشی خودت رو کنترل کن. از لحاظ عاطفی خیلی خودتو به شوهرت نزدیک کن. سعی کن به خواسته هاش توجه کنی. کیفیت روابط ... تون رو بالا ببرید. باهم همفکری و صحبت کنید. یه دوستی میگفت ما کنار تخت خوابمون یه دفتر داریم که هر حرفی رو که نمیتونیم رک و مستقیم به همدیگه بزنیم توش مینویسیم و خودکار رو جوری روش قرار میدیم که طرف متوجه بشه و بره بخونه و پاسخ بده... وقتی آدم میخواد فی البداهه حرف بزنه کمتر فکر میکنه و واکنش سریع نشون میده. ولی وقتی قلم بدست میگیری و مینویسی اول فکر میکنی از بهترین جملات استفاده میکنی و اثرش خیلی زیادتر خواهد بود...
اتفاقا وقتی شوهرت حرف از رفتن به شهر خانواده ش نمیزنه، تو بهش پیشنهاد بده اینجوری فکر میکنه خیلی دوسش داری. گاهی پیشنهاد بده باهم دیگه به خونوادش زنگ بزنید و احوالپرسی کنید دعوتشون کنید...
حالا در مورد این مسئله ای که پیش اومده به نظرم شما به شوهرت زنگ بزن و عذر خواهی کن بگو که میخوای بری پیشش... اگر با روی خوش جواب داد دیگه مسئله دعوا رو به روش نیار و بذار دعواتون بخوابه و بعدا سر فرصت راجع به مشکلتون باهم صحبت کنید.
اگه دیدی بازم عصبانیه بگو هرکار تو بگی میکنم . بگو چکار کنم؟ بیام پیشت یا بمونم؟ بذار تصمیم با خودش باشه.
مطمئن باش زندگیت شیرین میشه... من هم تجربه شو داشتم میگم فقط با نرمی و گذشت مسئله حل میشه...