نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: رفتار بد شوهر

4219
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1547
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    رفتار بد شوهر

    الان ساعت 3 بامداده ومن هنوز نخوابیدم,چون شوهرم متکاشو از روی تخت برداشت و رفت توی سالن خوابید.یه ساعتی گریه کردم خوابم برده بود که از خواب پریدم .چون من نمیتونم تنها بخوابم و شوهر نامردم میدونه میترسم و مثلا من رو تنبیه کرده اونم به دلیل اینکه امشب مهمانی دعوت بودیم واقا طبق معمول نیامد چون از رفت و امد خوشش نمیاد.5 ساله با این تفاوت فرهنگی دارم میجنگم بازم درست نمیشه.یه بار میاد یه بار نمیاد .جالبه تمام حرص و غصه حاصل از این دعوا ها فقط تو چشم من میره الان راحت خوابیده.انگار نه انگار ناراحتم کرده و اخرین حرفش در جوابم که میگم پاشو بریم مهمونی اینه که برو گمشو.به رفتار 1 هفته قبلش دل خوش کنم که داشت از عشقم میمرد یا نیامدن امشبش. از دیروز تظاهر به مریضی میکنه صبح که رفت اداره از اداره اومده افتاده رو تخت به خیالش این فیلماشو باور میکنم.وقتی رفتم مهمانی اونم تنها اقا خوب شد یه دفعه و رفته بیرون نمیدونم 1ساعت ونیم بیرون میتونه باشه مهمانی نمیتونه بیاد.این درغگویی هاش باعث شده حرفهای مثلا عشقولانه اش هم باورم نشه.عشقش فقط کار و پوله.نه تفریحی دارم نه میذاره برم کلاسهای مورد علاقه ام نه سرکار.فقط 24 ساعته نقش مامان و همسر رو براش ایفا میکنم.یه مهمونی هم اینطوری از دماغم در میاره.تازه اوضاع وقتی بدتر میشه که فردا شب هم خونه ی مامانم مهمانیه و از حالا گفته میخوادبره دیدنی همکارش که از مکه اومده البته مطمئنم نمیره .فقط بهانه است برای نیامدن خونه ی مامانم.شما بودید با همچین نامردی چه میکردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟
    خیلی ازکاراش عصبی ام.من چه کنم درمانده شدم همیشه قربانیم.اصلا براش مهم نیست چی میشه 2 هفته هم که نباشم راحت زندگیشو میکنه اونوقت من جون میدم از بس بهش فکر میکنم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    سلام عزیزم
    خب شما قطعا خوشحال تر خواهید بود اگر ایشون همواره با شما همراه باشن و همینطور ایشون این حس رو دارند. اما مسئله این هست که در زندگی مشترک لازم هست اختلاف عقاید پذیرفته بشه و بهش احترام گذاشته بشه.
    بنظر من شما نباید ایشون رو مجبور کنید که باهاتون بیان .
    من نظر شخصیم در این موارد این هست که هر کس طبق راحتیش آزادانه عمل کنه. و نباید اجازه بدین این مطلب بزندگی شما و خوشبختیهایی که در زندگیتون دارید لطمه بزنه.
    بقول معروف تفاهم ٬ نداشتن اختلاف نیست؛ کنار اومدن با اختلافات هست.
    موفق باشید.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  3. کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    سلام
    من مشاور نیستم اما اگر اجازه بدی نظرمو میگم.شما حق داری ناراحت باشی حداقل از یک موضوع و اون هم اینکه بالاخره در صورت پیش اومدن مشکل هرکدوم از دو طرف بجای کناره گیری باید سعی کنن از دل هم ناراحتی رو در بیارن و برای حل مشکل تلاش کنن نه اینکه بذار طرف تو خودش بریزه و از این مشکل و کناره گیری داغون بشه.بی تفاوت بودن نسبت به ناراحتی ها خیلی وقتها مشکل رو حادتر میکنه.از طرف دیگه درسته بایدبه ایشون ازادی و حق انتخاب بدی اما شما هم حق داری در خیلی از مجالس با همسرت باشی از همراهیش لذت ببری.اما عزیزمشما هم باید یه راه حل منطقی برای این قضایا پیدا کنی و گرنه با ناراحتی جز بدتر شدن روحیه و اوضاع کاری از پیش نمیره.شما که حتما به زندگیت علاقه داری به نظرم در ووهله اول بشینید باهم دوستانه صحبت کنید و دلایل این کارشو بپرسی. شاید برای نیومدن به مهمانی دلایلی دارد.بعد هم به صورت حضوری بایک مشاور مجرب صحبت کنید.
    موفق باشید

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2267
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    31
    تشکر شده 30 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    من فک میکردم فقط شوهرمن اینجوریه!
    امامن باهاش کناراومدم وقتی نمیادخونه مامانم یابعضی ازاقوام تنهامیرم.میدونم خیلی سخته ادم بهش خوش نمیگذره.بعضی ازمردااینجورین اگه مشکلای دیگه باهاش ندارین ودوسش داری .بااین موضوع کناربیا.خیلی بهش اصرارنکن بذارفکرکنه بدونه اونم بهت خوش میگذره!
    بااحترام ومحبت ازش بخواه باهات بیاد.امااگه نیومدودوس داشتی بری بهش اصرارنکن بروبذاربهت خوش بگذره .باغرزدن هم ازش دورمیشی هم شایداوضابدتربشه.
    موفق باشی

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2062
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    1
    تشکر شده 22 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    با سلام
    همسر خواهر من هم دقیقا همین طوری هستند خیلی مرد خوب و با محبتی هستند ولی از مهمونی اصلا خوشش نمیاد شاید خونه مادر خودشم که طبقه پایین شون هستند هفته ای 10 دقیقه نشینه خونه مادرمم که فقط خواهرم و می رسونه و یه احوالپرسی گرم و کوتاهی میکنه و میره و خواهرم اکثرا با آژانس جایی میره ولی چون خواهرم خیلی دوسش داره و همسرش هم که دیوانه وار عاشقشه و همیشه میگه دست خودم نیست نمی تونم تو مهمونی بشینم کنار اومده اوننا یه دختر 8 ساله هم دارن و الان به فکر بچه دوم هستند و شما هم اگه واقعا دوسش داری و می تونی با این مشکلش کنار بیای به زندگیت لطمه نزن
    موفق باشی خواهر گلم

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1547
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    دیشب ختم به خیر شدوهرچند دیر اومد ولی حداقل مامانم کمی راضی شد.
    ممنون از همه ی شما دوستای گلم که جوابمو دادین.ما هم تو شرایط معمولی زندگی بسیار خوبی داریم .روزی چند بار هم ازم میپرسه از زندگی با من راضی هستی؟منو دوست داری؟
    حساسیت منم به خاطراینکه دوست دارم زندگیمون همیشه همینطور باشه ولی وقتی عصبانی میشیم تمام لحظه های خوبمون فراموشمون میشه و هر کاری برای لجبازی با هم میکنیم. الان که ارومم همه چیز خوبه.کاش میشد بهم بگیدتو اون لحظه های خیلی خیلی بد که کلا زندگیم تاریک میشه چطور به ارامش برسم.من 1سال و نیم اول زندگیمو به خاطر این مشکل شوهرم بچه نمیخواستم وبعدش که باردار شدم رنگ زندگیمون عوض شد همسرم 180 درجه تغییر کرد. خوشبختی رو حس کردم. ولی سقط شد ودیگه باردار نشدم.شوهرم مشکل داره هرچند خودش بچه نمیخواد ولی به خاطر من حاضرشد دکتر بره و تحت درمان قرار بگیره.شاید چند وقته دیگه منم مامان بشم .اونوقت شاید حساسیتم روی شوهرم کمتر بشه و اینقدر خودمو ازار ندم.

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    سلام
    مشکل شوهرتون با مهمونیاس یا مهمونی خاصی؟
    مثلا اختلاف دینی مذهبی یا اجتماعی دارین؟
    انشاءالله که خدا یه بچه سالم و صالح بهتون بده
    موفق باشی

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1547
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    اینو منم متوجه نشدم عزیزم,گاهی اوقات سه شب مهمانی پشت سر هم میاد,گاهی اوقات هم تا جایی بد میشه که پاگشایی خواهرم خونه ی مامانمم نمیاد.اصولا از دوشب مهمانی یه شب میاد.الان برای هفته اینده هم گفته عروسی میاد ولی مهمانی شب بعد رو نمیاد.که اصلا این دو شب ربطی به هم نداره.اختلاف خاصی نداریم ولی کلا بهانه گیری میکنه فلانی اونطوریه فلانی اونطوریه.ضمنا از لباس رسمی بیزاره و منم عاشق جنتلمنای کت و شلوار پوش,ولی گیر نمیدم به لباسش هرچند سلیقه ام رو میدونه.

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2316
    نوشته ها
    307
    تشکـر
    82
    تشکر شده 196 بار در 122 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    سلام
    باید ببینی شاید با فرده خاصی مشکل داره
    مثلا مادرت
    آخه بعضی از دامادا با مادرزن یا خواهر زن مشکل دارن
    مثله بعضی عروسا با مادرشوهر و خواهر شوهر
    یا بعضی افراده دیگه
    مثلا جاهایی که میاد رو با جاهایی که نمیاد مقایسه کن
    ببین چی دستگیرت میشه
    باز باید باهاش حرف بزنی
    موفق باشی

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2528
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    متکاتو بردار بیا پیش من بخواب که نترسی. آدرس بده خودم باهات میام مهمونی چی فکر کردی؟

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2569
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    سلام دوست خوبم،یکی از دلایل نیامدن به منزل فامیل می تونه از اضطراب باشه.خود من گاهی اوقات اینحالت رو دارم.امیدوارم درکنار همسرت لحظات شادی را داشته باشید

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    سلام عزیزم به نظر من خیلی سخت نگیر بهش هرچند میدونم خوب سخته
    من فکر میکنم اگه تلاشتو بکنی تا بشه به دلش راه بیای و بخاطر مهمانی نیامدنش سرزنشش نکنی بهتر باشه
    ببین عزیزم دو نفر که با هم یه زندگی رو شروع میکنن این اختلاف فرهنگی رو خواه ناخواه دارن شما یکم سعی کن همرنگ اون بشی
    مردها تنفر دارن از اینکه همسرشون بخواد اونارو و اخلاقیاتشون رو تغییر بده
    شاید از ظاهر شدن شما تو میهمانی ها حسادت میکنه
    سعی کن با سیاست زنانت بهش نزدیک شی و بفهمی علت فرارش از مهمانی چیه و تا میشه بهش نزدیک شو عزیزم
    واست ارزوی موفقیت میکنم

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1547
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    این پست رو خیلی وقته گذاشتم ولی شاید روند زندگیم مشکله کسی که تازه وارد زندگی مشترک شده واز دوران بی غمی مجردی در اومده حل کنه.الان تعطیلاته نوروزه و این امدو رفت ها به چند تا مهمونی که خودش گلچین کرده ختم شده, امشب کار اصلی رو دارم اونم رفتن به خونه ی خاله ام که گفته نمیام ولی امیدوارم بتونم از پسش بر بیام و راضیش کنم.
    درجواب دوستم باید بگم مشکل که با همه داره وللی باخانواده ام مشکل نداره اتفاقا خیلی بابا و مامانم رو دوست داره.ولی دم دمیه گاهی خوبه گاهی نه.گاهی با همه کنار میاد اکثر مواقع هم...
    میخوام بیخیال بشم.دیگه ناراحتی خانواده ام برام مهم نباشه.

  15. کاربران زیر از ارمینا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10084
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرم نامرد ه

    ا چه جالب منم همین الان بابت مهمونی نرفتن خونه ی خالم با شوهرم دعوا کردم از شرکت اومدم خونه کلی هم گریه کردم آخه 4 ساله ازدواج کردم فقط عیدا میریم خونه فامیلا تازه نه خودش میاد نه میزاره من با مامانمینا برم همش مگه باهم یروزی میریم ولی بخدا دلم برای داییم خاله هام جمعهای خانوادگیم تنگ شده ایندر حالیه که امشب خونه داداشش شام دعوتیم سریع قبول کرد آخه مگه من دل ندارم انقدر امروز گریه کردم که چشمام داره از جاش درمیاد.دعوا که میگم یعنی من التماسش میکنم اونم میگه نه نه نه الانم تنهام گریه میکنم وقتی بیاد خونه اصلا بروش نمیارم اما اینجوریکه نمیشه؟؟؟؟؟؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد