نوشته اصلی توسط
zahraz246
سلام خسته نباشید من 23 سالمه و دو سالو 3 ماه پیش از طریق اینتر نت با پسری اشنا شدم که این آشنایی به دیدارمون منجر شد ورفته رفته علاقه ایجاد شدبا اینکه هر دو توی دو شهر مختلف زندگی میکنیم ولی اون موقع من توی تهران که شهراین آقا پسرم بود درس میخوندم و باعث شد که بیتر بتونیم همو ببینیم از اونجایی که من فوق العاده ادم احساساتی هستم خیلی سریعتر از اون چیزی که فکر میکردم وابسته شدم و اتفاقا این اقا هم نسبت به خیلی از مردایی که من میشناختم احساساتی تر هستش بعد از حدود یه سال قضیه رو با خوانوادم مطرح کردم هر چند خیلی استقبال نشد ولی خب بابام راضی شد تا این آقا رو ببینه و باهاش حرف بزنه و در نهایت همه مون به این نتیجه رسیدیم ک فعلا شرایط ازدواج رو نداریم بعد از این قضیه درسته پدر مادرم چیزی نمیگفتن ولی حس میکردم که رفتارشون با من فرق کرده و مجبور شدم بگم با این اقا دیگه رابطه ای ندارم اینم بگم که 2سال و 3 ماه از من بزرگتره حالا مشکلم اینه که شدیدا رو حرفا و حرکاتش حساسم ولی هیچ وقت نشده بهش چیزی بگم اینو از خیلیا شنیدم که پسرا خیلی وقتا حوصله اس.ام.اس دادنو این حرفارو ندارن
خیلی وقتا از دوست داشتنش مطمئن شدم ولی بعضی وقتا تردید دارم نه اینکه فک کنم با کس دیگه ای رابطه داره نه ولی حس میکنم اون اندازه که من دوسش دارم اون منو دوس نداره
شما بگید چیکار کنم که این عشق حداقل تا زمانی که شرایط درست میشه رو همه زندگی من تاثیر نذاره زندگیمو زهر نکنه باور کنید خستم من همه کار واسه عشقم و پایدار موندنش انجام دادم تو این دو سال یه آدم دیگه شدم دیگه از اون دختر شادو شیطون خبری نیس چیکارکنم که همه چیزم عشق نباشه
ببخشید اینو میگم ولی تو رو خدا جواب کلیشه ای ندید
اینو میدونم همچین رابطه ای تو جامعه ما از نظر شرعی غلطه ولی وجود داره و جدیدا که تکثرشون هم به سر انجام رسده !!
من عاشقانه دوسش دارم حاضرم نیستم از دستش بدم فقط بگید چیکار کنم که در حین اینکه دوسش دارم عادی رفتار کنم ؟