بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خانم فاطمه سادات!
راستش خب نمیدونم، شرایط شما خیلی شبیه من هست! ولی خب من برعکس شما ازش راضی هستم و اتفاقاً دوست دارم که همینطوری بمونه :| راستش من از همون بچگی توی مدرسه ارتباط خوبی با بچههای دیگه نداشتم و این ارتباط ناسازگار، با بالا رفتن بیشتر سن من و بازتر شدن ذهنم بیشتر و بیشتر شد! تا جایی که امروز هیچ دوستی ندارم و توی مدرسه کاملاً تنها اینور اونور میرم! سرم به کار خودمم هست و با بقیه کاری ندارم... خب راستش اینکه این خوب باشه یا بد... خیلیها میگن توی ارتباط اجتماعیت تأثیر میذاره! خب من هر چقدر تصور میکنم یا دیدم مشکلی نداشت، فکر نکنم صحبت و کلکل و پروندن چن تا متلک به دوستان موردنظر و فحش و فحش کاری بین دوستان گرامی (واسه پسرها :| ) در روابط اجتماعی تأثیر مثبت داشته باشه حداقل...! اینجور فعالیتها ظاهراً اونطور که من دیدم، توی فضاهای دخترونه به بحث و کلکل و این مسائل محدود میشه و برای پسرها هم، فعالیتهای فیزیکی خشن مثل دعوا یا بازیهای عجیب غریب :|
اول از همه یه چیزی به شما بگم، شما هم مثل بقیه یه انسانی، ویژگیهای مختص به خودت رو داری و از یه جهتی نسبت به بقیه متمایز شدی! چیزی که درباره هر انسانی صدق میکنه. پس درست نیست که این اصالت و ویژگیهای خودت رو، در راه شبیه شدن و همراهی با سایر افراد در کارهاشون از دست بدی و همش بخوای که مثل اونها رفتار کنی! اصلاً فکر کردی که کارشون درست هست یا نه؟ اگه فقط به هدف جواب دادن و کم نیاوردن توی بحث بخوای تلاش کنی جوابشون رو بدی مطمئن باش خودتم بعداً اقدام همونهارو انجام میدی و شروع به مسخره کردن بقیه میکنی! حالا شوخی یا مسخره کردن بماند. شوخی اگه واقعاً شوخی باشه، نه طوریه که باعث ناراحتی فرد بشه و نه اون رو تحقیر کنه! شوخی هم که واقعاً به قصد خنده و دورهمی باشه، توی چنین جمعهایی مطرح نمیشه که 90% مواقع باعث شرمندگی و سرافکندگی یا خرد شدن شخصیت فرد میشه! متأسفانه اکثر به ظاهر شوخیهای امروزی همون مسخره کردن مستقیم هستن که با این اسم پوشیده میشن... کسی که واقعاً قصد شوخی داشته باشه تا وقتی طرف رو نشناخته شوخی نمیکنه باهاش! نه اینکه یکی از پشت کوه یهو پیدا میشه کل پدر مادر و خاندان طرف رو بهش یادآوری میکنه بعد میگه : شوخی کردم -__- (ای بترکی با اون شوخی کردنت :@ )
شما اول از همه باید برای خودتون و شخصیتتون ارزش قائل بشید. من خیلی از اوقات که توسط همکلاسیهام مسخره میشم توجهی بهشون نمیکنم، یعنی واقعاً از ته دلم به حسابشون نمیارم! شما هم هر چقدر تلاش کنید به ظاهر واستون مهم نباشه، اما تا وقتی که ته دلتون دارید ناراحت میشید این حستون به بقیه هم منتقل میشه و هر چه بیشتر به عمل ناپسندشون ادامه میدن چون میدونن دارن به هدفشون نزدیکتر میشن. اصلاً به این فکر کردید به چه دلیلی باید ناراحت بشید؟ من معمولاً عادتهای عجیبغریبی توی رفتارم دارم که همیشه باعث تمسخر بعضیا میشه! ولی خب تا وقتی که جدی نشده و توهین به حساب نیومده باهاشون کاری ندارم، وگرنه وقتی توهین باشه خیلی خیلی جدی باهاشون برخورد میکنم و خوشبختانه یکی دو بار هم نتیجه داده! اگرم نتیجه نداده بخاطر خود طرف بوده، بعضیا کلاً تو باغ تشریف ندارن فعلاً جلو در وایسادن داخلم نمیان -__- این دسته رو کلاً ولشون کنید :|
حالا اینکه چرا نباید به اونا توجه کنید... چه زمانی نباید این کارو بکنید و کِی باید واکنش نشون بدید تا ازتون سوءاستفاده نشه!
اول اینکه چرا! افرادی که اقدام به تمسخر شما میکنن اول اینکه هنوز اونقدری رشد ذهنی نداشتن که بدونن این کار، کارِ درستی نیست! جر و بحث با چنین آدمی هیچوقت درست نبوده و اون رو بیشتر به هدفش نزدیک میکنه! اگرم قصد جر و بحث دارید، باید اونقدر روی حرفاتون تمرکز و اطمینان داشته باشید که کل هیکل طرف رو زیر سوال ببرید که دیگه جیکش در نیاد :| که بازم اونقدرا کار درستی نیست، اگه طرف کینهای باشه بعداً واسه خودتون دردسر ایجاد میکنه. همیشه پیشنهاد در اکثر حالات به این بوده که با بیمحلی تمام از کنارشون رد بشید و هیچ توجهی بهشون نکنید، اونها چیزی حساب نمیشن! باید نادیده گرفته بشن نه اینکه بیشتر سعی کنید توی بازی بیرحمانه اونها که با احساسات افراد بازی میشه شرکت کنید. برای نادیده گرفتن اونها اول از همه شما باید به دو چیز برسید! 1- اعتماد به نفس به جا 2- اطمینان به خود که در جهت مورد اول بوجود میاد
اعتماد به نفس همینجوری کشکی نیست بری سر کوچه بگی آقا یه کیلو اعتماد به نفس بده لازم دارم! باید اول تواناییها و ویژگیهای مثبت و ویژه خودت رو بشناسی، و به اونها اطمینان پیدا کنی. اطمینان خیلی مهمه، توی خیلی از کارها همین اطمینانه که رمز موفقیت هست. بازم اینطوری نیست شما بشینی با خودت تفکر کنی من فلان ویژگی رو دارم فلان چیزم خوبه و این حرفا! بنظرم باید با یه فرد صادق در میون گذاشتهبشه یا حداقل اونقدری درست و با برنامه فکر کنید که به اون ویژگیها کامل پی ببرید... اگر فردی باشه که بدون قصد و قرز به شما اعتماد به نفس بده که خیلی خوبه، میتونید اون رو یک بارم برای اطمینان هر چه بیشتر خودتون امتحان کنید... من هم همیشه به خودم مطمئن هستم، به همین جهت هم کسی با تمسخر و این حرفاش نمیتونه باعث ناراحتی من بشه! با این کار فقط خودش رو در جمع زایه کرده و البته اینکه خودش رو خسته کرده و وقتش رو بیهوده طلف کرده...
حالا وقتی شما تونستی اعتماد به نفس و اطمینان لازمه خودت رو بدست بیاری باید ببینی که توی کجا و به چه صورت این بی محلی رو اعمال کنی :|
تا وقتی که بنظرم حرفهای اون افراد در حد تمسخر و این مسائل بچهگانه هست، این مورد مشکلی نداره. بهترین شیوه همین بیمحلی هست و حالت چهره شما هم خیلی مهمه، باید کاملاً مقتدرانه و فوقش با یه پوزخند شیطانی باشه!! آقا جداً این خیلی جواب میدهها! توی بدترین وضعیتها که حتی ممکنه تحقیر بشین با این کار انگار اصن بقیه رو احمق نشون میدید و هیچ چیزی نمیتونه شما رو کنترل کنه! نه فقظ ظاهری حتی در درون خودتون... میشه وقتی فهمید که این بی محلی تأثیر داشته یا نه برای وقتی که طرف عصبی بشه یا مثلاً حس زایه شدن بهش دست بده :| ببخشیدا بی ادبی میکنم، یه بار یکی داشت مسخرم میکرد برگشتم بهش گفتم میدونستی خیلی اسکلی؟ بعد خندیدم چون زنگ تفریح بود رفتم بیرون کلاس...
)) وقتی برگشتم هیچی نمیگفت همینجوری سرشو انداخته بود پایین :دی (قصد جسارت و بی ادبی نداشتم :| ) کلاً باید با توی رفتار و ظاهرت اقتدار داشتهباشی و مثل یه آدم ضعیف برخورد نکنی، اول از همه هم باید درون خودت رو درست کنی چون نمیشه نقش بازی کرد.
این واسه مرحله شوخی و تمسخر بیجا بود! ولی خب طبیعیه همیشه که نمیشه اینطوری برخورد کرد و چیزی نگفت، برخی اوقات این تمسخر واقعاً جدی میشه و در حد توهین واقع میشه! همیشه یادت باشه باید بتونی به خوبی فرق توهین و تمسخر رو متوجه بشی. برخی حتی فحش خواهرمادر رو هم به شوخی به طرف میگن و قصدشون واقعاً توهین به اونا نیست فقط میخوان طرف جوش بیاره و دعوا راه بی افته! فرد تحریککننده هم همیشه در گوشهای از صحنه میگه به من که بر خورد :| شما باید تو این موارد تشخیص بدید که از چه قراره و با اون کلمات موردنظر سریع قاطی نکنید، ولی خب وقتی که کار به توهین جدی کشید یا باید به صورت جدی با طرف صحبت کنید و از اون جایی که متأسفانه فعلاً با جوونای این رده نمیشه درست حسابی صحبت کرد مجبورید به مسئولین مدرسه اطلاع بدید تا یه اقدامی بکنن! معمولاً این عدم توانایی در صحبت برای حل مشکل، توی پسرا با دعوا و کتک کاری همراه میشه و در دخترا هم نمیدوونم تجربه نداشتم :| شاید جر و بحث میکنن یا اونا هم فوقش به سر و کله هم میپرن :| به این فکر نکنید که مثلاً رفتید به ناظم یا فلان کس خبر دادید بهتون میگن بچه ننه یا نمیدونم چی!! اونایی که این رو میگن خودشون هنوز رشد عقلی کامل نداشتن که این رو به چنین چیزی تشبیه میکنن، همیشه یادتون باشه که منظور و ریشه اصلی اقدامات افراد رو در بیارید تا اطمینانتون بیشتر بشه. مثل همین تشابه به بچه ننگی (اوه اصن کلمه رو حال کردی :دی ) یا تمسخر! مطلع کردن ناظم مدرسه توسط شما خیلی چیز معمولی و اصولیای هست، شما این کار رو بدون دردسر انجام میدی، اون فرد موردنظر هم به سزای عملش میرسه! مثل این هست توی محل کارتون توی اداره کسی مزاحم کارتون بشه اون وقت شما به مدیر یا مسئول اداره اطلاع بدید، آیا تو چنین شرایطی به طرف میگن بچه ننه؟ :| حالا شما دخترید یکم وضعیتتون بهتره... هر چی جلو میریم بچه ها خطرناک تر میشن :| وضعیت تو مدارس پسرونه خیلی خرابه اگه با یه فرد کینهای زبون نفهم به مشکل بخورید کار به چاقوکشی و ضرب و شتم فیزیکی در بیرون از مدرسه میرسه :| هفته پیش پای یکی از بچهها رو بخاطر ضربه چاقو بسته بودن! حتی یه سری بیرون از مدرسه با غمه و این چیزا کارشون به دعوا کشیده بود و دست طرف رو زده بودن تر************ده بودن :| (بخدا اینا بچههای 16-17 ساله هستنا گلادیاتور نیستن :| ) خدا بهمون رحم کنه فقط... :| حالا این مسائل رو بیخیال، داشتیم میگفتیم...
تا الان تقریبا خیلی از مسائل رو گفتیم، اینکه اول شما باید اعتماد به نفس بدست بیاری و دوم اینکه زمان صحیح انجام اون کار رو بهش توجه کنی...
حالا ظاهراً شما یه مشکلی داری اونم اینه که درباره جوابی که میخوای به بقیه بدی! اول از همه خب هیچوقت سعی نکن یاد بگیری چطوری حاضرجواب بشی و هر دفعه یه چیزی شنیدی شیش تا بذاری روش و جواب طرف بدی! اونطور که مشخصه در کل خانما از آقایون بهتر میتونن صحبت کنن و این واسه شما یه مزیت میتونه محسوب بشه، ولی خب بازم نباید زیاده روی کنید که همیشه بحث و جنگ اعصاب توی مدرسه راه بی افته. هر وقت دیدید کار به توهین و این مسائل میکشه میتونید این کارو انجام بدید، که با تقویت اعتماد به نفستون و تقویت منطق شما تا حدود بسیار زیادی حل میشه. در این حالت خیلی ساده میتونید کل هیکل طرف رو زیر سوال ببرید ککتونم نمیگزه :| همینجوری نیستش یه روزه شما دو تا جمله حفظ کنی بری تحویل بدی (کاری که تو مدرسه ما خیلی اتفاق می افته :| بچه ها به هم واسه حفظ کردن جمله میگن :| مثلاً طرف یه چی گفت معنیش چیه من چی جوابش رو بدم :| )
اینا به کنار... خواستم به عنوان یه تقریباً همسن که توی شرایط شما قرار دارم تجربیات خودم رو بگم... شاید مفید واقع بشه! هیچوقتم غصه تنهایی و افسردگی و این موارد رو نخور! تو یه دختر 17ساله هستی دیگه کم کم باید کامل خودت رو آماده کنی و وارد جامعه بشی، نباید به خاطر این چیزا خودت رو ببازی. قوی باش و با برنامه و منطق جلو برو، مطمئن باش که موفق میشی.
توی حرفاتون دیدم ظاهراً شما مشتاقید با بقیه کلاس ارتباط برقرار کنید! ولی خب نباید همیشه این رو معیار قرار داد، هر کسی برای برقراری ارتباطی دوستی مناسب نیست و الآن هم آدم صادق و درستحسابی خیلی کم پیدا میشه، شما هم اجبار نشدی که با کسی ارتباط دوستی ایجاد کنی! منو ببین؟ من هیچ دوستی ندارم! هیچیه هیچی! با دوستهای سابقم هم که به مدت 4 سال دوست بودیم قطع رابطه کردم، الآن تنهاااااااااای تنهام!
))) توی مدرسه نه با کسی صحبت میکنم نه موقعی که معلم استراحت میده با کسی سرگرم میشم! موقع زنگ تفریح همیشه میرم یه گوشه به دیوار تکیه میدم یا روی پله جلوی آفتاب و باد میشینم و از وقت تنهاییم لذت میبرم و یا درس میخونم یا فکر میکنم! تا وقتی خدا هست تو به چه دوستی نیازی داری؟ اون نزدیک ترین دوستت هست و همیشه همراهته، بدون هیچ منتی! پس ولشون کن اون نصف کلاس رو، اصلاً برقراری ارتباط واسه چی؟ که چی بشه؟! آدمی که منطق توی ذهنش حکم فرما باشه، اعتماد به نفس داشته باشه و به خودش مطمئن باشه برای ارتباط بهتر با اجتماع و جامعه نیازی به دوست شدن با هر کس و ناکسی رو نداره! توی این زمانها قدرت تخلیت اونقدر قوی میشه که راحت هر برخوردی رو میتونی تجزیه تحلیل کنی و به راحتی با بقیه ارتباط برقرار کنی... نیازی به این کارا نیست. وقتت رو هم کمتر صرف افرادی میکنی که ارزش محبت و وقتت رو ندارن، با خودت و خدا خلوت میکنی، میتونی فکر کنی یا به کارای دیگت برسی! واقعاً بنظرت این خوبه یا اینکه هر روز با بچه های کلاستون کلکل کنی و همش استرس داشته باشی که اگه گفتن چی جوابشونو بدی؟ اگه بخوای با این روند پیش بری خیلی روی اعصابت تأثیر منفی میذاره و اصلاً خوب نیست.
جداً اگه قرار بود من الآن با این تفکر تو پیش برم که باید برم با چنگال خودکشی کنم چون وضعیتم خیلی طبق گفته هات خراب میشد اونطوری! ولی وقتی نیمه پر لیوان رو ببینی و یکم تلاش کنی همه این مسائل میره کنار و راحتتر به هدفت ادامه میدی....
امیدوارم یه کمک کوچولو کرده باشم و بتونی بهتر به درس خوندنت ادامه بدی و این چیزا واست مشکل ایجاد نکنه : )