با سلام واحترام
نزدیک به 1/5 سال است ازدواج و 6 ماه است خونه خودمون رفتیم ،متاسفانه همسر من فردی خشن و عصبی است در چند ماه اول نامزدی رفتارهای خشن سر هربحث و اختلافی دیدم وچندین بار است که بین ما کتک کاری هم پیش آمده که دراین موارد آخر منم تبدیل شدم به یک مرد وحشی مثل خودش که به جون هم می افتیم ، وبعداز چند روز قهر دوباره آشتی و بعد چندروز دوباره اختلاف و زدو خورد که تبدیل به یک روند روزمره زندگی هردو ما شده، و این مشکلات روز به روز بیشتر و قادر به حل نمیباشیم مثل قبل علاقه ای بهش ندارم طوری که دلم میخواد اتفاقی براش بیفته از زندگی من حذف بشه ،متاسفانه نمیتوتن به خانوادم بگم شاید به دلیل سن بالا آنها و انتخاب نادرست خودم باشه و تنهایی این بارغصه رو به دوش میکشم . عصبی شدم ، داغون شدم ، بی حوصله شدم، در ضمن خانواده آنها هم عصبی و به دلیل بد بودن رفتار او مادر و پدرش علاقه ای به رفت آمد با اورا ندارن البته زمان بوجود آمدن مشکل،در محیط کارمان که همکار هستیم شرکت انبوه ساز در ضمن مهندس عمران هست من قسمت اداری ،همکاران از دست رفتار او نالان هستند ، وضع مالی خوبی داریم،در ضمن هردو لجباز هردو مغرور هردو حرف زور قبول نمیکنیم.و در ضمن او بسیار بددهن میباشد که یک حرف ناموسی به مادرم تمام رویاهای من را نسبت به خودش دود کرد فرستاد هوا. چکارکنم را زندگیم روز به روز بدتر میشه چرا داریم کل میندازیم چرا نسب به زندگیم بی علاقه ام چرا همش فک میکنم به آخر زندگیم دارم نزدیک میشم؟ کمکم کنید با تمام شدن زندگی من پدر و مادر پیرم هم تموم میشن از این میترسم.