سرگیجه ناشی از عملکرد اندام دهلیزی است که در گوش داخلی جای دارد. در این محل بخش‌هایی مملو از مایع وجود دارد که دارای موهای ظریفی برای درک حرکت مایع است و به ‌این‌ ترتیب چرخش سر حس می‌شود.


نتایج پژوهش جدید پژوهشگران کالج لندن حاکی از آن است که اختلاف موجود در ساختار مغز سبب می‌شود کسانی که حرکات باله را تمرین می‌کنند، با فرونشاندن پیام‌هایی که از اعضای تعادل در گوش‌ داخلی می‌رسد، احساس سرگیجه نکنند که این نتایج برای درمان بیماران مبتلا به نابسامانی‌های مزمن اندام‌های دهلیزی بسیار با ‌اهمیت است.


پژوهشگران کالج لندن اظهار امیدواری کرده‌اند که این یافته‌ها به درمان بیمارانی کمک کند که از سرگیجه‌ی مزمن رنج می‌برند.


سرگیجه ناشی از عملکرد اندام دهلیزی است که در گوش داخلی جای دارد. در این محل بخش‌هایی مملو از مایع وجود دارد که دارای موهای ظریفی برای درک حرکت مایع است و به ‌این‌ ترتیب چرخش سر حس می‌شود.


پژوهشگران متوجه شده‌اند که پس از چرخیدن سریع، مایع موجود باز هم به حرکت خود ادامه می‌دهد و این حس را به وجود می‌آورد که باز هم سر در حال چرخش است، اما کسانی که حرکات باله را تمرین می‌کنند، می‌توانند حرکت چرخیدن روی نوک پا یا پشت پا را پشت سر هم انجام دهند و دچار سرگیجه نشوند.

پژوهشگران اظهار کرده‌اند کسانی که حرکات باله را تمرین می‌کنند، می‌توانند حرکات چرخشی متعددی انجام دهند بدون آنکه دچار سرگیجه شوند، زیرا در اثر سال‌ها ممارست و تمرین، دارای تغییراتی در مغز شده‌اند.

برای رسیدن به این یافته، پژوهشگران انگلیسی 29 نفر از زنانی را که به طور متوسط به مدت 16 سال حرکات باله را تمرین می‌کردند، آنالیز کرده‌اند. به عنوان گروه شاهد نیز از 20 زن تماشاچی با سن و میزان تناسب اندام مشابه کسانی که حرکات باله را تمرین می‌کنند، استفاده شد.

پس ‌از چرخاندن این افراد به ‌دور یک صندلی در ‌حالی‌که چراغ‌ها خاموش بود، پژوهشگران از این شرکت‌کنندگان خواستند در زمانی که هنوز حس می‌کنند باز هم می‌چرخند، دسته‌ای را بچرخانند. افزون بر این، بازتاب چشمی شرکت‌کنندگان هم اندازه‌گیری شد که با استفاده از اندام‌های دهلیزی تحریک می‌شد.

پژوهشگران مشاهده کردند که بازتاب چشم و مدت درک چرخش در کسانی که حرکات باله را تمرین می‌کردند، کوتاه‌تر از تماشاچیان است. در کلینیک، بیماران بسیاری دیده می‌شوند که مدتها است به سرگیجه دچارند و به نظر می‌رسد تمرین کنندگان حرکات باله می‌توانند جلوی ایجاد حس سرگیجه را بگیرند، بنابراین برای کمک به بیماران، می‌توان از همین اصول استفاده کرد.

پژوهشگران پس ‌از بررسی مغز هر‌ دو گروه شرکت‌کنندگان با تصویرسازی MRI، در دو ‌بخش از مغز، اختلافاتی مشاهده کردند که عبارت است از «یک ناحیه در مخچه که عملکرد حسی اندام دهلیزی را پردازش می‌کند» و «قشر مخ که ناحیه‌ مسؤول درک سرگیجه است».

در کسانی که حرکات باله را تمرین می‌کنند، ناحیه‌ی موجود در مخچه کوچکتر بود که به ‌علت عدم ‌استفاده از دستگاه‌های دهلیزی و تکیه بر حرکات از پیش برنامه‌ریزی شده است، زیرا احساس سرگیجه یا عدم تعادل برای کسانی که حرکات باله را تمرین می‌کنند، سودی ندارد.

به گفته پژوهشگران، مغز این افراد با سال‌ها تمرین فرونشانی سازش یافته ‌است و در نتیجه، پیام‌هایی که به نواحی مسؤول درک سرگیجه در قشر مخ می‌رود، کاهش می‌یابد و تمرین کنندگان حرکات باله را نسبت ‌به احساس سرگیجه‌ مقاوم می‌کند.

محققان معتقدند اگر بتوان در بیماران دچار سرگیجه مزمن، همین ناحیه را هدف گرفت، می‌توان راه‌هایی برای درمان بهتر بیماران یافت.


با یافته‌ دیگری که از‌ این بررسی به ‌دست ‌آمده و نحوه‌ی شعله‌وری و تحریک بازتابهای چشم روشن شده، چگونگی آزمودن بیماران مبتلا به سرگیجه‌ی مزمن در کلینیک نیز تغییر می‌یابد.

پژوهشگران اظهار‌ کرده‌اند که در‌ گروه شاهد، درک چرخش با بازتاب چشم که با پیام‌های دهلیزی تحریک می‌شود تطبیق دارد، اما در کسانی که حرکات باله را تمرین می‌کنند، این دو جزء با هم تطبیق ندارند. این امر نشان ‌می‌دهد که احساس چرخیدن جدا از بازتابهایی است که سبب حرکت چشمان به عقب و جلو می‌شود.

در بسیاری از کلینیک‌ها، فقط اندازه‌گیری بازتابها انجام می‌شود که به ‌این معنا است که وقتی این آزمون‌ها طبیعی می‌شوند، به بیمار گفته می‌شود هیچ‌ چیز غیرطبیعی وجود ندارد.

به گفته این پژوهشگران در کلینیک باید به ‌دنبال آزمون‌هایی بود که هم بازتاب و هم حس را آنالیز می‌کنند.

در نتیجه‌گیری این بررسی پژوهشگران اظهار گرده‌اند که درک مکانیسم‌هایی از مغز که سبب تطابق دهلیزی می‌شود، برای درمان بیماران مبتلا به نابسامانی‌های مزمن اندام‌های دهلیزی بسیار با‌ اهمیت است.

نتایج این پژوهش در نشریه‌ Cerebral Cortex منتشر شده است.