تغییر رفتار نامزد

[masood73]

با سلام و خسته نباشید. بنده یک دانشجوی ترم دوم هستم و از ماه اول(مهر ماه)، به دختری در دانشگاه علاقه مند شدم... طی یک نامه احساسات خود را هفته پیش بروز دادم، یعنی پنج ماه بعد از علاقه مندی... درضمن شماره همراه خود را در آن یادداشت نمودم. وی دو روز پس از دریافت نامه به من پیامک فرستاده و شروع به حرف زدن کردیم... کاملا گرم با من برخورد می کرد. پنجاه پیام رد و بدل نشده بود که ناگهان هر پیامی میدادم تحویل نمی شد. فردا در دانشگاه پس از دیدار با خودشان فهمیدم که سیمکارتش را شکانده. درضمن نامه را به خودم پس داد. و بهانه این کارش اختلاف سنی 2 ماهه بود. اکنون کاملا گیج شده ام که چرا این رفتار را با من کرده؟ اگر به من علاقه ای نداشت، پس چرا به من پیام داد؟ اگر نظر عوض شده، براحتی می توانست به من پیام دهد. چرا سیمکارتشو ش************ده؟؟؟
خواهش می کنم فوری پاسخ دهید. ممنونم.

[mronaldo]

باهاش صحبت کن - ببین کسی صحبت نادرستی در مورد تو باهاش نکرده

[elisa]

مسعود جان کاملا متوجهم ... ...چون من خودم قبلا چنباری اینکارو کردم...شما هیچکار اشتباهی نکردین و متعجبین که چرا اون دختر یه دفه از دستتون در رفت و اگه اصلا ازتون خوشش نمیومد چرا بهتون زنگ زد ! این میتونه معمولا 3 دلیل داشته باشه دلیل اول:اون دختر در کل خیلی ادم متعصبی هست و به روابط دوستانه اعتقادی نداره اما اول وسوسه شده که به شما زنگ بزنه چون خوشش میومده که مورد توجه قرار بگیره اما اخر سر نتونسته با وجدانش کنار بیاد و فک کرده که کار ناشایستی انجام داده که شماره مردی رو قبول کرده و زنگ زده (راه حل این مشکل اینه که اونو مطمئن کنین که قصدتون خیره و میخاین باهاش ازدواج کنین ) دلیل دوم : این دختر تکلیفش با خودش مشخص نیس .اول فک کرده شاید از شما خوشش بیاد اما بعد دیده که نمیتونه علاقه مند شه و شاید فک کرده ممکنه یه مورد بهتر براش بیاد . دلیل سوم : شاید با کسی دیگر در رابطه بوده و وقتی شما بهش ابراز علاقه کردین فک کرده شاید شما مورد بهتری باشین اما در نهایت علاقش به فرد اول باعث شده از کارش پشیمون شه و اینقد از کار خودش ناراحت شه که سیم کارتو بشکنه! راستش بهتره در مورد این دختر از جاهای دیگه تحقیقات کنین .چون من طبق تجربه دخترونه ای که خودم در این مشکل دارم فک نمیکنم اون مشکل اصلیشو به شما بگه.

[elisa]

مثلا من خودم بار اولی که یه پسر شماره گوشیمو گرفت و بهم زنگ زد حدود دو هفته باش حرف زدم بعد دو هفته وقتی مامانم بم مشکوک شد و گفت مادر کار اشتباهی نکن تا پدرت بتونه همه جا سرشو بالا نگه داره اینقد تحت تاثیر این حرف قرار گرفتم که بلافاصله رفتم سیم کارتمو عوض کردم !!! ....کلا دختر جماعت اکثرا خیلی حساسن و ممکنه تصمیمات احساستی شدیدی به سرعت بگیرن .

[a]

مثلا من خودم بار اولی که یه پسر شماره گوشیمو گرفت و بهم زنگ زد حدود دو هفته باش حرف زدم بعد دو هفته وقتی مامانم بم مشکوک شد و گفت مادر کار اشتباهی نکن تا پدرت بتونه همه جا سرشو بالا نگه داره اینقد تحت تاثیر این حرف قرار گرفتم که بلافاصله رفتم سیم کارتمو عوض کردم !!! ....کلا دختر جماعت اکثرا خیلی حساسن و ممکنه تصمیمات احساستی شدیدی به سرعت بگیرن .

تحسین میکنم کارتون رو .

ولی نظر من اینه .تاوقتی آدم میتونه قشنگ حرف بزنه .چرا بایه کارای نامشخص دل بقیه رو اذیت کنه .
چرا یاد نمیگیریم وقتی به مشکلی با کسی برمیخوریم .قشنگ بیایم بهش بگیم . حرفمونو بزنیم . به جای اینکه نامه رو پس بده و سیمکارتشو بشکنه و.... خیلی ازاین کاراهای دیگه .
بخدا بدترین کار اینه که دل کسی رو بشکنیم . خدا زبون داده که حرف بزنیم . باهم کناربیایم .

[elisa]

تحسین میکنم کارتون رو .

ولی نظر من اینه .تاوقتی آدم میتونه قشنگ حرف بزنه .چرا بایه کارای نامشخص دل بقیه رو اذیت کنه .
چرا یاد نمیگیریم وقتی به مشکلی با کسی برمیخوریم .قشنگ بیایم بهش بگیم . حرفمونو بزنیم . به جای اینکه نامه رو پس بده و سیمکارتشو بشکنه و.... خیلی ازاین کاراهای دیگه .
بخدا بدترین کار اینه که دل کسی رو بشکنیم . خدا زبون داده که حرف بزنیم . باهم کناربیایم .

اره حق با شماست امین جان. اینکه ادم بتونه مشکلاتشو با دیگران در میون بزاره و عکس العمل هایی که نشون میده یا کارهایی که میکنه رو توجیح کنه خودش یه هنره که متاسفانه بعضیا(یکیش خود من) این هنرو نداریم . متاسفانه مشکلاتی هم برای این تیپ ادما پیش میاد مثلا گاهی اوقات کاراشون دیگران رو به سوتفاهم میندازه و برا خودشونم در نهایت مشکل به وجود میاد ! .............مثلا در همین مورد الان این خانومی که اینکارو کرده دیگزان رو به شبه انداخته !

[a]

اره حق با شماست امین جان. اینکه ادم بتونه مشکلاتشو با دیگران در میون بزاره و عکس العمل هایی که نشون میده یا کارهایی که میکنه رو توجیح کنه خودش یه هنره که متاسفانه بعضیا(یکیش خود من) این هنرو نداریم . متاسفانه مشکلاتی هم برای این تیپ ادما پیش میاد مثلا گاهی اوقات کاراشون دیگران رو به سوتفاهم میندازه و برا خودشونم در نهایت مشکل به وجود میاد ! .............مثلا در همین مورد الان این خانومی که اینکارو کرده دیگزان رو به شبه انداخته !

مثلا همین خانوم . اگر قشنگ بیاد بگه آقا من این مشکل رو دارم .متاسفم نمیتونم با شما باشم . تموم
حداقل اون اقاهه میدونه مشکلش چی بوده یا بخاطر چی نمیشه باهم باشن .
وقتی اینجور نیست . دل اون پسره میشکنه. هی بخودش میگه مشکل من کجا بوده . هی میگه یعنی از من بهتر تو زندگیش هست . نکنه اینجور باشه و..... خیلی ازاین فکرا که ذهن ادمو درگیر میکنه .

[masood73]

ممنونم دوستان که سریع پاسخ دادین...بزارین بیشتر توضیح بدم شاید بهتر بتونین تصمیم بگیرین.بنده آهنگساز و خواننده هستم. اونقدر تحت تاثیر ایشون قرار گرفتم که یه آهنگ براشون ساختم...آهنگ رو روی سی دی با اون نامه بهش دادم.بعد دو روز اس داد و بین پیام هامون گفت: "من از اینجور رابطه ها زیاد خوشم نمیاد" و "همه قضیه رو به مامانم گفتم، گفته باشم". جواب منم به این اس ها به ترتیب "منم از اون رابطه ها زیاد خوشم نمیاد" و "کار خوبی کردی گفتی". بعد گفتم "نظر مامانت چیه؟" گفت "مامانم؟ نمیدوم!!" البته قبلش نظر خودشو پرسیدم گفت "نمیدونم". بعد بحث سن اومد وسط، من دو بار گفتم شما ازم بزرگتری، بعد خودش برگشت گفت: "هی نگین ازم بزرگتری" این یعنی اهمیت نمیده به سن.بعد همینطوری پیش می رفت که دیگه پیام هام دلیور نشدن.فرداش هم اول صحبت یکم هنگ کرد و جملاتی مثل "از وقتی اون بسته رو بهم دادین..." از دهنش در رفت. بعد آخرش بود که گفت مگه نمیگین ازم بزرگتری...بعد کلاسمون دوباره رفتم سراغش گفتم واقعا دوماه اختلاف دلیلشه؟ گفت "من کلی گفتم"حالا فقط یه کلاسمون دوشنبه مونده. بعد اون دیگه تا بعد عید نمی بینمش. حالا بهش فرصت بدم عید رو فکر کنه؟ یا نه؟ ازش دوباره شماره بخام؟درضمن، من خیلی وقته شمارشو دارم اما خودم پیام نمی دادم. چطور براش بفهمونم شمارش دست من باشه براش مشکلی ایجاد نمیشه و غول و جانی و کنه نیستم از یقعه ش دست برندارم؟

[elisa]

ممنونم دوستان که سریع پاسخ دادین...بزارین بیشتر توضیح بدم شاید بهتر بتونین تصمیم بگیرین.بنده آهنگساز و خواننده هستم. اونقدر تحت تاثیر ایشون قرار گرفتم که یه آهنگ براشون ساختم...آهنگ رو روی سی دی با اون نامه بهش دادم.بعد دو روز اس داد و بین پیام هامون گفت: "من از اینجور رابطه ها زیاد خوشم نمیاد" و "همه قضیه رو به مامانم گفتم، گفته باشم". جواب منم به این اس ها به ترتیب "منم از اون رابطه ها زیاد خوشم نمیاد" و "کار خوبی کردی گفتی". بعد گفتم "نظر مامانت چیه؟" گفت "مامانم؟ نمیدوم!!" البته قبلش نظر خودشو پرسیدم گفت "نمیدونم". بعد بحث سن اومد وسط، من دو بار گفتم شما ازم بزرگتری، بعد خودش برگشت گفت: "هی نگین ازم بزرگتری" این یعنی اهمیت نمیده به سن.بعد همینطوری پیش می رفت که دیگه پیام هام دلیور نشدن.فرداش هم اول صحبت یکم هنگ کرد و جملاتی مثل "از وقتی اون بسته رو بهم دادین..." از دهنش در رفت. بعد آخرش بود که گفت مگه نمیگین ازم بزرگتری...بعد کلاسمون دوباره رفتم سراغش گفتم واقعا دوماه اختلاف دلیلشه؟ گفت "من کلی گفتم"حالا فقط یه کلاسمون دوشنبه مونده. بعد اون دیگه تا بعد عید نمی بینمش. حالا بهش فرصت بدم عید رو فکر کنه؟ یا نه؟ ازش دوباره شماره بخام؟درضمن، من خیلی وقته شمارشو دارم اما خودم پیام نمی دادم. چطور براش بفهمونم شمارش دست من باشه براش مشکلی ایجاد نمیشه و غول و جانی و کنه نیستم از یقعه ش دست برندارم؟

بعله پس مشکلشون همین دلیل اولیه.خوبه راه حلی براش هس .خب شما این خانوم رو برا دوستی میخاین یا ازدواج ؟

[masood73]

البته بگم که مطمئنم دوست پسر نداره... پس elisa حالت سوم غیرممکنه مگه اینکه اون از یکی خوشش بیاد اما پسره دوسش نداشته باشه یا هنوز جراتشو نداشته باشه به پسره حسشو بگه. راستی تو دانشگاهم گفت میخام قبل این که این رابطه کش بیاد تمومش کنم...

[a]

البته بگم که مطمئنم دوست پسر نداره... پس elisa حالت سوم غیرممکنه مگه اینکه اون از یکی خوشش بیاد اما پسره دوسش نداشته باشه یا هنوز جراتشو نداشته باشه به پسره حسشو بگه. راستی تو دانشگاهم گفت میخام قبل این که این رابطه کش بیاد تمومش کنم...

بعضی دخترا واقعا یه نوع اخلاق خاص دارن . مثلا .یه بار میبینی ازت یه جا استقبال میکنه .ولی جایی دیگه ازت فرار میکنه طوری که حتی سلام هم نکنین .

یا بعضی ها .رابطه رو تا یه زمانی دوست دارن .بعدش طبق عادت و رفتارشون .اصلا دوست ندارن دیگه به این رابطه ادامه بدن .

[elisa]

خیلی از دخترا از ترس اینکه وارد یه رابطه ی ناپایدار بشن از کسی که بهشون شماره میده دوری میکنن .چون عمل نامه دادنو شماره دادن یه جورایی کلیشه ایه و من واقعا تعجب میکنم هنوز اقایون از این روش استفاده میکنن .چون من هم خودم هم دوربریام هرکیو دیدم با پسری که براشون شماره گذاشته دوست نشدن ! این راه برای ایجاد یه رابطه ی موندگار عملی نیس .شما باید سعی میکردین حضوری با ایشون صحبت میکردین اما حالا هم میتونین اعتمادش رو نسبت به خودتون جلب کنین .به نظر من الان اصلا بهش نچسبینو گیر ندیدن که چرا رفتیو اینا .دوشنبه هم که رفتین دانشگاه اصلا طرفش نرین الان یه خورده دوری کردن ازش هم باعث میشه اعتمادش بیشتر جلب بشه هم اینکه یه خورده به خودش بیاد که اگه میخاد ناز کنه نکنه . الان بهترین فرصته تا بعد از عید فکراشو بکنه اونوقت شما اقدام کنین

[a]

خیلی از دخترا از ترس اینکه وارد یه رابطه ی ناپایدار بشن از کسی که بهشون شماره میده دوری میکنن .چون عمل نامه دادنو شماره دادن یه جورایی کلیشه ایه و من واقعا تعجب میکنم هنوز اقایون از این روش استفاده میکنن .چون من هم خودم هم دوربریام هرکیو دیدم با پسری که براشون شماره گذاشته دوست نشدن ! این راه برای ایجاد یه رابطه ی موندگار عملی نیس .شما باید سعی میکردین حضوری با ایشون صحبت میکردین اما حالا هم میتونین اعتمادش رو نسبت به خودتون جلب کنین .به نظر من الان اصلا بهش نچسبینو گیر ندیدن که چرا رفتیو اینا .دوشنبه هم که رفتین دانشگاه اصلا طرفش نرین الان یه خورده دوری کردن ازش هم باعث میشه اعتمادش بیشتر جلب بشه هم اینکه یه خورده به خودش بیاد که اگه میخاد ناز کنه نکنه . الان بهترین فرصته تا بعد از عید فکراشو بکنه اونوقت شما اقدام کنین

منم موافقم با عزیزجان .
بهتره طرفش نری . زیاد نگاش نکنی . خودتو غمگین یا ناراحت هم نگیری .

ولی کسی که سیمکارتشو میشکنه و... اینجوره .فکرکنم قد تراز این حرفا باشه که برگرده دوباره . یا یه خورده تخس

خلاصه فکرتو ازاد کنی وبیخیالش بشی به نظر من بهتره

[elisa]

اره حالا الان فکرشو نکن بزا برا بعد از عید .اگه قسمتت باشه که ایشالا جفتوجور میشه

[masood73]

خونوادم چیزی نمیدونن. بسته رم خیلی جالب تو خونه درست کردم. اتاق شخصی هم ندارم. خدا خودش کمک کرد این بسته رو به آخرش برسونم. باور کنین! یه بار کسی خونه نبود، یه بار داداشم که فوری از همه چی سردرمیاره حموم بود... کل این کارا رو تو یک روز انجام دادم. من هنوز نمیخاستم درخواست بدم.قضیه من و دختره تو کل دانشگاه پخش شده بود، یه بارم سر یه برنامه، دختره به دوستم میلاد اس داد و آخرشم گفت شمارمو به کسی ندین خصوصا دوستتون. میلادم برگشته گفته تو که میدونی نظرت چیه؟ دختره گفته من کسی رو تو زندگیم دارم خیلیم دوسش دارم.بعدش من دیدم هی شایعه بیشتر میشه.... مثلا دخترا میگفتن فلانی به دختره هی چپ چپ نگاه میکنه. خلاصه رفتم خودم حرفیدم. خودمو اماده کرده بودم بگه دوس پسر دارم. در کمال تعجب گفت من به میلاد دروغ گفتم، دوس پسر ندارم. گفتم چرا؟ گفت چون هرچی هست شما باید به خودم بگی. بعد منم شوکه شدم همون جواب رو که آماده کرده بودم دادم. بهش گفتم از این ب بعد عین دوتا همکلاسی باشیم. فرداش 3 تا کلاس داشتیم که تو یکی مشترک بودیم. اون دوتای دیگه رو اومد مشترکه رو نیومد. در حالیکه سابقه نداره غایب باشه.خلاصه منم ترسیدم دلش شکسته باشه، اینو فوری درست کردم دادم دستش...پس دوشنبه هم باهاش حرف نزنم؟

[a]

خونوادم چیزی نمیدونن. بسته رم خیلی جالب تو خونه درست کردم. اتاق شخصی هم ندارم. خدا خودش کمک کرد این بسته رو به آخرش برسونم. باور کنین! یه بار کسی خونه نبود، یه بار داداشم که فوری از همه چی سردرمیاره حموم بود... کل این کارا رو تو یک روز انجام دادم. من هنوز نمیخاستم درخواست بدم.قضیه من و دختره تو کل دانشگاه پخش شده بود، یه بارم سر یه برنامه، دختره به دوستم میلاد اس داد و آخرشم گفت شمارمو به کسی ندین خصوصا دوستتون. میلادم برگشته گفته تو که میدونی نظرت چیه؟ دختره گفته من کسی رو تو زندگیم دارم خیلیم دوسش دارم.بعدش من دیدم هی شایعه بیشتر میشه.... مثلا دخترا میگفتن فلانی به دختره هی چپ چپ نگاه میکنه. خلاصه رفتم خودم حرفیدم. خودمو اماده کرده بودم بگه دوس پسر دارم. در کمال تعجب گفت من به میلاد دروغ گفتم، دوس پسر ندارم. گفتم چرا؟ گفت چون هرچی هست شما باید به خودم بگی. بعد منم شوکه شدم همون جواب رو که آماده کرده بودم دادم. بهش گفتم از این ب بعد عین دوتا همکلاسی باشیم. فرداش 3 تا کلاس داشتیم که تو یکی مشترک بودیم. اون دوتای دیگه رو اومد مشترکه رو نیومد. در حالیکه سابقه نداره غایب باشه.خلاصه منم ترسیدم دلش شکسته باشه، اینو فوری درست کردم دادم دستش...پس دوشنبه هم باهاش حرف نزنم؟

اگر میخوای باهاش حرف بزنی . به نظر من فقط حرفه اخرو بزن .

[elisa]

ببین پس این فک میکنه شما زیادی تو کفشین واسه همینم دوری میکنه .بهتره یه مدت کم محلی کنین بعد کم کم که نرمش رو تو رفتار اون حس کردین,اونموقع برین طرفش

[masood73]

والا کاملا صمیمی باهام برخورد می کنه... چند بار به جای خیلی از آدمای اطراف من، فقط از من کلاس و برنامه ها رو پرسیده... نمی دونم...
خیلی احساس می کنم خودش میخاسته باهام باشه اما مامانش نذاشته... اونقد عصبانی شده سیمکارتو ش************ده... یا اینکه به مامانش نگفته بوده و مامانش بو برده، برای این که مامانه قضیه رو نفهمه سیمکارتو ش************ده.

[a]

والا کاملا صمیمی باهام برخورد می کنه... چند بار به جای خیلی از آدمای اطراف من، فقط از من کلاس و برنامه ها رو پرسیده... نمی دونم...
خیلی احساس می کنم خودش میخاسته باهام باشه اما مامانش نذاشته... اونقد عصبانی شده سیمکارتو ش************ده... یا اینکه به مامانش نگفته بوده و مامانش بو برده، برای این که مامانه قضیه رو نفهمه سیمکارتو ش************ده.

خوب دیگه هرجور میلته . میخوای برو ازش بپرس . بهش بگو میخوام بدونم دلیلش چیه که یدفعه اینجور کردی ؟

[masood73]

درضمن من هنوز اونقدر سنم قد نمیده که مفهوم ازدواج رو بدونم. اگه نزدیکی جنسی هست، که من اصلا از لحاظ جنسی درش علاقه ندارم... اگه منظور نزدیکی عین دو تا دوست هست، پس حاضرم ازدواج هم بکنم. من هدفم اینه که بیشتر باهاش آشنا شم. میخام عین یه داداش باشم براش، تا بتونم تا حد امکان کمکش کنم و اونم کمکم کنه...

[a]

درضمن من هنوز اونقدر سنم قد نمیده که مفهوم ازدواج رو بدونم. اگه نزدیکی جنسی هست، که من اصلا از لحاظ جنسی درش علاقه ندارم... اگه منظور نزدیکی عین دو تا دوست هست، پس حاضرم ازدواج هم بکنم. من هدفم اینه که بیشتر باهاش آشنا شم. میخام عین یه داداش باشم براش، تا بتونم تا حد امکان کمکش کنم و اونم کمکم کنه...

آخرش کدوم باشی . میخوای باهاش ازدواج کنی . یا عین داداش پیشش باشی ؟ تو اصلا تصمیمت با خودت معلومه .که میخوای چکارکنی ؟

[masood73]

باشه امین جان ممنونم.
و همچنین از عزیز هم ممنونم بخاطر پست هاش.
خیلی فروم باحالی دارین. واقعا خسته نباشین...

[masood73]

من خودمم نمیدونم تصمیمم چیه. آیا میشه یه غریبه عین داداش باشه برای یه دختر؟

[a]

باشه امین جان ممنونم.
و همچنین از عزیز هم ممنونم بخاطر پست هاش.
خیلی فروم باحالی دارین. واقعا خسته نباشین...

عزیز اسمش فکرکنم الیسا باشه .

ولی مسعود جان .فکرنکنم اگر بهش بگی میخوام داداش ت باشم یا ازاین حرفا .زیاد قبول کنه .یا جواب خوبی بهتون بده .

[masood73]

خب همون الیسا...
برا همونه منم میخام اول بفهمم ازدواج چیه بعد پیشنهاد ازدواج بدم. بنظرت یه پسر 19 ساله مفهوم ازدواجو بخوبی درک میکنه؟

[a]

مسعود نگاکن . تو زندگی .آدم دوست داره خیلی چیزا رو داشته باشه . ( مثلا خوده تو .چون ممکنه از روی دوست داشتن باشه . بگی میخوام داداشش باشم یا باهاش ازدواج کنم .یعنی اینقدمحبت داری .که میخوای فقط کمکش کنی و ازش خبر داشته باشی . ) ولی تو زندگی باید یاد بگیر این چیزایی که تو میخوای داشته باشی . ممکنه مال تو نباشن .یا قسمت تو نباشن . میخوای با خودت بجنگی یا دلت یا احساست . خودتو اذیت میکنی .

[masood73]

من حسم همینی بود که گفتم. این حسیه که از صمیم قلبم دارم بهش. با خودمم نمی جنگم. درضمن اگه بفهمم منو نمیخاد می کشم کنار و از دور کمکش می کنم. درضمن، من پیشنهاد ازدواج نباید بهش بدم... چون از اول کار طوری باهام رفتار می کنه که انگار می ترسه بهش پیشنهاد ازدواج بدم...
مثلا بسته رو که بهش می دادم گفتم چیزی نیست حرف دلمه بعد گفت "اگه اینطوریه باشه قبول میکنم اما اگه چیز دیگه ای باشه یعنی واقعا ناراحت میشم..."

[a]

مسعود اگر خودت صلاح میدونی . دوباره حرف دلتو بزن بهش .بهش بگو من فقط میخوام که به همدیگه کمک کنیم .مثل دوتا دوست . .یا ادامه بهش بگو .اگر اشکالی نداره .میخوام مثل یه داداش برات باشم. من بهت اعتماد دارم . و.......... .

مسعود هیچیزی مثل صادقانه صحبت کردن نیست .
ممکنه این دختره اصلا باکسی دوست نمیشده . ولی چون نامه ایی که بهش دادی و حرفای دلت بوده .احساس خوبی پیدا کرده و بااهات ارتباط برقرار کرده . وبعدش بخاطر ممکنه یه سری مسایل خانوادگی یا تحت فشار بودن .و....خیلی چیزای دیگه .نتونسته ادامه بده .
نظر خودت چیه ؟

[masood73]

منم احتمال میدم دلیلش همین بوده باشه... وقتی بهم گفت به میلاد الکی گفتم دوست پسر دارم، یهویی از دهنش در رفت که "من نمیخام با کسی دوست شم"
خب اون چیزایی که تو اون بسته دادم قطعا به وجد میارتش... شما خودت بودی و برات یه آهنگ می ساختن، به وجد نمیومدی؟
حالا اگه بگم میخام عین داداشت باشم، برگرده نگه خودم داداش دارم!!!؟؟؟

[a]

منم احتمال میدم دلیلش همین بوده باشه... وقتی بهم گفت به میلاد الکی گفتم دوست پسر دارم، یهویی از دهنش در رفت که "من نمیخام با کسی دوست شم"
خب اون چیزایی که تو اون بسته دادم قطعا به وجد میارتش... شما خودت بودی و برات یه آهنگ می ساختن، به وجد نمیومدی؟
حالا اگه بگم میخام عین داداشت باشم، برگرده نگه خودم داداش دارم!!!؟؟؟

خوب همه چی احتمالش هست . ممکنه بگه خو برو داداش یکی دیگه شو .
اگر دیگه میخوای تکلیفت یه سره بشه .به نظر من .تمام احساس و حرفاتو قشنگ بهش بزن .یا بنویس براش .

[masood73]

خوبه، خلاصه من دوشنبه میرم باهاش میحرفم. شمارشم میگیرم.
دستت درد نکنه امین...
خیلی روحیه دادی...

[a]

خوبه، خلاصه من دوشنبه میرم باهاش میحرفم. شمارشم میگیرم.
دستت درد نکنه امین...
خیلی روحیه دادی...

مسعود با روحیه بری . بعدشم خودتو واسه هر جوابی اماده کن .به خودت نگی حتما اینجور بهم میگه و....
پس تا دوشنبه منتظرتم .

ایشالا با خبرای خوب بیای

[masood73]

مرسی داداش گلم حتما...

[masood73]

اوخخخ راستی یادم رفت... حالا چطور بفهمونم که شمارشو داشته باشم مزاحمش نمیشم؟؟؟
همین بگم یه دوستی عادی میخام کافیه؟؟؟

[a]

اوخخخ راستی یادم رفت... حالا چطور بفهمونم که شمارشو داشته باشم مزاحمش نمیشم؟؟؟
همین بگم یه دوستی عادی میخام کافیه؟؟؟

داش جان . اگه قبول کنه .و بتونی راضیش کنی .خودش شمارشو بهت میده . یا اگه قبول کرد خودت بهش بگو اگر امکانش هست شماره تو داشته باشم ؟. بعد بگوش .مثل قبل اسمس نمیدم و...

بزار بهت اعتماد کنه .

[mehrabon]

داش جان . اگه قبول کنه .و بتونی راضیش کنی .خودش شمارشو بهت میده . یا اگه قبول کرد خودت بهش بگو اگر امکانش هست شماره تو داشته باشم ؟. بعد بگوش .مثل قبل اسمس نمیدم و...

بزار بهت اعتماد کنه .

راست میگه آقا مسعود باید بزاری دختره نسبت به تو اعتماد کافی رو داشته باشه . بعدش بهتره شما هم .حرفای دلتون رو با محبت و مردونه بزنید و اینکه بگیدش میخوام داداشتون باشم یه خورده زش یا قابل هضم نیست که به یه دختر رودر رو اینجور بگید .

[masood73]

مرسی مهربون... حالا راه های دیگه ای هم برای جلب اعتماد تو این وضعیت هست؟

[masood73]

سلام به مشاورای زحمت کش این سایت...
بخاطر یه مشکل خونوادگی سیمکارتو ش************ده بود... امروز ظهر اس داد الانم باهم می حرفیم... خسته نباشید واقعا مرسی... خصوصا elisa و amin

[a]

سلام به مشاورای زحمت کش این سایت...
بخاطر یه مشکل خونوادگی سیمکارتو ش************ده بود... امروز ظهر اس داد الانم باهم می حرفیم... خسته نباشید واقعا مرسی... خصوصا elisa و amin

واقعا خوشحال شدم . تبریک مسعود . حالا که باهم هستید .یه فضای اعتماد خوبی به وجود بیار . بعدش اینکه خیلی محبتش کن .

ایشالا بیای بگی که داریم ازدواج میکنیم

[masood73]

قربون داداش گلم! مرسی... چشم... محبت نکنم چی کنم؟؟؟
چشم! ازدواج کردیم دعوتتم میکنم :d

[Bita moein]

با سلام و خسته نباشید. بنده یک دانشجوی ترم دوم هستم و از ماه اول(مهر ماه)، به دختری در دانشگاه علاقه مند شدم... طی یک نامه احساسات خود را هفته پیش بروز دادم، یعنی پنج ماه بعد از علاقه مندی... درضمن شماره همراه خود را در آن یادداشت نمودم. وی دو روز پس از دریافت نامه به من پیامک فرستاده و شروع به حرف زدن کردیم... کاملا گرم با من برخورد می کرد. پنجاه پیام رد و بدل نشده بود که ناگهان هر پیامی میدادم تحویل نمی شد. فردا در دانشگاه پس از دیدار با خودشان فهمیدم که سیمکارتش را شکانده. درضمن نامه را به خودم پس داد. و بهانه این کارش اختلاف سنی 2 ماهه بود. اکنون کاملا گیج شده ام که چرا این رفتار را با من کرده؟ اگر به من علاقه ای نداشت، پس چرا به من پیام داد؟ اگر نظر عوض شده، براحتی می توانست به من پیام دهد. چرا سیمکارتشو ش************ده؟؟؟
خواهش می کنم فوری پاسخ دهید. ممنونم.

خب دخترا خیلی دیر علاقه مند میشن ولی وقتی وابسته بشن دیگه جدا کردنشون خیلی سخت میشه ...

پس این رفتار دختر نشون میده که یا این روابط براش خیلی عادی شده یا اینکه براشون هیچ اهمیتی نداری ...

البته شاید بخاطر نوع رفتار دوست اولشون این نوع رفتارو داره بروز میده ..

باید در این مورد کاملا" مطمئن بشید ولی در این مورد و با این شواهد ایشون علاقه ای به شما نداره

فقط یه جورایی داره باهاتون تنهایاشو پر میکنه تا اینکه مثلا" فردا چی پیش بیاد...