اینگونه جواب ها، جواب منفی به سوال بطور مستقیم است و البته در مثال مورد نظر ما هم ممكن است مطابق حقیقت باشد، لیكن واقعیتی را نیز باید در نظر گرفت كه اینگونه پاسخهای مستقیم، تحقیر، ناامیدی و كوچك شمردن شخصیت را ثمر خواهد داشت.

ارائه جواب منفی در قالبهای مثبت، نه تنها مخرب نیست بلكه می تواند بیانگر نقاط مثبت اخلاقی و استعدادهای آشكار و نهان باشد. این مهارت در آموزه های سیره نبوی متبلور است

در قبال سوالی كه دارای جواب منفی است راحترین پاسخگویی، گفتن كلمه دو حرفی «نه» است. حتّا زحمت جواب «آری» و «بلی» از جواب منفی به دلیل سه حرفی بودن آنها، بیشتر است. ولی آیا جنبه تخریبی جواب منفی هم سنگ با وجه سازنده جواب مثبت است. من قصد ندارم در مقوله شجاعت «نه» گفتن به بحث بپردازم، نه، كه خود مسئله مهمی است و مجال دیگری را می طلبد. در این زمان قصد دارم مهارتی مهم را بیان كنم كه در بسیاری از مواقع می تواند ما را از مخمصه جواب منفی خارج كرده و ضمن مخالفتتان با خواسته شخص مقابل، پیروزمندانه از میدان خارج گرداند.


تاثیر جواب منفی و بطور مستقیم


فرض كنیم كه نوجوانی از ناحیه پا دچار نقصان است و به راحتی قادر به راه رفتن و دویدن نمی باشد. و از طرفی همان نوجوان علاقه ای وافر به دویدن دارد و در آرزوی قهرمانی، حاضر است كه در هر مسابقه ای شركت كند. حال در فرصتی كه برای مسابقه ای پیش آمده است خود را آماده مبارزه كرده و سوال می نماید كه «آیا سرعت من در دویدن خوب است؟ و می توانم در مسابقه مدرسه برنده شوم؟ آیا می توانم جایزه اول را به دست آورم و در سكوی قهرمانی بایستم؟». جواب وی كاملا روشن است و همه می توانند جواب مشخص را به او بدهند؛ جوابهایی همانند «معلوم است كه نمیتوانی مسابقه بدهی» و یا «آدمی كه پایش ناقص است كه نمیتواند در مسابقه موفق بشود» و یا «خودت باورت می شود كه بتوانی مسابقه بدهی» و ده ها جواب مشابه كه هر یك برای ترور شخصیت به تنهایی كافی است.

اینگونه جواب ها، جواب منفی به سوال بطور مستقیم است و البته در مثال مورد نظر ما هم ممكن است مطابق حقیقت باشد، لیكن واقعیتی را نیز باید در نظر گرفت كه اینگونه پاسخهای مستقیم، تحقیر، ناامیدی و كوچك شمردن شخصیت را ثمر خواهد داشت. در اینگونه جوابها نقص و ناتوانی به رخ كشیده می شود و صدمات روحی و روانی را به بار خواهد آورد. به خصوص نسبت به نوجوانان و جوانان كه در سنین مخصوص خود نیازمند حمایت و پشتیبانی می باشند؛ سرزنش و تحقیر به منزله عاملی موثر جهت تخریب شخصیت ایشان تلقی می شود. در دوران رشد و نوجوانی، بیشترین عاملی كه در شكوفایی استعدادها موثر می افتد، امیدواری در استفاده حداكثری از توانایی ها و قدرت های جسمی و روحی است.


موارد زیر از پیامدهای كوچك شمردن شخصیت می باشد:


1- اعتماد به نفس مورد حمله قرار می گیرد و شخص در صورت عدم مقاومت، اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد.


2- شخصیت فرد در معرض كوچك شماری و ناتوانی قرار می گیرد و در نتیجه نكو داشتی كه هر فرد جهت رشد و بالندگی از خود دارد، از بین رفته و ضعف پنداری را حاصل خواهد كرد.


3- خود كم بینی و در نتیجه شك و تردید در انجام هر عملی بر فرد اعمال خواهد شد و شخص در تصمیم گیری امور توان لازم را نخواهد داشت.


4- ناامیدی و كاهلی در آموزش و تربیت پذیری در فرد به وجود می آید و آینده هر آموزشی را ناپایان و بی نتیجه می انگارد.



الگوگیری از عملكرد پیامبر


جهت جلوگیری از صدمات مذكور شایسته است قسمتی از سیره نبوی را مرور كنیم و از نحوه زندگانی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله كه در عمل بهترین پاسخ گویی را آموزش می دهند درس سبك زندگی متعالی را برای خود الگوسازی نماییم.

در بخشی از حدیث كساء آمده است كه جابر بن عبدالله انصاری از فاطمه علیهاسلام روایت می‌كند كه فرمود: یك روز پدرم رسول خدا نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسین و بعد امیرالمۆمنین علی وارد شدند. همه در زیر یك عبا جمع شدیم. پدرم دو طرف عبا را گرفت و با دست راست به آسمان اشاره كرد و عرضه داشت:« پروردگارا! اینها اهل بیت و نزدیكان من هستند؛ ... پروردگارا! صلوات و بركات و رحمت و آمرزش و رضایت خود را بر من و بر اینها فرو فرست و آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاك و مطهر گردان.» ام سلمه -همسر پیامبر كه در تاریخ از وی به نیكی و سلامت نفس یاد می شود- كه شاهد این ماجرا بود آرزو می داشت كه مشمول این طهارت و پاكی گردد لذا از رسول خدا (ص) پرسید: «آیا من نیز در این مجموعه داخل و مشمول آیه تطهیر هستم؟ فرمود: تو بر مكانت و منزلت خود هستی، تو بر خیر هستی.»

لازم است پیرامون جواب پیامبر (ص) به ام سلمه كه مطلب مورد نظر ما است، كنكاشی انجام گیرد.


اول- بطور یقین ام سلمه مشمول افراد اهل عصمت نیست و جواب پیامبر (ص) هم در جواب سوال وی، جوابی مثبت مبنی بر شامل شدن وی در زمره اهل كساء نیست. و اهل حدیث از جواب پیامبر، برداشتی بر تایید نداشته اند.


دوم- پیامبر (ص) می توانستند جواب ام سلمه را بطور مستقیم با عبارتی منفی پاسخ دهند؛ مثلا بفرمایند: «نه تو مشمول آیه تطهیر نمی شوی.» لیكن پیامبر (ص) پاسخ منفی خود را در قالب جمله ای مثبت ادا كردند و فرمودند: «أنتِ علی مكانكِ وإنكِ علی خیرٍ».

و با توجه به شخصیت ام سلمه و مهربانی پیامبر (ص)، در این پاسخ اهدافی نهفته است كه در صورت جواب منفی، هیچگاه این اهداف حاصل نمی گردید:


1- پیامبر (ص) جایگاه ام سلمه را به وی یادآوری می فرمایند و همین یادآوری، موجب نكوداشت شخصیت ام سلمه در درون وی می گردد.


2- پیامبر (ص) با عبارتی كه پاسخ دادند، جایگاه و منزلت ام سلمه را در تاریخ به ثبت می رسانند و با این جمله به دیگران می فهمانند كه ام سلمه گذشته از منزلت همسری پیامبر، بر راه راست بوده و منشا خیر و پاكی بوده اند.


3- پیامبر (ص) محدوده شخصیتی ام سلمه را مشخص فرمودند و اینكه وی نباید خود را با اهل بیت یكسان بداند. و منزلت اهل بیت علیهم السلام منزلتی منحصر به فرد است و مختص به افراد معینی می باشد.


4- پیامبر (ص) با ذكر منزلت ام سلمه، در وی ایجاد اعتماد به نفس نموده و او را در استواری و پایداری در مسیر حركت به سوی زندگی صحیح تشویق می نماید.


5- پیامبر (ص) نه تنها ناراحتی ام سلمه را فراهم نكردند بلكه با روشن كردن منزلت وی، شادی را به او هدیه نمودند.

با نكات به ذكر آمده و با الگوگیری از عمل پیامبر (ص) درس والای پاسخگویی جهت به دست آوردن اهداف ضمنی به جامعه هدیه می شود و در قالب كلمات می توان ضمن ارائه پاسخ منفی، پاسخی مثبت و با محتوایی سازنده را تدارك دید. طبیعت همه انسانها چنین است كه در صورت شنیدن جواب منفی آن هم بطور مستقیم، جبهه می گیرند و شاید دچار لجاجت شوند و در اشتباه خود اصرار ورزند. پیامبر به ما می آموزند كه با شناخت استعدادها و توانایی های افراد می توان پاسخ منفی را با روكشی مثبت به پاسخی مثبت تبدیل كرد و در آن ارزش های فرد را به وی یادآوری و او را در جهت حركت صحیح تشویق نمود.

براساس آموزه پیامبر رحمت (ص)، باید موقعیت تهدید را به فرصتی جهت ایجاد اعتماد به نفس، بیان استعداد ها، شناساندن توان و قدرت در انجام امور بهینه تبدیل كرد و از كلام زیان بار دوری جست.