سلام به دوستان عزیز و گرامی .
من یه خانم نسبتا موفق هستم از نظر کاری تو شرکتی کار می کنم که 15 نیرو زیر دستم کار می کنن و از نظر درامدی حقوق بالای دارم .
حدود 3 سال است که با پسری خوش قیافه از خانواده خوب و تحصیلات دانشگاهی ازدواج کردم و از اون جا که ادم پر توقع ای بودم تمام شرایط ازدواج رو به همسرم گفتم . خونه خوب . مهریه بالا . عروسی مجلل و....
که شوهرم همه اینها رو پذیرفت و تو خواستگاری اعلام کردند که پسرشون قراره تو یه جای دولتی استخدام شه و اطمینان خاطر دادن .
تا اینجا همه چیز خیلی خوب بود .
اومدیم سر خونه زندگیمون دیدم که همه خرج ها عروسی من رو خونه واده شوهرم به عهده گرفتن .شوهرم ادمی هست که فقط لخالی بند ه از نظر کاری از خودش تعریف می کنه . تا تو شرکتی که رفته سر کار بعد 2 ماه اخراجش کردن و تو یه شرکت دیگه رفته 1 ماه بعد اخراجش کردن . کلا ادم حرافیه و فکر می کنه می تونه همه رو گیر بیاره .....
الانم در حال حاضر بیکاره ولی قرار شده بعد عید یه جای دیگه سر کار بره . و از اونجا که سن ما 34 ساله و من نمی تونم این بیکاری شوهرم رو بپذیرم و یه جورای شخصیتم رو زیر سوال می بره . کمکم متوجه شدم که اون همش می خواد ازم پول بگیره . حالا تو جیبش بمونه که خوبه می ره خرج های مسخره و بچه گونه می کنه .خ
یلی بچه صفته تمام مدت داره کارهای انجام می ده که فقط وقتش رو می گیره .تا دلتون بخواد وسایل لوازم تحریر داره الانم بهش پول بدم بازم می ره یه وسیله ای که الان احتیاجمون نیست می خره ؟ خیلی خسته ام ؟ من یه ادم مستبد اون یه بچه 15 ساله ؟ می خوام کمکمش کنم ؟ولی واقعا تحمل همچیم ادمی واسم وحشتناکه !چیکارش کنم ؟دلم براش خیلی می سوزه ؟ اما من دارم زره زره آب می شم لطفا راهنماییم کنید ؟