من یک مشکل اساسی با مادرم دارم،ایشون هر حرفی من بهش میزنم بد برداشت میکنه و حس میکنه من قصد توهین،کوچیک کردن و.... دارم با اینکه من اصلا اون منظوری که اون برداشت کرده نداشتم.یک مدتی دائم بحثمون میشد کم کم سعی کردم دیگه هیچ صحبتی راجع به خودش باهاش نکنم واسه همین بحث و جنگ جدال کم شد ولی با این حال اگه یک موقعی صحبتی بشه باز شروع میکنه به گفتن اینکه من قصد دارم اون و کوچیک کنم حقیر کنم یا بهم تو نمیفهمی و... حتی بعضی اوقات شروع میکنه به نفرین کردنم.خیلی اوقات وقتی چنین اتفاقی میوفته من بحث ادامه نمیدم که بدتر نشه یا حتی اون محل ترک میکنم و سعی میکنم موضوع رو عوض کنم ولی بعد دو سه ساعت باز میگه تو فلان موقع گفتی فلان و باز بحث راه میندازه.و شروع به گریه زاری میکنه،منم عذاب وجدان میگیرم... پدرم همیشه متوجه منظور صحبت من میشه ولی مادرم نه.اصلا نمیتونم صحبتی،انتقادی... ازش بکنم... حتی میگه من بهش حسادت میکنم.واقعا این رفتارش خسته ام کرده دیگه نمیتونم تحمل کنم... لطفا راهنمایی کنید
نظرت چیه؟
