هنگامی که نمیتوانید هیچ نکته جذابی در داستان پر آب و تاب دوستتان پیدا کنید، به خود یادآوری کنید که شما هم میتوانید در چنین موقعیتی باشید.
074bf966086b9a6fc44d5bc83b72a20d.jpg
در زندگی امروز، گاهی کمی دور از واقعیت عمل کردن میتواند یک قابلیت و حسن تلقی شود و ما را از مشکلات و یا اشتباهات اجتماعی بزرگ دور نگه داشته و تاثیر بسیار خوبی بر طرف مقابلمان بگذارد و موجب شود خودمان و دیگران در آرامش بیشتری باشیم.
در اینجا به شش موقعیت که وانمود کردن به داشتن حسی غیر حقیقی در آنها عادی ترین رفتار تلقی میشود، اشاره میکنیم:
▪ "چه جالب..."
▪ تظاهر به جذابیت موضوع گفتگو
هنگامی که نمیتوانید هیچ نکته جذابی در داستان پر آب و تاب دوستتان پیدا کنید، به خود یادآوری کنید که شما هم میتوانید در چنین موقعیتی باشید. همه ما میدانیم که دیدن عکس العمل بی روح مخاطب در مقابل شنیدن ماجرایی که فکر میکنیم بسیار جالب است، چقدر ناراحت کننده است. وانمود کردن به اینکه موضوع جالب است، لطف بزرگی در حق دوستتان خواهد بود.
برای اینکه این علاقه تا حد امکان "واقعی" به نظر برسد، در گفتگو شرکت کنید، سر تکان بدهید، سؤال بپرسید و مانند کسی که دنبال راه فرار است، به اطراف نگاه نکنید.
▪ "ها ها..." تظاهر به فهمیدن نکته جذاب یک لطیفه
همه از شدت خنده منفجر شده اند اما شما چیز خنده داری در لطیفه ای که شنیده اید، نیافته اید، از آنجایی که تظاهر به خنده شادمانه بسیار مشکل است، بهترین راه این است که وانمود کنید متوجه ماجرا شده اید، اما آنقدرها هم خنده تان نگرفته، لبخند بزنید و بگویید:"چه هوشمندانه" یا "یادم باشد اینرا برای دوستم تعریف کنم". شاید اگر فرصتی پیش آمد آنرا واقعا برای دوستتان تعریف کنید و بپرسید کجای داستان خنده دار است.
▪ تظاهر به فهمیدن نکته جذاب یک لطیفه "ببینید دوستان..."
● تظاهر به اعتماد به نفس
اگر از صحبت در جمع واهمه دارید و قرار است ایده خود را برای گروهی از همکاران توضیح دهید یا باید برای عده ای ماجرایی را تعریف کنید، باید سرشار از اعتماد به نفس "به نظر برسید"، حتی اگر چنین حسی نداشته باشید. بهتر است بایستید و کمی بلندتر از معمول صحبت کنید. از آنجایی که خیره شدن به بالا و پایین و همچنین به یک شخص خاص، نشان ضعف شما خواهد بود، اتاق را در ذهن خود به سه قسمت تقسیم کنید و نگاه خود را بین این بخشها حرکت دهید. هنگامی که آسوده و راحت به نظر برسید، این حس کم کم به خودتان هم منتقل خواهد شد.
▪ "به به شما کجا، اینجا کجا..."
▪ وانمود کنید او را به جا آورده اید
خانمی در مجمع دانشجویان به سراغ شما می آید: چقدر از دیدنت خوشحالم.." نگویید :"ببخشید، شما؟" باید لبخند بزنید و بگویید "من از همان جوانی هم اسمها را فراموش میکردم، شما خانم...؟" شنیدن نام او میتواند خاطراتی را به یادتان بیاورد و حتی ممکن است این خانم اطلاعات مفیدی درباره برخوردهای قبلیتان به شما بدهد. اگر این روش موفق نبود میتوانید بپرسید: "خوب تازگیها مشغول چه کاری هستی؟"
▪ "عجب داستانی، مثل فیلم.."
▪ تظاهر به بی اطلاعی در جمع شایعه پردازان
در دوره دوستانه ماهانه شرکت کرده اید و صحبت از جدایی یکی از دوستان و شوهرش است، شما کل ماجرا را از زبان این دوست شنیده اید، اما به درمیان گذاشتن این اطلاعات خصوصی با دیگران علاقه ندارید. این اظهار بی اطلاعی شما باید متقاعد کننده باشد، در غیر اینصورت ناگهان متوجه میشوید که تحت فشار دیگران همه داستان را لو داده اید.
بهترین راه این است که تظاهر به بی حوصلگی کرده و یا با یک پرسش یا طرح موضوعی دیگر، بحث را منحرف کنید. مثلا:"داستان این دوتا مثل داستان فیلم..است، بازیگر نقش اول عالی بود، فیلمو دیدین؟ من باز هم میخوام ببینم، براتون بلیط بگیرم؟" معصومانه و زیرکانه...
▪ "وای.. همون چیزی که لازم داشتم.."
▪ وانمود کنید از هدیه خوشتان آمده است
هرچند این کار چندان آسان نیست، اما اگر به وقت، علاقه و پولی که برای خوشحال کردن شما صرف شده فکر کنید، چندان مشکل نخواهد بود. تظاهر به خوشحالی کنید و "از صمیم قلب" تشکر کنید "ممنونم از اینکه به فکر من بودی" یا " به به، اینو از کجا پیدا کردی؟" سپس هدیه را روی میز گذاشته و دوستتان را در آغوش بگیرید. به این ترتیب شما با معطوف کردن تمام توجه و علاقه خود به شخص هدیه دهنده و عدم تمرکز بر هدیه ای که دوستش ندارید، دوست خود را بسیار خوشحال خواهید کرد.