صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 65

موضوع: مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

4133
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    در این مطلب ۸ اعتراف مردان خیانت کار و دلیل آنها برای خیانت را آورده ایم شاید تا با مغز و طرز فکر این مردان بیشتر آشنا شویم.


    اعتراف اول :
    انتقام جویی

    «من زمانی به همسر خود خیانت کردم که متوجه شدم او همچنان با نامزد سابق خود ارتباط پیامکی دارد. البته پیام های آنها حاوی هیچ نوع صحبتی که باعث نگرانی باشد، نبود اما تصور اینکه او قبلا با این مرد در ارتباط بوده است و حالا هم این دوستی را ادامه می دهد مرا عصبانی می کرد. صمیمیت همسرم با نامزد سابقش برای من قابل درک نبود.

    با همین عصبانیت از خانه بیرون زدم و یک لحظه تصمیم گرفتم برای درآوردن حرص او، دختر جدیدی را بیابم و شماره اش را بگیرم و همین کار را هم کردم. به نظر من این کار دقیقا همان کاری بود که او انجام می داد و من هم تلافی کرده بودم. ما از هم جدا شدیم. البته همسرم هرگز نفهمید من دوست دختر دارم. دلیل جدایی ما این بود که مناسب هم نبودیم و به درد هم نمی خوردیم. البته اعتراف می کنم آن کار من در عصبانیت درست و اخلاقی نبود اما در آن لحظه احساس خوبی به من داد.»

    اعتراف دوم :

    نبودن جاذبه عاطفی متقابل

    «تا جایی که به خاطر دارم من همیشه عاشق زنانی بودم که از هر نظر کامل باشند. همسر سابق من از خیلی نظرها خوب بود اما با سلیقه من خیلی جور نبود. او بسیار منطقی به نظر می رسید که هیچ نوع ارزشی برای من نداشت و باعث جذب من نمی شد. خیلی تلاش کردم به این مساله توجه نکنم اما نمی توانستم. پس از چند ماه، روزی با گروهی از دوستانم بیرون رفتم و در فروشگاهی که خرید می کردیم دختری را دیدم که بسیار عالی به نظر می رسید.

    از او شماره گرفتم و او به من گفت هر وقت بخواهم می توانم با او تماس بگیرم و قرار بگذارم. من هم همین کار را کردم. پس از چند جلسه متوجه شدم باید رابطه خود با همسرم را پایان بدهم زیرا دیگر هیچ جذابیتی برای من نداشت و دوست داشتم در کنار کسی باشم که دیوانه وار دوستش دارم و برای من فقط یک دوست ساده نیست.»

    اعتراف سوم :

    وقت نگذاشتن برای یکدیگر

    «من زمانی از همسر سابق خود جدا شدم که او بسیار مسافرت می رفت و ما خیلی کم در کنار هم بودیم. من بیشتر مواقع تنها بودم. این تنهایی به ویژه در روزهای تعطیل آخر هفته بسیار مرا آزار می داد. دوست داشتم کسی در کنارم باشد و با هم حرف بزنیم، بیرون برویم و ... . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش دهد یک همزبان بود.»

    اعتراف چهارم :

    رابطه اشتباه

    من با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم . ما از همان ترم اول با یکدگیر دوست شدیم. پس از فارغ التحصیلی، هر کدام از ما به شهر خودش برگشت اما پیش از آن با هم نامزد کردیم. من تقریبا همه آخر هفته ها به شهر او مسافرت می کردم. اما فقط آخر هفته ها در کنار هم بودیم و در طول هفته با دوستان خود خوشگذرانی داشتیم.

    پس از چند ماه از این روند خسته شدم و با خودم تصور کردم در شهر خودم هم دختران زیبا و خوب زیادی هستند و من چرا همه روزهای تعطیل خود را در جاده و رفت و آمد می گذرانم؟ این مساله را با او در میان گذاشتم و چند باری او به شهر من می آمد اما پس ا مدتی او نیز خسته شد و با هم تصمیم گرفتیم این رابطه دشوار را پایان ببخشیم.»

    اعتراف پنجم :

    مغایرت احساسی و سبک زندگی

    «من همسر سابق خود را در گردهمایی کاهش وزن ملاقات کردم. با هم دوست شدیم و هنگامی که با هم قرار می گذاشتیم و بیرون می رفتیم، هر دو حدود ۲۰ کیلوگرم اضافه وزن داشتیم. من همه رژیم ها و برنامه های ورزشی خود را به دقت و با جدیت فراوان انجام می دادم و به سرعت وزن کم می کردم. اما او به ورزش و رژیم اهمیت نمی داد و در نتیجه کاهش وزنی هم نداشت.


    پس از اینکه اضافه وزن خود را از بین بردم، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم. زن هایی که قبلا حتی به من نگاه هم نمی کردند مشتاق صحبت با من بودند و این حس خیلی خوبی به من می داد. همسر سابق من از چاقی خود در عذاب بود و به زن های اطراف من حسودی می کرد.

    یکی از روزهای آخر هفته که او خانه نبود، ما با یکی از این زن ها قرار گذاشتم و با هم بیرون رفتیم. من هرگز این مساله را به همسرم نگفتم اما چند هفته بعد با بهانه های مختلف از او جدا شدم. من تصور می کنم باید با زنی باشم که شبیه من است و ارزش های زندگی او ارزش های من هستند. فردی که طرز فکر و اراده مان شبیه هم باشد.»

    اعتراف ششم :

    نداشتن رابطه عاشقانه

    «من و همسرم همیشه خدا با هم جنگ و دعوا داشتیم. برای همه چیز با هم بحث می کردیم این همه تنش اعصاب مرا خورد کرده بود. درست برعکس همسرم، دختری در شرکت ما بود که همه چیز را خیلی راحت می گرفت و رفتار دوستانه ای با همه داشت و شاد بود. یک شب که هر دو تا دیر وقت در شرکت مشغول کار بودیم، تصمیم گرفتیم برای شام با هم بیرون برویم.

    همه چیز خیلی عالی بود. او بسیار خوب و پر احساس بود و شبی رویایی با عشقی پاک را با او پشت سر گذاشتم. این اتفاق جراتی در دل من به وجود آورد تا از رابطه ای که همیشه مرا آزار می داد جدا شوم. یک هفته خانه نرفتم و پس از آن از همسر سابقم جدا شدم و اکنون با همکارم در ارتباط هستم.»

    اعتراف هفتم :

    رویاپردازی

    «من هنگامی به همسر خود خیانت کردم که با دختری آشنا شدم که ابتدا قصدم تسلی دادن به او بود. او تازه از یک رابطه طولانی جدا شده بود و روحیه خوبی نداشت. ما زمان زیادی را با هم سپری می کردیم تا اینکه به هم علاقه مند شدیم. من تصور می کردم او بهترین زن روی زمین است و من با او خوشبخت خواهم بود. به همین دلیل، از همسرم جدا شدم و سراغ آن دختر رفتم. اما رابطه ما دوامی نداشت و متوجه شدم رویاپردازی بسیار بهتر از واقعیت است.»

    اعتراف هشتم :

    پیدا کردن اعتماد به نفس

    «من همیشه خجالتی بودم و به هیچ وجه با جنس زن راحت نبودم. نامزدم نیز مثل من بسیار خجالتی بود رابطه ما مشکلی نداشت اما هیچ هیجان و چیز جالبی هم نداشت. روزی برای کار خود در همایشی شرکت کردم.

    هنگام شام، خانمی رو به روی من نشسته بود که بسیار جذاب و باهوش به نظر می رسید و من واقعا جذب او شده بودم. از این مساله بسیار تعجب کردم زیرا قبلا چنین تجربه ای نداشتم. حس خوبی بود و احساس می کردم در اوج آسمان ها هستم. سعی کردم اعتماد به نفس داشته باشم و با او سر صحبت را باز کردم.
    ویرایش توسط rahil : 04-19-2014 در ساعت 12:00 PM

  2. 3 کاربران زیر از rahil بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    دوستان نظر شما چیه؟ ایا این دلایل قانع کننده هست؟
    به نظرتون سرمنشا خیانت از کجاس؟

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2942
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    52
    تشکر شده 37 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    در این مطلب ۸ اعتراف مردان خیانت کار و دلیل آنها برای خیانت را آورده ایم شاید تا با مغز و طرز فکر این مردان بیشتر آشنا شویم.


    اعتراف اول :
    انتقام جویی

    «من زمانی به همسر خود خیانت کردم که متوجه شدم او همچنان با نامزد سابق خود ارتباط پیامکی دارد. البته پیام های آنها حاوی هیچ نوع صحبتی که باعث نگرانی باشد، نبود اما تصور اینکه او قبلا با این مرد در ارتباط بوده است و حالا هم این دوستی را ادامه می دهد مرا عصبانی می کرد. صمیمیت همسرم با نامزد سابقش برای من قابل درک نبود.

    با همین عصبانیت از خانه بیرون زدم و یک لحظه تصمیم گرفتم برای درآوردن حرص او، دختر جدیدی را بیابم و شماره اش را بگیرم و همین کار را هم کردم. به نظر من این کار دقیقا همان کاری بود که او انجام می داد و من هم تلافی کرده بودم. ما از هم جدا شدیم. البته همسرم هرگز نفهمید من دوست دختر دارم. دلیل جدایی ما این بود که مناسب هم نبودیم و به درد هم نمی خوردیم. البته اعتراف می کنم آن کار من در عصبانیت درست و اخلاقی نبود اما در آن لحظه احساس خوبی به من داد.»

    اعتراف دوم :

    نبودن جاذبه عاطفی متقابل

    «تا جایی که به خاطر دارم من همیشه عاشق زنانی بودم که از هر نظر کامل باشند. همسر سابق من از خیلی نظرها خوب بود اما با سلیقه من خیلی جور نبود. او بسیار منطقی به نظر می رسید که هیچ نوع ارزشی برای من نداشت و باعث جذب من نمی شد. خیلی تلاش کردم به این مساله توجه نکنم اما نمی توانستم. پس از چند ماه، روزی با گروهی از دوستانم بیرون رفتم و در فروشگاهی که خرید می کردیم دختری را دیدم که بسیار عالی به نظر می رسید.

    از او شماره گرفتم و او به من گفت هر وقت بخواهم می توانم با او تماس بگیرم و قرار بگذارم. من هم همین کار را کردم. پس از چند جلسه متوجه شدم باید رابطه خود با همسرم را پایان بدهم زیرا دیگر هیچ جذابیتی برای من نداشت و دوست داشتم در کنار کسی باشم که دیوانه وار دوستش دارم و برای من فقط یک دوست ساده نیست.»

    اعتراف سوم :

    وقت نگذاشتن برای یکدیگر

    «من زمانی از همسر سابق خود جدا شدم که او بسیار مسافرت می رفت و ما خیلی کم در کنار هم بودیم. من بیشتر مواقع تنها بودم. این تنهایی به ویژه در روزهای تعطیل آخر هفته بسیار مرا آزار می داد. دوست داشتم کسی در کنارم باشد و با هم حرف بزنیم، بیرون برویم و ... . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش دهد یک همزبان بود.»

    اعتراف چهارم :

    رابطه اشتباه

    من با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم . ما از همان ترم اول با یکدگیر دوست شدیم. پس از فارغ التحصیلی، هر کدام از ما به شهر خودش برگشت اما پیش از آن با هم نامزد کردیم. من تقریبا همه آخر هفته ها به شهر او مسافرت می کردم. اما فقط آخر هفته ها در کنار هم بودیم و در طول هفته با دوستان خود خوشگذرانی داشتیم.

    پس از چند ماه از این روند خسته شدم و با خودم تصور کردم در شهر خودم هم دختران زیبا و خوب زیادی هستند و من چرا همه روزهای تعطیل خود را در جاده و رفت و آمد می گذرانم؟ این مساله را با او در میان گذاشتم و چند باری او به شهر من می آمد اما پس ا مدتی او نیز خسته شد و با هم تصمیم گرفتیم این رابطه دشوار را پایان ببخشیم.»

    اعتراف پنجم :

    مغایرت احساسی و سبک زندگی

    «من همسر سابق خود را در گردهمایی کاهش وزن ملاقات کردم. با هم دوست شدیم و هنگامی که با هم قرار می گذاشتیم و بیرون می رفتیم، هر دو حدود ۲۰ کیلوگرم اضافه وزن داشتیم. من همه رژیم ها و برنامه های ورزشی خود را به دقت و با جدیت فراوان انجام می دادم و به سرعت وزن کم می کردم. اما او به ورزش و رژیم اهمیت نمی داد و در نتیجه کاهش وزنی هم نداشت.


    پس از اینکه اضافه وزن خود را از بین بردم، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم. زن هایی که قبلا حتی به من نگاه هم نمی کردند مشتاق صحبت با من بودند و این حس خیلی خوبی به من می داد. همسر سابق من از چاقی خود در عذاب بود و به زن های اطراف من حسودی می کرد.

    یکی از روزهای آخر هفته که او خانه نبود، ما با یکی از این زن ها قرار گذاشتم و با هم بیرون رفتیم. من هرگز این مساله را به همسرم نگفتم اما چند هفته بعد با بهانه های مختلف از او جدا شدم. من تصور می کنم باید با زنی باشم که شبیه من است و ارزش های زندگی او ارزش های من هستند. فردی که طرز فکر و اراده مان شبیه هم باشد.»

    اعتراف ششم :

    نداشتن رابطه عاشقانه

    «من و همسرم همیشه خدا با هم جنگ و دعوا داشتیم. برای همه چیز با هم بحث می کردیم این همه تنش اعصاب مرا خورد کرده بود. درست برعکس همسرم، دختری در شرکت ما بود که همه چیز را خیلی راحت می گرفت و رفتار دوستانه ای با همه داشت و شاد بود. یک شب که هر دو تا دیر وقت در شرکت مشغول کار بودیم، تصمیم گرفتیم برای شام با هم بیرون برویم.

    همه چیز خیلی عالی بود. او بسیار خوب و پر احساس بود و شبی رویایی با عشقی پاک را با او پشت سر گذاشتم. این اتفاق جراتی در دل من به وجود آورد تا از رابطه ای که همیشه مرا آزار می داد جدا شوم. یک هفته خانه نرفتم و پس از آن از همسر سابقم جدا شدم و اکنون با همکارم در ارتباط هستم.»

    اعتراف هفتم :

    رویاپردازی

    «من هنگامی به همسر خود خیانت کردم که با دختری آشنا شدم که ابتدا قصدم تسلی دادن به او بود. او تازه از یک رابطه طولانی جدا شده بود و روحیه خوبی نداشت. ما زمان زیادی را با هم سپری می کردیم تا اینکه به هم علاقه مند شدیم. من تصور می کردم او بهترین زن روی زمین است و من با او خوشبخت خواهم بود. به همین دلیل، از همسرم جدا شدم و سراغ آن دختر رفتم. اما رابطه ما دوامی نداشت و متوجه شدم رویاپردازی بسیار بهتر از واقعیت است.»

    اعتراف هشتم :

    پیدا کردن اعتماد به نفس

    «من همیشه خجالتی بودم و به هیچ وجه با جنس زن راحت نبودم. نامزدم نیز مثل من بسیار خجالتی بود رابطه ما مشکلی نداشت اما هیچ هیجان و چیز جالبی هم نداشت. روزی برای کار خود در همایشی شرکت کردم.

    هنگام شام، خانمی رو به روی من نشسته بود که بسیار جذاب و باهوش به نظر می رسید و من واقعا جذب او شده بودم. از این مساله بسیار تعجب کردم زیرا قبلا چنین تجربه ای نداشتم. حس خوبی بود و احساس می کردم در اوج آسمان ها هستم. سعی کردم اعتماد به نفس داشته باشم و با او سر صحبت را باز کردم.
    8 اعتراف خوندم و به این نتیجه رسیدم که انسان ها انسانی خودشونو از دست دادن همه آدم ها خود خواه شدن و فقط به این فکر میکنند که حالشون خووب باشه نه تعهدی وجود داره نه عشقی نه علاقه ای از اینکه یک انسانم خجالت میکشم واقعاااا !

  5. 2 کاربران زیر از niloofar94 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2942
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    52
    تشکر شده 37 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    دوستان نظر شما چیه؟ ایا این دلایل قانع کننده هست؟
    به نظرتون سرمنشا خیانت از کجاس؟
    اصن قانع کننده نیست یه مشت دلایل مسخره ! (با خانمم آرامش داشتم بهم زدم چون من هیجان دوست دارم !!!!!!) واقعا متاسفم واسه همچین آدمایی

  7. 2 کاربران زیر از niloofar94 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2372
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    62
    تشکر شده 12 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط niloofar94 نمایش پست ها
    اصن قانع کننده نیست یه مشت دلایل مسخره ! (با خانمم آرامش داشتم بهم زدم چون من هیجان دوست دارم !!!!!!) واقعا متاسفم واسه همچین آدمایی
    سلام دوستان........
    منم با شما موافقم.........
    به نظر من توی زندگی مشترک فداکاری لازمه.......خودخوهیه که باعث چندهمسری میشه......
    مردایی که بجز خودشون به کس دیگه ای اهمیتی نمیدن معمولا چند همسر دارن.......
    نود درصد موارد اصلا کار درستی نیست مگر در موارد خااااص......
    اگه مدها چشماشون رو موقع ازدواج خوب باز کنن کارشون به اونجاها نمیکشه..

  9. کاربران زیر از pinar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    سلام دوستای عزیزمراستش منم با نظرتون موافقمهمسر سابقم سه بار بهم خیانت کرد دو بارش رو چشم پوشی کردم اما بار سوم اون زندگیمونو رها کردوقتی ازش دلیل قانع کننده خواستم میدونین چی گفت؟گفت اون خیلی خانومه اما تو نیستییه لحظه دلم برای ده سال زحمت و تلاشی که تو اون زندگی کردم سوختالان چهار سال از جداییم میگذره هنوز از این خصلت و بهانه جویی و به قول شما خودخواهی مردان در تعجبمشوهرم سه سال از من کوچیکتر بود و همیشه میگفت من با ازدواج کردنم نتونستم جوونی کنمحالا ازتون خواهش میکنم تو این مبحث بیشتر مطلب بذارین و نظر بدین مخصوصا اقایون صادقانه واقعا صادقانه بگن چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟بازم از همتون ممنون که تو این مبحث همراهیم میکنینموفق باشین دوستای عزیزم

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2372
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    62
    تشکر شده 12 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    سلام دوستای عزیزمراستش منم با نظرتون موافقمهمسر سابقم سه بار بهم خیانت کرد دو بارش رو چشم پوشی کردم اما بار سوم اون زندگیمونو رها کردوقتی ازش دلیل قانع کننده خواستم میدونین چی گفت؟گفت اون خیلی خانومه اما تو نیستییه لحظه دلم برای ده سال زحمت و تلاشی که تو اون زندگی کردم سوختالان چهار سال از جداییم میگذره هنوز از این خصلت و بهانه جویی و به قول شما خودخواهی مردان در تعجبمشوهرم سه سال از من کوچیکتر بود و همیشه میگفت من با ازدواج کردنم نتونستم جوونی کنمحالا ازتون خواهش میکنم تو این مبحث بیشتر مطلب بذارین و نظر بدین مخصوصا اقایون صادقانه واقعا صادقانه بگن چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟بازم از همتون ممنون که تو این مبحث همراهیم میکنینموفق باشین دوستای عزیزم
    راحیل جان بخاطر این اتفاقی که برات افتاده متاسفم...
    اما بعضی اتفاقات باعث میشن ما اونقدر تجربه بدست بیاریم که به خوشبختی برسیم.....
    منم زوج های زیادی رو دیدم که خانوم از آقا بزرگ تر بوده و بعد از چند سال زندگی مشترک
    آقا به این نتیجه میرسه که جوونی نکرده...!!!!.....
    حتی موردی رو دیدم که آقا پسر با اصرار چند ساله و کلی زحمت با خانوم ازدواج کرده بود
    اما بعد یک ماه زندگی مشترک دادخواست طلاق داد........!!!!!!!!
    به نظر من بهتره آقا چند سالی از خانوم بزرگ تر باشه.....4 تا 7 سال رنج نرمالشه.....
    اینطوری از لحاظ بلوغ فکری و عقلی تضاد بوجود نمیاد.......
    علم ثابت کرده که خانوما زودتر به بلوغ عقلی میرسن.......(برا همینه که دختر 9 ساله به سن تکلیف مییرسه)
    وقتی خانوم از آقا بزرگ باشه کارهای آقا بچگونه به نظر میاد و مرد هم احساس حقارت میکنه....
    اگه تناسب سنی رو توی ازدواج رعایت کنیم تا حدی از اختلافات کم میشه......
    و صد البته شناخت جنس مخالف..........شناخت هم خیلی مهمه.....

  12. 2 کاربران زیر از pinar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2293
    نوشته ها
    93
    تشکـر
    181
    تشکر شده 60 بار در 33 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    يك دليلي كه من به ذهنم رسيد و اينجا درموردش صحبت نشده روي كار اومدن ماهواره هاست كه كشورهاي ضداسلامي ازطريق همين وسيله خيلي كوچيك داره به ريشه فرهنگمون تبر ميزنه .وبا زيبانشون دادن خيانتهايي كه همسران ميتونند در حق هم بكنند باعث شده امار طلاقهايي كه بخاطر خيانت صورت ميگيره بالا بره .هرچند امار طلاق عاطفي بيشتر از اينهاست.

  14. 2 کاربران زیر از هستي يگانه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2942
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    52
    تشکر شده 37 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    بچه ها من چطور میتونم سوالمو بزارم ؟

  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2942
    نوشته ها
    63
    تشکـر
    52
    تشکر شده 37 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    سلام دوستای عزیزمراستش منم با نظرتون موافقمهمسر سابقم سه بار بهم خیانت کرد دو بارش رو چشم پوشی کردم اما بار سوم اون زندگیمونو رها کردوقتی ازش دلیل قانع کننده خواستم میدونین چی گفت؟گفت اون خیلی خانومه اما تو نیستییه لحظه دلم برای ده سال زحمت و تلاشی که تو اون زندگی کردم سوختالان چهار سال از جداییم میگذره هنوز از این خصلت و بهانه جویی و به قول شما خودخواهی مردان در تعجبمشوهرم سه سال از من کوچیکتر بود و همیشه میگفت من با ازدواج کردنم نتونستم جوونی کنمحالا ازتون خواهش میکنم تو این مبحث بیشتر مطلب بذارین و نظر بدین مخصوصا اقایون صادقانه واقعا صادقانه بگن چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟بازم از همتون ممنون که تو این مبحث همراهیم میکنینموفق باشین دوستای عزیزم
    rahill jann mn senamm kamee ama be in senee kammm khiliii adamaroo didamm khilii az mardaroo didamm asan rabtiii be senoo boozorgioo kochikii nadaree shayad in tasiirr dashtee bashee ama dar hadee 10 /% mooshkele boozorgg mardayee jameee ma ann ke jannbee hiich chiizioo nadarnn ta yekioo miibinana sarii asheghh ba dd fareghh mootmaenn bashh in mooshkell mardasss na ma khanoomaaa albatee nemiigam 100 % mardaa intoorann ama tedadee kamii adamm khubb peyyda miisheee be nazaree mn bayadd ingahdd too zendegiitt ghaviii bashii ke niazz hiich mardioo too zendegiitt hess nakonii hata agee kasiamm varedee zendegiit shoodd ageee khastt beree asan dalill nakhaii va begii be salamattt khilii karee sakhtieee ama inkee badd in hamee sall joodaiii ke hnuuzz be fkree un rabeteiiee va inkee cheraa un karoo karddd asann khubb niissss aziizamm sayyy konn darr mooghabbeeele marrdhaa biinahayatt khoodkhahh bashiii

  17. 2 کاربران زیر از niloofar94 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    سلام عزیزم منم دقیقا با شما همفکرم بسیاری از فیلم هایی که در شبکه های ماهواره ای پخش می شود فساد اخلاقی و بی بند و باری را رواج می ده
    در یکی از فیلم های که در شبکه جم کلاسیک پخش شد، در قسمتی از فیلم، مردی که با یک زن شوهردار رابطه دارد می گوید: «ما متعلق به همیم، خیلی به هم شبیه هستیم، نه من بدون تو طاقت می آورم و نه تو بدون من!»
    این مرد در ادامه و در جواب به این حرف زن که: «من هنوز هم یک زن شوهردارم»، گفت: «همین جذاب ترت می کنه!!» زن در واکنش به این حرف مرد، با یک لبخندی از سر رضایت، موافقت خود را به این مرد نشان داد.
    و دقیقا درست گفتید که فیلم هایی که درشبکه های ماهواره ای پخش می شوند، بی بندوباری، آزادی روابط دختر و پسر، ابتذال و برهنگی را ترویج می کنند. این شبکه ها از روش های گوناگونی برای اهدافی که در برنامه هایشان دنبال می کنند استفاده می کنند. تا جایی که حتی از کارشناس دعوت می کنند تا در قالب نظرات کارشناسانه خیانت به همسر را امری کاملا عادی جلوه دهند و همین اوامر باعث اختلاف و بالا رفتن امار طلاق میشه
    هستی جان ممنون چون دقیقا به مساله مهمی اشاره کردی

  19. کاربران زیر از rahil بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    سلام پینار جان ممنون فدات شم بله با نظرت موافقم اما باور کن هیچ مردی رو نمیشه قبل از ازدواج شناخت معمولا بسیار تودار هستن و از طرفی به سختی میشه به اون شناختی که اشاره کردی دست پیدا کرد ولی با اختلاف سنی که مرد باید از همسرش بزرگتر باشه باهات هم عقیده ام
    به موردهای خوبی اشاره کردی دقیقا ما هم تو زندگیمون همین حس رو داشتیم به نظرم تمام کارهای شوهر سابقم بچه گانه و دور از واقعیت بود و اون بیشتر حس میکرد باید تو زندگی مورد حمایت من باشه البته خودمم مقصر بودم چون بخاطر علاقم به زندگیم همه فداکاریی میکردم
    و امیدوارم بعد از همهی این تجربیات تلخ هممون به خوشبختی برسیم
    ممنون عزیزم

  21. 2 کاربران زیر از rahil بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    Guest
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3257
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    4
    تشکر شده 37 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    سلام دوستان.من نمیگم که فیلمهای ماهواره ای خوب و ایده آل هستند
    ولی اینکه شما همه مساءل رو ساده میگیرید و به گردن ماهواره و چند دلیل دیگه میندازید کاملا اشتباهه
    با توجه به تجربیاتی که در خصوص مشاوره و پرونده های دادگاه در مورد طلاق داشتم بیش از 70 درصد کسانی که طلاق میگیرند یا چند همسر دارند اصلا وقتی برای دیدن فیلم و تلویزیون ندارند چه رسد به ماهواره!!!
    پس ریشه این امر رو باید در جایی دیگه پیدا کرد!
    با دلایلی که توی پست اول نام بردید موافقم ولی با بعضی توضیحات زیرش که سوال و جواب از مردان بود کاملا مخالفم چون بیشتر شبیه جک و شوخی بود تا واقعیت!
    بیشتر اوقات ارزش هایی برای آقایان در اولویت هستند که برای خانم ها در آخرین رتبه قرار دارند این تضاد مشکلاتی رو به وجود میاره
    این بحث یه بحث جامع و کلی هستش که فکر نمیکنم با یک یا دو یا 10 پست بتونید حلش کنید
    خانوم راحیل این پست بیشتر شبیه به یه پست ضد مرد شده .اگه بیطرف به موضوع نگاه کنید میبینید فقط خانوم ها نظر میزارند و فقط هم از آقایون میگن
    آیا یکی از خانومها اومده بگه چون فلان کار رو برای شوهرم نکردم چون فلان خواسته اونو نتونستم برآورده کنم و.... اون گذاشت و رفت؟!!
    شما هنوز هم نتونستید دلیل جدایی همسرانتون رو بدونید چون همیشه به دنبال یافتن عیب و دلیل این ماجرا در مردتون بودید! ولی هیچوقت نخواستید از بیرون به ماجرا نگاه کنید
    شاید بهتر بود میگفتید(چه هنجار یا غیر هنجارهایی در زوج ها باعث چند همسری یا طلاق میشود!)این سوال عادلانه تر بود تا اینکه بخواید آقایون رو مقصر کنید
    امیدوارم موفق باشید

  23. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نیلوفر جان عزیزم سلام یک دنیا ممنون از راهنمایی هات دقیقا درست میگی من باید خیلی رو خودم کار کنم تا به این مرحله ای که میگی برسم راستش یکی از خواسته های قلبیمه به این مرحله از زندگی رسیدن که اینقدر قوی و محکم باشم که دیگه برای ادامه ی زندگیم نخوام احساس کمبود داشتن یه مرد رو داشته باشم و اگه مردی وارد زندگیم شد با رفتنش داغون نشم و به قول تو راحت بگم بسلامت
    خواهش میکنم بیشتر راهنماییم کن به نظرت چطور میتونم به این مرحله برسم؟
    چیکار کنم تا به ارامش برسم؟ به نظرت غرور و خودخواهی تنها راه حله؟ چون غرور و خودخواهی مکمل سنگدلی و بی رحمیه
    بازم ممنون عزیزم

  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    Guest
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3257
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    4
    تشکر شده 37 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    نیلوفر جان عزیزم سلام یک دنیا ممنون از راهنمایی هات دقیقا درست میگی من باید خیلی رو خودم کار کنم تا به این مرحله ای که میگی برسم راستش یکی از خواسته های قلبیمه به این مرحله از زندگی رسیدن که اینقدر قوی و محکم باشم که دیگه برای ادامه ی زندگیم نخوام احساس کمبود داشتن یه مرد رو داشته باشم و اگه مردی وارد زندگیم شد با رفتنش داغون نشم و به قول تو راحت بگم بسلامت
    خواهش میکنم بیشتر راهنماییم کن به نظرت چطور میتونم به این مرحله برسم؟
    چیکار کنم تا به ارامش برسم؟ به نظرت غرور و خودخواهی تنها راه حله؟ چون غرور و خودخواهی مکمل سنگدلی و بی رحمیه
    بازم ممنون عزیزم
    نمونه بارزی از نظرات ضد مرد در این انجمن!!!

  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    سلام اقای امیرعلی دوست عزیز
    قصد من از گذاشتن این موضوع این نیست که یه پست ضد مرد ایجاد کنیم و بخاطر تسکین خودمون بخوایم اقایون رو محکوم کنیم خیر اینطور نیست
    (بیشتر اوقات ارزش هایی برای آقایان در اولویت هستند که برای خانم ها در آخرین رتبه قرار دارن) در مورد این جمله باید بگم البته که یه تضادهایی بین اقایون و خانومها هست ولی به نظر شما باید اخرین و بدترین راه رو در نظر بگیرن؟ طلاق؟؟؟؟؟ و یا شاید خیانت؟؟؟ میبخشید اما من به این میگم کلاه شرعی.
    اگر اقایی واقعا خانومش رو دوست داشته باشه یا بالعکس خانومی شوهر و زندگیش رو دوست داشته باشه سعی در ساختنه زندگیش میکنه
    یعنی سعی میکنه با صحبت کردن و بیان اون ارزش ها فاصله هارو کم کنه
    برای مثال خیلی منطقی با هم نشست داشته باشن مرد و زن اهداف و ارزش هاشون رو از زندگی برای هم تعریف کنن و سعی کنن به یه نتیجه ی مثبت برسن
    مطمعنا من هم تو زندگیم اشتباهاتی کردم اما بهتر نبود همسرم سعی در پیدا کردن راه حل داشته باشه؟ تا اینکه برای خودش بهانه بیاره چون خانومم فلان طوره یا فلان ایراد رو داره و خیلی مسائل دیگه بره و با یه خانومه دیگه معاشرت کنه؟
    مرد و زن اگه عاشقانه زندگیشون باشن همیشه سعی میکنن با هم فکری و صحبت ایرادها و مشکلاتشون رو از بین ببرن و زندگیشون رو زیباتر کنن
    جایی خوندم زن و مرد باید اول خودشونو تربیت کنن بعد به فکر داشتن فرزند باشن این یعنی دو نفر وقتی با هم ازدواج میکنن باید طبق شرایط و محیط جدید و خلقیات دو طرف و مهمتر هم صحبتی خودشونو تربیت کنن یا شاید بهتر باشه بگم خودشونو بسازن
    اقا امیر علی متاسفانه اکثر اقایون زیاد صحبت نمیکنن یا از مطرح کردن مشکلات و حل انها با حرف زدن فراری هستن
    اون وقت شما چطور انتظار دارین دو طرف بتونن ارزش های همو بشناسن و فاصله فرهنگی بینشون رو کم کنن؟
    ممنون دوست عزیز

  26. کاربران زیر از rahil بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    چه نمونه ی بارزی؟ شما هرگز جای من تو زندگیم نبودین اقا امیرعلی
    به نظر من بهترین را همینه
    من بسیار عاطفی ام و خیلی زود به کسی وابسته میشم وقتی از شوهرم جرا شدم شش ماه بعد دچار مسائلی شدم و اقایی به زندگیم راه پیدا کرد تا الان چهار ساله دارم باهاش زندگی میکنم هر روز و هر لحظم استرس یه شکست دوباره رو دارم
    میدونی یعنی چی؟ باور کن نمیدونی هر لحظه ترس از دست دادن یعنی چی
    اینکه بتونم اینقدر قوی و محکم باشم که دیگه نیاز به حضور مردی تو زندگیم نداشته باشم بهترین چیزه برام
    ضمنا دوست عزیز کسی اینجا نه ضد مرده نه به جنسیت مشخصی توهین شده
    این پست رو گذاشتم تا نظریات و پیشنهادات شما دوستان رو بدونم بلکه بتونم تو زندگیم بکار بگیرم
    ممنون

  28. کاربران زیر از rahil بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2293
    نوشته ها
    93
    تشکـر
    181
    تشکر شده 60 بار در 33 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    چه نمونه ی بارزی؟ شما هرگز جای من تو زندگیم نبودین اقا امیرعلی
    به نظر من بهترین را همینه
    من بسیار عاطفی ام و خیلی زود به کسی وابسته میشم وقتی از شوهرم جرا شدم شش ماه بعد دچار مسائلی شدم و اقایی به زندگیم راه پیدا کرد تا الان چهار ساله دارم باهاش زندگی میکنم هر روز و هر لحظم استرس یه شکست دوباره رو دارم
    میدونی یعنی چی؟ باور کن نمیدونی هر لحظه ترس از دست دادن یعنی چی
    اینکه بتونم اینقدر قوی و محکم باشم که دیگه نیاز به حضور مردی تو زندگیم نداشته باشم بهترین چیزه برام
    ضمنا دوست عزیز کسی اینجا نه ضد مرده نه به جنسیت مشخصی توهین شده
    این پست رو گذاشتم تا نظریات و پیشنهادات شما دوستان رو بدونم بلکه بتونم تو زندگیم بکار بگیرم
    ممنون
    راحيل جون خيلي زيبا جواب دادي.
    اقاي اميرعلي شما هم ميتونيد نظراتتون رو بگيد كه علل خيانت مردان به زنان چيه؟ و درجواب اينكه من گفتم ماهواره يكي از دلايل ميتونه باشه در مورد اكثريتي بود كه من در اطرافم ديده بودم. در سريالهاي ماهواره اي حتي ارايش و لباس زنان طوري هست كه مردان تحريك ميشن واز همسرشون ميخان كه اونطور لباس و ارايش داشته باشند ولي اگه درواقع بخواهيم نگاهش كنيم خود مرد بيشترين ضربه مالي رو ميخوره. و بالاخره از مدلهاي ارايشي خسته ميشه ودوست داره به يه مدل ديگه جذب بشه چون يك زن كه نميتونه از نظر ارايش به ده نفر شبيه باشه./
    در ضمن شماهم ميتونيد يه پست بگذاريد و دليل خيانت زنان رو هم بدونيد. ويه خواهشي دارم از اقاي اميرعلي كه دلايلي ديگه و شايد دليلي كه باعث ميشه يك مرد به زنش خيانت كنه رو برامون بگيد و دوستاتون هم بگيد كه اينجا پست بزارن واقعا ميتونه به بعضيها كمكي بشه تا شايد خودشون رو عوض كنند وزندگيشون رو نجات بدن.

  30. کاربران زیر از هستي يگانه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    Guest
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3257
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    4
    تشکر شده 37 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    باز هم میگم دید شما مغرضانه و بسیار احسایه و امیدوارم این نگاه رو از خودتون دور کنید

  32. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    Guest
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3257
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    4
    تشکر شده 37 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط هستي يگانه نمایش پست ها
    راحيل جون خيلي زيبا جواب دادي.
    اقاي اميرعلي شما هم ميتونيد نظراتتون رو بگيد كه علل خيانت مردان به زنان چيه؟ و درجواب اينكه من گفتم ماهواره يكي از دلايل ميتونه باشه در مورد اكثريتي بود كه من در اطرافم ديده بودم. در سريالهاي ماهواره اي حتي ارايش و لباس زنان طوري هست كه مردان تحريك ميشن واز همسرشون ميخان كه اونطور لباس و ارايش داشته باشند ولي اگه درواقع بخواهيم نگاهش كنيم خود مرد بيشترين ضربه مالي رو ميخوره. و بالاخره از مدلهاي ارايشي خسته ميشه ودوست داره به يه مدل ديگه جذب بشه چون يك زن كه نميتونه از نظر ارايش به ده نفر شبيه باشه./
    در ضمن شماهم ميتونيد يه پست بگذاريد و دليل خيانت زنان رو هم بدونيد. ويه خواهشي دارم از اقاي اميرعلي كه دلايلي ديگه و شايد دليلي كه باعث ميشه يك مرد به زنش خيانت كنه رو برامون بگيد و دوستاتون هم بگيد كه اينجا پست بزارن واقعا ميتونه به بعضيها كمكي بشه تا شايد خودشون رو عوض كنند وزندگيشون رو نجات بدن.
    دقیقا مشکل همینه که شما به دنبال عوض کردن خودتون هستید و این اشتباهه
    شما باید به جای عوض کردن خودتون یا دیگران زمانی که میخواید به یک نفر بله بگید همون جور که هست بخوایدش و اون هم متقابلا همینطور
    ولی متاسفانه این دید که شما دارید واقعا احساسیه و خودش باعث تعارض و ناهنجاریه

  33. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    Guest
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3257
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    4
    تشکر شده 37 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    چه نمونه ی بارزی؟ شما هرگز جای من تو زندگیم نبودین اقا امیرعلی
    به نظر من بهترین را همینه
    من بسیار عاطفی ام و خیلی زود به کسی وابسته میشم وقتی از شوهرم جرا شدم شش ماه بعد دچار مسائلی شدم و اقایی به زندگیم راه پیدا کرد تا الان چهار ساله دارم باهاش زندگی میکنم هر روز و هر لحظم استرس یه شکست دوباره رو دارم
    میدونی یعنی چی؟ باور کن نمیدونی هر لحظه ترس از دست دادن یعنی چی
    اینکه بتونم اینقدر قوی و محکم باشم که دیگه نیاز به حضور مردی تو زندگیم نداشته باشم بهترین چیزه برام
    ضمنا دوست عزیز کسی اینجا نه ضد مرده نه به جنسیت مشخصی توهین شده
    این پست رو گذاشتم تا نظریات و پیشنهادات شما دوستان رو بدونم بلکه بتونم تو زندگیم بکار بگیرم
    ممنون
    دقیقا موضوع همینه که من جای شما نبودم برای همین به طور منطقی به موضوع نگاه میکنم
    ولی شما با توجه به اتفاقاتی که براتون افتاده ناخودآگاه یا خودآگاه یه نوع خشم درونی نسبت به آقایون پیدا کردید و احساسی عمل میکنید
    دقیقا موضوع همینجاست که شما خیلی عاطفی و احساسی هستین من شما رو گناهکار محض نمیدونم و همینطور همسر سابق شما رو
    ولی هر دو کوتاهی هایی داشتید این رو مطمئن باشید
    من نگفتم شما قصد توهین دارید بلکه حرف من این بود که اگه احساسی برخورد نکنید مطمئنن به جواب های بهتری می رسید
    موفق باشید

  34. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    سلام هستی یگانه جان مرسی فدات شم لطف داری خانومی
    یکی از ارزوهام اینه که روزی برسه همه طعم واقعی خوشبختی رو بچشن مخصوصا تمام دوستانی که تو این سایت هستن
    به نظر من همیشه یه راه چاره ای هست فقط باید اندیشید تا به موفقیت رسید
    کرم ابریشم ابتدا بصورت کرم است و موقعی که به دور خود پیله ای می تند، ظاهراٌ مرده به نظر می رسد. اما در واقع چنین نیست.
    بله او در حال تبدیل شدن به پروانه است.
    ((گاهی اوقات کافی است که به خدا اعتماد کنیم، زیرا اوست که می داند چه موقع ما باید به پروانه مبدل شویم... آنتونی رابینز))

  35. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    سلام دوست عزیز اقا امیرعلی
    من هیچ وقت نگفتم من تو زندگیه مشترکم مقصر نبودم چون غیر ممکنه و هیچ انسانی اقا امیرعلی هیچ انسانی حتی از زیر دیپلم تا مقطع کارشناسی ارشد و بالاتر دانشمند کامل و صدر درصد نسیتن و بالاخره هر انسانی معایبی داره
    میدونی شماهیچ وقت نمیتونی منو قضاوت کنی چون هیچی از زندگیه من نمیدونی
    ولی خوب گفتی همیشه یه شخص سوم بهتر میتونه از دور معذلات یه زندگی رو ببینه البته مشروط بر اینکه با انها مدتی رابطه داشته باشه و یا زندگی کنه یا همسفر باشه
    یه سوال؟ به نظرت حتی یه دکتر روانشناس میتونه به وضوح مراجعه کنندشو مریض خطاب کنه؟ و البته یه سری بیماری های ریز و درشت رو به وضوح به مراجعه کنندش تلقین کنه؟
    به نظر شما دوست عزیز و تحصیلکده جامعه ما این درسته؟
    مطمعنم متوجه شدی منظورم چیه؟
    پست ( خسته شدم) تو قسمت مشاوره خانوادگی در جواب ققنوس جواب دادید
    (((خدا رو شکر بنده تا به امروز آشنایی نداشتم که به این مشکلات دچار شده باشم ولی با مریض هایی مثل شما برخورد زیادی داشتم دوست من!و فقط از تجربیات خودم در مواجهه با اونها برای کمک به این دوستمون استفاده کردم

    عیب های زیادی در شما وجود داره خانوم عزیز که از جمله اون (خود برتر بینی -عجول بودن- فرافکنی- با توهمات زندگی کردن- یک سویه به قضایا نگاه کردن- غرور -نسبت دادن چیزهای ناروا به دیگران و بدتر از همه اینکه تصور میکنید همه با شما دشمن هستند علی الاخصوص مردان و... )امید دارم اول اونها رو رفع کنید بعد در جهت کمک به دیگران گام بردارید)))
    البته ققنوس هم تند رفت اما شما خیلی تند رفتین معمولا روانشناس ها دیگران رو به ارامش دعوت میکنن و اگر کسی تند شد با ملایمت هدایتش میکنن
    من حس میکنم شما خیلی زود عصبانی میشین و امیدوارم بتونین خودتونو کنترول کنین چون چنین جواب هایی معمولا تو این انجمن بیشتر باعث تخریب روحیه و ناراحتی میشه
    شما اینجایی تا به دوستان کمک کنین و همه رو به ارامش دعوت کنین تا بهتر بتونیم به مشکلات غلبه کنیم
    امیدوارم از من ناراحت نشین
    موفق باشی دوست عزیز
    ویرایش توسط rahil : 04-22-2014 در ساعت 12:29 PM

  36. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    Guest
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3257
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    4
    تشکر شده 37 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز اقا امیرعلی
    من هیچ وقت نگفتم من تو زندگیه مشترکم مقصر نبودم چون غیر ممکنه و هیچ انسانی اقا امیرعلی هیچ انسانی حتی از زیر دیپلم تا مقطع کارشناسی ارشد و بالاتر دانشمند کامل و صدر درصد نسیتن و بالاخره هر انسانی معایبی داره
    میدونی شماهیچ وقت نمیتونی منو قضاوت کنی چون هیچی از زندگیه من نمیدونی
    ولی خوب گفتی همیشه یه شخص سوم بهتر میتونه از دور معذلات یه زندگی رو ببینه البته مشروط بر اینکه با انها مدتی رابطه داشته باشه و یا زندگی کنه یا همسفر باشه
    یه سوال؟ به نظرت حتی یه دکتر روانشناس میتونه به وضوح مراجعه کنندشو مریض خطاب کنه؟ و البته یه سری بیماری های ریز و درشت رو به وضوح به مراجعه کنندش تلقین کنه؟
    به نظر شما دوست عزیز و تحصیلکده جامعه ما این درسته؟
    مطمعنم متوجه شدی منظورم چیه؟
    پست ( خسته شدم) تو قسمت مشاوره خانوادگی در جواب ققنوس جواب دادید
    (((خدا رو شکر بنده تا به امروز آشنایی نداشتم که به این مشکلات دچار شده باشم ولی با مریض هایی مثل شما برخورد زیادی داشتم دوست من!و فقط از تجربیات خودم در مواجهه با اونها برای کمک به این دوستمون استفاده کردم

    عیب های زیادی در شما وجود داره خانوم عزیز که از جمله اون (خود برتر بینی -عجول بودن- فرافکنی- با توهمات زندگی کردن- یک سویه به قضایا نگاه کردن- غرور -نسبت دادن چیزهای ناروا به دیگران و بدتر از همه اینکه تصور میکنید همه با شما دشمن هستند علی الاخصوص مردان و... )امید دارم اول اونها رو رفع کنید بعد در جهت کمک به دیگران گام بردارید)))
    البته ققنوس هم تند رفت اما شما خیلی تند رفتین معمولا روانشناس ها دیگران رو به ارامش دعوت میکنن و اگر کسی تند شد با ملایمت هدایتش میکنن
    من حس میکنم شما خیلی زود عصبانی میشین و امیدوارم بتونین خودتونو کنترول کنین چون چنین جواب هایی معمولا تو این انجمن بیشتر باعث تخریب روحیه و ناراحتی میشه
    شما اینجایی تا به دوستان کمک کنین و همه رو به ارامش دعوت کنین تا بهتر بتونیم به مشکلات غلبه کنیم
    امیدوارم از من ناراحت نشین
    موفق باشی دوست عزیز
    ممنون از پیام خصوصی که ارسال کردید! و از لطف شما
    ولی نظر من باز هم همین هست که شما نسبت به اطرافیان و به خصوص کسانی که با نظر شما مخالف باشند حالت تهاجمی دارید
    باور کنید کسانی که دور و بر شما هستند و با به به گفتن ها و آفرین های کاذب شما رو به خطا میبرند خیر خواه شما نیستند
    در رابطه با (ققنوس هم بگذارید خود ایشون از خودشون دفاع کنند که فکر میکنم اینقدر فهمیده و منطقی بودند که بعد از آخرین نظرشون که بنده از ایشون خواهش کردم احساسی نظر ندن دیگه سعیشون براین شد که صرفا نظر ندن و نظرات منطقی بدن
    چون نظراتی که شما یا هر کسی میگذاره شاید روی خیلی ها تاثیر داشته باشه پس شما در مقابل نظراتتون مسئول هستید
    و اینکه یه وکیل به مراجعه کننده خودش میگه موکل یه معلم به مراجعه کنندش میگه دانش آموز یه کارمند میگه ارباب رجوع و ..... مسلما یه پزشک مراجعه کننده ای غیر از مریض نخواهد داشت
    اگر در فرهنگ لغات شخصی شما مریض به عنوان دشنام یا توهین تفسیر میشه من از شما عذر خواهی میکنم
    من به کسی چیزی نسبت نمیدم وقتی شما به یه پزشک عمومی مراجعه کنید از علائمی که دارید بیماری شما رو اعلام میکنه
    بنده هم از روی علائم و تجربیات و تخصص ناهنجاری هایی که در ایشون وجود داشت به ایشون گوشزد کردم و خودشون دلیل صحبت های من رو بهتر میدونن
    در ضمن نظرات و نه مشاوره های بنده در رابطه با هر شخص مختص همون شخصه و شما به هیچ وجه نمیتونید در رابطه با اون نظر بدید چون از جزییات اون موضوع آگاهی ندارید
    ما همیشه دو نوع (بیمار یا مریض) در مورد شما برای اینکه بهتون بر نخوره (مراجعه کننده) داریم
    1_کسانی که خودشون دوست دارن مداوا بشن و در این راه تلاش میکنند
    2_کسانی که دوست ندارند مداوا بشند و فقط دوست دارند در جمع یا هر جا مشکل خودشون رو بیان کنند و همه به طرفداری از اونها تشویقشون کنند
    با برداشتی که از این تاپیک شما انجام میشه شما باید از گروه دوم باشید
    چون بنده تنها کسی بودم که به صورت علمی و تجربی نه تنها شما بلکه همسرتون رو به اندازه شما مقصر دونستم و دیگران که فقط خانوم هم بودند به تشویق کاذب شما و همراهی با شما پرداختند
    ولی شما در مقابل بنده بد جور جبهه گرفتید
    قصد من فقط دادن راهکار به دوستان بود.اگه شما از گروه دوم باشید قطعا بی فایده خواهد بود.پس سعی میکنم دیگه نظری برای شما نگذارم
    خانوم راحیل ضمنا شرط ادب ایجاب میکنه نظراتی که در انجمن های دیگه به طور خاص برای یک نفر نوشته میشه در تاپیک های دیگه پست نکنید
    شاید صاحب اون نظر و علی الخصوص کسی که اون نظر براش داده شده راضی به این کار شما نباشه
    هر چند مشخص هست این کار هم چیزی جز غرض ورزی نبوده
    ولی خدا رو شکر اونقدر بین دوستان عزت و احترام دارم و اونقدر در خصوصی از بنده برای مشاوره درخواست دارند که با این مسائل ضربه ای به شخصیت بنده وارد نمیشه
    موفق باشید یاعلی

  37. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    زندگی زیبا

    بخاطر داشته باشید که حواس خود را به هر چه متوجه کنیم همان را به دست می آوریم.

    اگر مراقب سلامت خود نباشید، مشکل است که بتوانید از عواطف خود بهره مند شوید .

    نشاط و خوشدلی ، اعتماد به نفس شما را تقویت و زندگی را دلپذیرتر می سازد و باعث می شود که اطرافیان شما شادی بیشتری را احساس کنند.

    همیشه به خود اعتماد داشته باشید.
    اگر یک بار کاری را با موفقیت انجام داده باشید، باز هم می توانید.


    قابلیت انعطاف داشته باشید . تنها همین یک خصوصیت که بتوانید شیوه کار خود را تغییر دهید موفقیت شما را تضمین می کند .

    تفاوت میان ایستایی و پویایی با قدرت تصمیم گیری مشخص می شود . اراده خود را قوی سازید! کافی نیست که به خود فشار بیاورید بلکه باید خود را در حالتی مصمم قرار دهید.

    احساس شور و هیجان را در خود تقویت کنید تا هر مشکلی را بصورت فرصتی در نظر آورید و زندگی خود را با ضرب آهنگی سریعتر پیش ببرید.

    مانند کودکان، فضول و کنجکاو باشید . افراد کنجکاو هرگز کسل نمی شوند ، و در نظرآنها زندگی ، مطالعه پایان ناپذیر خوشی هاست.

    احساس قدرشناسی و سپاس رادر خود تقویت کنید.
    این عواطف از معنوی ترین احساسات ما هستید و بیش از هر چیز،
    زندگی ما را پر بار می سازند. با احساس شکر گزاری زندگی کنید.

    احساس عشق و صمیمیت رادر خود تقویت کنید.
    این عقیده جالب رادر کتابی خوانده ام که
    ( هر گفتگو یا ارتباط، پاسخی است به محبت و یا فریادی است برای کمک).

    اگر از احساسات خود ناراضی هستید مرکز توجه خود و یا شیوه عملکرد خود را تغییر دهید ، تا بلافاصله تغییری در عواطف تان ایجاد شود .

    شما خود منشا همه عواطف و احساساتتان هستید.
    در هر لحظه که بخواهید می توانید آنها را ایجاد کنید و یا تغییر دهید.

    کلمات چنان قدرتی دارند که می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند رابطه ای را به نابودی کشانند و یا آنرا محکمتر کنند برداشت و احساس ما نسبت به هر چیز بسته به معنایی است که به آن چیز می دهیم کلماتی که آگاهانه یا نا آگاهانه برای بیان یک وضعیت انتخاب می کنیم بلافاصله معنای آن را در نظرمان دگرگون می کنند و در نتیجه احساسمان را تغییر می دهند

    بسیاری از مردم ، گناه نارسائیهای زندگی خود را به گردن وقایع و اتفاقات می اندازند .
    در حالی که آنچه زندگانی ما را شکل می دهد، خود آن وقایع نیست،
    بلکه معنایی است که به آن رویدادها می دهیم.

    اگر توجه مان را به چیزی جلب کنیم که از آن وحشت داریم ،
    بطور قطع همان بلائی را که از آن می ترسیم ، به سرمان می آید .

    اگر همسر شما در اثر فشار کار ، سخنان دلسرد کننده ای می گوید معنی اش آن نیست که به آخر خط رسیده اید . معنی اش آن است که همسر مورد علاقه شما به محبت و حمایت بیشتری نیاز دارد.

    تصمیم بگیرید که چه می خواهید و مشخص کنید که چه عاملی مانع رسیدن به آن خواسته است.

    تعلل و عقب انداختن کارها، یکی از شایع ترین راههای فرار از رنج است.


    طوری زندگی کنید که دائماٌ احساس لذت فراوان کنید و کمتر دچار رنج شوید .


    رمز موفقیت این است که یاد بگیریم تا از نیروهای رنج و لذت به نفع خود استفاده کنیم.


    نیروی رنج، می تواند در خدمت شما باشد،
    به شرط اینکه از آن به صورت صحیح استفاده کنید.


    وجود موانع ، تنهابه این معنی است که باید عزم خود را برای رسیدن به هدفهای ارزشمند، جزمتر کنید.


    قدرت اراده و میل به پیروزی ، موفقیت،‌‌‌‌ سامان دادن به زندگی و تسلط بر آن ، تنها هنگامی در شما بیدار می شود که بدانید چه می خواهید و باور داشته باشید که هیچ مشکل و مساله و مانعی نمی تواند جلو شما را بگیرد .


    وقتی به دنبال هدف تازه ای می روید و با مانعی مواجه می شوید ، به یاد آورید که از این موانع ، قبلاٌ هم در زندگیتان بوده است و بر آنها غلبه کرده و موفق شده اید!


    همه ما نیاز داریم که دائماٌ احساس رشد عاطفی و معنوی کنیم . این غذایی است که روح ما به آن محتاج است .


    مقصود واقعی از داشتن هدف آن است که ضمن تعقیب هدف،
    شخصیت شما به عنوان یک فرد انسانی نیز ساخته شود .
    پاداش واقعی شما شخصیتی است که به عنوان یک انسان ، پیدا می کنید.


    پشتکار، ارزشمندترین عامل شکل دهنده کیفیت زندگی است و حتی از استعداد نیز مهمتر است.


    رمز رسیدن به هدفها، شرطی کردن ذهن است .
    دست کم روزی دوبار ، هدفهایی را که نوشته اید بررسی کنید.


    هرگز هیچ هدفی را رها مکنید،
    مگر اینکه ابتدا قدم مثبتی درجهت تحقق آن برداشته باشید.


    بسیاری از چیزها در اطرافتان وجود دارند که به کار موفقیت وعملی شدن رویا های شما می آیند، اما متوجه وجود آنها نمی شوید . زیرا هدفهای خود را به روشنی تعریف نکرده اید و به عبارت دیگربه مغز خود نیاموخته اید که آن چیز ها دارای اهمیت هستند .


    رمز آزاد کردن نیروهای واقعی آن است که هدفهای هیجان آوری برای خود قرار دهید که حقیقتاٌ نیروی خلاقه را در شما زنده کند و محرک شور و شوق باشد.


    موفقیت نیز ناشی از آغازگری و ابتکار ،
    پشتکار و بیان واضح عشق و محبت عمیق قلبی است.


    شکست نتیجه خودداری از انجام عملی
    ( مثلاٌ زدن یک تلفن ، رفتن یک کیلومتر راه یا اظهار عشق و محبت) است.


    اگر از خطاهای خود درس نگیریم ، ممکن است در آینده نیز آنهارا تکرار کنیم .


    باید خود را مقید کنیم که از اشتباههای خود پند بگیریم،
    نه اینکه به خود بپیچیم و خویشتن را ملامت کنیم .

    همچنان که عضلات بدن در اثر ورزش نیرومندتر می شوند ،
    قدرت تصمیم نیز با تمرین افزایش می یابد.


    هر چه بیشتر تصمیم بگیرید ،قدرت تصمیم گیری شما بیشتر می شود .


    اگر در زندگی شما چیزی هست که از آن ناراضی هستید،
    ( مثلاٌ در زمینه روابط، سلامت جسمی ویا شغل )
    هم اکنون تصمیم بگیرید که بلافاصله تغییری در آن به وجود آورید.


    با دلسوزی و احترام بیشتری نسبت به دیگران رفتار کنید .


    در درون هر یک از ما منابع نیروی عظیمی به ودیعه نهاده شده است که می تواند ما رابه کلیه آرزوهای خود و حتی به چیزی بیش از آن برساند.


    اگر نتوانیم همیشه اتفاقاتی راکه در زندگیمان می افتد کنترل کنیم ،
    دست کم می توانیم بر واکنشهای خود نسبت به آن وقایع ،
    و بر اعمالی که در مقابل آنها انجام می دهیم مسلط باشیم.


    من بیش ازهر چیز ، اعتقاد دارم که آنچه سرنوشت ما را تعیین می کند ،
    شرایط زندگیمان نیست ، بلکه تصمیمهای ماست.


    من و شما نیز می توانیم زندگانی خود رابه صورت یکی ازاین افسانه ها در آوریم ، به شرط اینکه شهامت داشته باشیم و بدانیم که قادریم اختیار اتفاقاتی راکه در زندگیمان می افتد به دستگیریم.

    سخنانی ارزشمند از انتونی رابینز
    ویرایش توسط rahil : 04-22-2014 در ساعت 01:56 PM

  38. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    Guest
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3257
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    4
    تشکر شده 37 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    ممنون من امادگیه جنگ ندارم اتش بس رو اعلام میکنم
    خدا رو شکر که تفکراتتون رو به طور شفاف اعلام کردید
    اینکه گمان و فکر شما بر این بوده که بنده با شما جنگ دارم
    و اعلام آتش بس میکنید
    باور کنید هیچ مردی با شما نه جنگ داره نه دشمنی
    امیدوارم به زندگی سالم و ایده آل برسید
    خیلی جالب و زیبا بود

  39. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    میدونی اقا امیرعلی من خسته ام راستشو بخوای من خیلی داغونم
    اینکه از ققنوس گفتم نخواستم به شخص شما بی احترامی کنم و شخصیت شمارو زیر سوال ببرم اما اینکه اون خانم چرا دیگه جواب نداد رو من میفهمم
    اتش بس دادم چون دیدم شما خیلی تند برخورد میکنین
    من از همه ی مردها بیزارم درست حدس زدی اما دلیل قانع کننده دارم دوست محترم
    مطمعنم الان میگی هیچ دلیلی وجود نداره
    شما بیمارین
    حالتون وخیمه
    در اخر برام ارزو میکنین زودتر درمان شم
    منم در جواب شما فقط میتونم از اعماق وجودم اااااااه بکشم

  40. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    Guest
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3257
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    4
    تشکر شده 37 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahil نمایش پست ها
    میدونی اقا امیرعلی من خسته ام راستشو بخوای من خیلی داغونم
    اینکه از ققنوس گفتم نخواستم به شخص شما بی احترامی کنم و شخصیت شمارو زیر سوال ببرم اما اینکه اون خانم چرا دیگه جواب نداد رو من میفهمم
    اتش بس دادم چون دیدم شما خیلی تند برخورد میکنین
    من از همه ی مردها بیزارم درست حدس زدی اما دلیل قانع کننده دارم دوست محترم
    مطمعنم الان میگی هیچ دلیلی وجود نداره
    شما بیمارین
    حالتون وخیمه
    در اخر برام ارزو میکنین زودتر درمان شم
    منم در جواب شما فقط میتونم از اعماق وجودم اااااااه بکشم
    دقیقا دراشتباه هستید
    برخورد من خیلی آرومه ولی با توجه به اتفاقاتی که شما در زندگی شخصیتون داشتید هر نوع حرف مخالفی رو تند میدونید
    باور کنید این نوع بینش شما زندگی اجتماعی رو براتون سخت میکنه
    این اعترافات خوبه که(من از همه ی مردها بیزارم درست حدس زدی اما دلیل قانع کننده دارم) ولی به شرط اینکه بخواید برطرفش کنید و براش راه حل پیدا بشه
    من هیچ اسمی روی شما نمیگذارم نه بیمار نه مریض نه مراجع
    اگر هم دقت کنید تا الان شما رو به شکل (خانوم راحیل)خطاب کردم
    بله همه ما نیاز به درمان داریم نه تنها شما منتها یه سری افراد هستند که ناهنجاری هاشون به درجه ای میرسه که زندگی رو براشون بسیار سخت میکنه
    و همینطور برای دیگران و ممکنه به خودشون و دیگران آسیب بزنند
    مثل همین تنفر شما از آقایون
    من مشکلات دوستان رو به طور جزء توی عمومی جوابگو هستم ولی مسائل ریزتر رو بطورکلی تر در خصوصی جواب میدم
    اگه دوست داشتید که کسی حرفهاتون رو بشنوه و به طور منطقی کمکتون کنه من در خدمتتون هستم
    در غیر اینصورت آرزوی توفیق براتون دارم
    یا علی

  41. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    من هدفم از این پست این نبود که همه به طرفداری از من بخوان تشکر کنن یا کمبود محبت و تشکر ندارم اقا امیرعلی
    هدفم از این پست فقط این بود بتونم به خودم کمک کنم شاید به ارامش برسم
    شاید بفهمم کجای کارم تو زندگیم اشتباه بوده
    و تجربه ای بشه برای دوستان که اشتباهات منو تکرار نکنن فقط همین

  42. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    ممنون اقا امیرعلی من با کمال میل از کمک و راهنمایی هاتون استقبال میکنم

  43. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2293
    نوشته ها
    93
    تشکـر
    181
    تشکر شده 60 بار در 33 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirali نمایش پست ها
    دقیقا مشکل همینه که شما به دنبال عوض کردن خودتون هستید و این اشتباهه
    شما باید به جای عوض کردن خودتون یا دیگران زمانی که میخواید به یک نفر بله بگید همون جور که هست بخوایدش و اون هم متقابلا همینطور
    ولی متاسفانه این دید که شما دارید واقعا احساسیه و خودش باعث تعارض و ناهنجاریه
    سلام اقاي اميرعلي ///
    يه سوال برام پيش اومد كه من كجا گفتم خودم رو عوض كنم. ؟ منظورم از اين تاپيك اين بوده كه شايد شما يه دليل بگيد كه مثلا زنها توي يك امري امكان داره تفريط يا افراط داشته باشند كه باعث بشه خيانت ببينند و با گفتن شما من نوعي توي همون امر توجهم زيادتر بشه و بتونم مشكلم روحل كنم.
    درسته مردها هيچوقت نمي تونند خودشون رو تغيير بدهند منم اين رو خوب ميدونم .من هم يه سري كلاسها براي مشاوره دادن به زوجين رفتم كه خودم بيام و خونواده ها رو مشاوره بدهم ولي برعكس بعد از مدتي خودم خيانتي رو از طرف همسرم ديدم. همسرم بهانه اي رو كه اورد اين بود كه بدليل بودن ماهواره وديدن سريالهاي اون باعث شده اينكار براش عادي جلوه داده بشه و اون همچين كاري رو كرده ومن هم براي همين خاطر ماهواره رو خودم جمع كردم وديجيتال گرفتيم و فقط بخاطر بچم دارم باهاش ادامه ميدهم.
    من دارم با خودم كنارميام كه دوستش دارم وتلقين ميكنم بخودم ودارم به زندگيم ادامه ميدهم.وراحيل جون هم به دلايلي شايد بدتر نتونسته ادامه بده وطلاق گرفته وباوركن اگه خودت هم جاي اون بودي براي هميشه به جنس مقابلت شك داشتي.
    حتي خودمن با اينكه زندگيمون با عشق زيادي كه همسرم بهم داشت و با اومدن پياپي اون بخاستگاري من زندگيمون شروع شد اينطوري اسيب ببينم واي بحال اونهايي كه با اجبار زندگيشون شروع شده.

    واقعا بازهم از شما ميخام اگه بنظورتون اين دلايل باعث خيانت نميشه ، دلايلي كه ميدونيد و ديديد كه باعث خيانت شده رو ذكر كنيد شايد كمكي بشه به يك نفر.

  44. کاربران زیر از هستي يگانه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    Guest
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3257
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    4
    تشکر شده 37 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    نقل قول نوشته اصلی توسط هستي يگانه نمایش پست ها
    سلام اقاي اميرعلي ///
    يه سوال برام پيش اومد كه من كجا گفتم خودم رو عوض كنم. ؟ منظورم از اين تاپيك اين بوده كه شايد شما يه دليل بگيد كه مثلا زنها توي يك امري امكان داره تفريط يا افراط داشته باشند كه باعث بشه خيانت ببينند و با گفتن شما من نوعي توي همون امر توجهم زيادتر بشه و بتونم مشكلم روحل كنم.
    درسته مردها هيچوقت نمي تونند خودشون رو تغيير بدهند منم اين رو خوب ميدونم .من هم يه سري كلاسها براي مشاوره دادن به زوجين رفتم كه خودم بيام و خونواده ها رو مشاوره بدهم ولي برعكس بعد از مدتي خودم خيانتي رو از طرف همسرم ديدم. همسرم بهانه اي رو كه اورد اين بود كه بدليل بودن ماهواره وديدن سريالهاي اون باعث شده اينكار براش عادي جلوه داده بشه و اون همچين كاري رو كرده ومن هم براي همين خاطر ماهواره رو خودم جمع كردم وديجيتال گرفتيم و فقط بخاطر بچم دارم باهاش ادامه ميدهم.
    من دارم با خودم كنارميام كه دوستش دارم وتلقين ميكنم بخودم ودارم به زندگيم ادامه ميدهم.وراحيل جون هم به دلايلي شايد بدتر نتونسته ادامه بده وطلاق گرفته وباوركن اگه خودت هم جاي اون بودي براي هميشه به جنس مقابلت شك داشتي.
    حتي خودمن با اينكه زندگيمون با عشق زيادي كه همسرم بهم داشت و با اومدن پياپي اون بخاستگاري من زندگيمون شروع شد اينطوري اسيب ببينم واي بحال اونهايي كه با اجبار زندگيشون شروع شده.

    واقعا بازهم از شما ميخام اگه بنظورتون اين دلايل باعث خيانت نميشه ، دلايلي كه ميدونيد و ديديد كه باعث خيانت شده رو ذكر كنيد شايد كمكي بشه به يك نفر.
    همین مسئله که شما ذکر کردین یعنی ماهواره و اینکه گفتین از شما میخوان خودتون رو تغییر بدین و بشید مثل خانومهای توی فیلم نظر من صرفآ در رابطه با شما نیست و کلی بود برای کسانی که مثل شما هستند
    انسان یه موجود سیری ناپذیره و سوالی که شما دارید میپرسید نمیشه با یه کلمه و یه انجمن پاسخ داد و همونطور که قبلن هم گفتم هر مشکلی رو باید ریشه یابی کرد و برای شخص خاصی حل کرد چون انسانها زیاد و متعدد و با اخلاقیات و روحیات گوناگون هستن و اگه بخوایم کلی بگیم کل اینترنت هم برای گفتنش کمه چه برسه به یه انجمن
    بحث روانشناسی و حقوقی مثل این مثاله که(یه نفر تو ساحل ایستاده بود و گوش ماهی هایی که موج به ساحل میاوررد رو پرت میکرد توی آب دریا
    یک نفر از اونجا رد میشد میگفت روزانه هزارها گوش ماهی دارن میان ساحل و میمیرن با این کار تو که مشکلی حل نمیشه
    شخص اول جواب داد من به اندازه توانایی خودم سعی میکنم تا اونجا که میتونم اونها رو نجات بدم و دیگه عذاب وجدانی ندارم)
    بنده هم عقیده دارم همین که بتونم سوال ها و مشکلاتی که بطور خصوصی و با نیت خیر برام میاد رو جواب بدم و کمک کنم برام لذت بخشه و بطور کلی نمیشه جواب داد
    چون خیلی وقتها برای بعضی افراد صفرا عمل میکنه و برعکس جواب میده
    پس در اینطور موارد هیچ وقت کلی گویی نمیکنم
    یاعلی

  46. کاربران زیر از amirali بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3281
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    3
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    کلمات چنان قدرتی دارند که می توانند آتش جنگی را بیفروزند و یا صلحی را بر قرار سازند رابطه ای را به نابودی کشانند و یا آنرا محکمتر کنند برداشت و احساس ما نسبت به هر چیز بسته به معنایی است که به آن چیز می دهیم کلماتی که آگاهانه یا نا آگاهانه برای بیان یک وضعیت انتخاب می کنیم بلافاصله معنای آن را در نظرمان دگرگون می کنند و در نتیجه احساسمان را تغییر می دهند

  48. کاربران زیر از میناmina بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2293
    نوشته ها
    93
    تشکـر
    181
    تشکر شده 60 بار در 33 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    حرفهاتون رو كاملا قبول دارم .منظورم ازاينكه دلايلي رو بگيد بيشتر اين بود كه چون تو اكثر پستهاتون خوندم متوجه شدم تجربيات زيادي داريد. حالا كلي موردها رو ذكر كنيد شايد يكيش به درد من بخوره.
    سوال ديگم اينه كه حالا مني كه دوبار اين ضربه رو خوردم چطور بايد مطمئن باشم دفعه سومي دركار نيست.؟ واقعا اگه فقط بخدا توكل نكرده بودم الان خودكشي هم كرده بودم. باور كنيد فقط بخاطر رضايت خدا و زندگي اينده پسر 4سالم دارم ادامه ميدم وگرنه اصلا قابل توجيه براي حتي خواهرشوهرم(تنها كسي كه اين قضيه رو ميدونه)نيست كه چرا دارم ادامه ميدهم . چون نه از نظر مادي شوهرم خيلي وضع انچناني داره ونه رفتارش خوب بوده .

  50. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    Guest
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3257
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    4
    تشکر شده 37 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    خانوم هستی اگه مایل بودین نظرات خودتون رو به صورت خصوصی بیان کنید تا جواب کامل تر رو به شما بدم
    موضوعی که بیان میکنید ساده نیست و نیاز به جزییات بیشتری برای ریشه یابی دارند
    امیدوارم بتونم کمکتون کنم

  51. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    ﺳﻼﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﻜﻲ ﺭاﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻛﻨﻪ ﭼﻂﻮﺭ ﻣﻴﺘﻮﻧﻢ ﭘﺮﻭﻓﺎﻳﻠﻢ و ﭘﺴﺖ ﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﺣﺬﻑ ﻛﻨﻢ

  52. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    يک آسيب شناس اجتماعي معتقد است: تنوع طلبي، عدم جذابيت همسر، ضعف اعتقادات مذهبي و پايبند نبودن به سنت ها، مشکل جسمي يا شخصيتي و رواني يکي از زوجين و ازدواج اجباري و انتقام جويي از جمله عوامل خيانت همسران در جامعه است.

    دوستان میخوام ادامه بدم لطفا در جهت علل خیانت همسران به یکدیگر نظراتتون رو مطرح کنین
    همینطور اقایون نظرات و عقایدشون رو مطرح کنن تا بتونیم در زندگی به عنوان تجربه بکار ببریم
    البته لازم به ذکره این تاپیک نه ضد مرده و نه ضد زن دوستای عزیزم
    مرررررررررررررررررررررررس ی

  53. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2994
    نوشته ها
    143
    تشکـر
    2
    تشکر شده 51 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    سلام کار خوبی میکنی ادامه بده ولی من که خجالتیم هیچ دختریم حاضر به دوستی با من نشده چه برسه چند همسری

  54. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    سلام دوست عزیز
    چرا خجالتی؟ باور کن تلقینه که یه خودت راه میدی
    به نظر من جسور باش با اعتماد به نفس بالا به زندگیت ادامه بده
    میشه بگین شما چند سالتونه و ایا شاغلین یا دانشجو؟

  55. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2994
    نوشته ها
    143
    تشکـر
    2
    تشکر شده 51 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    ظرفیت پیامای خصوصیتون پر شده باید صندوقتون خالی کنید تا پیام برسه در این لینک همه چی گفتم در پستم در سایت با کاربری قبلیم [replacer_a]

  56. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    دوست خوبم امیدوارم این مطالبی که برات گذاشتم رو خوب مطالعه کنی و برات مفید واقع بشههمیشه هر مطلبی رو که میخونی خوب روش فکر کن امیدوارم مشکلت حل شه عزیزم


    مشخصا هر رفتار معایب و مزایای خودش دارد از این رفتار ها خجالتی بودن یکی از رفتار های اجتماعی است که همیشه فرد از آن ضربه می بیند و برخی موارد فرد نمی تواند خق خود را احقاق کند و تضییع حق می شود اما هر مشکلی راهکاری دارد برای همین در این پست برخی از راهکارهای این رفتار را بر می شماریم:

    1 - قبل از وارد شدن به یک جمع، اطلاعاتی در مورد آن جمع به دست آورید و درباره چیزهایی که می‌خواهید یا می‌شود در آنجا مطرح کرد، فکر کنید.


    2- معاشرت خود را با دیگران بیشتر کنید؛ از جمع‌های دوستانه کوچک شروع کنید، به سؤالات‌شان جواب دهید و از آنها درباره خودشان، آرزوهایشان، اهداف‌شان یا موضوعات دیگر سؤال کنید.


    3- اگر خجالتی بودن، خیلی شما را آزار می‌دهد، به یک مشاور یا روان‌شناس مراجعه کنید.


    4- تا حد ممکن از انزوا و گوشه‌گیری دوری کنید. اگر چند نفری دوروبرتان هستند، کتاب خواندن را کنار بگذارید و سر صحبت را با آنها باز کنید.


    5- اگر به خاطر لهجه، صدا، بوی دهان یا نوع دندان‌هایتان از جمع گریزان هستید، چرا فكری به حال اصلاح اینها نمی‌كنید؟


    6- در جمع‌ها کاری کنید كه کسل، خسته و بی‌حوصله به نظر نیایید.

    به یاد داشته باشید راه مقابله با خجالت این است که به چیزهای دیگری تمرکز کنید؛ مانند فکر کردن و تصور اینکه چطور می‌شود از اتفاقات اجتماعی لذت برد.


    7- از طرد شدن یا شکست خوردن، نترسید. قهرمانان ورزشی نیز با وجود احتمال شكست، باز هم به مبارزه و رقابت می‌پردازند؛ اما تقریبا همه آنها برای برد به میدان می‌روند و هیچ‌گاه از شکست حرف نمی‌زنند.


    8- كم‌رویی، تـردید و دودلی هنگامی ‌رخ می‌دهد كه شما به عیوب و نقایص خود فكر می‌كنید. افكـارتـان را متوجه شخصی کنید كه در حال گفت‌وگو با او هستید. در این حالت، هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم طرف مقابل از توجه شما خوشحال خواهد شد.


    9- همه‌چیز را به خودتان نگیرید. نباید هر چیزی مانند شوخی و طعنه را به عنوان توهین تلقی كنید. مردم اغلب چیزهایی را می‌گویند كه هیچ مقصود و منظوری از آن ندارند؛ هر چند گاهی اوقات مردم نـظـرات نابجا و بی‌موردی می‌دهند؛ در این صورت، قاطعانه از خودتان دفاع كنید.


    10- توقعتان را كم كنید. بنا نیست در پایان یك گفت‌و‌گو، شما افراد را كاملا مجذوب خود كرده باشید. همین كه همه از هم‌صحبتی یكدیگر لذت برده باشید، كافی است. باور كنید!


    11- هول نكنید. آدم‌های روبه‌روی شما هر چقدر هم كه مهم باشند، آدم هستند؛ آنها هم معایب و مشكلات و ضعف‌های خودشان را دارند؛ عین شما! شاید هم مثل خود شما دارند سعی می‌كنند كسی متوجه نشود چقدر خجالتی هستند.


    ویرایش توسط rahil : 04-26-2014 در ساعت 01:11 PM

  57. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    چرا مدیر اون تاپیکتون رو مسدود کرده؟

  58. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2994
    نوشته ها
    143
    تشکـر
    2
    تشکر شده 51 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    چون زیاد کمکم خواستم میگن زودتر خودتو بکش که مطمنم خودمو میکشم خیلی داغون شدم وقتی دیدم هیچ جای تو جامعه راهم نمیدن دکترام برام کاری نمیکنن کلا افسرده شدید شدم

  59. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    ببین من روانشناس نیستم اما به نظر من شما فقط اعتماد به نفستو از دست دادی دوست خوبم
    چرا دکتر رفتی؟ قضیه رو برای خودت بزرگ کردی و از همه بدتر چرا به خودکشی فکر کردی؟؟
    به نظر من اینقدر قابلیت داشتی که تونستی بری دانشگاه و درست رو بخونی
    از صحبت کردن و پستت مشخصه با معلومات و به زندگی امیدواری
    به نظر من اروم باش و به خودت ارزش بده و به خودت احترام بذار ادامه درست رو در الویت قرار بده و سعی کن تو کلاس های مختلف حضور پیدا کنی و با افراد و دوستان جدیدی معاشرت کنی
    ببین هیچکس مثل خودت نمیتونه کمکت کنه
    تو که مریض نیستی داداشه من به نظر من خیلی نرمال و اجتماعی هستی فقط اعتماد به نفست پایینه و خودتو خیلی دست کم گرفتی
    از همین امروز یا علی بگو و افکار غلط رو از خودت دور کن و ایندتو بساز
    وقتی تو اجتماع حضور موفق داشته باشی هر خانومی مشتاق به هم صحبتی و حتی تشکیل زندگی با شما رو داره
    جویای کار شو به نظر من هر کاری
    و با توکل به خدا زندگیتو تغییر بده باور کن موفق میشی
    تلقین های منفی رو از خودت دور کن خودت رو اراسته کن و اولین گام رو به سمت موفقیت و خوشبختی بردار
    یادت باشه تو تنها نیستی خدا همیشه با توئه و بعد از اون ما دوستانت تو این سایت همیشه برای هم فکری هستیم
    موفق باشی عزیزم

  60. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2994
    نوشته ها
    143
    تشکـر
    2
    تشکر شده 51 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    من دیگه میرم خارج پناهنده میشم

  61. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2994
    نوشته ها
    143
    تشکـر
    2
    تشکر شده 51 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    خیلی ضربه خوردم از دکترا به علت کاری برام نکردن به احتمال 98 درصد خودمو میکشم

  62. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    وای چرا پناهنده؟
    اینطوری داری از خودت فرار میکنی
    باور کن این راهش نیست دوست من. تو مشکلی نداری فقط خیلی زود نا امید شدی
    اگه به این راحتی خودتتو ببازی حتی ته دنیا هم بری اسمون برات همین رنگه
    فکر میکنی با خودکشی چیزی درست میشه؟ نه بخدا فقط عذاب علیم در انتظارته
    چرا سعی نمیکنی رو خودت کار کنی و ایندتو بسازی؟

  63. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    روشهای مقابله با خجالتی بودن و کمرویی.




    1- روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید.

    موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزایش خواهد داد.

    2- به دیگران در حد توانتان کمک کنید.

    ماشین یک نفر وسط خیابان خراب شده و روشن نمی شود و حالا راننده منتظر است کسی بیاید کمکش کند و ماشین را هُل بدهد.

    همسایه تان از بازار برمی گردد و دستش حسابی پُر است و زنبیل دارد از دستش می افتد.

    پیرمرد مغازه دار، زورش نمی رسد که به تنهایی، کرکره مغازه را بدهد بالا.

    خب، چرا معطلید؟ مگر نمی خواستید تمرین های ضد خجالت تان را شروع کنید؟ چه بهتر از این؟ با این تیر، خیلی بیشتر از یکی دو نشان را خواهید زد. مطمئن باشید. خرجش فقط دو کلمه است: کمک نمی خواهید؟ (البته لبخند و ارتباط چشمی را هم هنگام ادای این دو کلمه فراموش نکنید. نمی دانید چقدر موثر است!

    3- دلتان می خواهد وقتی وارد یک جمع می شوید، با شما چطور برخورد کنند؟

    دوست دارید با لبخند به استقبال تان بیایند؟ به شما توجه کنند؟ به حرف های تان صمیمانه گوش کنند و صمیمانه با شما هم کلام شوند؟ و چیزهایی از این قبیل؟ بسیار خب. می گویند خجالتی ها، خجالتی ها را خوب می شناسند. خجالتی های جمع را پیدا کنید و با آن ها همان طوری رفتار کنید که دل تان می خواهد با شما رفتار شود. با سوال های صمیمانه تان، آن ها را به صحبت کردن وادار کنید و جواب های شان را با رغبت بشنوید. این کار، هم برای معاشرتی تر شدن آن ها مفید است، هم برای خودتان یک تمرین تمام عیار مجلس آرایی است. شروع کنید و ببینید که چه قدر روی خودتان تاثیر می گذارد!

    4- وقتی به یک محفل رودربایستی دار، مثلا به یک مهمانی رسمی، دعوت می شوید، وقت تان را طوری تنظیم کنید که زود برسید. این نکته در عین سادگی، بسیار مهم است. حداقل فایده اش این است که با سنگینی فضای جلسه، زودتر آشنا می شوید و کم کم ترس تان از آن جمع می ریزد. امتحان کنید! وقتی یک جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ می شود، حس خجالت تان خیلی کم تر است نسبت به وقتی که ناگهان به یک مجلس شلوغ وارد می شوید. معمولا آن هایی که دیرتر به چنین محافلی وارد می شوند، استرس بیشتری را پشت سر می گذارند و آن هایی که زودتر می رسند، راحت تر با تازه واردها ارتباط برقرار می کنند.

    5- از هم صحبت خود تعریف کنید. این که دیگر کاری ندارد. هم آسان است، هم فوق العاده موثر. اغلب آدم ها وقتی ازشان تعریف می کنید، ذوق می کنند و بیشترشان آن قدر ذوق می کنند که به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند هم صحبتی با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجرای این تکنیک باید مواظب مغزتان هم باشید؛ چرا که ممکن است جای دندان های کسی که از او تعریف کرده اید، رویش باقی بماند. ضمنا هنگام تعریف و تمجید از این و آن، به هیچ وجه لازم نیست دروغ بگویید. اگر کمی دقت کنید، مطمئنا در هر آدمی بالاخره یک چیزی پیدا می کنید که قابل تعریف باشد. البته تعریف های تان هم نباید خیلی بی ربط باشد. مثلا وقتی کسی دارد درباره یک موضوع فلسفی با شما صحبت می کند، خیلی بی ربط است اگر بگویید: پیراهن تان چقدر قشنگ است! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقه مند نشان بدهید و از جالب بودن آن موضوع صحبت کنید.

    6- نقش آفرینی کنید. نقش آفرینی، یک اسلحه مخفی است که حتی مطمئن ترین و با اعتماد به نفس ترین آدم هایی هم که شما سراغ دارید، از آن بهره می گیرند. شما دل تان می خواهد وقتی به یک جمع وارد می شوید، چگونه رفتار کنید؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ خب، همه ی این ها را می توانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین کنید. همه ی ما آدم ها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش آفرینی جلوی دوربین شاید کار آسانی نباشد (من واقعا نمی دانم سخت است یا آسان)؛ ولی نقش آفرینی در خلوت و در مقابل آینه را مطمئن هستم که کار آسانی است. تمرین های مکرر این چنینی، ناخودآگاه تان را به همان سمتی می برد که بیشتر تمرینش را می کنید و کم کم شما همانی خواهید شد که دل تان می خواهد.

    7- هیچ وقت هیچ کس را تحقیر نکنید و خصوصا در حضور جمع از چنین کارهایی پرهیز کنید. همه ی ما آدم ها به آرامش و کمک دیگران احتیاج داریم؛ نه به دشمنی و آزار و اذیت شان. مطمئنا وقتی شما کسی را تحقیر یا مسخره کنید، او هم به دنبال بهانه ای خواهد گشت تا این لطف شما را جبران کند! انرژی منفی برای این و آن نفرستید تا انرژی منفی برای تان نفرستند. موقع انتقاد کردن از این و آن هم، یادتان باشد که نباید از هیچ کس در حضور جمع با تندی و خشونت انتقاد کنید. وقتی ارتباط تان با دور و بری ها دوستانه و صمیمانه باشد، آن ها هم برای رفع این جور مشکلات و از جمله برای رفع این حس خجالت درونی به شما کمک خواهند کرد.

    8- خیلی هم ایده آل گرا نباشید! قرار نیست با هر جوکی که شما تعریف می کنید، همه غش و ریسه بروند. قرار نیست با هر حرفی که می زنید، همه به به و چه چه کنند. برای هیچ کس دیگری هم قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. مطمئن باشید که دیگران هم استانداردهای شان را این قدر دست بالا تعریف نمی کنند. وقتی در یک جمع حضور دارید، کسی از شما انتظار ندارد که فوق العاده باشید. برای جمع، این مهم است که شما با آن ها همراه باشید، فقط همین! این را هم یادتان باشد که خیلی از خانم ها و آقایان اصلا با آدم های پُرحرف و شوخ و مجلس آرا میانه ی خوبی ندارند و یک خبر خوب دیگر برای خجالتی های عزیز: سکوت و کم حرفی شما را معمولا به پای فروتنی، حجب و حیا و بزرگ منشی تان می گذارند و چه صفتی بهتر از این چند صفت؟ راستی یادتان باشد که، در ملاقات اول تان با هیچ کس زیاد حرف نزنید و اطلاعات شخصی تان را رو نکنید. چه لزومی دارد؟ این کار را متاسفانه بعضی ها برای پنهان کردن آن حس خجالت درونی شان انجام می دهند، غافل از این که دیگران، این کار را غالبا این طور تفسیر و تعبیر می کنند که فاعلان این فعل، آدم های کم ظرفیت و سرخورده یا آدم های گوشه گیر و تنهایی هستند.

    9- ارتباط چشمی در برقراری یک ارتباط موثر، خیلی مهم است. حتما به چشم طرف مقابل تان نگاه کنید. چه وقتی دارید صحبت می کنید، چه وقتی که دارند با شما صحبت می کنند. این ارتباط چشمی را ترجیحا با یک لبخند ملایم و حالت دوستانه همراه کنید. اگر به هر دلیلی از برقراری یک ارتباط چشمی مناسب ناتوان هستید، سعی کنید به پیشانی طرف مقابل تان نگاه کنید. از معجزه ی نفس های عمیق هم غافل نشوید؛ چون به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت کنید که با نفس های عمیق، آرامش را به وجودتان برگردانید. این تمرین را می توانید خیلی راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهید. مطمئن باشید که هیچ کس نمی فهمد این کار شما چه معنایی دارد. باور کنید که اصلا کسی حواس اش به شما نیست. راحت باشید.

    10- اگر خجالتی باشید، احتمالا تنهایی را به فعالیت های جمعی ترجیح می دهید. خب، می توانید، از این فرصت مغتنم استفاده کنید و چیزی یاد بگیرید. آدم هایی که تنهایی را دوست دارند، معمولا روحیه شان با هنرآموزی جور است. روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزایش خواهد داد. تا می توانید کتاب بخوانید و اطلاعات کسب کنید. روزنامه، مجله، برنامه های آموزشی، اینترنت و… به زودی، روزی می آید که باید حرفی برای گفتن داشته باشید. خودتان را برای آن روز آماده کنید.

    11- شکست های تان را تدبیر کنید. وقتی دارید برای کسب مهارت های ضد خجالت تلاش می کنید، یادتان باشد که مثل هر تلاش دیگری، ممکن است شکست هایی هم در سر راه تان باشد. ولی قرار نیست شما از میدان فرار کنید. تا رسیدن به پیروزی نباید دست از تلاش بردارید.

    فراموش نکنید که نوابغ هم بارها و بارها در مسیر تلاش های شان شکست خورده اند؛ اما دست از کار نکشیده اند. این را هم یادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشی از شرایط باشد، نه ناشی از اشتباه شما. مثلا ممکن است شما نتوانید در میان بحث دو نفر دیگر وارد شوید و آن ها را همراهی کنید تنها به این علت که بحث آن ها خصوصی بوده و یا ممکن است سر صحبت را با کسی باز کرده باشید که او در آن لحظه به گرفتاری ها و مشکلات دیگر زندگی اش فکر می کرده و اصلا دل و دماغ صحبت کردن نداشته است و… به هر حال، سعی کنید از هر شکست تان، مثل نابغه ها، درس تازه ای بگیرید و آن درس تازه را در تمرین های بعدی به کار ببندید.

    12- همیشه آماده و به روز باشید. مطلع و گوش به زنگ. کتاب بخوانید، روزنامه، مجله، اینترنت و… اخبار روز دنیا را پیگیری کنید. اخبار هنری، فرهنگی، علمی، سیاسی و… داشتن این اطلاعات به شما کمک می کند که همیشه حرف های شنیدنی در آستین داشته باشید. سوال های حاضر و آماده هم غنیمت هستند. از این قبیل سوال ها همیشه همراه داشته باشید.

    طرح یک سوال صمیمانه و مودبانه معمولا نقطه ی شروع مناسبی برای ورود به بحث دیگران است و هر قدمی هم که برای چنین هم کلامی هایی بردارید، مطمئنا قدم بعدی آسان تر و آسان تر می شود.

    از سلیقه ها و علاقه های دوروبری های تان هم باید باخبر باشید. این طوری راحت تر می توانید هم صحبت شان شوید.

    وقتی می خواهید سر صحبت را با یک جماعتی باز کنید یا وقتی که می خواهید در یک بحث گروهی شرکت کنید، باید این را ارزیابی کنید که آیا آن ها هم مایل هستند حرف های شما را بشنوند و اصلا آیا شما خوب به حرف های آن ها گوش داده اید یا نه. بی محابا حرف شان را قطع نکنید. بهتر است مودبانه و آرام آرام به هر بحثی وارد شوید.

    13- خودتان را درست کنید. با دیگران(لا اقل فعلا) کاری نداشته باشید. نمی توانید همه را مجبور کنید همان طوری که شما دل تان می خواهد رفتار کنند. نمی توانید همه را وادار کنید نسبت به حرف ها و رفتارهای شما همان طوری واکنش بدهند که شما دوست دارید. چرا که اولا همه ی آدم ها مثل هم نیستند و مثل هم فکر نمی کنند و ثانیا آن چه مهم است، تلاش و تمرین شما است و توجه به این نکته که آیا شما دارید کارتان را درست انجام می دهید یا نه.

    انتظار نداشته باشید وقتی که در یک مهمانی، کنجی نشسته اید و با هیچ کس حرف نمی زنید، دیگران بیایند و شما را از پوسته ی تنهایی بیرون بیاورند. خودتان هم باید کمک کنید. انجام دادن تمرین هایی که از آن ها حرف می زنیم، به عهده ی خودتان است، نه دیگران. ضمنا حواس تان به این نکته هم باشد که سطح توقع تان را از دیگران تصحیح کنید. در هر مهمانی، ممکن است که بغل دستی شما هم خودش خجالتی باشد؛ نزدیک به 50 درصد آدم ها، کم و بیش، با درجات مختلفی، خجالتی هستند. پنجاه درصد یعنی نصف آدم های هر جمع. کم نیست! شما هیچ وقت در اقلیت نیستید.

    قرار نیست که یک شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله گو و پُرحرفی که مجلس آرایی می کند و… این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمی آید. آدم ها ذات شان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن، یک مهارت است که با تمرین به دست می آید. به مهارت های ضد خجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژی تان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت به خصوص می گذارید خیلی زودتر به نتیجه می رسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال کمک به دیگران، کمک به سایر خجالتی های جمع، تعریف های به جا و … هم همین طور.

    به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقت تان را بگیرد. هر چه سخت تر به دست بیاورید، سخت تر از دست می دهید. این یادتان باشد!

  64. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2231
    نوشته ها
    165
    تشکـر
    103
    تشکر شده 91 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    خواهش میکنم قبل از هر تصمیمی فکر کن
    داری میگی از دکترا ضربه خوردی یاد قسمتی از صحبت های اقای امیرعلی افتادم که در پستی نوشته بودن دکتر روانشناس همیشه ام نمیتونه موفق عمل کنه و الان دقیقا به صحت حرفشون ایمان پیدا کردم
    البته همه ی دکترای روانشناس مثل هم نیستن و امیدوارم شما هم فقط به صرف اینکه دکترای روانشنای نتونستن کمکتون کنن نا امید نشین و به زندگیه ایدالتون برگردین
    اگه فقط یک درصد دوست داری از این وضعیت نجات پیدا کنی و طعم واقعی خوشبختی رو بچشی فقط کافیه اراده کنی

  65. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2994
    نوشته ها
    143
    تشکـر
    2
    تشکر شده 51 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مردان دو یا چند همسری و علل و ریشه خیانت در انها...

    میرم برای پناهندگی اگه موفق نشدم خودکشی میکنم

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد