نوشته اصلی توسط
mmtata
سلام.خانمی هستم 27 ساله.نه سال هست عروسی کردیم.یه دختر 7 ساله هم دارم.شوهرم مرد خوبیه و میدونم که دوستم داره یا شایدم داشته.اون حیلی زود عصبانی میشه و رفتارش با من و دخت مون خیلی خشن هست.گاهی ترس شدیدی رو در چهره دخترم مبیبینم.وقتی عصبی میشه رفتارهاش ثابل کنترل نیس.گاهی من رو جلوی دخترم میزنه و بعد هم هیچ اقدامی برای آشتی نمیکنه.چند روزی قهریم تا دوباره خودم آغاز کننده آشتی باشم
خدا.خداییش دیگه خسته شدم.از اخلاق بدش...از رفتارهای
و گاهی حرفهای زشتش نسبت به من ک خانواده ام.دیشب میگفت دیگه بین ماچیزی نیست ومن فقط بخاطر دخترمون این پایگاه جهنمی رو تحمل میکنم.حقیقتش منم دیگه خسته و عصبی هستم
شدیدآ به خودکشتی ف.ر میکنم.به این که یه قرص بخورم و چند سالی بخوابم.خیلی تنهام....خیلی خسته م