نوشته اصلی توسط
ghoghnoos
سلام دوست عزیز..اینکه شمابدونه اگاهی ازقیافه ی این اقاباهاش ارتباط داشتید بیچارهش کردید!خودت میدونی چ گناه بزرگی رو انجام دادی!گناهی کخدانمیبخشه!حق الناسه...عزیزم.خانومم..نمیخو ام بگم چرا!چون شده..ولی تو مسولی...توک عاشق رفتاراش وحرفاش شده بودی میتونی عاشق صورتشم بشی..بگو ی مدت بیادمحل زندگی شما..یعنی قزوین شهرخودتون..چون گفتی اازنظرشغلی مشکلی ندارها!وقتی اومدی مدت..ی چندبارباهاشون بیرون برو..میدونم ک بدلتم میشینه..تجربه های دیگرانه ک بهتون میگم..دل خیلی قدرتمنده ومستقل ازعقله...امتحان کن..اگردیدی بازم نتونستی کنارش باشی..اونموقع خیلی منطقی باهاشون صحبت کن..اگرگوش ندادن راهای ارتباطی باهاشون رو کلأببند..بیخیالش شو..تماس ک گرفتندبذارتااخربوق بخوره..حتی اگه چندبارزنگ زدن..
ولی تاجایی ک میتونی اگه اومدشهرتون باهم مثه گذشته بشیدوقرارای رمانتیک بذارید..ک احساس خودتونم متحول بشه..برای پاکی دلش ک بعداین همه مدت فرامشتون نکرده ارزش قایل شید..خوشبختتون میکنه..حتی اگه فقط عشق کف دستش باشه..عزیزم همه ی دنیا تو حسرت ی عشق واقعی اند!قدرشو بدون...