رابطه پنهانی یا عقد کردن

[mohammad1423]

سلام لطفا کمکم کنید خودمم توش موندم.
من دختری رو دوست دارم و اونم منو دوست داره.ما قصد ازدواج داریم ولی بخاطر اینکه من دانشجو هستم و هنوز هیچ منبع درامدی ندارم و مهمتر از اون تا 5 سال دیگه باید دانشجو بمونم.موقعیتم واسه ازدواج شاید 8 سال دیگه هم فراهم نشه.دختره هم از اقواممنون هست و هیچ کس از عشق بین ما خبر نداره و الان بیش از یک ساله که همدیگه رو ندیدیم ولی تلفنی و پنهانی باهم صحبت میکنیم.
حالا سوال من اینه که: آیا من با دختره نامزد یا عقد کنم و هرکدوم پیش خانواده خودش زندگی کنه و بعد چند سال(شاید 6تا 7 سال) بعد ازدواج کنیم؟؟؟؟ دختره هم 17 سالشه
اگه کسی هم لطف کنه ایمیل کنه جوابو ممنون میشم.mohammad-h@email.com

[amirali]

سلام لطفا کمکم کنید خودمم توش موندم.
من دختری رو دوست دارم و اونم منو دوست داره.ما قصد ازدواج داریم ولی بخاطر اینکه من دانشجو هستم و هنوز هیچ منبع درامدی ندارم و مهمتر از اون تا 5 سال دیگه باید دانشجو بمونم.موقعیتم واسه ازدواج شاید 8 سال دیگه هم فراهم نشه.دختره هم از اقواممنون هست و هیچ کس از عشق بین ما خبر نداره و الان بیش از یک ساله که همدیگه رو ندیدیم ولی تلفنی و پنهانی باهم صحبت میکنیم.
حالا سوال من اینه که: آیا من با دختره نامزد یا عقد کنم و هرکدوم پیش خانواده خودش زندگی کنه و بعد چند سال(شاید 6تا 7 سال) بعد ازدواج کنیم؟؟؟؟ دختره هم 17 سالشه
اگه کسی هم لطف کنه ایمیل کنه جوابو ممنون میشم.mohammad-h@email.com

بدون هیچگونه غرض و سوء نیت خدمتتون عرض میکنم که اعتنایی به این حس نداشته باشید چون این یه حس زود گذره و عشق نیست
شاید با خودتون بگید پس چرا یک سال ادامه داشته و تمام نمیشه در جواب باید خدمتتون عرض کنم که دلیلش اینه که از هم دور بودین و وارد زندگی مستقل نشدید
مطمئن باشید بعد از همون 7_8 سال به این فکر و عشقی که الان دارید خندتون میگیره
بهتون قول میدم وقتی سن شما بالاتر رفت طرز فکرتون و نگاهتون هم عوض خواهد شد
به هیچ وجه خودتون رو وابسته و درگیر این ماجرا نکنید.مطمئن باشید نگاه یه دختر 17 ساله و یه دختر 25 ساله به زندگی کاملا متفاوت خواهد بود
پس فکر عقد و ازدواج و نامزدی رو از خودتون دور کنید

[mohammad1423]

من به حسم مطمعنم ولی حرف شمام درسته شاید دختره وقتی شد 25 سالش نظرش درمورد من عوض شهپس من باید چیکار کنم خسته شدم از رابطه پنهانی؟؟؟

[amirali]

ولی حرف شمام درسته شاید دختره وقتی شد 25 سالش نظرش درمورد من عوض شهپس من باید چیکار کنم خسته شدم از رابطه پنهانی؟؟؟

نمیخوام شما رو نا امید کنم ولی دقیقا این صحبت شما رو که گفتیدمن به حسم مطمعنم)بار ها از مراجعه کننده های خودم شنیدم
بگذارید کوچکترین اونها رو براتون شرح بدم
یک مراجعه کننده داشتم که 20 ساله بود و تازه برای دانشگاه امتحان داده بود و خدمت هم نرفته بود
ماجرا رو اینجور شروع کرد که وقتی 19 ساله بوده با یه دختر 16 ساله آشنا شده
پسر اهل بوشهر و دختر اهل و ساکن قزوین
رابطه اونها چند سالی بطور پنهانی و تلفنی بوده
تا اینکه این رابطه آشکار شده و پدر مادر پسر با اونها مخالفت کردند ولی پسر میگفت من به حسم مطمئنم
ولی پسره میره و دختر رو عقد میکنه و الان دختر 17 و پسر 20 ساله هستن بعد از این موضوع بحث ها و دعواها شروع میشه
و دختری که تا به حال از پسر چیزی نمیخواست حالا عروسی آنچنانی و خیلی چیزای دیگه میخواد
پسر مجبور شده بود از دانشگاه انصراف بده و حتی دست به کارگری بزنه تا بتونه گوشه کوچیکی از خواسته های دختر رو براورده کنه
ولی حالا همون دختر راضی به ازدواج هم نیست و میگه ما به درد هم نمیخوریم و بیا من رو طلاق بده
و چون مهریه رو پایین زدن14 سکه از پسر میخواد که اون طلاقش بده تا بتونه مهریه خودشو هم بگیره
و الان کاشف به عمل اومده دختر به یکی دیگه علاقه مند شده
برادر عزیزم شاید بگید این موضوعات برای اون بوده و ربطی به شما نداره ولی غرور رو کنار بگذارید باور کنیدتصمیمات یک فرد 30 ساله با یک پسر 19 ساله کاملا متفاوته
همینطور یه دختر 17 ساله با یه خانوم 26 ساله
پس سعی کنید با خانواده مشورت کنید و راهکارهای منطقی اونها رو بپذیرید

[mohammad1423]

مرسی داری داداش.پس فعلا همین جوری که هس میزارم بمونه.هرچی خدا رقم بزنه خوبه.دختر خوبیه.حالا من هستم اونم هس و فرار نکرده اگه منو بخواد پس تا آخرش به پام میمونه.تا آخرش یعنی ۶~۷ سال دیگه.گر صبر کنم ز غوره حلوا میسازمآقا دمت گرم

[mohammad1423]

خب اون پسری هم که شما فرمودی به حسش مطمعن بوده تا آخرش وایساد ولی دختره خلاصه به بهانه ای رفت...به نظر شما من صبر کنم؟یا نه به همین رابطه پنهانی و تلفنی ادامه بدم.که ممکنه یه وقت خانواده دختره سرمچشو بگیرن و دیگه اون وقت بکش که پاره نمیشه؟؟؟؟یا من با دختره صحبت کنم و بهش بگم که من میام خواستگاریت که رابطه پنهانیمون آشکار شه ولی بعد ۶~۷ سال دیگه عقد میکنیم؟؟؟ و در طول این سال ها هرکی پیش خانواده خودش زندگی کنه و اون وقت بعد ۶~۷ سال اگه دختره نظرش برگشت خیلی راحت همه چیو تموم میکنیم.دختره میشه دختر دختر دایی مادرم

[amirali]

خب اون پسری هم که شما فرمودی به حسش مطمعن بوده تا آخرش وایساد ولی دختره خلاصه به بهانه ای رفت...به نظر شما من صبر کنم؟یا نه به همین رابطه پنهانی و تلفنی ادامه بدم.که ممکنه یه وقت خانواده دختره سرمچشو بگیرن و دیگه اون وقت بکش که پاره نمیشه؟؟؟؟یا من با دختره صحبت کنم و بهش بگم که من میام خواستگاریت که رابطه پنهانیمون آشکار شه ولی بعد ۶~۷ سال دیگه عقد میکنیم؟؟؟ و در طول این سال ها هرکی پیش خانواده خودش زندگی کنه و اون وقت بعد ۶~۷ سال اگه دختره نظرش برگشت خیلی راحت همه چیو تموم میکنیم.دختره میشه دختر دختر دایی مادرم

بر اساس فرهنگ جامعه ایرانی من بعید میدونم خانواده دختر به این موضوع 6_7 سال رضایت بدن
ولی به شما توصیه میکنم اگر راضی شدند در حد صیغه محرمیت باقی بمونید و رد و بدل کردن حلقه نه بیشتر
خانوادتون رو متوجه کنید که قصد و نیت شما خیره و این صیغه هم فقط برای انجام حکم شرع و آشنایی بیشتر و سالم خونده میشه
و فعلا قصد معاشقه یا هر کار دیگه ای ندارید و واقعا هم نداشته باشید
و فقط نیت شما این باشه که بهتر اون رو بشناسید و مثل دوست در کنارش باشید
چه دورادور چه تلفنی
امیدوارم موفق باشید

[mohammad1423]

داداش میدونم چی میگی.میگی شاید این احساس ما هوس باشه!!دختره رو نمیدونم و تا الان چیزی هم دراین مورد ازش ندیدم ولی خودم هم عشقم هم ذهنم پاکه از این مسئله..بگذریمخعلی خب پس من باید با دختره صحبت کنم بینم بابا مامانش میتونن تا ۶~۷ سال دیگه صبر بدن یا نه؟اینم وضع ما..برامون دعا کنیداز راهنمایی تون یک دنیا ممنونم.خدا خیرتون بده.ایشالا در تمام مراحل زندگی موفق باشید

[amir_engineer]

شما الان حس نوجوانی و شاید عنفوان جوانیت گل کرده و خیلی زود عاشق یک دختری شدی که تازه اون هم از راه دور و تلفنی هست. من خودم در 18 سالگی این تجربه داشتم و احساس تنهایی می کردم و دوست داشتم یک جنس مخالفی کنارم باشه تا راحت تر زمان بگذره ولی در این قضیه شکست خوردم چون اولا هیچ تجربه ای نداشتم و خیلی نپخته بودم دوما اساسا خانواده ها صد در صد مخالفن چون می دونند شما بعد 2-3 ماه کارت بالا می گیره و انوقت باید بالاسری بخیر کنه چون زندگی دونفره تجربه می خواهد و همینجوری نمی شه بیگدار به آب زد. حالا چون با یکی تلفنی صحبت می کنی فردا با اون بری ازدواج کنی یک مقداری باید با صبر و حوصله بیشتر به این قضیه نگاه کرد نه همینجور به خاطر عشق سالهای اول جوانی دوست عزیز . وقت برای ازدواج زیاده و شما هم به آرزوت می رسی ولی با دقت و اندیشه و تجربه

[mohammad1423]

سلام خدمت دوست عزیزفک کنم شما درست متوجه نشدی من میگم دختره اقواممون هس دختر دایی من هس باهاشون رفت و امد داریم...و اینطور نیس که من ندیده و نشناخته فقط صدای دختره رو شنیدم و ازش خوشم اومده نه دیگه اینجوریام نیسمن پارسال به دختره گفتم که من تو رو میخوام و نظر اونم مثبت بود و حتی بهش هم گفتم من تا ۷~۸ سال دیگه نمیتونم ازدواج کنم. آیا میتونی بمونی به پام؟؟ اونم قبول کرداونا تهران زندگی میکنن ما شیراز و الان بیش از یک ساله که ندیدمش و رابطه مون تلفنی هستشاما پنهانیسوال من اینه که به نظر شما من تا کی باید به این رابطه پنهانی ادامه بدم؟؟یا بهتر بگم آیا به نظر شما من با خانواده ام صحبت کنم که به خانواده دختر بگن ما دخترتون رو میخوایم ولی ۷~۸ سال دیگه و الان فقط یه نامزدی کنیم یا به قول معروف دختره زو نشون کنیم که مال ماست و کسی نیاد سراغشبازم میگم دختره میشه دختر دختر داییم و میشناسمش کاملا