نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

1748
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2994
    نوشته ها
    143
    تشکـر
    2
    تشکر شده 51 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    0

    ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    خواهش میکنم کامل فکر شده و با توجه به تجربیاتون بگین علت خجالتی شدن یه نفر در کودکی چیه و چطور تا بزرگسالیش ادامه داشته و راه حل و پیشنهادها تونم بگین

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    May 2013
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    251
    تشکـر
    477
    تشکر شده 414 بار در 135 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    [replacer_a]رمان کم رویی!
    ابتدا باید چند واژه را با هم مرور کنیم، تا دلایل اصلی خجالت و خجالتی بودن را شناسایی کنید!
    کودکان خجالتی چگونه کودکانی هستند؟

    کم رویی احساسی ست رایج که کمتر شناخته شده است.
    هر کسی در زندگی کم رویی و دمدمی بودن را احساس کرده است.گر چه در چنین موقعیت هایی کمرویی می تواند باعث ایجاد اختلال در پیشرفت اجتماعی مطلوب شما شود و یا در روند یادگیری در کودکان محدودیت و مانع ایجاد کند.
    این مقاله ابتدا انواع و روشهای بروز کمرویی را معرفی می کند و سپس مروری بر تحقیقاتی می کند که درباره تأثیرات وراثت، محیط و طبیعت فرد روی این رفتار سخن گفته اند و وجه تمایز بین حالت طبیعی و مشکل ساز این رفتار را مشخص می کند و نهایتأ راههایی برای کمک به بچه های کمرو ارائه می دهد.

    کم رویی چیست؟

    کم رویی ، اساساً احساسی عمومی است و ممکن است به صورت یک مکانیسم سازشکارانه نمود یابد که به فرد کمک می کند از پس محرکها و وقایع اجتماعی که تازه با انها برخورد می کند برآید.
    کمرویی به صورت مخلوطی از احساسات مثل ترس، علاقه، فشار و... احساس شود. کسی که به یک فرد خجالتی نگاه می کند این احساس او را با خیره به پایین نگاه کردن و کم حرفی و سکوت و تردید و دودلی و نهایتاً عدم تحرک فیزیکی، متوجه می شود.
    یک فرد خجالتی معمولاً بسیار آرام و بیمناک و با صدایی مرتعش و مردد حرف می زند.
    بچه های کوچکتر ممکن است انگشت شست شان را بمکنند برخی رفتارها مثل لبخند زدن و عقب رفتن نیز پشت سرهم تکرار می شوند.
    کمرویی از دو الگوی رفتاری مشابه و مربوط به ان قابل تمیز است.یکی از این رفتار محافظه کاری یا محتاط کاری و دیگری متارکه و قطع رابطه با دیگران است.
    هنگامیکه طفل خردسالی رفتار محافظه کارانه و محتاطانه را در مورد بیگانگان در پیش می گیرد، احساس دو گانه ای که همزمان او را به نزدیک شدن و برقراری ارتباط و همچنین دوری گزیدن فرا می خواند و از ویژگی های رفتارکمرویی است، را ندارد. کودکان خجالتی تنها و گوشه گیر هستند و معمولاً انفرادی بازی می کنندولی از این بابت فشاری را احساس می کنند. بعضی بچه های بزرگتر تنها بازی کردن را ترجیح می دهند و به نظر می رسد به تقابل های اجتماعی کمتری نیاز دارند ولی از این بابت هرگز فشاری را که یک کودک واقعاً کمرو احساس میکند ،احساس نمی کنند، پس نمی توان آنها را خجالتی به حساب آورد.ممکن است ،کم رویی در موارد پیشرفته بخصوصی باعث آسیب پذیری کودکان شود. کم رویی توام با ترس در بزرگسالی پاسخی به اثرات نشات گرفته از ترسهای دوران کودکی است.
    رشد شناختی در خودآگاهی حساسیت اجتماعی بزرگتری را در سال دوم زندگی به وجود می آورد.
    در 4 یا 5 سالگی کودک نسبت به احساس خجالت خودآگاهی پیدا میکند.اوج خود آگاهی نسبت به خجالت در ابتدای نوجوانی حاصل میشود.

    چرا بعضی بچه ها را کمرو و خجالتی میشوند؟

    برخوردهای جدید اجتماعی معمول ترین علت کم رویی است ,مخصوصاً اگر فرد خجالتی احساس کند در مرکز توجه واقع شده است.یک کم رویی رایج به تغییرات سریع محیط اجتماعی و فشارهای ناشی از فضای رقابتی مدرسه و محیط کار نسبت داده میشود که افراد دهه 80 باید از پس آن بر می آمدند.
    بزرگتر هایی که همواره نظر د یگران را درباره کودک می پرسند و استقلال کمی به کودکان خود میدهند
    باعث تشویق وتقویت احساس کم رویی در آنها میشوند.

    آیا کودکان شما خجالتی هستند؟

    بعضی از بچه ها ذاتاً خجالتی و کمرو هستند. این کودکان بیشتر از بقیه هم سالانشان تمایل دارند که با یک موقعیت جدید اجتماعی با خجالت و کمرویی برخورد کنند.
    گرچه حتی این کودکان نیز ممکن است در برخورد با موقعیت های اجتماعی خاصی ، این رفتار را از خود بروز دهند. پژوهشگران هر دو علت تربیت(محیط) و سرشت طبیعی هر کودک را در این تفاوتهای فردی دخیل می دانند.
    تا کنون برخی از جنبه های این رفتار را کشف کرده اند. سابقه فرهنگی و محیط خانوادگی نمونه هایی از نحوه رفتار در موقعیت های اجتماعی را به کودک پیشنهاد(ارائه)می کند. به عنوان مثال کودکان چینی که روز در مهدکودک سپری می کردند،کم حرفتر از کودکان اروپایی بودند و بچه های سوئدی بیش از کودکان آمریکایی از بودن در در اجتماع احساس ناخشنودی می کردند.
    وقتی بعضی والدین برچسب هایی مثل کمرو و خجالتی را به کودکان خود میزنند,آنها را تشویق میکنند در
    جهتی رفتار کنند که این پیشگویی والدین را به واقعیت تبدیل کنند.بزرگترها ممکن است محجوب بودن کودک خجالتی را در تقابلات اجتماعی استهزاء کنند و به این ترتیب باعث تقویت رفتار کم رویی در آنها شوند.
    در مورد انواع رفتار خجالتی بودن که به موقعیت های مختلف بستگی داشته باشند، مدارک در حال پیشرفتی وجود دارد که وجود یک پایه و اساس ژنتیکی و خلقی را در این رفتارمؤثر می داند.بر اساس عقیدهDanielو Plomin زمینه هایی ارثی نقش مهم تری در این رفتار دارد تا در دیگر ویژگی های شخصیتی. در مطالعه روی مسئله فرزند خواندگی، این پیش بینی را می کنند که ممکن است فرزند خواندگانی که مادران واقعی آنها اجتماعی و معاشرتی بودند، در آینده کمرو و خجالتی شوند.
    کودکانی که به شدت نهی می شوند تفاوتهای فیزیلوژیکی ای را به نسبت بچه هایی که آزادترند، نشان می دهند از جمله داشتن ضربان قلب پایدارتر و مرتب تر. بیشتر بچه هایی که همواره مورد امر و نهی بوده اند، از سن دو تا پنج سالگی رفتارهای محتاطانه ای را با همسالان و نوجوانان جدید (که به تازگی با آنها آشنا شده اند) در پیش می گیرند.
    در طول مطالعه روی تحولات و رشد شخصیت مشخص شد که الگوهای منفعل بودن یا عدم ابراز احساسات در اجتماع همراه با رشد شخصیت به طور قابل ملاحظه ای پایدار می باشد.
    بر خلاف این مدرک، بیشتر پژوهشگران تأکید می کنند که تأثیرات ژنتیکی تنها در مورد نسبت کمی از رفتارهای کمرویی که شخص در مورد خودش تصور می کند، درست است.
    احتمالاً تاثیر وراثت می تواند دلیلی باشد برای اینکه فرد با یک شباهت کوچک ، به خودش برچسب خجالتی بودن بزند. حتی زمینه های ارثی نیز می توانند تغییر یابند .فرزند خوانده ها می توانند بعضی خصوصیات را از پدر خوانده یا مادر خوانده های خود دریافت کنند.(دانیل و پلامین -1985) و تا حد بسیار بالایی عادات کودکان نوپا در خلال تلاشهای والدینشان برای رسیدن به رفاه اجتماعی بیشتر شکل می گیرد.(رزنیک و دیگران -1986)

    چه موقع خجالتی بودن یک مشکل است؟

    کم رویی میتواند یک واکنش طبیعی و سازش کارانه با یک تجربه اجتماعی که اساساً فشار آور است باشد.با قدری خجالتی بودن کودک میتواند موقتاً عقب بنشیند و دوباره کنترل خود را به دست آورد.معمولاً وقتی کودک چند بار تجربه بودن با افراد نا آشنا را کسب میکند کم رویی کمتر میشود.اگر که مشکلات دیگری وجود نداشته باشند کودکان خجالتی از نظر روانپزشکی و مشکلات رفتاری به طور قابل ملاحظه ای در خطر نیستند.اما اگر رفتار خجالتی بودن در کودکان نه دوره ای و گذرا باشد و نه ------------از جهاتی در خطر نیستند.چنین کودکانی ممکن است مهارتهای اجتماعی را نداشته باشند و یا تصویر ضعیفی از خود در ذهن داشته باشند.ممکن است کفایت و سررشته کمتری برای شروع بازی با همسالان خود داشته باشند.
    بچه های مدرسه که خودشان را خجالتی میدانند تمایل دارند خودشان را کمتر دوست بدارند و خودشان را کمتر صمیمی و بیشتر منفعل بدانند.چنین پندارهایی برداشت و نظر دیگران را هم در جهت منفی تحت تاثیر قرار میدهد. zimpardoمیگوید همسالان بچه های خجالتی آنها را کمتر صمیمی و دوست داشتنی میدانند.با توجه به تمام دلایل فوق کودک کمرو ممکن است از جانب همسالانش ندیده گرفته شود و شانس کمی برای بسط دادن مهارتهای اجتماعی داشته باشد.بچه هایی که این رفتار را تا دوران بلوغ و بزرگ سالی ادامه می دهند خودشان را در مقایسه با همسالانشان تنها تر توصیف می کنند و دوستان صمیمی کمتری دارند و با جنس مخالف کمتر ارتباط برقرار میکنند.

    راهکارهایی برای کمک به کودک خجالتی

    1.آگاه باشید و کودک را با همه آنچه که هست بپذیرید.
    نسبت به احساسات و علاقه کودک بی تفاوت نبودن به شما امکان میدهد با کودک ارتباط برقرار کنید و نشان میدهد که شما به کودک احترام می گذارید.این می تواند کودک را با اعتماد به نفس تر کرده و او را تحت فشار و کنترل قرار می دهد.
    2.عزت نفس را در کودک بالا ببرید.
    بچه های خجالتی ممکن است تصور ذهنی ضعیفی از خود داشته باشند و احساس کنند که شاید پذیرفته نشوند. روحیه کودکان را برای نشان دادن تواناییهای شان تقویت کنید و استقلال آنها را تشویق کنید گاهی آن ها را ستایش کنید. کودکانی که درباره خودشان احساس خوبی دارند معمولا خجالتی نیستند.
    3.مهارتهای اجتماعی را گسترش دهید.
    روحیه بچه های خجالتی برای داشتن رفتارهای اجتماعی تقویت کنید.حتی اگر تنها بازیها شبیه هم باشد.honig توصیه می کند که به بچه ها ادبیات مربوط به مهارتهای اجتماعی را آموزش دهید.مثل پرسیدن :آیا من هم می توانم بازی کنم؟
    با ایفای نقش در بازیهای کودک مهارتهای وارد شدن به اجتماع و برقراری ارتباط اجتماعی را به او آموزش دهید. همچنین امکان بازی کردن با بچه های کوچکتر در حالیکه 1 نفر در مقابل 1 نفر دیگر بازی می کند می تواند به کودک اجازه دهد تا خودش را نشان بدهد. بازی با گروه همسالان جدید به کودک خجالتی اجازه می دهد تا شروع تازه ای داشته باشد.
    4.به کودک خجالتی فرصت دست گرمی کردن و امتحان موقعیت جدید را بدهید.
    هل دادن و وادار کردن کودک برای ورود به موقعیتی که از نظر او تهدید آمیز است کمکی به ایجاد مهارتهای اجتماعی در او نمی کند. به کودک کمک کنید احساس امنیت کند و لوازمی مهیا کنید تا او را به سمت تقابلات اجتماعی سوق دهد.
    5. به یاد داشته باشید که خجالتی بودن کاملا بد نیست.
    هر بچه ای نیاز دارد که در مرکز توجه واقع شود. بعضی از ویژگی های خجالتی بودن مثل فروتنی و محتاط و تودار بودن مثبت تلقی می شوند.تا زمانی که به نظر نمی رسد کودکان بین دیگران خیلی در رنج و عذاب است یا این که غافل و بی توجه نمی نماید، مداخله روانشناسی خاص و عمیقی دارد.

    خجالت كشیدن – ناراحت بودن در هر شرایط كه با دیگران صحبت می كنید – از آنچه تصورش را می كنید عادی تر است. این حالت مثل ترس از اجتماع (phobia) نیست. ترس از اجتماع بسیار وسیع تر از خجالت كشیدن ساده است. در ترس از اجتماع، نسبت به تمام فعالیتهای اجتماعی ترس دائمی و زیاد وجود دارد. نتیجه ترس از اجتماع اضطراب شدید یا اجتناب از آن موقعیت است. می توانید با کمک گرفتن از دوستان هم خجالت و هم ترس از اجتماع را کاهش دهید.
    دلیل خجالت كشیدن چیست؟ برخی از متخصصان معتقدند كه یك زمینه ژنتیكی برای خجالت كشیدن وجود دارد. درست است كه هر نوزادی با خلق و خویی ذاتی به دنیا می آید اما کودکان حساس تر بیشتر مستعد خجالت كشیدن هستند، اما در واقع هیچ گونه اطلاعات دقیقی وجود ندارد كه نشان دهد این کودکان حتما‌‌ً خجالتی بار می آیند.
    از طرفی، به نظر می رسد كه تجارب زندگی می تواند خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار دهد. علت این كه افراد خجالتی اعتماد به نفس پایینی دارند، هم همین است. آنها تصور می كنند آنچه باید بگویند، ارزش گوش دادن ندارد. بنابراین می ترسند، كه دیگران آنها را نپذیرند.
    بیشتر افراد فكر می كنند که افراد خجالتی درون گرا هستند، اما در كمال تعجب بسیاری از افراد برون گرا هم خجالتی هستند. در حقیقت، بسیاری افراد سرشناس و حتی سیاستمداران هم خجالتی هستند. آنها در نقشی كه تعیین می شود و تحت كنترل آنهاست، فوق العاده اند، اما زمانی كه در موقعیتهای اجتماعی هستند، بی اختیار خجالت می كشند.
    شما ممكن است درون گرا باشید، اما لزوماً خجالتی نیستید. چرا؟
    افراد درون گرا ذاتاً صریح هستند، افراد خجالتی اغلب به اشتباه متكبر و مغرور فرض می شوند اما لزوماً اعتماد به نفس پایین ندارند.افراد درون گرا ممكن است در موقعیتهای اجتماعی، احساس بهتری داشته باشند اما افراد خجالتی در چنین مواقعی احساس ناراحتی می كنند.
    چندین نكته مثبت در خجالتی بودن وجود دارد: افراد خجالتی تمایل دارند تا شنونده خوبی باشند.می خواهند تا دوستان نزدیكی داشته باشند و با آنها هم بسیار رو راست هستند.

    چند نکته برای رفع خجالتی بودن :
    ۱.فهرستی از همه ویژگیهای خوب خود تهیه كنید. این كار به شما كمك می كند تا با عوامل تضعیف كننده مبارزه كنید.
    ۲.از قبل برنامه ریزی كنید. اگر قرار است وارد جمعی شوید، درباره نكته های قابل بحث فكر كنید، حتی متن گفتگو ها را بنویسید و تا زمان رفتن، آن را مرور كنید با این کار ، بیشتر احساس می كنید كه می توانید از عهده حضور در آن موقعیت اجتماعی برآئید.
    ۳.سعی كنید پاسخ دیگران را بدهید و نگاهتان با دیگران برخورد كند. لبخند بزنید. تعارف و احوال پرسی كنید. اگر سعی كنید با دیگران معاشرت كنید، آنها هم به شما احترام خواهند گذاشت. افراد خجالتی اغلب اشتباهاً متكبر و مغرور تلقی می شوند،زیرا احساس ناراحتی آنها سبب می شود، خود را از دیگران دور كنند. اگر خود را وادار كنید تا به دیگران پاسخ دهید، آنها هم به شما پاسخ
    می دهند و عكس العمل مثبتی را كه شما برای غلبه بر ترستان نیاز دارید، به شما خواهند داد.
    ۴.صحبت كردن در جمع را یاد بگیرید. اگر از حرف زدن در اجتماع
    می ترسید، خود را آموزش دهید یا در كلاسهای عمومی شركت كنید؛ این كار، باعث می شود تا شما بر ترس خود غلبه كنید.
    ۵.هرگز به فرزندتان نگویید: « خجالتی. اگر فرزند خجالتی دارید، هرگز در حضورش به كسی نگویید كه خجالتی است. این كار اصلاً كمكی نمی كند.
    ۶.دارو درمانی كنید: اگر نكات بالا به شما كمك نمی كند،با نظر پزشک از داروهای مناسب استفاده کنید.
    ۷.درمان كنید. اگر خجالت، واقعاً شما را آزار می دهد، روان درمانی كنید زیرا یافتن علت احساس بی اهمیتی شما و منشاء آن به درمان این حالت كمك فراوانی می كند. کودک خجالتی، کودکی درونگرا است که به‌طور معمول، این صفت بر اثر ارث از مادر و پدر و یا بی‌توجهی مادر و به‌خصوص در سنین بین ۱۴ تا ۳۶ ماهگی در او به‌وجود می‌آید، به این معنا که او نیازمند توجه داشت، اما شما به او توجه لازم از ابراز نمی‌کنید؛ بنابراین، او ممکن است به این نتیجه برسد که به‌طور ختم، بچهٔ خوبی نیست و عینی در او هست که به او توجهی نمی‌شود؛ از طرفی شما نیز با گفتن و تکرار اینکه ”کودک من خجالتی است“، این صفت را در او ماندگار می‌کنید؛ او با این این صفت، زندگی می‌کند و هر چه بیشتر به طرف خجالتی بودن سوق داده می‌شود، به یاد داشته باشید که این روشی است که این نوع کودکان، توجهی را که از سوی افراد بزرگسال و در شرایط عادی دریافت نمی‌کنند، با رفتارهای شرم‌گینانه و خجالتی به‌دست می‌آورند، اما کودکی که دارای اعتمادبه‌نفس پائینی است، کودکی است که خود را قبول ندارد؛ به‌عبارتی خود را تحقیر می‌کند و خوار می‌شمارد؛ چرا که همواره تصور می‌کند دیگران نیز درباره‌اش این‌گونه قضاوت می‌کنند.
    این کودک در ضمیر ناخودآگاه خود پذیرفته است که ”من کودک بدی هستم“، ”من بی‌عرضه و دست‌وپاچلفتی هستم“، ”من زشت و بی‌ریخت هستم“ کودکی که دارای اعتمادبه‌نفس پائینی است، از این روش برخلاف کودکان خجالتی، برای جلب‌توجه بزرگترها استفاده نمی‌کند، بلکه یقین دارد که دارای صفت‌های خوب نیست و احساس گناه می‌کند. این صفت را هم مادر و پدر در او به‌وجود می‌آورند، به‌طور مثال وقتی که کار ناشایستی می‌کند، در عوض اینکه به او بگوید: ”تو خودت خوبی، اما این کارت درست نبود“ شروع به تحقیر او کرده و از این طریق و با گفتن جمله‌هائی مانند بی‌عرضه، کودن، دست‌وپاچلفتی و از این قبیل، او را به جائی می‌رسانند که احساس گناه می‌کند و از این طریق، حرمت و اعتمادبه‌نفس او را از بین می‌برند.
    ”کوکوشانل“ ابتدا بسیار فقیر بود. او در یتیم‌خانه بزرگ شده بود. به تنهائی شروع به یادگیری خیاطی کرد و تبدیل به اولین زن طراح لباس در دنیا و مسبب تغییر الگو و مدل لباس زن‌ها از عصر ویکتوریا به بعد شد. پشتکار او در غلبه بر مشکل‌های زیادش، منجر به ایجاد امپراتوری او در طراحی لباس شد. امروز بعد از گذشت هشتاد سال هنوز محصولات او کیفیت بالائی دارد و شهرت خود را در جهان حفظ کرده است.
    ”توماس ادیسون“ قبل از اختراع برق به‌طور تقریبی ده هزار بار تلاش کرد تا سرانجام موفق شد. اگر او تسلیم شده بود، اکنون شما این مبحث را زیر نور چراغ نفتی می‌خواندید.
    طرح اولیه شرکت ”فدرال اکسیرس“ بارها با شکست مواجه شد. ابتدا شرکت تلاش زیادی می‌کرد تا کارمندان در عوض نقد کردن چک‌هایشان در بانک از خدمات ”فدرال اکسیرس“ استفاده کنند. زمان بسیار زیادی طول کشید تا مردم با خدمات ”فدرال اکسیرس“ آشنا شدند، اما در نهایت امروزه مشتریان بسیار زیادی دارد.
    ””یلوستر استالونه“ هزار بار از شرکت‌های فیلم‌سازی جواب در شنید و قبل از اینکه شرکت تولیدکنندهٔ فیلم”راکی“ را پیدا کند، آخرین پس‌اندازش را که ششصد دلار بود نیز خرج کرد. اما سرانجام شرکتی را پیدا کرد که حاضر به تولید فیلم ”راکی“ شد و در نهایت، او تبدیل به هنرپیشه‌ای تاریخی و معروف شد.
    به‌طور حتم: موفقیت نیازمند تعهد و چشم برنداشتن از اهداف است. بیشتر مردم وقتی فاصله بسیار کمی با موفقیت دارند، به اشتباه دست از تلاش برمی‌دارند و تسلیم می‌شوند. به تلاش ادامه دهید. مهم نیست چطور و چقدر. اگر در واقع به آنچه انجام می‌دهید، اعتقاد دارید؛ همه تلاش و امکانات خود را به‌کار ببرید و هرگز تسلیم نشوید در نهایت موفق خواهید شد.
    در واقع چیزی به عنوان شکست وجود ندارد. هر عملی پیامدی دارد و ممکن است آن پیامد همیشه آنچه شما در جستجویش هستید، نباشد. اما به هر حال، پیامد است. اگر نتیجهٔ تلاش خود را بررسی تلاش خود را بررسی کنید و پیوسته آنچه را کارآئی ندارد. اصلاح کنید، در نهایت به نتیجه دلخواه خود دست می‌یابید.
    مقاوم باشید. ”ری کراک“، مؤسس رستوران‌های زنجیره‌ای ”مک دونالد“، این مطلب را به بهترین نحو توضیح می‌دهد: ”هیچ چیز در دنیا نمی‌تواند جایگزین پشتکار شود. استعداد نخواهد توانست. چون دنیا پر است از اشخاص ناموفق با استعدادهای عالی، نبوغ هم نمی‌تواند زیرا نابغه‌های ناموفق بسیار زیاد هستند. تحصیلات نیز نخواهد توانست، زیرا دنیا پر است از تحصیلکرده‌های وظیفه‌نشناس، پشتکار، عزم، اراده و عشق است که قدرت مطلق است“.

    وارد مهمانی می شوید، به افراد حاضر نگاه می كنید و بلافاصله قلبتان شروع به زدن می كند. كف دستهایتان خیس عرق می شود، نمی توانید نفس بكشیدومطمئن هستیدآنچه رابرای گفتن آماده كرده اید، مسخره به نظر خواهد رسید و همه درباره شما بد فكر خواهند كرد.
    خجالت كشیدن – ناراحت بودن در هر شرایط كه با دیگران صحبت می كنید – از آنچه تصورش را می كنید عادی تر است. این حالت مثل ترس از اجتماع (phobia) نیست. ترس از اجتماع بسیار وسیع تر از خجالت كشیدن ساده است. در ترس از اجتماع، نسبت به تمام فعالیتهای اجتماعی ترس دائمی و زیاد وجود دارد. نتیجه ترس از اجتماع اضطراب شدید یا اجتناب از آن موقعیت است. می توانید با کمک گرفتن از دوستان هم خجالت و هم ترس از اجتماع را کاهش دهید.
    دلیل خجالت كشیدن چیست؟ برخی از متخصصان معتقدند كه یك زمینه ژنتیكی برای خجالت كشیدن وجود دارد. درست است كه هر نوزادی با خلق و خویی ذاتی به دنیا می آید اما کودکان حساس تر بیشتر مستعد خجالت كشیدن هستند، اما در واقع هیچ گونه اطلاعات دقیقی وجود ندارد كه نشان دهد این کودکان حتما‌‌ً خجالتی بار می آیند.
    از طرفی، به نظر می رسد كه تجارب زندگی می تواند خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار دهد. علت این كه افراد خجالتی اعتماد به نفس پایینی دارند، هم همین است. آنها تصور می كنند آنچه باید بگویند، ارزش گوش دادن ندارد. بنابراین می ترسند، كه دیگران آنها را نپذیرند.
    بیشتر افراد فكر می كنند که افراد خجالتی درون گرا هستند، اما در كمال تعجب بسیاری از افراد برون گرا هم خجالتی هستند. در حقیقت، بسیاری افراد سرشناس و حتی سیاستمداران هم خجالتی هستند. آنها در نقشی كه تعیین می شود و تحت كنترل آنهاست، فوق العاده اند، اما زمانی كه در موقعیتهای اجتماعی هستند، بی اختیار خجالت می كشند.
    شما ممكن است درون گرا باشید، اما لزوماً خجالتی نیستید. چرا؟
    افراد درون گرا ذاتاً صریح هستند، افراد خجالتی اغلب به اشتباه متكبر و مغرور فرض می شوند اما لزوماً اعتماد به نفس پایین ندارند.افراد درون گرا ممكن است در موقعیتهای اجتماعی، احساس بهتری داشته باشند اما افراد خجالتی در چنین مواقعی احساس ناراحتی می كنند.
    چندین نكته مثبت در خجالتی بودن وجود دارد: افراد خجالتی تمایل دارند تا شنونده خوبی باشند.می خواهند تا دوستان نزدیكی داشته باشند و با آنها هم بسیار رو راست هستند.

    چند نکته برای رفع خجالتی بودن :
    ۱.فهرستی از همه ویژگیهای خوب خود تهیه كنید. این كار به شما كمك می كند تا با عوامل تضعیف كننده مبارزه كنید.
    ۲.از قبل برنامه ریزی كنید. اگر قرار است وارد جمعی شوید، درباره نكته های قابل بحث فكر كنید، حتی متن گفتگو ها را بنویسید و تا زمان رفتن، آن را مرور كنید با این کار ، بیشتر احساس می كنید كه می توانید از عهده حضور در آن موقعیت اجتماعی برآئید.
    ۳.سعی كنید پاسخ دیگران را بدهید و نگاهتان با دیگران برخورد كند. لبخند بزنید. تعارف و احوال پرسی كنید. اگر سعی كنید با دیگران معاشرت كنید، آنها هم به شما احترام خواهند گذاشت. افراد خجالتی اغلب اشتباهاً متكبر و مغرور تلقی می شوند،زیرا احساس ناراحتی آنها سبب می شود، خود را از دیگران دور كنند. اگر خود را وادار كنید تا به دیگران پاسخ دهید، آنها هم به شما پاسخ
    می دهند و عكس العمل مثبتی را كه شما برای غلبه بر ترستان نیاز دارید، به شما خواهند داد.
    ۴.صحبت كردن در جمع را یاد بگیرید. اگر از حرف زدن در اجتماع
    می ترسید، خود را آموزش دهید یا در كلاسهای عمومی شركت كنید؛ این كار، باعث می شود تا شما بر ترس خود غلبه كنید.
    ۵.هرگز به فرزندتان نگویید: « خجالتی. اگر فرزند خجالتی دارید، هرگز در حضورش به كسی نگویید كه خجالتی است. این كار اصلاً كمكی نمی كند.
    ۶.دارو درمانی كنید: اگر نكات بالا به شما كمك نمی كند،با نظر پزشک از داروهای مناسب استفاده کنید.
    ۷.درمان كنید. اگر خجالت، واقعاً شما را آزار می دهد، روان درمانی كنید زیرا یافتن علت احساس بی اهمیتی شما و منشاء آن به درمان این حالت كمك فراوانی می كند.[replacer_a]
    کودکان خجالتی چگونه کودکانی هستند؟

    کم رویی احساسی ست رایج که کمتر شناخته شده است.
    هر کسی در زندگی کم رویی و دمدمی بودن را احساس کرده است.گر چه در چنین موقعیت هایی کمرویی می تواند باعث ایجاد اختلال در پیشرفت اجتماعی مطلوب شما شود و یا در روند یادگیری در کودکان محدودیت و مانع ایجاد کند.
    این مقاله ابتدا انواع و روشهای بروز کمرویی را معرفی می کند و سپس مروری بر تحقیقاتی می کند که درباره تأثیرات وراثت، محیط و طبیعت فرد روی این رفتار سخن گفته اند و وجه تمایز بین حالت طبیعی و مشکل ساز این رفتار را مشخص می کند و نهایتأ راههایی برای کمک به بچه های کمرو ارائه می دهد.

    کم رویی چیست؟

    کم رویی ، اساساً احساسی عمومی است و ممکن است به صورت یک مکانیسم سازشکارانه نمود یابد که به فرد کمک می کند از پس محرکها و وقایع اجتماعی که تازه با انها برخورد می کند برآید.
    کمرویی به صورت مخلوطی از احساسات مثل ترس، علاقه، فشار و... احساس شود. کسی که به یک فرد خجالتی نگاه می کند این احساس او را با خیره به پایین نگاه کردن و کم حرفی و سکوت و تردید و دودلی و نهایتاً عدم تحرک فیزیکی، متوجه می شود.
    یک فرد خجالتی معمولاً بسیار آرام و بیمناک و با صدایی مرتعش و مردد حرف می زند.
    بچه های کوچکتر ممکن است انگشت شست شان را بمکنند برخی رفتارها مثل لبخند زدن و عقب رفتن نیز پشت سرهم تکرار می شوند.
    کمرویی از دو الگوی رفتاری مشابه و مربوط به ان قابل تمیز است.یکی از این رفتار محافظه کاری یا محتاط کاری و دیگری متارکه و قطع رابطه با دیگران است.
    هنگامیکه طفل خردسالی رفتار محافظه کارانه و محتاطانه را در مورد بیگانگان در پیش می گیرد، احساس دو گانه ای که همزمان او را به نزدیک شدن و برقراری ارتباط و همچنین دوری گزیدن فرا می خواند و از ویژگی های رفتارکمرویی است، را ندارد. کودکان خجالتی تنها و گوشه گیر هستند و معمولاً انفرادی بازی می کنندولی از این بابت فشاری را احساس می کنند. بعضی بچه های بزرگتر تنها بازی کردن را ترجیح می دهند و به نظر می رسد به تقابل های اجتماعی کمتری نیاز دارند ولی از این بابت هرگز فشاری را که یک کودک واقعاً کمرو احساس میکند ،احساس نمی کنند، پس نمی توان آنها را خجالتی به حساب آورد.ممکن است ،کم رویی در موارد پیشرفته بخصوصی باعث آسیب پذیری کودکان شود. کم رویی توام با ترس در بزرگسالی پاسخی به اثرات نشات گرفته از ترسهای دوران کودکی است.
    رشد شناختی در خودآگاهی حساسیت اجتماعی بزرگتری را در سال دوم زندگی به وجود می آورد.
    در 4 یا 5 سالگی کودک نسبت به احساس خجالت خودآگاهی پیدا میکند.اوج خود آگاهی نسبت به خجالت در ابتدای نوجوانی حاصل میشود.

    چه شرایطی بچه ها را کمرو و خجالتی میکند؟

    برخوردهای جدید اجتماعی معمول ترین علت کم رویی است ,مخصوصاً اگر فرد خجالتی احساس کند در مرکز توجه واقع شده است.یک کم رویی رایج به تغییرات سریع محیط اجتماعی و فشارهای ناشی از فضای رقابتی مدرسه و محیط کار نسبت داده میشود که افراد دهه 80 باید از پس آن بر می آمدند.
    بزرگتر هایی که همواره نظر د یگران را درباره کودک می پرسند و استقلال کمی به کودکان خود میدهند
    باعث تشویق وتقویت احساس کم رویی در آنها میشوند.

    چرا برخی کودکان خجالتی تر هستند؟

    بعضی از بچه ها ذاتاً خجالتی و کمرو هستند. این کودکان بیشتر از بقیه هم سالانشان تمایل دارند که با یک موقعیت جدید اجتماعی با خجالت و کمرویی برخورد کنند.
    گرچه حتی این کودکان نیز ممکن است در برخورد با موقعیت های اجتماعی خاصی ، این رفتار را از خود بروز دهند. پژوهشگران هر دو علت تربیت(محیط) و سرشت طبیعی هر کودک را در این تفاوتهای فردی دخیل می دانند.
    تا کنون برخی از جنبه های این رفتار را کشف کرده اند. سابقه فرهنگی و محیط خانوادگی نمونه هایی از نحوه رفتار در موقعیت های اجتماعی را به کودک پیشنهاد(ارائه)می کند. به عنوان مثال کودکان چینی که روز در مهدکودک سپری می کردند،کم حرفتر از کودکان اروپایی بودند و بچه های سوئدی بیش از کودکان آمریکایی از بودن در در اجتماع احساس ناخشنودی می کردند.
    وقتی بعضی والدین برچسب هایی مثل کمرو و خجالتی را به کودکان خود میزنند,آنها را تشویق میکنند در
    جهتی رفتار کنند که این پیشگویی والدین را به واقعیت تبدیل کنند.بزرگترها ممکن است محجوب بودن کودک خجالتی را در تقابلات اجتماعی استهزاء کنند و به این ترتیب باعث تقویت رفتار کم رویی در آنها شوند.
    در مورد انواع رفتار خجالتی بودن که به موقعیت های مختلف بستگی داشته باشند، مدارک در حال پیشرفتی وجود دارد که وجود یک پایه و اساس ژنتیکی و خلقی را در این رفتارمؤثر می داند.بر اساس عقیدهDanielو Plomin زمینه هایی ارثی نقش مهم تری در این رفتار دارد تا در دیگر ویژگی های شخصیتی. در مطالعه روی مسئله فرزند خواندگی، این پیش بینی را می کنند که ممکن است فرزند خواندگانی که مادران واقعی آنها اجتماعی و معاشرتی بودند، در آینده کمرو و خجالتی شوند.
    کودکانی که به شدت نهی می شوند تفاوتهای فیزیلوژیکی ای را به نسبت بچه هایی که آزادترند، نشان می دهند از جمله داشتن ضربان قلب پایدارتر و مرتب تر. بیشتر بچه هایی که همواره مورد امر و نهی بوده اند، از سن دو تا پنج سالگی رفتارهای محتاطانه ای را با همسالان و نوجوانان جدید (که به تازگی با آنها آشنا شده اند) در پیش می گیرند.
    در طول مطالعه روی تحولات و رشد شخصیت مشخص شد که الگوهای منفعل بودن یا عدم ابراز احساسات در اجتماع همراه با رشد شخصیت به طور قابل ملاحظه ای پایدار می باشد.
    بر خلاف این مدرک، بیشتر پژوهشگران تأکید می کنند که تأثیرات ژنتیکی تنها در مورد نسبت کمی از رفتارهای کمرویی که شخص در مورد خودش تصور می کند، درست است.
    احتمالاً تاثیر وراثت می تواند دلیلی باشد برای اینکه فرد با یک شباهت کوچک ، به خودش برچسب خجالتی بودن بزند. حتی زمینه های ارثی نیز می توانند تغییر یابند .فرزند خوانده ها می توانند بعضی خصوصیات را از پدر خوانده یا مادر خوانده های خود دریافت کنند.(دانیل و پلامین -1985) و تا حد بسیار بالایی عادات کودکان نوپا در خلال تلاشهای والدینشان برای رسیدن به رفاه اجتماعی بیشتر شکل می گیرد.(رزنیک و دیگران -1986)

    چه موقع خجالتی بودن یک مشکل است؟

    کم رویی میتواند یک واکنش طبیعی و سازش کارانه با یک تجربه اجتماعی که اساساً فشار آور است باشد.با قدری خجالتی بودن کودک میتواند موقتاً عقب بنشیند و دوباره کنترل خود را به دست آورد.معمولاً وقتی کودک چند بار تجربه بودن با افراد نا آشنا را کسب میکند کم رویی کمتر میشود.اگر که مشکلات دیگری وجود نداشته باشند کودکان خجالتی از نظر روانپزشکی و مشکلات رفتاری به طور قابل ملاحظه ای در خطر نیستند.اما اگر رفتار خجالتی بودن در کودکان نه دوره ای و گذرا باشد و نه ------------از جهاتی در خطر نیستند.چنین کودکانی ممکن است مهارتهای اجتماعی را نداشته باشند و یا تصویر ضعیفی از خود در ذهن داشته باشند.ممکن است کفایت و سررشته کمتری برای شروع بازی با همسالان خود داشته باشند.
    بچه های مدرسه که خودشان را خجالتی میدانند تمایل دارند خودشان را کمتر دوست بدارند و خودشان را کمتر صمیمی و بیشتر منفعل بدانند.چنین پندارهایی برداشت و نظر دیگران را هم در جهت منفی تحت تاثیر قرار میدهد. zimpardoمیگوید همسالان بچه های خجالتی آنها را کمتر صمیمی و دوست داشتنی میدانند.با توجه به تمام دلایل فوق کودک کمرو ممکن است از جانب همسالانش ندیده گرفته شود و شانس کمی برای بسط دادن مهارتهای اجتماعی داشته باشد.بچه هایی که این رفتار را تا دوران بلوغ و بزرگ سالی ادامه می دهند خودشان را در مقایسه با همسالانشان تنها تر توصیف می کنند و دوستان صمیمی کمتری دارند و با جنس مخالف کمتر ارتباط برقرار میکنند.

    راهکارهایی برای کمک به کودک خجالتی

    1.آگاه باشید و کودک را با همه آنچه که هست بپذیرید.
    نسبت به احساسات و علاقه کودک بی تفاوت نبودن به شما امکان میدهد با کودک ارتباط برقرار کنید و نشان میدهد که شما به کودک احترام می گذارید.این می تواند کودک را با اعتماد به نفس تر کرده و او را تحت فشار و کنترل قرار می دهد.
    2.عزت نفس را در کودک بالا ببرید.
    بچه های خجالتی ممکن است تصور ذهنی ضعیفی از خود داشته باشند و احساس کنند که شاید پذیرفته نشوند. روحیه کودکان را برای نشان دادن تواناییهای شان تقویت کنید و استقلال آنها را تشویق کنید گاهی آن ها را ستایش کنید. کودکانی که درباره خودشان احساس خوبی دارند معمولا خجالتی نیستند.
    3.مهارتهای اجتماعی را گسترش دهید.
    روحیه بچه های خجالتی برای داشتن رفتارهای اجتماعی تقویت کنید.حتی اگر تنها بازیها شبیه هم باشد.honig توصیه می کند که به بچه ها ادبیات مربوط به مهارتهای اجتماعی را آموزش دهید.مثل پرسیدن :آیا من هم می توانم بازی کنم؟
    با ایفای نقش در بازیهای کودک مهارتهای وارد شدن به اجتماع و برقراری ارتباط اجتماعی را به او آموزش دهید. همچنین امکان بازی کردن با بچه های کوچکتر در حالیکه 1 نفر در مقابل 1 نفر دیگر بازی می کند می تواند به کودک اجازه دهد تا خودش را نشان بدهد. بازی با گروه همسالان جدید به کودک خجالتی اجازه می دهد تا شروع تازه ای داشته باشد.
    4.به کودک خجالتی فرصت دست گرمی کردن و امتحان موقعیت جدید را بدهید.
    هل دادن و وادار کردن کودک برای ورود به موقعیتی که از نظر او تهدید آمیز است کمکی به ایجاد مهارتهای اجتماعی در او نمی کند. به کودک کمک کنید احساس امنیت کند و لوازمی مهیا کنید تا او را به سمت تقابلات اجتماعی سوق دهد.
    5. به یاد داشته باشید که خجالتی بودن کاملا بد نیست.
    هر بچه ای نیاز دارد که در مرکز توجه واقع شود. بعضی از ویژگی های خجالتی بودن مثل فروتنی و محتاط و تودار بودن مثبت تلقی می شوند.تا زمانی که به نظر نمی رسد کودکان بین دیگران خیلی در رنج و عذاب است یا این که غافل و بی توجه نمی نماید، مداخله روانشناسی خاص و عمیقی دارد.

    خجالت كشیدن – ناراحت بودن در هر شرایط كه با دیگران صحبت می كنید – از آنچه تصورش را می كنید عادی تر است. این حالت مثل ترس از اجتماع (phobia) نیست. ترس از اجتماع بسیار وسیع تر از خجالت كشیدن ساده است. در ترس از اجتماع، نسبت به تمام فعالیتهای اجتماعی ترس دائمی و زیاد وجود دارد. نتیجه ترس از اجتماع اضطراب شدید یا اجتناب از آن موقعیت است. می توانید با کمک گرفتن از دوستان هم خجالت و هم ترس از اجتماع را کاهش دهید.
    دلیل خجالت كشیدن چیست؟ برخی از متخصصان معتقدند كه یك زمینه ژنتیكی برای خجالت كشیدن وجود دارد. درست است كه هر نوزادی با خلق و خویی ذاتی به دنیا می آید اما کودکان حساس تر بیشتر مستعد خجالت كشیدن هستند، اما در واقع هیچ گونه اطلاعات دقیقی وجود ندارد كه نشان دهد این کودکان حتما‌‌ً خجالتی بار می آیند.
    از طرفی، به نظر می رسد كه تجارب زندگی می تواند خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار دهد. علت این كه افراد خجالتی اعتماد به نفس پایینی دارند، هم همین است. آنها تصور می كنند آنچه باید بگویند، ارزش گوش دادن ندارد. بنابراین می ترسند، كه دیگران آنها را نپذیرند.
    بیشتر افراد فكر می كنند که افراد خجالتی درون گرا هستند، اما در كمال تعجب بسیاری از افراد برون گرا هم خجالتی هستند. در حقیقت، بسیاری افراد سرشناس و حتی سیاستمداران هم خجالتی هستند. آنها در نقشی كه تعیین می شود و تحت كنترل آنهاست، فوق العاده اند، اما زمانی كه در موقعیتهای اجتماعی هستند، بی اختیار خجالت می كشند.
    شما ممكن است درون گرا باشید، اما لزوماً خجالتی نیستید. چرا؟
    افراد درون گرا ذاتاً صریح هستند، افراد خجالتی اغلب به اشتباه متكبر و مغرور فرض می شوند اما لزوماً اعتماد به نفس پایین ندارند.افراد درون گرا ممكن است در موقعیتهای اجتماعی، احساس بهتری داشته باشند اما افراد خجالتی در چنین مواقعی احساس ناراحتی می كنند.
    چندین نكته مثبت در خجالتی بودن وجود دارد: افراد خجالتی تمایل دارند تا شنونده خوبی باشند.می خواهند تا دوستان نزدیكی داشته باشند و با آنها هم بسیار رو راست هستند.

    چند نکته برای رفع خجالتی بودن :
    ۱.فهرستی از همه ویژگیهای خوب خود تهیه كنید. این كار به شما كمك می كند تا با عوامل تضعیف كننده مبارزه كنید.
    ۲.از قبل برنامه ریزی كنید. اگر قرار است وارد جمعی شوید، درباره نكته های قابل بحث فكر كنید، حتی متن گفتگو ها را بنویسید و تا زمان رفتن، آن را مرور كنید با این کار ، بیشتر احساس می كنید كه می توانید از عهده حضور در آن موقعیت اجتماعی برآئید.
    ۳.سعی كنید پاسخ دیگران را بدهید و نگاهتان با دیگران برخورد كند. لبخند بزنید. تعارف و احوال پرسی كنید. اگر سعی كنید با دیگران معاشرت كنید، آنها هم به شما احترام خواهند گذاشت. افراد خجالتی اغلب اشتباهاً متكبر و مغرور تلقی می شوند،زیرا احساس ناراحتی آنها سبب می شود، خود را از دیگران دور كنند. اگر خود را وادار كنید تا به دیگران پاسخ دهید، آنها هم به شما پاسخ
    می دهند و عكس العمل مثبتی را كه شما برای غلبه بر ترستان نیاز دارید، به شما خواهند داد.
    ۴.صحبت كردن در جمع را یاد بگیرید. اگر از حرف زدن در اجتماع
    می ترسید، خود را آموزش دهید یا در كلاسهای عمومی شركت كنید؛ این كار، باعث می شود تا شما بر ترس خود غلبه كنید.
    ۵.هرگز به فرزندتان نگویید: « خجالتی. اگر فرزند خجالتی دارید، هرگز در حضورش به كسی نگویید كه خجالتی است. این كار اصلاً كمكی نمی كند.
    ۶.دارو درمانی كنید: اگر نكات بالا به شما كمك نمی كند،با نظر پزشک از داروهای مناسب استفاده کنید.
    ۷.درمان كنید. اگر خجالت، واقعاً شما را آزار می دهد، روان درمانی كنید زیرا یافتن علت احساس بی اهمیتی شما و منشاء آن به درمان این حالت كمك فراوانی می كند. کودک خجالتی، کودکی درونگرا است که به‌طور معمول، این صفت بر اثر ارث از مادر و پدر و یا بی‌توجهی مادر و به‌خصوص در سنین بین ۱۴ تا ۳۶ ماهگی در او به‌وجود می‌آید، به این معنا که او نیازمند توجه داشت، اما شما به او توجه لازم از ابراز نمی‌کنید؛ بنابراین، او ممکن است به این نتیجه برسد که به‌طور ختم، بچهٔ خوبی نیست و عینی در او هست که به او توجهی نمی‌شود؛ از طرفی شما نیز با گفتن و تکرار اینکه ”کودک من خجالتی است“، این صفت را در او ماندگار می‌کنید؛ او با این این صفت، زندگی می‌کند و هر چه بیشتر به طرف خجالتی بودن سوق داده می‌شود، به یاد داشته باشید که این روشی است که این نوع کودکان، توجهی را که از سوی افراد بزرگسال و در شرایط عادی دریافت نمی‌کنند، با رفتارهای شرم‌گینانه و خجالتی به‌دست می‌آورند، اما کودکی که دارای اعتمادبه‌نفس پائینی است، کودکی است که خود را قبول ندارد؛ به‌عبارتی خود را تحقیر می‌کند و خوار می‌شمارد؛ چرا که همواره تصور می‌کند دیگران نیز درباره‌اش این‌گونه قضاوت می‌کنند.
    این کودک در ضمیر ناخودآگاه خود پذیرفته است که ”من کودک بدی هستم“، ”من بی‌عرضه و دست‌وپاچلفتی هستم“، ”من زشت و بی‌ریخت هستم“ کودکی که دارای اعتمادبه‌نفس پائینی است، از این روش برخلاف کودکان خجالتی، برای جلب‌توجه بزرگترها استفاده نمی‌کند، بلکه یقین دارد که دارای صفت‌های خوب نیست و احساس گناه می‌کند. این صفت را هم مادر و پدر در او به‌وجود می‌آورند، به‌طور مثال وقتی که کار ناشایستی می‌کند، در عوض اینکه به او بگوید: ”تو خودت خوبی، اما این کارت درست نبود“ شروع به تحقیر او کرده و از این طریق و با گفتن جمله‌هائی مانند بی‌عرضه، کودن، دست‌وپاچلفتی و از این قبیل، او را به جائی می‌رسانند که احساس گناه می‌کند و از این طریق، حرمت و اعتمادبه‌نفس او را از بین می‌برند.
    ”کوکوشانل“ ابتدا بسیار فقیر بود. او در یتیم‌خانه بزرگ شده بود. به تنهائی شروع به یادگیری خیاطی کرد و تبدیل به اولین زن طراح لباس در دنیا و مسبب تغییر الگو و مدل لباس زن‌ها از عصر ویکتوریا به بعد شد. پشتکار او در غلبه بر مشکل‌های زیادش، منجر به ایجاد امپراتوری او در طراحی لباس شد. امروز بعد از گذشت هشتاد سال هنوز محصولات او کیفیت بالائی دارد و شهرت خود را در جهان حفظ کرده است.
    ”توماس ادیسون“ قبل از اختراع برق به‌طور تقریبی ده هزار بار تلاش کرد تا سرانجام موفق شد. اگر او تسلیم شده بود، اکنون شما این مبحث را زیر نور چراغ نفتی می‌خواندید.
    طرح اولیه شرکت ”فدرال اکسیرس“ بارها با شکست مواجه شد. ابتدا شرکت تلاش زیادی می‌کرد تا کارمندان در عوض نقد کردن چک‌هایشان در بانک از خدمات ”فدرال اکسیرس“ استفاده کنند. زمان بسیار زیادی طول کشید تا مردم با خدمات ”فدرال اکسیرس“ آشنا شدند، اما در نهایت امروزه مشتریان بسیار زیادی دارد.
    ””یلوستر استالونه“ هزار بار از شرکت‌های فیلم‌سازی جواب در شنید و قبل از اینکه شرکت تولیدکنندهٔ فیلم”راکی“ را پیدا کند، آخرین پس‌اندازش را که ششصد دلار بود نیز خرج کرد. اما سرانجام شرکتی را پیدا کرد که حاضر به تولید فیلم ”راکی“ شد و در نهایت، او تبدیل به هنرپیشه‌ای تاریخی و معروف شد.
    به‌طور حتم: موفقیت نیازمند تعهد و چشم برنداشتن از اهداف است. بیشتر مردم وقتی فاصله بسیار کمی با موفقیت دارند، به اشتباه دست از تلاش برمی‌دارند و تسلیم می‌شوند. به تلاش ادامه دهید. مهم نیست چطور و چقدر. اگر در واقع به آنچه انجام می‌دهید، اعتقاد دارید؛ همه تلاش و امکانات خود را به‌کار ببرید و هرگز تسلیم نشوید در نهایت موفق خواهید شد.
    در واقع چیزی به عنوان شکست وجود ندارد. هر عملی پیامدی دارد و ممکن است آن پیامد همیشه آنچه شما در جستجویش هستید، نباشد. اما به هر حال، پیامد است. اگر نتیجهٔ تلاش خود را بررسی تلاش خود را بررسی کنید و پیوسته آنچه را کارآئی ندارد. اصلاح کنید، در نهایت به نتیجه دلخواه خود دست می‌یابید.
    مقاوم باشید. ”ری کراک“، مؤسس رستوران‌های زنجیره‌ای ”مک دونالد“، این مطلب را به بهترین نحو توضیح می‌دهد: ”هیچ چیز در دنیا نمی‌تواند جایگزین پشتکار شود. استعداد نخواهد توانست. چون دنیا پر است از اشخاص ناموفق با استعدادهای عالی، نبوغ هم نمی‌تواند زیرا نابغه‌های ناموفق بسیار زیاد هستند. تحصیلات نیز نخواهد توانست، زیرا دنیا پر است از تحصیلکرده‌های وظیفه‌نشناس، پشتکار، عزم، اراده و عشق است که قدرت مطلق است“.

    وارد مهمانی می شوید، به افراد حاضر نگاه می كنید و بلافاصله قلبتان شروع به زدن می كند. كف دستهایتان خیس عرق می شود، نمی توانید نفس بكشیدومطمئن هستیدآنچه رابرای گفتن آماده كرده اید، مسخره به نظر خواهد رسید و همه درباره شما بد فكر خواهند كرد.
    خجالت كشیدن – ناراحت بودن در هر شرایط كه با دیگران صحبت می كنید – از آنچه تصورش را می كنید عادی تر است. این حالت مثل ترس از اجتماع (phobia) نیست. ترس از اجتماع بسیار وسیع تر از خجالت كشیدن ساده است. در ترس از اجتماع، نسبت به تمام فعالیتهای اجتماعی ترس دائمی و زیاد وجود دارد. نتیجه ترس از اجتماع اضطراب شدید یا اجتناب از آن موقعیت است. می توانید با کمک گرفتن از دوستان هم خجالت و هم ترس از اجتماع را کاهش دهید.
    دلیل خجالت كشیدن چیست؟ برخی از متخصصان معتقدند كه یك زمینه ژنتیكی برای خجالت كشیدن وجود دارد. درست است كه هر نوزادی با خلق و خویی ذاتی به دنیا می آید اما کودکان حساس تر بیشتر مستعد خجالت كشیدن هستند، اما در واقع هیچ گونه اطلاعات دقیقی وجود ندارد كه نشان دهد این کودکان حتما‌‌ً خجالتی بار می آیند.
    از طرفی، به نظر می رسد كه تجارب زندگی می تواند خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار دهد. علت این كه افراد خجالتی اعتماد به نفس پایینی دارند، هم همین است. آنها تصور می كنند آنچه باید بگویند، ارزش گوش دادن ندارد. بنابراین می ترسند، كه دیگران آنها را نپذیرند.
    بیشتر افراد فكر می كنند که افراد خجالتی درون گرا هستند، اما در كمال تعجب بسیاری از افراد برون گرا هم خجالتی هستند. در حقیقت، بسیاری افراد سرشناس و حتی سیاستمداران هم خجالتی هستند. آنها در نقشی كه تعیین می شود و تحت كنترل آنهاست، فوق العاده اند، اما زمانی كه در موقعیتهای اجتماعی هستند، بی اختیار خجالت می كشند.
    شما ممكن است درون گرا باشید، اما لزوماً خجالتی نیستید. چرا؟
    افراد درون گرا ذاتاً صریح هستند، افراد خجالتی اغلب به اشتباه متكبر و مغرور فرض می شوند اما لزوماً اعتماد به نفس پایین ندارند.افراد درون گرا ممكن است در موقعیتهای اجتماعی، احساس بهتری داشته باشند اما افراد خجالتی در چنین مواقعی احساس ناراحتی می كنند.
    چندین نكته مثبت در خجالتی بودن وجود دارد: افراد خجالتی تمایل دارند تا شنونده خوبی باشند.می خواهند تا دوستان نزدیكی داشته باشند و با آنها هم بسیار رو راست هستند.

    چند نکته برای رفع خجالتی بودن :
    ۱.فهرستی از همه ویژگیهای خوب خود تهیه كنید. این كار به شما كمك می كند تا با عوامل تضعیف كننده مبارزه كنید.
    ۲.از قبل برنامه ریزی كنید. اگر قرار است وارد جمعی شوید، درباره نكته های قابل بحث فكر كنید، حتی متن گفتگو ها را بنویسید و تا زمان رفتن، آن را مرور كنید با این کار ، بیشتر احساس می كنید كه می توانید از عهده حضور در آن موقعیت اجتماعی برآئید.
    ۳.سعی كنید پاسخ دیگران را بدهید و نگاهتان با دیگران برخورد كند. لبخند بزنید. تعارف و احوال پرسی كنید. اگر سعی كنید با دیگران معاشرت كنید، آنها هم به شما احترام خواهند گذاشت. افراد خجالتی اغلب اشتباهاً متكبر و مغرور تلقی می شوند،زیرا احساس ناراحتی آنها سبب می شود، خود را از دیگران دور كنند. اگر خود را وادار كنید تا به دیگران پاسخ دهید، آنها هم به شما پاسخ
    می دهند و عكس العمل مثبتی را كه شما برای غلبه بر ترستان نیاز دارید، به شما خواهند داد.
    ۴.صحبت كردن در جمع را یاد بگیرید. اگر از حرف زدن در اجتماع
    می ترسید، خود را آموزش دهید یا در كلاسهای عمومی شركت كنید؛ این كار، باعث می شود تا شما بر ترس خود غلبه كنید.
    ۵.هرگز به فرزندتان نگویید: « خجالتی. اگر فرزند خجالتی دارید، هرگز در حضورش به كسی نگویید كه خجالتی است. این كار اصلاً كمكی نمی كند.
    ۶.دارو درمانی كنید: اگر نكات بالا به شما كمك نمی كند،با نظر پزشک از داروهای مناسب استفاده کنید.
    ۷.درمان كنید. اگر خجالت، واقعاً شما را آزار می دهد، روان درمانی كنید زیرا یافتن علت احساس بی اهمیتی شما و منشاء آن به درمان این حالت كمك فراوانی می كند.
    امضای ایشان



  3. 2 کاربران زیر از Admin بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2994
    نوشته ها
    143
    تشکـر
    2
    تشکر شده 51 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    نگاه کن برداشته یه متنو کپی کرده اونجا نوشته ادم خجالتی بره تو جمع سخنرانی کنه اخه من اگه میتونسم نمی اومدم مشاوره بگیرم

  5. بالا | پست 4


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    May 2013
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    251
    تشکـر
    477
    تشکر شده 414 بار در 135 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    انگار علاوه بر اینکه خجالتی هستید کمیم عجول هستین دوست عزیزم لطفا متن بالا رو بخونید بعد مجددا سوالتون را بپرسین تا قدم بقدم باهم جلو بریم عادتی که در طول بیست سال شکل گرفته یک شبه که عوض نمیشه!
    امضای ایشان



  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2153
    نوشته ها
    89
    تشکـر
    0
    تشکر شده 47 بار در 34 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    نقل قول نوشته اصلی توسط Admin نمایش پست ها
    [replacer_a]رمان کم رویی!
    ابتدا باید چند واژه را با هم مرور کنیم، تا دلایل اصلی خجالت و خجالتی بودن را شناسایی کنید!
    کودکان خجالتی چگونه کودکانی هستند؟

    کم رویی احساسی ست رایج که کمتر شناخته شده است.
    هر کسی در زندگی کم رویی و دمدمی بودن را احساس کرده است.گر چه در چنین موقعیت هایی کمرویی می تواند باعث ایجاد اختلال در پیشرفت اجتماعی مطلوب شما شود و یا در روند یادگیری در کودکان محدودیت و مانع ایجاد کند.
    این مقاله ابتدا انواع و روشهای بروز کمرویی را معرفی می کند و سپس مروری بر تحقیقاتی می کند که درباره تأثیرات وراثت، محیط و طبیعت فرد روی این رفتار سخن گفته اند و وجه تمایز بین حالت طبیعی و مشکل ساز این رفتار را مشخص می کند و نهایتأ راههایی برای کمک به بچه های کمرو ارائه می دهد.

    کم رویی چیست؟

    کم رویی ، اساساً احساسی عمومی است و ممکن است به صورت یک مکانیسم سازشکارانه نمود یابد که به فرد کمک می کند از پس محرکها و وقایع اجتماعی که تازه با انها برخورد می کند برآید.
    کمرویی به صورت مخلوطی از احساسات مثل ترس، علاقه، فشار و... احساس شود. کسی که به یک فرد خجالتی نگاه می کند این احساس او را با خیره به پایین نگاه کردن و کم حرفی و سکوت و تردید و دودلی و نهایتاً عدم تحرک فیزیکی، متوجه می شود.
    یک فرد خجالتی معمولاً بسیار آرام و بیمناک و با صدایی مرتعش و مردد حرف می زند.
    بچه های کوچکتر ممکن است انگشت شست شان را بمکنند برخی رفتارها مثل لبخند زدن و عقب رفتن نیز پشت سرهم تکرار می شوند.
    کمرویی از دو الگوی رفتاری مشابه و مربوط به ان قابل تمیز است.یکی از این رفتار محافظه کاری یا محتاط کاری و دیگری متارکه و قطع رابطه با دیگران است.
    هنگامیکه طفل خردسالی رفتار محافظه کارانه و محتاطانه را در مورد بیگانگان در پیش می گیرد، احساس دو گانه ای که همزمان او را به نزدیک شدن و برقراری ارتباط و همچنین دوری گزیدن فرا می خواند و از ویژگی های رفتارکمرویی است، را ندارد. کودکان خجالتی تنها و گوشه گیر هستند و معمولاً انفرادی بازی می کنندولی از این بابت فشاری را احساس می کنند. بعضی بچه های بزرگتر تنها بازی کردن را ترجیح می دهند و به نظر می رسد به تقابل های اجتماعی کمتری نیاز دارند ولی از این بابت هرگز فشاری را که یک کودک واقعاً کمرو احساس میکند ،احساس نمی کنند، پس نمی توان آنها را خجالتی به حساب آورد.ممکن است ،کم رویی در موارد پیشرفته بخصوصی باعث آسیب پذیری کودکان شود. کم رویی توام با ترس در بزرگسالی پاسخی به اثرات نشات گرفته از ترسهای دوران کودکی است.
    رشد شناختی در خودآگاهی حساسیت اجتماعی بزرگتری را در سال دوم زندگی به وجود می آورد.
    در 4 یا 5 سالگی کودک نسبت به احساس خجالت خودآگاهی پیدا میکند.اوج خود آگاهی نسبت به خجالت در ابتدای نوجوانی حاصل میشود.

    چرا بعضی بچه ها را کمرو و خجالتی میشوند؟

    برخوردهای جدید اجتماعی معمول ترین علت کم رویی است ,مخصوصاً اگر فرد خجالتی احساس کند در مرکز توجه واقع شده است.یک کم رویی رایج به تغییرات سریع محیط اجتماعی و فشارهای ناشی از فضای رقابتی مدرسه و محیط کار نسبت داده میشود که افراد دهه 80 باید از پس آن بر می آمدند.
    بزرگتر هایی که همواره نظر د یگران را درباره کودک می پرسند و استقلال کمی به کودکان خود میدهند
    باعث تشویق وتقویت احساس کم رویی در آنها میشوند.

    آیا کودکان شما خجالتی هستند؟

    بعضی از بچه ها ذاتاً خجالتی و کمرو هستند. این کودکان بیشتر از بقیه هم سالانشان تمایل دارند که با یک موقعیت جدید اجتماعی با خجالت و کمرویی برخورد کنند.
    گرچه حتی این کودکان نیز ممکن است در برخورد با موقعیت های اجتماعی خاصی ، این رفتار را از خود بروز دهند. پژوهشگران هر دو علت تربیت(محیط) و سرشت طبیعی هر کودک را در این تفاوتهای فردی دخیل می دانند.
    تا کنون برخی از جنبه های این رفتار را کشف کرده اند. سابقه فرهنگی و محیط خانوادگی نمونه هایی از نحوه رفتار در موقعیت های اجتماعی را به کودک پیشنهاد(ارائه)می کند. به عنوان مثال کودکان چینی که روز در مهدکودک سپری می کردند،کم حرفتر از کودکان اروپایی بودند و بچه های سوئدی بیش از کودکان آمریکایی از بودن در در اجتماع احساس ناخشنودی می کردند.
    وقتی بعضی والدین برچسب هایی مثل کمرو و خجالتی را به کودکان خود میزنند,آنها را تشویق میکنند در
    جهتی رفتار کنند که این پیشگویی والدین را به واقعیت تبدیل کنند.بزرگترها ممکن است محجوب بودن کودک خجالتی را در تقابلات اجتماعی استهزاء کنند و به این ترتیب باعث تقویت رفتار کم رویی در آنها شوند.
    در مورد انواع رفتار خجالتی بودن که به موقعیت های مختلف بستگی داشته باشند، مدارک در حال پیشرفتی وجود دارد که وجود یک پایه و اساس ژنتیکی و خلقی را در این رفتارمؤثر می داند.بر اساس عقیدهDanielو Plomin زمینه هایی ارثی نقش مهم تری در این رفتار دارد تا در دیگر ویژگی های شخصیتی. در مطالعه روی مسئله فرزند خواندگی، این پیش بینی را می کنند که ممکن است فرزند خواندگانی که مادران واقعی آنها اجتماعی و معاشرتی بودند، در آینده کمرو و خجالتی شوند.
    کودکانی که به شدت نهی می شوند تفاوتهای فیزیلوژیکی ای را به نسبت بچه هایی که آزادترند، نشان می دهند از جمله داشتن ضربان قلب پایدارتر و مرتب تر. بیشتر بچه هایی که همواره مورد امر و نهی بوده اند، از سن دو تا پنج سالگی رفتارهای محتاطانه ای را با همسالان و نوجوانان جدید (که به تازگی با آنها آشنا شده اند) در پیش می گیرند.
    در طول مطالعه روی تحولات و رشد شخصیت مشخص شد که الگوهای منفعل بودن یا عدم ابراز احساسات در اجتماع همراه با رشد شخصیت به طور قابل ملاحظه ای پایدار می باشد.
    بر خلاف این مدرک، بیشتر پژوهشگران تأکید می کنند که تأثیرات ژنتیکی تنها در مورد نسبت کمی از رفتارهای کمرویی که شخص در مورد خودش تصور می کند، درست است.
    احتمالاً تاثیر وراثت می تواند دلیلی باشد برای اینکه فرد با یک شباهت کوچک ، به خودش برچسب خجالتی بودن بزند. حتی زمینه های ارثی نیز می توانند تغییر یابند .فرزند خوانده ها می توانند بعضی خصوصیات را از پدر خوانده یا مادر خوانده های خود دریافت کنند.(دانیل و پلامین -1985) و تا حد بسیار بالایی عادات کودکان نوپا در خلال تلاشهای والدینشان برای رسیدن به رفاه اجتماعی بیشتر شکل می گیرد.(رزنیک و دیگران -1986)

    چه موقع خجالتی بودن یک مشکل است؟

    کم رویی میتواند یک واکنش طبیعی و سازش کارانه با یک تجربه اجتماعی که اساساً فشار آور است باشد.با قدری خجالتی بودن کودک میتواند موقتاً عقب بنشیند و دوباره کنترل خود را به دست آورد.معمولاً وقتی کودک چند بار تجربه بودن با افراد نا آشنا را کسب میکند کم رویی کمتر میشود.اگر که مشکلات دیگری وجود نداشته باشند کودکان خجالتی از نظر روانپزشکی و مشکلات رفتاری به طور قابل ملاحظه ای در خطر نیستند.اما اگر رفتار خجالتی بودن در کودکان نه دوره ای و گذرا باشد و نه ------------از جهاتی در خطر نیستند.چنین کودکانی ممکن است مهارتهای اجتماعی را نداشته باشند و یا تصویر ضعیفی از خود در ذهن داشته باشند.ممکن است کفایت و سررشته کمتری برای شروع بازی با همسالان خود داشته باشند.
    بچه های مدرسه که خودشان را خجالتی میدانند تمایل دارند خودشان را کمتر دوست بدارند و خودشان را کمتر صمیمی و بیشتر منفعل بدانند.چنین پندارهایی برداشت و نظر دیگران را هم در جهت منفی تحت تاثیر قرار میدهد. zimpardoمیگوید همسالان بچه های خجالتی آنها را کمتر صمیمی و دوست داشتنی میدانند.با توجه به تمام دلایل فوق کودک کمرو ممکن است از جانب همسالانش ندیده گرفته شود و شانس کمی برای بسط دادن مهارتهای اجتماعی داشته باشد.بچه هایی که این رفتار را تا دوران بلوغ و بزرگ سالی ادامه می دهند خودشان را در مقایسه با همسالانشان تنها تر توصیف می کنند و دوستان صمیمی کمتری دارند و با جنس مخالف کمتر ارتباط برقرار میکنند.

    راهکارهایی برای کمک به کودک خجالتی

    1.آگاه باشید و کودک را با همه آنچه که هست بپذیرید.
    نسبت به احساسات و علاقه کودک بی تفاوت نبودن به شما امکان میدهد با کودک ارتباط برقرار کنید و نشان میدهد که شما به کودک احترام می گذارید.این می تواند کودک را با اعتماد به نفس تر کرده و او را تحت فشار و کنترل قرار می دهد.
    2.عزت نفس را در کودک بالا ببرید.
    بچه های خجالتی ممکن است تصور ذهنی ضعیفی از خود داشته باشند و احساس کنند که شاید پذیرفته نشوند. روحیه کودکان را برای نشان دادن تواناییهای شان تقویت کنید و استقلال آنها را تشویق کنید گاهی آن ها را ستایش کنید. کودکانی که درباره خودشان احساس خوبی دارند معمولا خجالتی نیستند.
    3.مهارتهای اجتماعی را گسترش دهید.
    روحیه بچه های خجالتی برای داشتن رفتارهای اجتماعی تقویت کنید.حتی اگر تنها بازیها شبیه هم باشد.honig توصیه می کند که به بچه ها ادبیات مربوط به مهارتهای اجتماعی را آموزش دهید.مثل پرسیدن :آیا من هم می توانم بازی کنم؟
    با ایفای نقش در بازیهای کودک مهارتهای وارد شدن به اجتماع و برقراری ارتباط اجتماعی را به او آموزش دهید. همچنین امکان بازی کردن با بچه های کوچکتر در حالیکه 1 نفر در مقابل 1 نفر دیگر بازی می کند می تواند به کودک اجازه دهد تا خودش را نشان بدهد. بازی با گروه همسالان جدید به کودک خجالتی اجازه می دهد تا شروع تازه ای داشته باشد.
    4.به کودک خجالتی فرصت دست گرمی کردن و امتحان موقعیت جدید را بدهید.
    هل دادن و وادار کردن کودک برای ورود به موقعیتی که از نظر او تهدید آمیز است کمکی به ایجاد مهارتهای اجتماعی در او نمی کند. به کودک کمک کنید احساس امنیت کند و لوازمی مهیا کنید تا او را به سمت تقابلات اجتماعی سوق دهد.
    5. به یاد داشته باشید که خجالتی بودن کاملا بد نیست.
    هر بچه ای نیاز دارد که در مرکز توجه واقع شود. بعضی از ویژگی های خجالتی بودن مثل فروتنی و محتاط و تودار بودن مثبت تلقی می شوند.تا زمانی که به نظر نمی رسد کودکان بین دیگران خیلی در رنج و عذاب است یا این که غافل و بی توجه نمی نماید، مداخله روانشناسی خاص و عمیقی دارد.

    خجالت كشیدن – ناراحت بودن در هر شرایط كه با دیگران صحبت می كنید – از آنچه تصورش را می كنید عادی تر است. این حالت مثل ترس از اجتماع (phobia) نیست. ترس از اجتماع بسیار وسیع تر از خجالت كشیدن ساده است. در ترس از اجتماع، نسبت به تمام فعالیتهای اجتماعی ترس دائمی و زیاد وجود دارد. نتیجه ترس از اجتماع اضطراب شدید یا اجتناب از آن موقعیت است. می توانید با کمک گرفتن از دوستان هم خجالت و هم ترس از اجتماع را کاهش دهید.
    دلیل خجالت كشیدن چیست؟ برخی از متخصصان معتقدند كه یك زمینه ژنتیكی برای خجالت كشیدن وجود دارد. درست است كه هر نوزادی با خلق و خویی ذاتی به دنیا می آید اما کودکان حساس تر بیشتر مستعد خجالت كشیدن هستند، اما در واقع هیچ گونه اطلاعات دقیقی وجود ندارد كه نشان دهد این کودکان حتما‌‌ً خجالتی بار می آیند.
    از طرفی، به نظر می رسد كه تجارب زندگی می تواند خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار دهد. علت این كه افراد خجالتی اعتماد به نفس پایینی دارند، هم همین است. آنها تصور می كنند آنچه باید بگویند، ارزش گوش دادن ندارد. بنابراین می ترسند، كه دیگران آنها را نپذیرند.
    بیشتر افراد فكر می كنند که افراد خجالتی درون گرا هستند، اما در كمال تعجب بسیاری از افراد برون گرا هم خجالتی هستند. در حقیقت، بسیاری افراد سرشناس و حتی سیاستمداران هم خجالتی هستند. آنها در نقشی كه تعیین می شود و تحت كنترل آنهاست، فوق العاده اند، اما زمانی كه در موقعیتهای اجتماعی هستند، بی اختیار خجالت می كشند.
    شما ممكن است درون گرا باشید، اما لزوماً خجالتی نیستید. چرا؟
    افراد درون گرا ذاتاً صریح هستند، افراد خجالتی اغلب به اشتباه متكبر و مغرور فرض می شوند اما لزوماً اعتماد به نفس پایین ندارند.افراد درون گرا ممكن است در موقعیتهای اجتماعی، احساس بهتری داشته باشند اما افراد خجالتی در چنین مواقعی احساس ناراحتی می كنند.
    چندین نكته مثبت در خجالتی بودن وجود دارد: افراد خجالتی تمایل دارند تا شنونده خوبی باشند.می خواهند تا دوستان نزدیكی داشته باشند و با آنها هم بسیار رو راست هستند.

    چند نکته برای رفع خجالتی بودن :
    ۱.فهرستی از همه ویژگیهای خوب خود تهیه كنید. این كار به شما كمك می كند تا با عوامل تضعیف كننده مبارزه كنید.
    ۲.از قبل برنامه ریزی كنید. اگر قرار است وارد جمعی شوید، درباره نكته های قابل بحث فكر كنید، حتی متن گفتگو ها را بنویسید و تا زمان رفتن، آن را مرور كنید با این کار ، بیشتر احساس می كنید كه می توانید از عهده حضور در آن موقعیت اجتماعی برآئید.
    ۳.سعی كنید پاسخ دیگران را بدهید و نگاهتان با دیگران برخورد كند. لبخند بزنید. تعارف و احوال پرسی كنید. اگر سعی كنید با دیگران معاشرت كنید، آنها هم به شما احترام خواهند گذاشت. افراد خجالتی اغلب اشتباهاً متكبر و مغرور تلقی می شوند،زیرا احساس ناراحتی آنها سبب می شود، خود را از دیگران دور كنند. اگر خود را وادار كنید تا به دیگران پاسخ دهید، آنها هم به شما پاسخ
    می دهند و عكس العمل مثبتی را كه شما برای غلبه بر ترستان نیاز دارید، به شما خواهند داد.
    ۴.صحبت كردن در جمع را یاد بگیرید. اگر از حرف زدن در اجتماع
    می ترسید، خود را آموزش دهید یا در كلاسهای عمومی شركت كنید؛ این كار، باعث می شود تا شما بر ترس خود غلبه كنید.
    ۵.هرگز به فرزندتان نگویید: « خجالتی. اگر فرزند خجالتی دارید، هرگز در حضورش به كسی نگویید كه خجالتی است. این كار اصلاً كمكی نمی كند.
    ۶.دارو درمانی كنید: اگر نكات بالا به شما كمك نمی كند،با نظر پزشک از داروهای مناسب استفاده کنید.
    ۷.درمان كنید. اگر خجالت، واقعاً شما را آزار می دهد، روان درمانی كنید زیرا یافتن علت احساس بی اهمیتی شما و منشاء آن به درمان این حالت كمك فراوانی می كند. کودک خجالتی، کودکی درونگرا است که به‌طور معمول، این صفت بر اثر ارث از مادر و پدر و یا بی‌توجهی مادر و به‌خصوص در سنین بین ۱۴ تا ۳۶ ماهگی در او به‌وجود می‌آید، به این معنا که او نیازمند توجه داشت، اما شما به او توجه لازم از ابراز نمی‌کنید؛ بنابراین، او ممکن است به این نتیجه برسد که به‌طور ختم، بچهٔ خوبی نیست و عینی در او هست که به او توجهی نمی‌شود؛ از طرفی شما نیز با گفتن و تکرار اینکه ”کودک من خجالتی است“، این صفت را در او ماندگار می‌کنید؛ او با این این صفت، زندگی می‌کند و هر چه بیشتر به طرف خجالتی بودن سوق داده می‌شود، به یاد داشته باشید که این روشی است که این نوع کودکان، توجهی را که از سوی افراد بزرگسال و در شرایط عادی دریافت نمی‌کنند، با رفتارهای شرم‌گینانه و خجالتی به‌دست می‌آورند، اما کودکی که دارای اعتمادبه‌نفس پائینی است، کودکی است که خود را قبول ندارد؛ به‌عبارتی خود را تحقیر می‌کند و خوار می‌شمارد؛ چرا که همواره تصور می‌کند دیگران نیز درباره‌اش این‌گونه قضاوت می‌کنند.
    این کودک در ضمیر ناخودآگاه خود پذیرفته است که ”من کودک بدی هستم“، ”من بی‌عرضه و دست‌وپاچلفتی هستم“، ”من زشت و بی‌ریخت هستم“ کودکی که دارای اعتمادبه‌نفس پائینی است، از این روش برخلاف کودکان خجالتی، برای جلب‌توجه بزرگترها استفاده نمی‌کند، بلکه یقین دارد که دارای صفت‌های خوب نیست و احساس گناه می‌کند. این صفت را هم مادر و پدر در او به‌وجود می‌آورند، به‌طور مثال وقتی که کار ناشایستی می‌کند، در عوض اینکه به او بگوید: ”تو خودت خوبی، اما این کارت درست نبود“ شروع به تحقیر او کرده و از این طریق و با گفتن جمله‌هائی مانند بی‌عرضه، کودن، دست‌وپاچلفتی و از این قبیل، او را به جائی می‌رسانند که احساس گناه می‌کند و از این طریق، حرمت و اعتمادبه‌نفس او را از بین می‌برند.
    ”کوکوشانل“ ابتدا بسیار فقیر بود. او در یتیم‌خانه بزرگ شده بود. به تنهائی شروع به یادگیری خیاطی کرد و تبدیل به اولین زن طراح لباس در دنیا و مسبب تغییر الگو و مدل لباس زن‌ها از عصر ویکتوریا به بعد شد. پشتکار او در غلبه بر مشکل‌های زیادش، منجر به ایجاد امپراتوری او در طراحی لباس شد. امروز بعد از گذشت هشتاد سال هنوز محصولات او کیفیت بالائی دارد و شهرت خود را در جهان حفظ کرده است.
    ”توماس ادیسون“ قبل از اختراع برق به‌طور تقریبی ده هزار بار تلاش کرد تا سرانجام موفق شد. اگر او تسلیم شده بود، اکنون شما این مبحث را زیر نور چراغ نفتی می‌خواندید.
    طرح اولیه شرکت ”فدرال اکسیرس“ بارها با شکست مواجه شد. ابتدا شرکت تلاش زیادی می‌کرد تا کارمندان در عوض نقد کردن چک‌هایشان در بانک از خدمات ”فدرال اکسیرس“ استفاده کنند. زمان بسیار زیادی طول کشید تا مردم با خدمات ”فدرال اکسیرس“ آشنا شدند، اما در نهایت امروزه مشتریان بسیار زیادی دارد.
    ””یلوستر استالونه“ هزار بار از شرکت‌های فیلم‌سازی جواب در شنید و قبل از اینکه شرکت تولیدکنندهٔ فیلم”راکی“ را پیدا کند، آخرین پس‌اندازش را که ششصد دلار بود نیز خرج کرد. اما سرانجام شرکتی را پیدا کرد که حاضر به تولید فیلم ”راکی“ شد و در نهایت، او تبدیل به هنرپیشه‌ای تاریخی و معروف شد.
    به‌طور حتم: موفقیت نیازمند تعهد و چشم برنداشتن از اهداف است. بیشتر مردم وقتی فاصله بسیار کمی با موفقیت دارند، به اشتباه دست از تلاش برمی‌دارند و تسلیم می‌شوند. به تلاش ادامه دهید. مهم نیست چطور و چقدر. اگر در واقع به آنچه انجام می‌دهید، اعتقاد دارید؛ همه تلاش و امکانات خود را به‌کار ببرید و هرگز تسلیم نشوید در نهایت موفق خواهید شد.
    در واقع چیزی به عنوان شکست وجود ندارد. هر عملی پیامدی دارد و ممکن است آن پیامد همیشه آنچه شما در جستجویش هستید، نباشد. اما به هر حال، پیامد است. اگر نتیجهٔ تلاش خود را بررسی تلاش خود را بررسی کنید و پیوسته آنچه را کارآئی ندارد. اصلاح کنید، در نهایت به نتیجه دلخواه خود دست می‌یابید.
    مقاوم باشید. ”ری کراک“، مؤسس رستوران‌های زنجیره‌ای ”مک دونالد“، این مطلب را به بهترین نحو توضیح می‌دهد: ”هیچ چیز در دنیا نمی‌تواند جایگزین پشتکار شود. استعداد نخواهد توانست. چون دنیا پر است از اشخاص ناموفق با استعدادهای عالی، نبوغ هم نمی‌تواند زیرا نابغه‌های ناموفق بسیار زیاد هستند. تحصیلات نیز نخواهد توانست، زیرا دنیا پر است از تحصیلکرده‌های وظیفه‌نشناس، پشتکار، عزم، اراده و عشق است که قدرت مطلق است“.

    وارد مهمانی می شوید، به افراد حاضر نگاه می كنید و بلافاصله قلبتان شروع به زدن می كند. كف دستهایتان خیس عرق می شود، نمی توانید نفس بكشیدومطمئن هستیدآنچه رابرای گفتن آماده كرده اید، مسخره به نظر خواهد رسید و همه درباره شما بد فكر خواهند كرد.
    خجالت كشیدن – ناراحت بودن در هر شرایط كه با دیگران صحبت می كنید – از آنچه تصورش را می كنید عادی تر است. این حالت مثل ترس از اجتماع (phobia) نیست. ترس از اجتماع بسیار وسیع تر از خجالت كشیدن ساده است. در ترس از اجتماع، نسبت به تمام فعالیتهای اجتماعی ترس دائمی و زیاد وجود دارد. نتیجه ترس از اجتماع اضطراب شدید یا اجتناب از آن موقعیت است. می توانید با کمک گرفتن از دوستان هم خجالت و هم ترس از اجتماع را کاهش دهید.
    دلیل خجالت كشیدن چیست؟ برخی از متخصصان معتقدند كه یك زمینه ژنتیكی برای خجالت كشیدن وجود دارد. درست است كه هر نوزادی با خلق و خویی ذاتی به دنیا می آید اما کودکان حساس تر بیشتر مستعد خجالت كشیدن هستند، اما در واقع هیچ گونه اطلاعات دقیقی وجود ندارد كه نشان دهد این کودکان حتما‌‌ً خجالتی بار می آیند.
    از طرفی، به نظر می رسد كه تجارب زندگی می تواند خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار دهد. علت این كه افراد خجالتی اعتماد به نفس پایینی دارند، هم همین است. آنها تصور می كنند آنچه باید بگویند، ارزش گوش دادن ندارد. بنابراین می ترسند، كه دیگران آنها را نپذیرند.
    بیشتر افراد فكر می كنند که افراد خجالتی درون گرا هستند، اما در كمال تعجب بسیاری از افراد برون گرا هم خجالتی هستند. در حقیقت، بسیاری افراد سرشناس و حتی سیاستمداران هم خجالتی هستند. آنها در نقشی كه تعیین می شود و تحت كنترل آنهاست، فوق العاده اند، اما زمانی كه در موقعیتهای اجتماعی هستند، بی اختیار خجالت می كشند.
    شما ممكن است درون گرا باشید، اما لزوماً خجالتی نیستید. چرا؟
    افراد درون گرا ذاتاً صریح هستند، افراد خجالتی اغلب به اشتباه متكبر و مغرور فرض می شوند اما لزوماً اعتماد به نفس پایین ندارند.افراد درون گرا ممكن است در موقعیتهای اجتماعی، احساس بهتری داشته باشند اما افراد خجالتی در چنین مواقعی احساس ناراحتی می كنند.
    چندین نكته مثبت در خجالتی بودن وجود دارد: افراد خجالتی تمایل دارند تا شنونده خوبی باشند.می خواهند تا دوستان نزدیكی داشته باشند و با آنها هم بسیار رو راست هستند.

    چند نکته برای رفع خجالتی بودن :
    ۱.فهرستی از همه ویژگیهای خوب خود تهیه كنید. این كار به شما كمك می كند تا با عوامل تضعیف كننده مبارزه كنید.
    ۲.از قبل برنامه ریزی كنید. اگر قرار است وارد جمعی شوید، درباره نكته های قابل بحث فكر كنید، حتی متن گفتگو ها را بنویسید و تا زمان رفتن، آن را مرور كنید با این کار ، بیشتر احساس می كنید كه می توانید از عهده حضور در آن موقعیت اجتماعی برآئید.
    ۳.سعی كنید پاسخ دیگران را بدهید و نگاهتان با دیگران برخورد كند. لبخند بزنید. تعارف و احوال پرسی كنید. اگر سعی كنید با دیگران معاشرت كنید، آنها هم به شما احترام خواهند گذاشت. افراد خجالتی اغلب اشتباهاً متكبر و مغرور تلقی می شوند،زیرا احساس ناراحتی آنها سبب می شود، خود را از دیگران دور كنند. اگر خود را وادار كنید تا به دیگران پاسخ دهید، آنها هم به شما پاسخ
    می دهند و عكس العمل مثبتی را كه شما برای غلبه بر ترستان نیاز دارید، به شما خواهند داد.
    ۴.صحبت كردن در جمع را یاد بگیرید. اگر از حرف زدن در اجتماع
    می ترسید، خود را آموزش دهید یا در كلاسهای عمومی شركت كنید؛ این كار، باعث می شود تا شما بر ترس خود غلبه كنید.
    ۵.هرگز به فرزندتان نگویید: « خجالتی. اگر فرزند خجالتی دارید، هرگز در حضورش به كسی نگویید كه خجالتی است. این كار اصلاً كمكی نمی كند.
    ۶.دارو درمانی كنید: اگر نكات بالا به شما كمك نمی كند،با نظر پزشک از داروهای مناسب استفاده کنید.
    ۷.درمان كنید. اگر خجالت، واقعاً شما را آزار می دهد، روان درمانی كنید زیرا یافتن علت احساس بی اهمیتی شما و منشاء آن به درمان این حالت كمك فراوانی می كند.[replacer_a]
    کودکان خجالتی چگونه کودکانی هستند؟

    کم رویی احساسی ست رایج که کمتر شناخته شده است.
    هر کسی در زندگی کم رویی و دمدمی بودن را احساس کرده است.گر چه در چنین موقعیت هایی کمرویی می تواند باعث ایجاد اختلال در پیشرفت اجتماعی مطلوب شما شود و یا در روند یادگیری در کودکان محدودیت و مانع ایجاد کند.
    این مقاله ابتدا انواع و روشهای بروز کمرویی را معرفی می کند و سپس مروری بر تحقیقاتی می کند که درباره تأثیرات وراثت، محیط و طبیعت فرد روی این رفتار سخن گفته اند و وجه تمایز بین حالت طبیعی و مشکل ساز این رفتار را مشخص می کند و نهایتأ راههایی برای کمک به بچه های کمرو ارائه می دهد.

    کم رویی چیست؟

    کم رویی ، اساساً احساسی عمومی است و ممکن است به صورت یک مکانیسم سازشکارانه نمود یابد که به فرد کمک می کند از پس محرکها و وقایع اجتماعی که تازه با انها برخورد می کند برآید.
    کمرویی به صورت مخلوطی از احساسات مثل ترس، علاقه، فشار و... احساس شود. کسی که به یک فرد خجالتی نگاه می کند این احساس او را با خیره به پایین نگاه کردن و کم حرفی و سکوت و تردید و دودلی و نهایتاً عدم تحرک فیزیکی، متوجه می شود.
    یک فرد خجالتی معمولاً بسیار آرام و بیمناک و با صدایی مرتعش و مردد حرف می زند.
    بچه های کوچکتر ممکن است انگشت شست شان را بمکنند برخی رفتارها مثل لبخند زدن و عقب رفتن نیز پشت سرهم تکرار می شوند.
    کمرویی از دو الگوی رفتاری مشابه و مربوط به ان قابل تمیز است.یکی از این رفتار محافظه کاری یا محتاط کاری و دیگری متارکه و قطع رابطه با دیگران است.
    هنگامیکه طفل خردسالی رفتار محافظه کارانه و محتاطانه را در مورد بیگانگان در پیش می گیرد، احساس دو گانه ای که همزمان او را به نزدیک شدن و برقراری ارتباط و همچنین دوری گزیدن فرا می خواند و از ویژگی های رفتارکمرویی است، را ندارد. کودکان خجالتی تنها و گوشه گیر هستند و معمولاً انفرادی بازی می کنندولی از این بابت فشاری را احساس می کنند. بعضی بچه های بزرگتر تنها بازی کردن را ترجیح می دهند و به نظر می رسد به تقابل های اجتماعی کمتری نیاز دارند ولی از این بابت هرگز فشاری را که یک کودک واقعاً کمرو احساس میکند ،احساس نمی کنند، پس نمی توان آنها را خجالتی به حساب آورد.ممکن است ،کم رویی در موارد پیشرفته بخصوصی باعث آسیب پذیری کودکان شود. کم رویی توام با ترس در بزرگسالی پاسخی به اثرات نشات گرفته از ترسهای دوران کودکی است.
    رشد شناختی در خودآگاهی حساسیت اجتماعی بزرگتری را در سال دوم زندگی به وجود می آورد.
    در 4 یا 5 سالگی کودک نسبت به احساس خجالت خودآگاهی پیدا میکند.اوج خود آگاهی نسبت به خجالت در ابتدای نوجوانی حاصل میشود.

    چه شرایطی بچه ها را کمرو و خجالتی میکند؟

    برخوردهای جدید اجتماعی معمول ترین علت کم رویی است ,مخصوصاً اگر فرد خجالتی احساس کند در مرکز توجه واقع شده است.یک کم رویی رایج به تغییرات سریع محیط اجتماعی و فشارهای ناشی از فضای رقابتی مدرسه و محیط کار نسبت داده میشود که افراد دهه 80 باید از پس آن بر می آمدند.
    بزرگتر هایی که همواره نظر د یگران را درباره کودک می پرسند و استقلال کمی به کودکان خود میدهند
    باعث تشویق وتقویت احساس کم رویی در آنها میشوند.

    چرا برخی کودکان خجالتی تر هستند؟

    بعضی از بچه ها ذاتاً خجالتی و کمرو هستند. این کودکان بیشتر از بقیه هم سالانشان تمایل دارند که با یک موقعیت جدید اجتماعی با خجالت و کمرویی برخورد کنند.
    گرچه حتی این کودکان نیز ممکن است در برخورد با موقعیت های اجتماعی خاصی ، این رفتار را از خود بروز دهند. پژوهشگران هر دو علت تربیت(محیط) و سرشت طبیعی هر کودک را در این تفاوتهای فردی دخیل می دانند.
    تا کنون برخی از جنبه های این رفتار را کشف کرده اند. سابقه فرهنگی و محیط خانوادگی نمونه هایی از نحوه رفتار در موقعیت های اجتماعی را به کودک پیشنهاد(ارائه)می کند. به عنوان مثال کودکان چینی که روز در مهدکودک سپری می کردند،کم حرفتر از کودکان اروپایی بودند و بچه های سوئدی بیش از کودکان آمریکایی از بودن در در اجتماع احساس ناخشنودی می کردند.
    وقتی بعضی والدین برچسب هایی مثل کمرو و خجالتی را به کودکان خود میزنند,آنها را تشویق میکنند در
    جهتی رفتار کنند که این پیشگویی والدین را به واقعیت تبدیل کنند.بزرگترها ممکن است محجوب بودن کودک خجالتی را در تقابلات اجتماعی استهزاء کنند و به این ترتیب باعث تقویت رفتار کم رویی در آنها شوند.
    در مورد انواع رفتار خجالتی بودن که به موقعیت های مختلف بستگی داشته باشند، مدارک در حال پیشرفتی وجود دارد که وجود یک پایه و اساس ژنتیکی و خلقی را در این رفتارمؤثر می داند.بر اساس عقیدهDanielو Plomin زمینه هایی ارثی نقش مهم تری در این رفتار دارد تا در دیگر ویژگی های شخصیتی. در مطالعه روی مسئله فرزند خواندگی، این پیش بینی را می کنند که ممکن است فرزند خواندگانی که مادران واقعی آنها اجتماعی و معاشرتی بودند، در آینده کمرو و خجالتی شوند.
    کودکانی که به شدت نهی می شوند تفاوتهای فیزیلوژیکی ای را به نسبت بچه هایی که آزادترند، نشان می دهند از جمله داشتن ضربان قلب پایدارتر و مرتب تر. بیشتر بچه هایی که همواره مورد امر و نهی بوده اند، از سن دو تا پنج سالگی رفتارهای محتاطانه ای را با همسالان و نوجوانان جدید (که به تازگی با آنها آشنا شده اند) در پیش می گیرند.
    در طول مطالعه روی تحولات و رشد شخصیت مشخص شد که الگوهای منفعل بودن یا عدم ابراز احساسات در اجتماع همراه با رشد شخصیت به طور قابل ملاحظه ای پایدار می باشد.
    بر خلاف این مدرک، بیشتر پژوهشگران تأکید می کنند که تأثیرات ژنتیکی تنها در مورد نسبت کمی از رفتارهای کمرویی که شخص در مورد خودش تصور می کند، درست است.
    احتمالاً تاثیر وراثت می تواند دلیلی باشد برای اینکه فرد با یک شباهت کوچک ، به خودش برچسب خجالتی بودن بزند. حتی زمینه های ارثی نیز می توانند تغییر یابند .فرزند خوانده ها می توانند بعضی خصوصیات را از پدر خوانده یا مادر خوانده های خود دریافت کنند.(دانیل و پلامین -1985) و تا حد بسیار بالایی عادات کودکان نوپا در خلال تلاشهای والدینشان برای رسیدن به رفاه اجتماعی بیشتر شکل می گیرد.(رزنیک و دیگران -1986)

    چه موقع خجالتی بودن یک مشکل است؟

    کم رویی میتواند یک واکنش طبیعی و سازش کارانه با یک تجربه اجتماعی که اساساً فشار آور است باشد.با قدری خجالتی بودن کودک میتواند موقتاً عقب بنشیند و دوباره کنترل خود را به دست آورد.معمولاً وقتی کودک چند بار تجربه بودن با افراد نا آشنا را کسب میکند کم رویی کمتر میشود.اگر که مشکلات دیگری وجود نداشته باشند کودکان خجالتی از نظر روانپزشکی و مشکلات رفتاری به طور قابل ملاحظه ای در خطر نیستند.اما اگر رفتار خجالتی بودن در کودکان نه دوره ای و گذرا باشد و نه ------------از جهاتی در خطر نیستند.چنین کودکانی ممکن است مهارتهای اجتماعی را نداشته باشند و یا تصویر ضعیفی از خود در ذهن داشته باشند.ممکن است کفایت و سررشته کمتری برای شروع بازی با همسالان خود داشته باشند.
    بچه های مدرسه که خودشان را خجالتی میدانند تمایل دارند خودشان را کمتر دوست بدارند و خودشان را کمتر صمیمی و بیشتر منفعل بدانند.چنین پندارهایی برداشت و نظر دیگران را هم در جهت منفی تحت تاثیر قرار میدهد. zimpardoمیگوید همسالان بچه های خجالتی آنها را کمتر صمیمی و دوست داشتنی میدانند.با توجه به تمام دلایل فوق کودک کمرو ممکن است از جانب همسالانش ندیده گرفته شود و شانس کمی برای بسط دادن مهارتهای اجتماعی داشته باشد.بچه هایی که این رفتار را تا دوران بلوغ و بزرگ سالی ادامه می دهند خودشان را در مقایسه با همسالانشان تنها تر توصیف می کنند و دوستان صمیمی کمتری دارند و با جنس مخالف کمتر ارتباط برقرار میکنند.

    راهکارهایی برای کمک به کودک خجالتی

    1.آگاه باشید و کودک را با همه آنچه که هست بپذیرید.
    نسبت به احساسات و علاقه کودک بی تفاوت نبودن به شما امکان میدهد با کودک ارتباط برقرار کنید و نشان میدهد که شما به کودک احترام می گذارید.این می تواند کودک را با اعتماد به نفس تر کرده و او را تحت فشار و کنترل قرار می دهد.
    2.عزت نفس را در کودک بالا ببرید.
    بچه های خجالتی ممکن است تصور ذهنی ضعیفی از خود داشته باشند و احساس کنند که شاید پذیرفته نشوند. روحیه کودکان را برای نشان دادن تواناییهای شان تقویت کنید و استقلال آنها را تشویق کنید گاهی آن ها را ستایش کنید. کودکانی که درباره خودشان احساس خوبی دارند معمولا خجالتی نیستند.
    3.مهارتهای اجتماعی را گسترش دهید.
    روحیه بچه های خجالتی برای داشتن رفتارهای اجتماعی تقویت کنید.حتی اگر تنها بازیها شبیه هم باشد.honig توصیه می کند که به بچه ها ادبیات مربوط به مهارتهای اجتماعی را آموزش دهید.مثل پرسیدن :آیا من هم می توانم بازی کنم؟
    با ایفای نقش در بازیهای کودک مهارتهای وارد شدن به اجتماع و برقراری ارتباط اجتماعی را به او آموزش دهید. همچنین امکان بازی کردن با بچه های کوچکتر در حالیکه 1 نفر در مقابل 1 نفر دیگر بازی می کند می تواند به کودک اجازه دهد تا خودش را نشان بدهد. بازی با گروه همسالان جدید به کودک خجالتی اجازه می دهد تا شروع تازه ای داشته باشد.
    4.به کودک خجالتی فرصت دست گرمی کردن و امتحان موقعیت جدید را بدهید.
    هل دادن و وادار کردن کودک برای ورود به موقعیتی که از نظر او تهدید آمیز است کمکی به ایجاد مهارتهای اجتماعی در او نمی کند. به کودک کمک کنید احساس امنیت کند و لوازمی مهیا کنید تا او را به سمت تقابلات اجتماعی سوق دهد.
    5. به یاد داشته باشید که خجالتی بودن کاملا بد نیست.
    هر بچه ای نیاز دارد که در مرکز توجه واقع شود. بعضی از ویژگی های خجالتی بودن مثل فروتنی و محتاط و تودار بودن مثبت تلقی می شوند.تا زمانی که به نظر نمی رسد کودکان بین دیگران خیلی در رنج و عذاب است یا این که غافل و بی توجه نمی نماید، مداخله روانشناسی خاص و عمیقی دارد.

    خجالت كشیدن – ناراحت بودن در هر شرایط كه با دیگران صحبت می كنید – از آنچه تصورش را می كنید عادی تر است. این حالت مثل ترس از اجتماع (phobia) نیست. ترس از اجتماع بسیار وسیع تر از خجالت كشیدن ساده است. در ترس از اجتماع، نسبت به تمام فعالیتهای اجتماعی ترس دائمی و زیاد وجود دارد. نتیجه ترس از اجتماع اضطراب شدید یا اجتناب از آن موقعیت است. می توانید با کمک گرفتن از دوستان هم خجالت و هم ترس از اجتماع را کاهش دهید.
    دلیل خجالت كشیدن چیست؟ برخی از متخصصان معتقدند كه یك زمینه ژنتیكی برای خجالت كشیدن وجود دارد. درست است كه هر نوزادی با خلق و خویی ذاتی به دنیا می آید اما کودکان حساس تر بیشتر مستعد خجالت كشیدن هستند، اما در واقع هیچ گونه اطلاعات دقیقی وجود ندارد كه نشان دهد این کودکان حتما‌‌ً خجالتی بار می آیند.
    از طرفی، به نظر می رسد كه تجارب زندگی می تواند خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار دهد. علت این كه افراد خجالتی اعتماد به نفس پایینی دارند، هم همین است. آنها تصور می كنند آنچه باید بگویند، ارزش گوش دادن ندارد. بنابراین می ترسند، كه دیگران آنها را نپذیرند.
    بیشتر افراد فكر می كنند که افراد خجالتی درون گرا هستند، اما در كمال تعجب بسیاری از افراد برون گرا هم خجالتی هستند. در حقیقت، بسیاری افراد سرشناس و حتی سیاستمداران هم خجالتی هستند. آنها در نقشی كه تعیین می شود و تحت كنترل آنهاست، فوق العاده اند، اما زمانی كه در موقعیتهای اجتماعی هستند، بی اختیار خجالت می كشند.
    شما ممكن است درون گرا باشید، اما لزوماً خجالتی نیستید. چرا؟
    افراد درون گرا ذاتاً صریح هستند، افراد خجالتی اغلب به اشتباه متكبر و مغرور فرض می شوند اما لزوماً اعتماد به نفس پایین ندارند.افراد درون گرا ممكن است در موقعیتهای اجتماعی، احساس بهتری داشته باشند اما افراد خجالتی در چنین مواقعی احساس ناراحتی می كنند.
    چندین نكته مثبت در خجالتی بودن وجود دارد: افراد خجالتی تمایل دارند تا شنونده خوبی باشند.می خواهند تا دوستان نزدیكی داشته باشند و با آنها هم بسیار رو راست هستند.

    چند نکته برای رفع خجالتی بودن :
    ۱.فهرستی از همه ویژگیهای خوب خود تهیه كنید. این كار به شما كمك می كند تا با عوامل تضعیف كننده مبارزه كنید.
    ۲.از قبل برنامه ریزی كنید. اگر قرار است وارد جمعی شوید، درباره نكته های قابل بحث فكر كنید، حتی متن گفتگو ها را بنویسید و تا زمان رفتن، آن را مرور كنید با این کار ، بیشتر احساس می كنید كه می توانید از عهده حضور در آن موقعیت اجتماعی برآئید.
    ۳.سعی كنید پاسخ دیگران را بدهید و نگاهتان با دیگران برخورد كند. لبخند بزنید. تعارف و احوال پرسی كنید. اگر سعی كنید با دیگران معاشرت كنید، آنها هم به شما احترام خواهند گذاشت. افراد خجالتی اغلب اشتباهاً متكبر و مغرور تلقی می شوند،زیرا احساس ناراحتی آنها سبب می شود، خود را از دیگران دور كنند. اگر خود را وادار كنید تا به دیگران پاسخ دهید، آنها هم به شما پاسخ
    می دهند و عكس العمل مثبتی را كه شما برای غلبه بر ترستان نیاز دارید، به شما خواهند داد.
    ۴.صحبت كردن در جمع را یاد بگیرید. اگر از حرف زدن در اجتماع
    می ترسید، خود را آموزش دهید یا در كلاسهای عمومی شركت كنید؛ این كار، باعث می شود تا شما بر ترس خود غلبه كنید.
    ۵.هرگز به فرزندتان نگویید: « خجالتی. اگر فرزند خجالتی دارید، هرگز در حضورش به كسی نگویید كه خجالتی است. این كار اصلاً كمكی نمی كند.
    ۶.دارو درمانی كنید: اگر نكات بالا به شما كمك نمی كند،با نظر پزشک از داروهای مناسب استفاده کنید.
    ۷.درمان كنید. اگر خجالت، واقعاً شما را آزار می دهد، روان درمانی كنید زیرا یافتن علت احساس بی اهمیتی شما و منشاء آن به درمان این حالت كمك فراوانی می كند. کودک خجالتی، کودکی درونگرا است که به‌طور معمول، این صفت بر اثر ارث از مادر و پدر و یا بی‌توجهی مادر و به‌خصوص در سنین بین ۱۴ تا ۳۶ ماهگی در او به‌وجود می‌آید، به این معنا که او نیازمند توجه داشت، اما شما به او توجه لازم از ابراز نمی‌کنید؛ بنابراین، او ممکن است به این نتیجه برسد که به‌طور ختم، بچهٔ خوبی نیست و عینی در او هست که به او توجهی نمی‌شود؛ از طرفی شما نیز با گفتن و تکرار اینکه ”کودک من خجالتی است“، این صفت را در او ماندگار می‌کنید؛ او با این این صفت، زندگی می‌کند و هر چه بیشتر به طرف خجالتی بودن سوق داده می‌شود، به یاد داشته باشید که این روشی است که این نوع کودکان، توجهی را که از سوی افراد بزرگسال و در شرایط عادی دریافت نمی‌کنند، با رفتارهای شرم‌گینانه و خجالتی به‌دست می‌آورند، اما کودکی که دارای اعتمادبه‌نفس پائینی است، کودکی است که خود را قبول ندارد؛ به‌عبارتی خود را تحقیر می‌کند و خوار می‌شمارد؛ چرا که همواره تصور می‌کند دیگران نیز درباره‌اش این‌گونه قضاوت می‌کنند.
    این کودک در ضمیر ناخودآگاه خود پذیرفته است که ”من کودک بدی هستم“، ”من بی‌عرضه و دست‌وپاچلفتی هستم“، ”من زشت و بی‌ریخت هستم“ کودکی که دارای اعتمادبه‌نفس پائینی است، از این روش برخلاف کودکان خجالتی، برای جلب‌توجه بزرگترها استفاده نمی‌کند، بلکه یقین دارد که دارای صفت‌های خوب نیست و احساس گناه می‌کند. این صفت را هم مادر و پدر در او به‌وجود می‌آورند، به‌طور مثال وقتی که کار ناشایستی می‌کند، در عوض اینکه به او بگوید: ”تو خودت خوبی، اما این کارت درست نبود“ شروع به تحقیر او کرده و از این طریق و با گفتن جمله‌هائی مانند بی‌عرضه، کودن، دست‌وپاچلفتی و از این قبیل، او را به جائی می‌رسانند که احساس گناه می‌کند و از این طریق، حرمت و اعتمادبه‌نفس او را از بین می‌برند.
    ”کوکوشانل“ ابتدا بسیار فقیر بود. او در یتیم‌خانه بزرگ شده بود. به تنهائی شروع به یادگیری خیاطی کرد و تبدیل به اولین زن طراح لباس در دنیا و مسبب تغییر الگو و مدل لباس زن‌ها از عصر ویکتوریا به بعد شد. پشتکار او در غلبه بر مشکل‌های زیادش، منجر به ایجاد امپراتوری او در طراحی لباس شد. امروز بعد از گذشت هشتاد سال هنوز محصولات او کیفیت بالائی دارد و شهرت خود را در جهان حفظ کرده است.
    ”توماس ادیسون“ قبل از اختراع برق به‌طور تقریبی ده هزار بار تلاش کرد تا سرانجام موفق شد. اگر او تسلیم شده بود، اکنون شما این مبحث را زیر نور چراغ نفتی می‌خواندید.
    طرح اولیه شرکت ”فدرال اکسیرس“ بارها با شکست مواجه شد. ابتدا شرکت تلاش زیادی می‌کرد تا کارمندان در عوض نقد کردن چک‌هایشان در بانک از خدمات ”فدرال اکسیرس“ استفاده کنند. زمان بسیار زیادی طول کشید تا مردم با خدمات ”فدرال اکسیرس“ آشنا شدند، اما در نهایت امروزه مشتریان بسیار زیادی دارد.
    ””یلوستر استالونه“ هزار بار از شرکت‌های فیلم‌سازی جواب در شنید و قبل از اینکه شرکت تولیدکنندهٔ فیلم”راکی“ را پیدا کند، آخرین پس‌اندازش را که ششصد دلار بود نیز خرج کرد. اما سرانجام شرکتی را پیدا کرد که حاضر به تولید فیلم ”راکی“ شد و در نهایت، او تبدیل به هنرپیشه‌ای تاریخی و معروف شد.
    به‌طور حتم: موفقیت نیازمند تعهد و چشم برنداشتن از اهداف است. بیشتر مردم وقتی فاصله بسیار کمی با موفقیت دارند، به اشتباه دست از تلاش برمی‌دارند و تسلیم می‌شوند. به تلاش ادامه دهید. مهم نیست چطور و چقدر. اگر در واقع به آنچه انجام می‌دهید، اعتقاد دارید؛ همه تلاش و امکانات خود را به‌کار ببرید و هرگز تسلیم نشوید در نهایت موفق خواهید شد.
    در واقع چیزی به عنوان شکست وجود ندارد. هر عملی پیامدی دارد و ممکن است آن پیامد همیشه آنچه شما در جستجویش هستید، نباشد. اما به هر حال، پیامد است. اگر نتیجهٔ تلاش خود را بررسی تلاش خود را بررسی کنید و پیوسته آنچه را کارآئی ندارد. اصلاح کنید، در نهایت به نتیجه دلخواه خود دست می‌یابید.
    مقاوم باشید. ”ری کراک“، مؤسس رستوران‌های زنجیره‌ای ”مک دونالد“، این مطلب را به بهترین نحو توضیح می‌دهد: ”هیچ چیز در دنیا نمی‌تواند جایگزین پشتکار شود. استعداد نخواهد توانست. چون دنیا پر است از اشخاص ناموفق با استعدادهای عالی، نبوغ هم نمی‌تواند زیرا نابغه‌های ناموفق بسیار زیاد هستند. تحصیلات نیز نخواهد توانست، زیرا دنیا پر است از تحصیلکرده‌های وظیفه‌نشناس، پشتکار، عزم، اراده و عشق است که قدرت مطلق است“.

    وارد مهمانی می شوید، به افراد حاضر نگاه می كنید و بلافاصله قلبتان شروع به زدن می كند. كف دستهایتان خیس عرق می شود، نمی توانید نفس بكشیدومطمئن هستیدآنچه رابرای گفتن آماده كرده اید، مسخره به نظر خواهد رسید و همه درباره شما بد فكر خواهند كرد.
    خجالت كشیدن – ناراحت بودن در هر شرایط كه با دیگران صحبت می كنید – از آنچه تصورش را می كنید عادی تر است. این حالت مثل ترس از اجتماع (phobia) نیست. ترس از اجتماع بسیار وسیع تر از خجالت كشیدن ساده است. در ترس از اجتماع، نسبت به تمام فعالیتهای اجتماعی ترس دائمی و زیاد وجود دارد. نتیجه ترس از اجتماع اضطراب شدید یا اجتناب از آن موقعیت است. می توانید با کمک گرفتن از دوستان هم خجالت و هم ترس از اجتماع را کاهش دهید.
    دلیل خجالت كشیدن چیست؟ برخی از متخصصان معتقدند كه یك زمینه ژنتیكی برای خجالت كشیدن وجود دارد. درست است كه هر نوزادی با خلق و خویی ذاتی به دنیا می آید اما کودکان حساس تر بیشتر مستعد خجالت كشیدن هستند، اما در واقع هیچ گونه اطلاعات دقیقی وجود ندارد كه نشان دهد این کودکان حتما‌‌ً خجالتی بار می آیند.
    از طرفی، به نظر می رسد كه تجارب زندگی می تواند خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار دهد. علت این كه افراد خجالتی اعتماد به نفس پایینی دارند، هم همین است. آنها تصور می كنند آنچه باید بگویند، ارزش گوش دادن ندارد. بنابراین می ترسند، كه دیگران آنها را نپذیرند.
    بیشتر افراد فكر می كنند که افراد خجالتی درون گرا هستند، اما در كمال تعجب بسیاری از افراد برون گرا هم خجالتی هستند. در حقیقت، بسیاری افراد سرشناس و حتی سیاستمداران هم خجالتی هستند. آنها در نقشی كه تعیین می شود و تحت كنترل آنهاست، فوق العاده اند، اما زمانی كه در موقعیتهای اجتماعی هستند، بی اختیار خجالت می كشند.
    شما ممكن است درون گرا باشید، اما لزوماً خجالتی نیستید. چرا؟
    افراد درون گرا ذاتاً صریح هستند، افراد خجالتی اغلب به اشتباه متكبر و مغرور فرض می شوند اما لزوماً اعتماد به نفس پایین ندارند.افراد درون گرا ممكن است در موقعیتهای اجتماعی، احساس بهتری داشته باشند اما افراد خجالتی در چنین مواقعی احساس ناراحتی می كنند.
    چندین نكته مثبت در خجالتی بودن وجود دارد: افراد خجالتی تمایل دارند تا شنونده خوبی باشند.می خواهند تا دوستان نزدیكی داشته باشند و با آنها هم بسیار رو راست هستند.

    چند نکته برای رفع خجالتی بودن :
    ۱.فهرستی از همه ویژگیهای خوب خود تهیه كنید. این كار به شما كمك می كند تا با عوامل تضعیف كننده مبارزه كنید.
    ۲.از قبل برنامه ریزی كنید. اگر قرار است وارد جمعی شوید، درباره نكته های قابل بحث فكر كنید، حتی متن گفتگو ها را بنویسید و تا زمان رفتن، آن را مرور كنید با این کار ، بیشتر احساس می كنید كه می توانید از عهده حضور در آن موقعیت اجتماعی برآئید.
    ۳.سعی كنید پاسخ دیگران را بدهید و نگاهتان با دیگران برخورد كند. لبخند بزنید. تعارف و احوال پرسی كنید. اگر سعی كنید با دیگران معاشرت كنید، آنها هم به شما احترام خواهند گذاشت. افراد خجالتی اغلب اشتباهاً متكبر و مغرور تلقی می شوند،زیرا احساس ناراحتی آنها سبب می شود، خود را از دیگران دور كنند. اگر خود را وادار كنید تا به دیگران پاسخ دهید، آنها هم به شما پاسخ
    می دهند و عكس العمل مثبتی را كه شما برای غلبه بر ترستان نیاز دارید، به شما خواهند داد.
    ۴.صحبت كردن در جمع را یاد بگیرید. اگر از حرف زدن در اجتماع
    می ترسید، خود را آموزش دهید یا در كلاسهای عمومی شركت كنید؛ این كار، باعث می شود تا شما بر ترس خود غلبه كنید.
    ۵.هرگز به فرزندتان نگویید: « خجالتی. اگر فرزند خجالتی دارید، هرگز در حضورش به كسی نگویید كه خجالتی است. این كار اصلاً كمكی نمی كند.
    ۶.دارو درمانی كنید: اگر نكات بالا به شما كمك نمی كند،با نظر پزشک از داروهای مناسب استفاده کنید.
    ۷.درمان كنید. اگر خجالت، واقعاً شما را آزار می دهد، روان درمانی كنید زیرا یافتن علت احساس بی اهمیتی شما و منشاء آن به درمان این حالت كمك فراوانی می كند.
    من هم تا حدودی این مشکل رو دارم.البته به نظرم این مساله گاهی کمک کننده است من این مساله بهم کمک کرد که تو زندگیم بی حاشیه باشم و با اینکه فردی با هوش معمولی هستم ولی از نظر تحصیلی خیلی موفق باشم و محتاطانه به راه راست برم.ولی یه مشکل اساسی که وجود داره اینه که تو بعضی موقعیت ها نمیدونم باید چه جوری جواب بدم؟ چی بگم؟با شخصیت های مختلف چه طور رفتار کنم؟گیر میکنم و همین مساله باعث میشه کمی اعتماد به نفسم کم بشه و سعی کنم تو جمع زیاد خودم رو درگیر نکنم

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2994
    نوشته ها
    143
    تشکـر
    2
    تشکر شده 51 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    راهنمایی کنید منتظرم

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2762
    نوشته ها
    532
    تشکـر
    119
    تشکر شده 641 بار در 289 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    سلام - مشکلو منو داری من چند وقته دلو زدم به دریا - کارهایی که تو زمان خجالتی بودن نمی کردم الان میکنم - سخته ولی برای حل یه مشکل باید باهاش مواجه بشی - تیکه پروندن سر کلاس میتونه شروع خوبی باشه تو جمعها ی گروهی خودتو دخالت بده و لی نه رو سایلنت بلکه اکتیو - من ای مورد دوم رو تازه شرو کردم ولی یه راهنمایی از دوستان میخوام - از ای راه که خیلیمهمه زده شدم! هیچکی حرفامو گوش نمیده مثلا از یه پسره یه چی پرسیدم چند بار بلند پرسیدم با این که یک اینچ باهام فاصه داشت با کس دیگه ای شروع به صحبت کرد چند بار با دست بهش زدم تا نگاه کرد - یکی دوبارم نیست چند بار اینجوری شده احساس میکنم تو جمع ها زیاد مهم نیستم نصبت به بقیه

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    آدمین من یه جاهایی خیلی خیلی کمرو هستم یه جاهایی خوبم.مشکلم چیه؟ منم راهنمایی کنید لطفا

    مثلا تو گروهای درسی مسئولیت کنفرانس با من بود و همه خواستار بودن بام هم گروه شن و با وجود حضار زیاد خوب از پسش برمیومدم(ناگفته نمونه استرس خاصه خودشو داشت)
    اما مثلا توی خرید یا روابط اجتماعی در حد صفر جوری که حتی روم نمیشه برم قیمت جنس بپرسم یا اونجور که در شأنمه با یه فامیل دور سلام علیک کنم.یا مثلا سطح زبانم عالیه روم نمیشه زمان غیر کلاسم صحبت کنم(چه با ایرانی چه خارجی)

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    نقل قول نوشته اصلی توسط gOli! نمایش پست ها
    آدمین من یه جاهایی خیلی خیلی کمرو هستم یه جاهایی خوبم.مشکلم چیه؟ منم راهنمایی کنید لطفا

    مثلا تو گروهای درسی مسئولیت کنفرانس با من بود و همه خواستار بودن بام هم گروه شن و با وجود حضار زیاد خوب از پسش برمیومدم(ناگفته نمونه استرس خاصه خودشو داشت)
    اما مثلا توی خرید یا روابط اجتماعی در حد صفر جوری که حتی روم نمیشه برم قیمت جنس بپرسم یا اونجور که در شأنمه با یه فامیل دور سلام علیک کنم.یا مثلا سطح زبانم عالیه روم نمیشه زمان غیر کلاسم صحبت کنم(چه با ایرانی چه خارجی)
    راستش از قدیم میگفتن :
    از هرچیزیکه میترسی خودتو تو ش بنداز ...
    پس اینجوری میتونیاز شر این دیوار... که بخاطر خجالت دور خودت کشوندی ، خلاص بشی
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2438
    نوشته ها
    188
    تشکـر
    138
    تشکر شده 101 بار در 68 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    سلام دوستان! من برای اولین بار در اول دبیرستان اولین کنفرانسم رو دادم و چون خیلی بهش اهمیت نداده بودم و آماده نبودم کمترین نمره مال من شد، و ناگفته نماندکه فرد حساسی بودم .دبیرمون هم برشت گفت مال همه خوب بود فقط مال ایشون ناقص بود(یعنی مال من). آقا ما دیگه حالمون خراب و ناراحت و داغون از اینکه تو جمع ضایع شدیم.
    من که دیگه از این اتفاق خیلی تاثیر گرفته بودم هیچوقت برای کنفرانس داوطلب نمی شدم ودر می رفتم. وقتی دانشجو شدم به محض ورود به دانشگاه تصمیم گرفتم کل رویه رو عوض کنم. یعنی همش داوطلب شم، همش جلو چشم باشم و کنفرانس بدم. جالب اینجا بود که موفق هم شدم و به هدفم رسیدم که بهترین استادمون بهم گفت :شما بهترین ارائه رو دادید!
    خلاصه می خوام بگم تغییر کنید! راهش همینه.بپرید توی دریای مشکلات به قصد لذت!

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3638
    نوشته ها
    422
    تشکـر
    207
    تشکر شده 216 بار در 138 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    به این فکر کن که خوب آخرش چی میخواد بشه؟
    میخوام لباس بخرم روم نمیشه؟ از خودت بپرس چرا روم نمیشه؟ اعدامم میکنن؟ منو میزنن؟ چی میخواد بشه؟
    یا هر کار دیگه ای.
    بهتره همیشه وقتی احساس خجالت میکنید همون لحظه تو ذهنتون در این باره سوال طرح کنیم.

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    ممنون بابت راهنماییتون.
    اما میدونید چیه همیشه تا دلو زدم به دریا فروشنده ها فقط جواب اون خانومایی که بدحجابن و میگن میخندن را دادن و من همش باید بارها تکرار کنم آخرم محل ندن درست حسابی منم همیشه سرخورده شدم
    البته نظری در مورد سایر کمروییهام ندارم که چرا به وجود اومده

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    نقل قول نوشته اصلی توسط yarigar نمایش پست ها
    خواهش میکنم کامل فکر شده و با توجه به تجربیاتون بگین علت خجالتی شدن یه نفر در کودکی چیه و چطور تا بزرگسالیش ادامه داشته و راه حل و پیشنهادها تونم بگین
    با سلام .
    علت این نوع خجالت ریشه در رفتار خانواده در کودکی شما داره ...
    وقتی در سن پایین خانواده از دادن کارهایی به بچه خودداری میکنه حالا به هر دلیلی میتونه باشه ... مثلا" ترس از خراب کردن اون کار و یا ترس از خطراتی که ممکنه متوجه شخص بشه. و ...
    یکی دیگه از این موارد میتونه سختگیریهای خانواده باشه ... که کودک از ترس خراب کردن کار در لاک محافظه کاری فرو میره و تا بزرگ شدنش ادامه پیدا میکنه .
    مورد بعدی در خانواده هایی که عادت به کوچک و حقیر کردن بچه هاشون و مثال زدن اونها با بچه های موفق دارند،اتفاق میفته.
    که در سنین دبیرستان و کنکور تنش در این افراد بیشتر بیشتر خواهد شد.

    و مورد بعدی؛ بچه هایکه بقول معروف لای پرقو بزرگ میشن و عادت میکنن در هرکاری به خانواده تکیه کنن ...

    به هرحال ترس و خجالتی بودن یک فرد ریشه در افکار دوره کودکیش داره و در مراجعات این افراد به متخصصین روانشناس ،در وهله نخست تلاش برای درمان فرد به دوران کودکی و مرتفع شدنش مشکلات برجای مانده از اون دوره صرف میشود.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3638
    نوشته ها
    422
    تشکـر
    207
    تشکر شده 216 بار در 138 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    خوب گلی جان تو اهمیت نده جدی باش اونا جوابتو میدن. با صدای رسا و محکم سوالتو بپرس. اعتماد به نفس داشته باش و بدون که اونا دارن اشتباه میکنن نه تو

  16. کاربران زیر از M@hta بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    نقل قول نوشته اصلی توسط gOli! نمایش پست ها
    ممنون بابت راهنماییتون.
    اما میدونید چیه همیشه تا دلو زدم به دریا فروشنده ها فقط جواب اون خانومایی که بدحجابن و میگن میخندن را دادن و من همش باید بارها تکرار کنم آخرم محل ندن درست حسابی منم همیشه سرخورده شدم
    البته نظری در مورد سایر کمروییهام ندارم که چرا به وجود اومده
    گلی خانم هیچوقت اجازه نده این مسایل آرامشتو بهم بزنه ...
    شما فکر کردید، این افراد کی هستن؟ کسایکه در حال دست و پنجه نرم کردن با عقده های بچگیشونن ...
    پس کاملا" استوار و محکم باشید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  18. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ♣☼سلام به نظرتون علت و دلیل خجالتی شدن یه نفر چیه و چه راه حل و پیشنهادهای دارین♣☼

    ممنون دوستان بابت دلگرمی چقدر خوبه من این سایتا پیدا کردم اینجوری وقتمم پر میشه نه به بطالت

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 04-06-2014, 04:41 PM
  2. سلام به نظرتون علت خجالتی شدن یا خجالتی موندن یه نفر چیه ؟
    توسط mosbat در انجمن خودکشی، ناامیدی و یاس
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 01-20-2014, 12:29 AM
  3. پیشگیری از پیری پوست با نسخه ای از طب سنتی
    توسط Artin در انجمن طب سنتی و گیاهان دارویی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-17-2014, 10:56 AM
  4. ابراز وجود کن! حتی با وجود توهین و تحقیر!
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-06-2013, 01:50 AM
  5. نکاتی برای توقف احساس پوچی
    توسط R e z a در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-17-2013, 12:38 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد