نوشته اصلی توسط
لیلیا
سلام ...من برای فرار از تنهایی با شماره ای که کی از دوستانم بهم داده بود با پسری ارتباط تلفنی برقرار کردم وچون فکر نمیکردم رابطه ما ادامه داشته باشه همه مواردی که ازم سوال میکرد رادروغ گفتم ولی متاسفانه ایشون به من وابستگی شدید پیدا کرده من هر کاری میکنم که رابطه ما تموم بشه ایشون دست بردار نیس از طرفی ایشون از نظر سنی کوچکتر از من هستند واگه این مشکل وجود نداشت من حتما بادرخواست ایشون مبنی برخواستگاری آمدن موافقت میکردم ولی به طریق غیر مستقیم من سوال کردم ومتوجه شدم خانواده هردو طرف بااین نوع ازدواج (مشکل سنی )بشدت مخالفند ازطرفی درتوانم نیست که حقیقته ماجرا را بگم ....خواهش میکنم کمکم کنید.این آقا الان سرباز هستند و من نمیدونم چطور این موضوع راتموم کنم که خدای نکرده دچار بحران روحی نشوند. ازطرفی من هم دچار عذاب وجدان شده ام .لطفا کمکم کنید.
متشکرم