سلام من دختری23 ساله هستم .یک سال پیش با پسری مشهدی 28 از طریق چت روم اشنا شدم.تو این یک سال من بهش خیلی وابسته شدم.یکی دوباری هم بهم زدیم اما دوباره به هم برگشتیم.حالا قراره برای من خواستگار بیاد.و بالاخره از یه دورغ زندگیش پرده برداشت:اینکه بیکاره.چون دوستش داشتم بخشیدمش چون من هم قبلا یه بار بهش دروغ گفتم و اون منو بخشید.اولش اون قصدش ازدواج نبوده ولی الان اون هم دوست داره باهم ازدواج کنیم.ولی مشکلش کارشه.حتی میگه اگه تو شهرشما کار باشه میاد اینجا.خانواده من مذهبی هستن و با این جور ازدواج ها موافق نیستن.ودختر به غریبی نمیدن.نمیدونم به پاش وایسم تا کار پیدا کنه یا به خاستگارم اگه خوب بود جواب مثبت بدم.من مدرک کارشناسی دارم و اون دانشجوی ترم 3 ارشده.و قول داده دیگه بهم دروغ نگه و تنها دروغشم کارش بوده.تورو خدا کمکم کنین.اگه بخوایم ازدواج کنیم چجوری به خانوادم بگم؟از لحاظ روحی خیلی تو فشارم.خیلی دوستش دارم.