نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: اهمیـت و نقش سـن و اختلـاف سنی در ازدواج

3920
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    اهمیـت و نقش سـن و اختلـاف سنی در ازدواج

    گاهــی تحمل خامی و بی‌تجربگی‌اش را نداشته باشید و از اینکه در مورد برخی از مسائل زندگی به اندازه شما نمی‌داند و به سرعت شما برخی چیزها را یاد نمی‌گیرد، آزرده شوید.

    زن دوست دارد با مردی زندگی کند که برای او تکیه‌گاه باشد و بتواند از او حمایت کند. به مرد جوان‌تر کمتر از جا افتاده می‌توان تکیه کرد.
    همـــان‌قـــدر کــــه خوشگذرانی‌های زیادی در این زندگی وجود دارد ممکن است مشکلات و ناخوشی‌های شدیدی هم به وجود بیاد.




    شما به‌عنوان یک خانم فکر می‌کنید ازدواج و زندگی با یک مرد جوان‌تر بهتر است یا مردی جاافتاده و با‌تجربه. اصلا به نظر شما چه اختلاف سنی میان زن و شوهر مناسب است؟
    بعضی‌ها معتقدند که شوهر حتما باید از زنش مسن‌تر باشد، اما عده‌ای نظر عکس دارند و برخی هم ممکن است همسر همسن و سال خود را ترجیح بدهند.

    اما آیا واقعا اختلاف سنی در زندگی مشترک مهم است؟باید بگوییم بله، اختلاف سنی در زندگی فاکتور بسیار تاثیرگذاری است اما تعیین‌کننده خوشبختی نیست؛ اما دانستن این اثرات می‌‌تواند به تصمیم‌گیری کمک کند.


    زندگی با شوهر جوان چگونه است؟

    نکات مثبت
    آماده زندگی پر هیجان باشید
    هرقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد جنس دغدغه‌های‌شان به هم نزدیک‌تر است و آنها به درک بهتری از یکدیگر می‌رسند و در نتیجه احتمال تفاهم بیشتر است.
    افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه‌ها و خاطره‌های یکسان و پیش‌زمینه فرهنگی مشابهی برای صحبت و وقت‌گذرانی با هم دارند.
    وقتی که 2 جوان با یکدیگر زندگی می‌کنند، به دلیل جوانی، قابلیت انعطاف بیشتری دارند و در نتیجه راحت‌تر خود را با عادت‌های یکدیگر وفق می‌دهند، حال آنکه با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می‌یابد.
    زن و شوهر جوان با هم رشد می‌کنند و می‌توانند همراه هم تازگی‌ها و زیبایی‌های دنیا را کشف کنند و از اینکه در این فرآیند کنار هم هستند لذت می‌برند.
    توانایی‌های بدنی 2 نفر شباهت زیادی به هم دارد؛ می‌‌توانند در روزهای جوانی هیجان را تجربه کنند و در روزگار پیری همراه هم استراحت کنند.
    با هم رفتن به دنبال فعالیت‌‌های هیجان‌انگیز می‌تواند سرزندگی و نشاط بی‌حدی به زندگی تزریق کند.
    نکات منفی
    بی‌تجربگی‌هایش باعث دردسر است
    گاهــی تحمل خامی و بی‌تجربگی‌اش را نداشته باشید و از اینکه در مورد برخی از مسائل زندگی به اندازه شما نمی‌داند و به سرعت شما برخی چیزها را یاد نمی‌گیرد، آزرده شوید.
    زن دوست دارد با مردی زندگی کند که برای او تکیه‌گاه باشد و بتواند از او حمایت کند. به مرد جوان‌تر کمتر از جا افتاده می‌توان تکیه کرد.
    همـــان‌قـــدر کــــه خوشگذرانی‌های زیادی در این زندگی وجود دارد ممکن است مشکلات و ناخوشی‌های شدیدی هم به وجود بیاد.
    مرد گاهی آنگونه که زن انتظار دارد منطقی فکر نمی‌کند و حتی ممکن است زن احساس کند مرد زندگی را کمتر جدی می‌‌گیرد.
    از نظر مالی و اقتصادی تقریبا اول راه است و خیلی نمی‌توان به تجارب او اطمینان کرد.
    هر دو به دلیل کم‌تجربگی سر همه چیز لج می‌کنند و همین می‌تواند اختلافاتی را به وجود آورد.
    زن همیشه نگران است مبادا بعد از چندین سال زندگی ظاهرش پیر شود و مرد که حالا جاافتاده شده سراغ فردی دیگر برود.
    زندگی با شوهر جا‌افتاده چگونه است؟
    نکات مثبت
    نگران مسائل مالی نیستید
    می‌توان با کمک مرد از دیدگاهی متفاوت به دنیا نظر کرد و مسائل و مشکلات را با نگاهی عمیق‌تر حل کرد.
    روبه‌رو شدن با مردی که از نظر مالی به موفقیت و ثبات رسیده، برای بیشتر زن‌ها خوشایند است چراکه مردی که پا به میانسالی گذاشته، احتمالا شرایط مالی بهتری دارد.
    دخترانی که رابطه عاطفی محکمی با پدرشان نداشته‌اند برای‌شان ازدواج با مردی مسن‌تر جذاب است چراکه به دنبال مردی هستند که آنها را زیر پر و بال خود بگیرد و ترس‌های‌شان را دور ‌کند.
    مردهایی که اختلاف سنی زیادی با همسرشان دارند، دوست دارند به هر طریقی شریک زندگی‌شان را از خود راضی نگه دارند تا مبادا همسرشان به دلیل اختلاف سنی دچار مشکل شود.
    مردانی که همسران کم سن دارند، نگران از دست دادن آنها هستند. مثلاً نگران آن هستند که مبادا همسرشان روزی از آنان طلاق بگیرد و زندگی آنان را متلاشی كند و در نتیجه محبت بیشتری به همسرشان می‌کنند.
    مرد با تجربه بسیاری از مشکلات را مدیریت می‌کند و نمی‌گذارد به این راحتی‌ها بحرانی در زندگی ایجاد شود و در نتیجه زندگی حالت یکنواخت‌تری دارد.
    مرد با بیشتر چشیدن خوب و بدی‌‌های دنیا قدر زن و زندگی‌اش را بیشتر می‌داند.
    نکات منفی
    کمتر عمر می‌کنید
    وجود فاصله سنی زیاد باعث می‌شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک کنند و دنیای‌شان فاصله زیادی با هم دارد.
    وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر‌یک در دوره‌ای از زندگانی به سر می‌برند که به لحاظ قوت و توان بدنی متفاوت با دیگری است مثلاً زنی که 35 سال دارد، در دوران جوانی و سرزندگی به سر می‌برد و همسر او که در 60 سالگی است به مرز پیری رسیده ‌است.
    اگر زن بخواهد گاهی جوانی کند یا کمی سراغ تفریحات شاد و پرهیجان برود ممکن است همسرش خیلی همراه نباشد و ترجیح دهد در خانه بماند.
    ممکن است بعداز مدتی حوصله نداشته ‌باشد شاهد بزرگ ‌شدن زن باشد یا آزمون و خطاهای زن برای به دست آوردن شغل، جایگاه اجتماعی، حل مشکلات شخصی و ارتباطی‌‌اش را نتواند تحمل کند.
    گاه وجود فاصله‌های سنی زیاد باعث می‌شود که برخی از مردان، سوءظن‌هایی نسبت به همسر خود پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای اینگونه افکار خود بیاورند.
    فرد کوچک‌تر دچار نوعی رودربایستی رنج‌آور است و نمی‌تواند به راحتی مشکلات کوچک و گاه بچگانه‌اش را با همسر خویش در میان بگذارد، لذا حرف‌های ناگفته بسیاری دارد.
    جاافتاده بودن سن مرد می‌تواند او را به همسری کنترلگر تبدیل کند که مدام برای همسرش تعیین تکلیف می‌کند.
    گروهی از کارشناسان موسســـه تحقیقــات جمعیت‌شناسی ماکس پلانک طی بررسی‌های خود متوجه شده‌اند وجود اختلاف سن بین زنان و شوهران تاثیر منفی بر عمر زنان دارد.
    ممکن است گاهی به دلیل اختلاف سنی زیاد زن حجالت بکشد شوهرش را در جمع‌ جوانان ببرد یا به دوستان و اقوام جوانش معرفی کند.


  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    مشکلات ازدواج با زنان بزرگتر از خود

    کارشناسان معتقدند اختلاف سنی مناسب برای ازدواج بین چهار تا هفت سال است، یعنی مرد باید تا این حدود از همسرش بزرگ تر باشد. این تفاوت سنی احتمال اختلاف را کمتر می کند، چون مرد به اقتدار و توانمندی بیشتری رسیده و قادر است خانه را اداره کرده و کمتر به مشکل بربخورد؛ البته فراموش نکنیم به این شرط که سن مرد ازحدود 28 سال بیشتر باشد، زیرا اگر سن کمتری داشته باشد، باز هم به دلیل پایین بودن سن به مشکل برمی خورد.

    «امکان داره زمان مراسم عقد شناسنامه ما را به اقوام نشان ندهید؟» این جمله شاید برای شما معنی و مفهوم خاصی نداشته باشد یا تعجب کرده و به این فکر بیفتید چه اطلاعات محرمانه‌ای ممکن است در شناسنامه آنها ثبت شده باشد که می‌خواهند شخصی آن را نبیند، اما این روزها محضردارها از شنیدن این جمله مثل من و شما تعجب نمی‌کنند، چون هر از گاهی دامادهایی برای ثبت ازدواج خود آستین بالا زده و به سراغشان می‌روند که چند سال از عروس خود کوچک‌تر هستند.




    از تفاوت های سنی 2-3 ساله صحبت نمی کنیم. حرف مان درباره ازدواج هایی است که در آن عروس بیشتر از 5سال از داماد بزرگتر است. این فاصله سنی گاهی ممکن است تا یک دهه هم برسد. کارشناسان برای این رویه دلایل زیادی را مطرح می کنند. برای نمونه برخی ها معتقدند پسرانی که با دختران از خود بزرگ تر ازدواج می کنند، ناخودآگاه در جستجوی مهر مادرانه می گردند. شاید چون در این سال ها مادران بیشتر مشغول کار شده اند وقت کافی برای همراهی فرزندان ندارند، بنابراین بیشتر پسرها از نظر غریزه مادری به دلیل کار و اشتغال مادر از عواطف او بهره مند نشده اند به همین دلیل بعضی از پسر ها به زنی که از آنها بزرگ تر است و بخشی از نیاز مادری را به آنها می دهد،گرایش پیدا می کنند.
    دلیل دیگری که می توان در این خصوص ارائه کرد، شرایط اقتصادی بد، بیکاری و نداشتن شغل است. بعضی از پسر ها به طرف دختر خانم هایی که کارمند بوده و از شرایط اقتصادی مناسبی برخوردارند، رفته و جذب می شوند مثلا دختری که خانه ای دارد یا حقوق بگیر است. این دلایل پنهان هستند و پسرها این موضوع ها را مطرح نمی کنند. در این گونه رابطه ها عشق زیاد مطرح نیست، ولی مادیات مهم است. به همین دلیل برخی مردها ترجیح می دهند با زنی ازدواج کنند که کار و وضع مالی مناسبی داشته باشد.
    به این ترتیب، دخترانی هم که سن شان بالا رفته تن به چنین ازدواج هایی می دهند زیرا این دخترها وقتی پسری به آنها ابراز علاقه می کند زودتر تصمیم به ازدواج می گیرند. این دسته از دخترها با این کار می خواهند نشان دهند آنقدر خوب و جذاب هستند که پسران جوان تر از آنها تصمیم به ازدواج با آنها گرفته اند.
    از سوی دیگر، برخی پسرها روان رنجوری دارند که نمی توانند با جوان ها روابط پویا برقرار کرده و به همین دلیل شخصی که پخته تر است می تواند یک امنیت کاذب برای آنها ایجاد کند. برخی مردان جوانی که با دختران بزرگ تر از خود ازدواج می کنند، تصور می کنند دختری که سن بالایی دارد مطالبات دختران جوان را ندارند، اما پس پرده نکته دیگری هم وجود دارد، زیرا چنین مردانی اگر وضع اقتصادی مناسبی هم نداشته باشند، می توانند ادعا کنند از طرف مقابل جوان تر هستند و به این شکل از سرمایه بیولوژیکی که دارند، استفاده کرده و سعی می کنند برای خود امتیاز بگیرند.

    تبعات فاصله سنی زیاد
    چنین ازدواج هایی می تواند تبعات زیادی در بر داشته باشد، اما در این بین اگر زن و مرد هر دو بیشتر از 30 سال سن داشته باشند، چون به بلوغ فکری، اجتماعی و فرهنگی رسیده اند با خطر کمتری روبه رو هستند، اما اگر سن آنها زیر 25 سال باشد این ازدواج خطرناک است و تقریبا 80 درصد چنین ازدواج هایی سرانجام خوبی ندارد. خصوصا اگر پسر 25سال به پایین باشد مشکلات بیشتری پیش می آید چون حرف هایی که او بعد از یک مدت می زند، شبیه این جمله هاست «گولم زدی»، «من جوانی نکرده بودم»، «چرا اینقدر احمق شدم که آمدم با تو ازدواج کردم» و «تو جای مادر من هستی.»
    کارشناسان معتقدند اختلاف سنی مناسب برای ازدواج بین چهار تا هفت سال است، یعنی مرد باید تا این حدود از همسرش بزرگ تر باشد. این تفاوت سنی احتمال اختلاف را کمتر می کند، چون مرد به اقتدار و توانمندی بیشتری رسیده و قادر است خانه را اداره کرده و کمتر به مشکل بربخورد


    دبه درنیاورید
    بهتر است زوج هایی که تن به چنین ازدواج هایی می دهند حداقل نکاتی را رعایت کنند تا زندگی مشترک شان دچار تنش نشود. برای نمونه دختر باید قوانین شوهرداری را یاد بگیرد و البته نسبت به روان شناسی خود و شوهرش آگاهی پیدا کند. همچنین بهتر است در این گونه ازدواج ها مرد و زن به حرف مردم توجه نکنند، آنها باید آیین همسرداری را بدانند.
    این روزها کتاب و سی دی هایی با این عنوان منتشر شده است، زوج های جوان می توانند با توجه به آنها این نکات را فرا بگیرند البته در چنین ازدواج هایی مرد هم باید نکاتی را رعایت کند، مثلا او باید به انتخاب اولیه خود احترام گذاشته و به جای تمرکز روی سن همسرش به ارزش های واقعی او توجه کند.
    مرد هم باید سعی کند با شرایطی که خودش مسبب آن بوده و تلاش کرده به آن برسد، کنار بیاید چون وقتی از زوج هایی که با چنین مشکلی روبه رو شده اند می پرسیم چرا با هم ازدواج کرده اید، زن می گوید از بس همسرش ابراز علاقه کرده و به قول معروف پاشنه در خانه آنها را از جا درآورده راضی به ازدواج شده است. اگر همین پرسش را برای چنین مردی مطرح کنید، او ضمن تائید حرف های همسرش جواب خواهد داد اول این طور بود حالا نمی دانم چرا نظرم تغییر کرده است. با توجه به این نکات باید به این مرد گفت چون تو خودت انتخاب کردی و سرنوشت یکی دیگر را با سرنوشت خود گره زده ای باید از نظر خدا، دین و پیغمبر هم یادت باشد که تو انتخاب کرده ای و به قول معرف نباید دبه دربیاوری!

    خانواده ها باید بدانند
    در این بین نباید نقش خانواده ها را فراموش کرد. معمولا خانواده ها با این ماجرا راحت کنار نمی آیند. بخصوص وقتی دختر و پسر کمتر از 30سال سن دارند. اما اگر مثلا دختر 37 ساله باشد و پسر 32 تا 33 سال سن داشته باشد چون در این مدت نه پسر موفق شده زن خوبی بگیرد، نه دختر توانسته شوهر مناسبی داشته باشد، می توان امیدوار بود آنها زندگی خوبی داشته باشند، اما فراموش نکنید اگر زوج زیر 25 سال سن داشته باشند بروز اختلاف طبیعی است.


    [replacer_img]


    اختلاف سنی مناسب
    کارشناسان معتقدند اختلاف سنی مناسب برای ازدواج بین چهار تا هفت سال است، یعنی مرد باید تا این حدود از همسرش بزرگ تر باشد. این تفاوت سنی احتمال اختلاف را کمتر می کند، چون مرد به اقتدار و توانمندی بیشتری رسیده و قادر است خانه را اداره کرده و کمتر به مشکل بربخورد؛ البته فراموش نکنیم به این شرط که سن مرد ازحدود 28 سال بیشتر باشد، زیرا اگر سن کمتری داشته باشد، باز هم به دلیل پایین بودن سن به مشکل برمی خورد.


    مساله بیولوژی، اقتصادی و اجتماعی
    ازدواج پسران با دختر های بزرگ تر از خود می تواند سبب بروز مشکلات و مسائل دیگری از لحاظ بیولوژی، اقتصادی و اجتماعی شود.
    مساله ای که مطرح است، مساله بیولوژی است. خانم ها زودتر به یائسگی می رسند، مردها هم به این سن می رسند، اما مانند زن ها نیستند به همین دلیل اگر قرار است زوجی خانواده تشکیل داده و فرزندانی داشته باشند، سن بالای خانم ها می تواند مطرح باشد. سن بالای خانم ها می تواند از نظر ژنتیکی و تولد بچه ها مساله ایجاد کند و ریسک آمار اختلالاتی که ممکن است پیش بیاید بالاست.
    از نظر روانی هم شخصی که سن کمتری دارد، می خواهد فعال تر باشد. اگر اختلاف زوجین بالا باشد آنها در مسائلی مانند تفریح و هیجان طلبی هم به مشکل برخواهند خورد، زیرا یکی از آنها به دلیل سن و سالش طالب تفریح و هیجان است، اما دیگری به دلیل سن بالا نمی تواند او را همراهی کند.


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    توصه های برای ازدواج در سنین بالا

    ازدواج در سنین بالا همیشه این خطر را دارد که شما با چشم بسته، شرایط را بپذیرید و وارد رابطه خطرناکی شوید. شما ممکن است به حداقل ها قانع شوید و به ازدواجی تن دهید که معیوب و بیمار است. فردی كه به مواد مخدر معتاد است و در یك برنامه درمانی مدون طولانی مدت قرار ندارد، گزینه مناسبی برای انتخاب نیست.

    سن ازدواج در ایران بالا رفته و به دنبال آن، انتخاب همسر سخت تر شده است. در دهه سوم زندگی موقعیت های ازدواج هم برای دختر و هم برای پسر محدودتر است و احتمال این که فرد مورد نظر شما بیشتر معیارهایتان را داشته باشد، کمتر است. از این ها که بگذریم، بالا رفتن سن انتخاب کردن را با ترس و اضطراب بیشتری همراه می کند و قدرت ریسک را پایین می آورد.







    اگر شما هم جزو کسانی هستید که در دهه سوم زندگی می خواهید ازدواج کنید، باید این نکات را به خاطر بسپارید:



    نگران افزایش سنتان نباشید

    یكی از مواردی كه باعث می‌شود به خصوص خانم‌ها در دام ازدواج‌های بدون مطالعه بیفتند، افزایش سن است. آنها اغلب نگران‌ این هستند كه سنشان افزایش یابد و تجربه نشان داده در سنین29 و 30 سالگی خانم‌ها روزهای سختی را می‌گذرانند زیرا وارد دهه دیگری از زندگی می‌شوند. در این دوره‌ها افراد زیادی با افسردگی و اضطراب به ما مراجعه می‌كنند و این حالت‌های روانی گاهی باعث می‌شود اقدام عجولانه‌ای انجام دهند و خود را در دام انتخاب اشتباهی بیندازند.



    برای ازدواج ضرب‌الاجل تعیین نكنید

    درست است که ازدواج تان دیر شده و از طرف خانواده تحت فشارید اما شناخت بین دو نفر نباید با ضرب‌الاجل باشد و ممكن است 6 یا 8 ماه یا بیشتر طول بكشد تا طرفین تا حدود زیادی مطمئن شوند انتخاب شایسته‌ای داشته‌اند.



    به او اطمینان دهید اولین فرد زندگی‌تان است

    واقعیت این است که در دهه سوم به بعد زندگی، ممکن است گزینه های شما برای ازدواج مردان یا زنانی باشند که سابقه یک نامزدی یا ازدواج نافرجام را داشته اند. اگر ازدواج دیگری داشته اید و صاحب فرزندی از ازدواج قبلی خود هستید، این حس را به طرف مقابل ندهید كه فرزندتان از او مهم‌تر است. همسر آینده حتما باید حس كند اولین فرد در زندگی شماست و بچه‌ها علیه او نیستند تا بتواند اعتماد آنها را جلب كند. این میسر نیست مگر اینكه احترام او را حفظ كنید و فرزندانتان نیز از این قاعده پیروی كنند.



    با همسر قبلی او دیدار كنید

    اگر فردی كه انتخاب كرده‌اید قبلا همسر داشته، از او اجازه بخواهید با همسر قبلی‌اش دیداری داشته باشید. ممكن است همسر سابق از روی غرض‌ورزی چیزهایی بگوید كه با واقعیت مطابق نباشد ولی خیلی وقت‌ها هم اطلاعات مفیدی می‌دهد كه باعث می‌شود با تامل بیشتری رابطه را دنبال كنید. به خصوص اگر شكاكی و بددلی جزو صفات فرد مقابل باشد زیرا این افراد در دوره نامزدی می‌توانند هنرمندانه شكاكی و بددلی خود را پنهان كنند و كسی هم متوجه نمی‌شود و فقط بعد ازدواج و عقد رفتارهای شكاكانه را بروز می‌دهند.



    وقتی از یك رابطه خارج شده‌اید و هنوز در سوگ رابطه قبلی مانده‌اید، اصلا وارد رابطه جدید نشوید زیرا انسانی كه در سوگ است ممكن است رابطه جدید را تخریب كند یا از رابطه جدید انتظارهای غیرواقعی و افراطی داشته باشد



    از شبیه‌سازی پرهیز كنید
    افرادی كه همسرشان را به هر دلیلی از دست داده‌اند، مثلا همسرشان فوت كرده، نامزدی بهم خورده ای داشته اند یا به هر دلیلی یک تجربه شکست ماندگار دارند، ممكن است به اشتباه دنبال فردی بگردند كه شباهت زیادی به همسر اولشان دارد با بدتر از آن كسی را پیدا و تلاش كنند او را به همسرشان شبیه كنند بدون آنكه متوجه این قضیه باشند كه حالا آنها با یك فرد کاملا جدید روبرو هستند.



    با سوگ رابطه قبلی وارد رابطه بعدی نشوید

    وقتی از یك رابطه خارج شده‌اید و هنوز در سوگ رابطه قبلی مانده‌اید، اصلا وارد رابطه جدید نشوید زیرا انسانی كه در سوگ است ممكن است رابطه جدید را تخریب كند یا از رابطه جدید انتظارهای غیرواقعی و افراطی داشته باشد. همه اینها در نهایت به رابطه ضربه خواهد زد و انتخاب نیز درست انجام نمی‌شود. وقتی طرف مقابل این حالت‌ها را در شما می‌بیند برای كمك و بهبود وضعیت نقش منجی را ایفا می‌كند و بعد از بهبود وضعیت روانی شما دیگر خاصیتی ندارد و رابطه به هم می‌خورد.




    [replacer_img]



    نقش درمانگر را ایفا نكنید

    ازدواج در سنین بالا همیشه این خطر را دارد که شما با چشم بسته، شرایط را بپذیرید و وارد رابطه خطرناکی شوید. شما ممکن است به حداقل ها قانع شوید و به ازدواجی تن دهید که معیوب و بیمار است. فردی كه به مواد مخدر معتاد است و در یك برنامه درمانی مدون طولانی مدت قرار ندارد، گزینه مناسبی برای انتخاب نیست. کسی که به خساست، پرخاشگری و عصبی بودن، شکاکیت، تنبلی و... شناخته می شود، گزینه خوبی برای ازدواج نیست. اختلالات شخصیتی، بیماری های روانی، اعتیاد به مواد مخدر، اینترنت و هرزه نگاری، جزو خط قرمزهای ازدواج است. فراموش نكنید شما درمانگر نیستید و در این دام نیفتید كه با ازدواج می‌توانید كسی را درست كنید. مطمئن باشید از عهده چنین كاری بر نخواهید آمد. درمان اعتیاد به یك كار چند ساله و یك گروه مجرب پزشكی نیاز دارد و كسی به عنوان همسر از عهده درمان اعتیاد برنخواهد آمد و هرگز به قولی كه طرف مقابل برای ترك اعتیاد داده، اعتماد نكنید.

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    اهمیت تفاوت سنــی در ازدواج

    زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.
    تقریبا دوره ای که مردها با زن های 10 یا 20 سال کوچک تر از خودشان ازدواج می کردند، گذشته است. امروزه ازدواج هایی که در آن زوج ها همسالند و یا ازدواج هایی که در آن زن بزرگ تر از مرد است بیشتر از قبل دیده می شود.
    دکتر مسعود وزیری، روان شناس بالینی درباره تفاوت سنی مناسب برای ازدواج موفقیت آمیز برایمان می گوید.

    تفاوت سنی مناسب هنگام ازدواج:
    اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.
    البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصله سنی از 10 سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.
    یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.

    بزرگ تر بودن مرد:
    مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود می داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.
    حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می شوند.

    بزرگ تر بودن زن:
    اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست اما نمی توانیم برای همه افراد، نسخه های واحد و یکسانی بپیچیم. اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیده ای نیست.
    کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمی شمارند:
    ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه است.
    زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.
    از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...
    درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.
    چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.
    می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن از شوهر، زندگی هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق و علاقه طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند مشکل ساز نخواهد شد.

    همسن بودن یا نبودن:
    تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.
    زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.
    یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.
    آنچه از سن مهم تر است...
    تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.
    انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است.

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    تفاوت سنی ایده آل بین زوجها چقدر است؟

    در حال حاضر اختلاف سنی 6 سال بین زن و مرد ایده آل است؛ دلیلش هم این است که میزان باروری در زنان از سن 35 سالگی به بعد کاهش پیدا می کند اما در مردان بنظر می رسد که این مساله تقریبا حدود 10 سال دیرتر اتفاق می افتد.





    از قدیم و ندیم می گفتند که مردان به زنان جوانتر بیشتر علاقه دارند و زنان در کنار مردان بزرگتر از خود بیشتر احساس امنیت می کنند. گرچه این جمله یک قانون نیست اما برای بخش وسیعی از جامعه صدق می کندولی نمی توان یک اختلاف سنی مشخص و ایده آل را بین زوجها در نظر گرفت.

    در جوامع قدیمی همچون یونان باستان که ازدواج ها بیشتر بر مبنای ایجاد ثبات مالی و اتحاد بین اقوام بود ، اینکه مرد یک همسر 15 تا 20 سال جوانتر از خود داشته باشد اصلا غیر طبیعی نبود. یک مطالعه در مورد مردم کشور فنلاند پیش از انقلاب صنعتی نشان می دهد که اختلاف سنی 14 سال بین زن و مرد برای داشتن فرزندان بیشتر، ایده آل بوده است.
    یکی از مطالعات انجام گرفته در کشور سوئد نشان می دهد که در حال حاضر اختلاف سنی 6 سال بین زن و مرد ایده آل است؛ دلیلش هم این است که میزان باروری در زنان از سن 35 سالگی به بعد کاهش پیدا می کند اما در مردان بنظر می رسد که این مساله تقریبا حدود 10 سال دیرتر اتفاق می افتد.
    در وضعیتی که فاصله سنی بسیار زیاد باشد ، احتمال وجود مشکل افزایش می یابد ، تفاوت نسل و کمبود نقاط مشترک یکسان به علاوه پختگی یکی از زوجین مسئله ساز خواهد بود . مشکلات جسمانی و گاهی هم عدم درک متقابل به دلیل خواسته هایی که اقتضای سن هستند !




    اختلاف سن و فعالیتهای اجتماعی
    در حالیکه دلیل علمی محکمی برای ازدواج با مردان مسن تر وجود ندارد، با این حال دلایلی هم برای نگرانی از اختلاف سنی بین آنها وجود دارد.
    یکی از پارامترهای اصلی بلوغ عاطفی در عشق یافتن راهیست که باعث استحکام رابطه در دراز مدت شود. این مساله نیازمند داشتن تعامل با زوجهای همسن وسال دیگر نیز هست تا بتوانند با راه کارهای آنها با مسائل و مشکلات روبرو شوند.
    به هر حال در شرایطی که مرد از لحاظ عاطفی به بلوغ رسیده باشد ، می تواند این مشکل زن را برطرف کند. اگر زوجها بدلیل اختلاف سنی مشکل برقراری ارتباط باهم داشته باشند، ممکن است بعدها برای آنها سرخوردگی و تنش ایجاد شود.


    راز یک رابطه بی نقص
    اما آیا واقعا چنین چیزی به عنوان یک معیار ایده آل بین زوجها وجود دارد؟ بر اساس مطالعات انجام شده در دانشگاه ژنو ، اختلاف سنی ایده آل بین زن و شوهر 5 سال است ؛ یعنی زن 5 سال کوچکتر از شوهر باشد. زنها 27٪ باهوش تر ند و زودتر به بلوغ عاطفی می رسند ، با این حال این یک قانون کلی نیست ، تنها ملاک تعیین کننده رشد فکری و عاطفی طرفین است ، چه زن از مرد بزرگترباشد و چه برعکس و چه زوجین همسن باشند !! پارامترهای شخصیتی هر فرد ، میزان شناخت او از خود و رابطه اش با جهان ، چیزی که از خود و دنیا می خواهد می تواند نقش مهمی بازی کند ، بهتر است به جای اندیشیدن به سن همسر آینده تان سعی کنید تا در درجه اول خودتان و بعد اورا خوب بشناسید ، ببینید کدامیک از ویژگی های خود را فرافکنی می کنید ، سایه های وجودتان را بشناسید ، ارتباطی صادقانه و همراه با جزئیات با او برقرار کنید و تمام خواسته های خود را شفاف بیان کنید ، اینها نکاتیست که میزان رضایت و شادی شما را تعیین می کند !





  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    ازدواج با فاصله ی سنی معكوس

    در ایران پدیده گزینش همسر، پراکندگی خاصی داشته است؛ از این رو تفاوت سن زوجین در ایران امری طبیعی به نظر می رسد و میزان این تفاوت، تا آنجا مورد توجه قرار می گیرد که در بیشتر موارد میان 4 تا 12 سال است.

    زمانی که علم جامعه شناسی آشکارا اعلام می کند ازدواج در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است، شاید بتوان تأمل زیادی در این خصوص داشت و از زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار داد، زیرا بسیار شنیده شده که ازدواج، مظهر برخورد فرهنگ و طبیعت است. به این صورت که جامعه می کوشد طبیعت را مهار کند و آن را به فرهنگ تبدیل نماید و به دلیل همین ویژگی هاست که بیان می شود میثاق زناشویی با توجه به زمان و شرایط دوران خودش، دچار دگرگونی ها و تغییراتی شده ، ولی نفس آن از قدیم الایام یکی بوده است.

    ازدواج ابعاد گوناگونی دارد و انتخاب همسر نیز گزینه های متفاوتی دارد که جدای از نزدیکی فرهنگ ها ، جغرافیا، تحصیلات و...« سن » یکی از ویژگی هایی است که مورد توجه بوده و تفاوت سنی در همه اعصار به گونه ای بوده که نشان می دهد در تفاوت سنی زوجین ، مرد چند سالی بزرگتر از زن بوده است. به طوری که در ایران پدیده گزینش همسر، پراکندگی خاصی داشته است؛ از این رو تفاوت سن زوجین در ایران امری طبیعی به نظر می رسد و میزان این تفاوت، تا آنجا مورد توجه قرار می گیرد که در بیشتر موارد میان 4 تا 12 سال است.

    اما بسیاری از جامعه شناسان معتقدند در یک جامعه صنعتی یا رو به صنعتی شدن و پویا، معیارها نیز در حال تغییر و دگرگونی است. چه بسا هنوز وجود داشته باشند افرادی که به تفاوت سنی میان زوجین با تأکید بزرگتر بودن مرد از زن صحه بگذارند، اما در جامعه ای که زنان دست به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی می زنند، از نظر تحصیلات ارتقاء پیدا می کنند و جایگاه ها، موقعیت هایی برتر و یا همسان مردان به دست می آورند و همین باعث می شود مقوله سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود. مثلاً در جامعه امروز، بسیار دیده شده زنانی که از همسران خود بزرگتر هستند. با این حساب می توان گفت که نظریه همسر گزینی با توجه به شرایط خاص هر جامعه می تواند تغییر یابد و در نهایت موجب طرح این پرسش می شود که آیا بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان موجب بروز مشکلاتی می شود؟

    پاسخ های مختلفی شامل این پرسش می شود؛ پاسخ های مخالف و موافقی که بحث بر سر هر کدام می تواند نظر عده ای خاص را پاسخگو باشد.



    امروزه روز ازدواج هایی با فاصله سنی معکوس، یعنی بزرگتر بودن زن از مرد بسیار زیاد شده است. معمولاً مردها از اقدام به چنین ازدواج هایی انگیزه هایی چون داشتن پشتوانه ای قوی در همه مسائل تا بتوانند روی نظر و فکرش حساب کنند و خود را به دست تجربه او بسپارند. گاه انگیزه دریافت محبت مادرانه هم این مردان را جذب زنانی می کند که فاصله سنی های چشمگیری با خودشان دارند.

    اگر بخواهیم مروری بر ویژگی های این گونه مردان داشته باشیم، می توانیم به خصیصه های گوناگونی در شخصیت این مردان برای طلب کردن این حمایت ها اشاره کنیم.

    گروه اول این مردان معمولاً دارای اعتماد به نفس پایین بوده و همواره به حمایت نیاز دارند. اگر چه غرور مردانه آنها اجازه نمی دهد تا به صورت مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا طلب نمایند، اما آنها به صورت غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را جلب نموده و با چنین ازدواج هایی سعی می كنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند. جالب آنكه این گروه از مردان معمولاً پس از ارائه خدمات همسر دلخوری خود را اعلام می کنند و اعتراضشان را به همسرشان مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و... ابراز می دارند.



    گروه دوم به مردانی اختصاص دارد که نتوانسته اند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و به خوبی از عهده مسئولیت های زندگی شان برنمی آیند. چنین افرادی ذاتاً برای اداره امور شخصی به کمک نیاز دارند؛ چرا که بدون کمک نمی توانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارت های یک زندگی معمولی محرومند.آنان اغلب از کودک بی تدبیر و احساساتی و بی تأمل وجودشان استفاده می کنند و با شکست های پی در پی رو به رو می شوند، به همین دلیل عادت کرده اند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب همواره از شخصی کمک بگیرند و حمایتش را بطلبند. این شخص در دوران مجردی، مادر و در دوران تأهل، همسر آنهاست.



    گروه سوم را مردانی تشکیل می دهند که مادرانی قدرت طلب داشته و همواره در زندگی آموخته اند که برای کلیه امور با نظر و تصمیم های او هماهنگ بوده و طبق میل و اراده مادرشان رفتار کنند. در نظر این مردان، خانم ها مدیریت اصلی خانه را بر عهده دارند و تصمیم گیرنده نهایی آنها هستند. بنابراین در گستره زیادی از زندگی شان اختیارات فراوانی را به همسرشان می سپارند.

    این مردان معمولاً دارای اعتماد به نفس پایین بوده و همواره به حمایت نیاز دارند. اگر چه غرور مردانه آنها اجازه نمی دهد تا به صورت مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا طلب نمایند، اما با چنین ازدواج هایی سعی می كنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند

    نکاتی که باید پیش از ازدواج با تفاوت سنی معکوس بدانید

    با توجه به شرایط فعلی جامعه و افزایش تعداد ازدواج هایی که زنان از مردان بزرگتر هستند، دیگر مشاوران مانند گذشته با این نوع ازدواج ها به شدت مخالفت نمی کنند بلکه تصمیم نهایی را بیشتر به خود فرد و شرایط فکری و روحی اش واگذار می کنند. یعنی اگر این اختلاف سنی معکوس، برای هر دو نفر و خانواده های آنها قابل هضم باشد، از ظاهر دو طرف قابل تشخیص نباشد و دختر و پسر در درک متقابل به مشکل برنخورند، در زندگی آینده هم مشکلی جدی به وجود نخواهد آمد. در چنین ازدواجی دو طرف باید سعی کنند که جایگاه های واقعی خود را علی رغم این تفاوت سنی پیدا کنند. یعنی زن در جایگاه زن خانواده باشد و نه مادر. و مرد در جایگاه مرد و تکیه گاه و شوهر باشد، نه پسر خانواده.



    به طور کلی این نوع ازدواج چند پاشنه آشیل دارد که باید به آنها توجه کنید:
    * باید در نظر داشت که مطابق با عرف جامعه ایرانی بزرگتر بودن زن از مرد چندان پسندیده نیست و نگرانی از بزرگتر بودن سن دختر از پسر به دلیل مشکلات احتمالی است که در آینده به وجود می آید.


    * وقتی زن از مرد بزرگتر باشد عمدتا قدرت مدیریت و کنترل بیشتری در زندگی دارد و از طرف دیگر این مرد است که دوست دارد مدیر زندگی زناشویی شود. این مساله هم در رابطه شما و همسرتان تاثیر می گذارد و هم در شیوه های فرزند پروری و گاه دیده می شود که پدر نقش سایه ای پیدا می کند.

    تناسب در شرایط دختر و پسر و کفویت کمک می کند در آینده بدون اینکه انرژی زیادی صرف شود هماهنگی در نگرش ها وجود داشته و تفاهم ایجاد شود

    * مساله دیگری که جای بررسی دارد نظر خانواده های دو طرف در مورد این انتخاب است. آیا خانواده ها با این مساله مشکلی ندارند؟ مخالفتی نکرده اند؟ مخالفت والدین در امر ازدواج فرزندان عمدتا نتایج خوبی به همراه ندارد چرا که این مخالفت تا بعد از ازدواج هم ادامه یافته و حتی موجبات تنش و اختلاف دایمی را ایجاد می کند.


    * رشد و بلوغ دو طرف شرط اصلی و اساسی در این نوع ازدواج است. شما هر قدر فارغ از کلیشه های رایج تصمیم گیری کنید، باید قبول کنید که به طور طبیعی بلوغ شخصیتی پسران دیرتر از دختران اتفاق می افتد. مگر پسری که در شرایط خاصی رشد کرده، متکی به خود و خود ساخته است، به خانواده سرسپردگی و وابستگی مالی و فکری ندارد، خوب فکر می کند و عاقلانه تصمیم می گیرد. چنین فردی حتی اگر از همسرش کوچکتر باشد، باز می تواند زندگی را کنترل کند و مرکز ثقل یک خانواده باشد.

    * تناسب در شرایط دختر و پسر و کفویت کمک می کند در آینده بدون اینکه انرژی زیادی صرف شود هماهنگی در نگرش ها وجود داشته و تفاهم ایجاد شود.

    * دخترها به دلیل شرایطی همچون زایمان زودتر شکسته می شوند، بنابراین اغلب توصیه می شود که دختر چند سالی کوچکتر باشد تا تناسب در شرایط ظاهری در طول زندگی مشترک حفظ شود. به هر حال خانمی که از همسر خود بزرگتر است باید دغدغه بیشتری برای حفظ شادابی، جذابیت و جوانی خود داشته باشد.

    * به طور کلی اگر دختر و پسری معرفت لازم در این زمینه را داشته باشند که مانع از مشکلات بعدی در زندگی شود منعی برای این نوع ازدواج ها نیست اما فراموش نکنید که در این نوع انتخابها بسیار باید دقیق بود و نسنجیده نباید اقدام کرد.

    یک نکته بسیار مهم، مقطع سنی است که ازدواج در آن صورت می گیرد. بدون شک ازدواج پسری 22-21ساله با دختری 25- 24 ساله بسیار چالش برانگیز است چون در این شرایط دختر و پسر در مقاطع سنی متفاوتی هستند. پسر هنوز در حال و هوای نوجوانی است و دختر وارد پختگی بزرگسالی شده است.

    اما اگر همین تفاوت سنی 3 تا 4 سال در سال های بعد اتفاق بیفتد، مثلا دختر 29 ساله باشد و پسر 26 ساله این تناسب و هماهنگی بهتر انجام می شود و اختلافات زن و شوهر در شروع زندگی کمتر خواهد بود.

    توجه داشته باشید که تفاوت سنی شما ترجیحا بیشتر از 5سال نباشد چون در این صورت شما در هر دهه از زندگی خود تقریبا یک نسل یا یک دوره با همسرتان تفاوت سنی خواهید داشت.


    راهكار

    اگر شما جزو آن دسته از زنان هستید که از سوی مردی کم سن تر از خود انتخاب شده اید و قصد دارید به خواستگاری وی جواب مثبت بدهید باید چند نکته مهم برای موفقیت در زندگی تان توجه نمایید.

    -اولاً: شما مادر همسرتان نیستید. نباید مرتب به او یاد آوری کنید که: «مواظب باش، کیف پولت را فراموش نکنی.»؛ «می دانی ماشین بنزین ندارد؟»؛ «اگر با این لباس نازک بیرون بروی حتماً سرما می خوری» و...

    -ثانیاً: همسر شما بزرگ شده و نیازی به موعظه ندارد. اجازه ندهید به عنوان یک مادر در ذهن او جا بیفتید چون در این صورت، او بعد از مدتی خلاء دوست، همسر و یک همپا را احساس می کند و از شما که مادر دومش شده اید، دل می کند.

    - ثالثاً: حتماً فرد مقابل را در جریان طرز فكرتان در این رابطه و نحوه زندگی تان با وی قرار دهید تا بداند كه نمی تواند به عنوان یك مادر روی شما حساب باز كند. به او بگویید كه تنها حاضرید وظایف همسریتان را به نحو احسن انجام دهیه و نه بیشتر.

    دکتر امان قرایی مقدم، محقق و استاد دانشگاه در این خصوص می گوید: «به نظر من این تفاوت سنی، منفی است زیرا با تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام داده ایم، به این نتیجه رسیده ایم که یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان زوجین، بروز همین تفاوت سنی است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.

    فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین اینگونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.»

    جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.

    حمید اکبری- کارمند، می گوید: «دوستی داشتم که همیشه می گفت من با یک زن پولدار ازدواج می کنم. چند سالی از او خبر نداشتم تا این که هفته پیش او را دیدم. سوار خود روی آخرین مدل شده بود و از ظاهرش مشخص بود که وضع مالی خوبی دارد.میگنا دات آی آر.برایم تعریف کرد که با خانمی 9 سال بزرگتر از خودش ازدواج کرده و از زندگی اش هم راضی است و به هر چه می خواسته، رسیده است. خوشحال شدم ولی نتوانستم باور کنم، چون آن دوست ِ خیلی شاد و سر حال سابق نبود.»

    ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. مثلاً دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن، یکی دیگر از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در نظر داشت برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند.»

    این در حالی است که دکتر نوید ایرانپور، پژوهشگر مسائل خانواده در یک طبقه بندی به چرایی و چگونگی این ازدواج ها اشاره می کند.

    وی معتقد است این ازدواج ها را می توان در 3 طبقه مجزا قرار داد:
    الف- آن دسته از ازدواج هایی است که بنابر اجبار صورت گرفته و خانواده با انتخاب دختری بزرگتر از پسر بنابر از شرایط خاصی، پسر را به ازدواج مجبور می کنند.

    ب- ازدواج هایی که بر پایه عشق و علاقه دو طرف بنا نهاده شدند.

    ج- ازدواج هایی که بُعد اقتصادی دارند.

    وی در ادامه سخنانش نتایج چنین ازدواج هایی را این گونه بیان می کند: «با توجه به نوع چگونگی ازدواج، مسلماً رفتارهای متفاوتی نیز بروز پیدا می کند. در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید.»

    غیر از این، ازدواجی که بر پایه زور و اجبار است در نوع خود بدترین واکنش را داراست، زیرا زن و مرد بیشترین تنش ها را در خود خواهند داشت. میگنا دات آی آر.در چنین خانواده هایی بیشترین تنش بر سر این موضوع است که چه کسی قدرت را در دست بگیرد، مرد یا زن؟ مرد به دلیل نگرش سنتی می خواهد مردانگی نشان دهد و حاکم خانه باشد و زن به علت بزرگتر بودن نمی تواند این نکته را تحمل کند و تنش بر سر قدرت، می تواند نهاد خانواده را دچار مشکل کند.

    دوست می گفت: «با مدیر عامل شرکت کامپیوتری که در آن مشغول به کار بودم، ازدواج کردم. او 7 سال از من بزرگتر است و ما 5 سالی است که زندگی مشترکی داریم. راضی ام اما گاهی اوقات احساس می کنم همانند یک مهره هستم و هیچ اراده ای از خود ندارم. تنها این مورد است که ناراحتم می کند.»

    در حالی که عده ای از کارشناسان با این کار مخالف هستند، گروهی دیگر توافق دارند که نمی توان یک حکم کلی برای چنین مسئله ای در جامعه ایران صادر کرد، زیرا هنوز تعریف مشخص و دقیقی از وظایف زن و مرد نسبت به هم تبیین نشده و یا اگر شده کمتر عملی می شود و به همین دلیل است که اختلاف ها روز به روز بیشتر می شود؛ بنابراین در حالی که در زندگی های عادی زناشویی تنش هایی را شاهد هستیم، طبیعی است میان خانواده ای که زن چند سالی هم از شوهرش بزرگتر است، شاهد حرف ها و حدیث هایی هم باشیم. به طور مثال به مرد می گویند هیچ کس را به او نمی دادند و آمد این زن را گرفت و یا این زن سنش بالا رفته بود و مجبور شد با کوچکتر از خودش ازدواج کند، که تمامی این حرف ها در کنار مشکلات دیگر می تواند آسیب پذیری خانواده را افزایش دهد. عده ای از روان شناسان اجتماعی با نگاهی از بعد روان شناسانه و روان شناختی نیز سعی بر تحلیل این دسته از ازدواج ها دارند.

    آنان معتقدند از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند. از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند و احتمالاً به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...

    خانمی می گفت: «پس از 15 سال زندگی، شوهرم به من می گوید تو پیر هستی. من 6 سال جوان تر از تو هستم. می گوید اگر به خاطر ثروت و موقعیت تو نبود، با تو ازدواج نمی کردم. خیلی غصه دار شدم. من با عشق جلو رفتم و او با پول. حالا که به آن چیزهایی که می خواسته، رسیده، به من می گوید تو پیر هستی. پس از 15 سال زندگی این حرف ها دلم را آتش می زند.»

    دکتر ایرانپور به نوع تفاوت در اختلافات سنی نیز اشاره می کند. به این معنی که اگر تفاوت سنی میان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. در این شرایط زنی که 3 یا 4 سال بزرگتر از شوهرش است، معمولاً در برابر موضع مرد کوتاه می آید و می کوشد مطیع باشد. در صورتی که هر چه این تفاوت سنی افزایش یابد، حس مادری، خواهر گونه و یا سرپرست در زن بیشتر می شود. مثلاً زنی که 15 سال و یا بیشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر یا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد می کند.

    خانم کارمندی می گفت: «با کسی ازدواج کردم که 10 سال از من کوچکتر است. همه می گویند جای پسرت است و به او هم می گویند که با مادرت ازدواج کرده ای. شاید حق دارند. ولی ما با هم خوشبخت هستیم و 7 سال است که زندگی می کنیم. تمام خرج تحصیلش را خودم دادم و برای دکترا گرفتن فرستادمش خارج از کشور. می گفتند این کار را نکن می رود و دیگر بر نمی گردد؛ ولی همسرم رفت دکترایش را گرفت و برگشت و با هم زندگی می کنیم. الان حرف های مردم کمتر شده؛ ولی هنوز وقتی ما دو تا را با هم می بینند تعجب می کنند.» تمام این مسائل زمانی کنار هم جمع شده، باعث می شوند کارشناسان نظرات مختلفی را ارائه دهند؛ هر چند این نظرات در آخر به نقطه ای مخالف ختم می شود و گویی هنوز عُرف جامعه و مردم آن را قبول ندارند.

    دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «شاید چنین ازدواج هایی نکات مثبتی هم داشته باشد مثل اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیره. ولی کنار این نکات مثبت، این نکات منفی است که خود نمایی می کند زیرا اگر خود فرد پذیرای شرایطش باشد، تا اندازه ای می تواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند و تأثیرات منفی این برخوردها همیشه در زندگی خانوادگی آنان بروز می یابد.» در هر حال، با نگاهی می توان خانواده هایی را یافت که با بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان، زندگی هایی شاد و زیبا دارند.

    آقای که کارمند فرودگاه است می گوید: «روزی که مثل همیشه مشغول چک کردن یکی بودن شناسنامه ها با هویت مسافر بودم، دیدم زن و مرد مو سپیدی شناسنامه هایشان را دادند. مرد 5 سال کوچکتر از زن بود. با خنده گفتم: پدر جان خانمت که 5 سال بزرگتر است. پیرمرد لبخندی زد و گفت: مگر چه عیبی دارد، عوضش خانمم هنوز شاداب تر و جوان تر از من مانده، مگر نه؟!»

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    عواملی که فاصله سنی را پر می‌کند کدامند؟

    افرادی که به ازدواج با زنی بزرگتر از خود اقدام می کنند را می توان در چند گروه بیان نمود، یک دسته مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایت های اطرافیان به خصوص خانواده مثل پدر و مادر و در نهایت همسر هستند.






    سعید 24ساله و شادی29ساله است. آن ها دو سال است ازدواج کرده اند. هر دوی آنها روزی که به ازدواج فکر می کردند معتقد بودند اختلاف سنی معکوس در خوشبختی آن ها هیچ نقشی نخواهد داشت و سن تنها یک قانون شناسنامه ای است. پس از 7ماه اختلاف ها رنگ خودشان را نشان دادند و آن ها تصمیم به جدایی گرفتند. شادی معتقد بود که سعید هیچ کاری را بلد نیست صحیح انجام دهد.
    از نظر او سعید یک کودک لجباز و گاهی بی تربیت است که فقط بر خواسته های خودش پا فشاری می کند. سعید هم معتقد بود شادی یک زن سخت گیر است و خودش را با ملکه ها اشتباهی گرفته است. او می گفت، شادی توقع دارد من همیشه به او احترام بگذارم و در تصمیم گیری ها با او مشورت کنم! سعید معتقد بود شادی به هیچ وجه استقلال او را به عنوان مرد زندگی نمی پذیرد و تنها نقش یک مرد را در زندگی؛ بیرون گذاشتن سطل زباله می داند!

    مردانی که پشتوانه می خواهند
    افرادی که به ازدواج با زنی بزرگتر از خود اقدام می کنند را می توان در چند گروه بیان نمود، یک دسته مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایت های اطرافیان به خصوص خانواده مثل پدر و مادر و در نهایت همسر هستند. اگر چه غرور مردانه آن ها اجازه نمی دهد تا به صورت مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا بیان نمایند و از اطرافیان کمک بخواهند؛ اما آن ها به صورت غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را جلب نموده و با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند و نکته شایان توجه درباره آنها این است که معمولاً پس از ارائه خدمات همسر، دلخوری خود را به عناوین مختلف مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و… به همسرشان ابراز می دارند.

    مردانی که بخش بالغ خود را رشد نداده اند
    گروه دیگر، اغلب مردانی هستند که نتوانسته اند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و به خوبی از عهده مسئولیت های زندگی شان برنمی آیند. این مردان برای اداره امور شخصی شان نیازمند به کمک هستند؛ چرا که بدون کمک نمی توانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارت های یک زندگی معمولی محروم خواهند ماند. آنان اغلب از کودک بی تدبیر و احساساتی و بی تأمل وجودشان استفاده می کنند و با شکست های پی در پی رو به رو می شوند، به همین دلیل عادت کرده اند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب همواره از شخصی کمک بگیرند و حمایتش را بطلبند که می توان گفت این شخص در دوران مجردی، مادر و در دوران تأهل، همسر آن هاست.

    مردانی که مادرانی قدرت طلب دارند
    گروه دیگر، را مردانی تشکیل می دهند که مادرانی قدرت طلب دارند و همواره در زندگی آموخته اند که برای کلیه امور با نظر و تصمیم های او هماهنگ باشند و طبق میل و اراده مادرشان رفتار کنند. در نظر این مردان، خانم ها مدیریت اصلی خانه را بر عهده دارند و تصمیم گیرنده نهایی آنها هستند. بنابراین در گستره زیادی از زندگی شان اختیارات فراوانی را به همسرشان می سپارند. در زندگی این مردان زن سالاری عمیقی حاکم است! افرادی که در این دسته قرار می گیرند با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند.

    قدرت مدیریت را به مرد بدهید
    در این گونه ازدواج ها باید به نکات زیر توجه کرد تا از بروز اختلاف و جدایی جلوگیری شود:
    این نکته بسیار طبیعی است که وقتی زن از مرد بزرگتر باشد عمدتا قدرت مدیریت و کنترل بیشتری در زندگی خواهد داشت و با توجه به خصوصیات مردانه، مرد دوست دارد مدیر زندگی زناشویی شود. کسانی که ازدواج با فاصله سنی معکوس دارند باید مراقب این مسئله باشند تا برایشان درد سر ساز نشود! البته این موضوع شاید در چند سال اول زندگی روابط طرفین را به چالش نکشد اما به هر حال یکی از عواملی است که در مراجعات این گونه زوج ها به روانشناسان و مشاوران ازدواج دیده شده است.

    مردان خود ساخته، می توانند مرکز ثقل خانواده باشند
    نکته دیگر، میزان رشد و بلوغ دو طرف می باشد که شرط اصلی و اساسی در این نوع ازدواج هاست. اینگونه همسران؛ هر قدر فارغ از باید و نباید های رایج تصمیم¬گیری کنند، باید بپذیرند که به طور طبیعی بلوغ شخصیتی پسران دیرتر از دختران اتفاق می افتد.
    اصولی ترین راهکاری را که باید مردان بدانند توجه آنان به همسرشان است. باید احترام میان زوجین همیشه باقی بماند. مردان سعی کنند هیچ گاه میان صحبت های همسرشان ندوند، چرا که خانم ها نیاز دارند با فردی -که معمولا آن فرد همسرشان است- صحبت کنند و او هم تمام حواسش به آنها باشد!

    مگر در موارد استثنا و زمانی که پسری در شرایط خاصی رشد کرده باشد، به طوری که متکی به خود و خود ساخته باشد، به خانواده سرسپردگی و وابستگی مالی و فکری نداشته باشد، خوب فکر کند و عاقلانه تصمیم بگیرد. چنین فردی حتی اگر از همسرش کوچکتر باشد، باز می تواند زندگی را کنترل کند و مرکز ثقل یک خانواده باشد.

    رضایت خانواده ها مهم است
    مسئله بسیار مهم دیگری که در این باره جای بررسی دارد؛ نظر خانواده های دو طرف در مورد این انتخاب است. آیا خانواده ها با این مسئله مشکلی ندارند؟ مخالفتی نکرده اند؟ مخالفت والدین در امر ازدواج فرزندان عمدتا نتایج خوبی به همراه ندارد چرا که این مخالفت تا بعد از ازدواج هم ادامه یافته و حتی موجبات تنش و اختلاف دایمی را ایجاد می کند.

    زن باید دغدغه حفظ شادابی و جوانی خود را داشته باشد
    مسائل جسمی هم در این باره باید مد نظر قرار بگیرد. به عنوان مثال دخترها به دلیل دوران بارداری و زایمان زودتر شکسته می شوند، بنابراین اغلب توصیه می شود که دختر چند سالی کوچکتر باشد تا تناسب در شرایط ظاهری در طول زندگی مشترک آنها حفظ شود. به هر حال زنی که از همسر خود بزرگتر است باید دغدغه بیشتری برای حفظ شادابی، جذابیت و جوانی خود داشته باشد.

    چه عواملی فاصله سنی را پر می‌کند؟
    سن مناسب برای این نوع ازدواج به خودتان ظلم نکنید! سعی کنید مقطع سنی ای را که در آن تصمیم به ازدواج گرفته اید، درک کنید. قطعا اگر پسر هستید و در سن 21-22 سالگی به سر می برید و تصمیم دارید با دختری در سن 24-25 سال ازدواج کنید؛ در حال اقدامی پر چالش و خطر ناک هستید!
    دختر و پسر در این مقطع سنی بسیار لجوج و منفعت گرا هستند. پسران در این سنین هنوز در حال و هوای نوجوانی هستند اما درختران در سن 24-25 سالگی وارد سن بزرگسالی شده و بلوغ فکری و عقلی شان تکمیل شده است. درباره ازدواج های با فاصله سنی معکوس می توان این سنین را سنین بحران نامید. در حدود شصت درصد از مراجعان مرکز مشاوره، که در این سن تصمیم به ازدواج گرفته اند، در زمانی که مشغول کسب شناخت از یکدیگر بوده اند با اختلاف سلیقه ها و اختلاف رفتارها برخورد کرده اند و اکثرا با ناخوشایندی از فکر ازدواج با یکدیگر، صرفه نظر کرده اند. اما اگر همین تفاوت سنی 3 تا 4 سال در سال های بعد اتفاق بیفتد، مثلا دختر 29 ساله باشد و پسر 26 ساله این تناسب و هماهنگی بهتر انجام می شود و اختلافات زن و شوهر در شروع زندگی کمتر خواهد بود.
    زن باید ادبیات آمرانه خود را تصحیح کند
    در مثال بالا، شادی باید به عنوان همسر بپذیرد که نقش ریاست زندگی با سعید است و می بایست احترام سعید را رعایت کند. او باید سعی کند تا از افعال امری در مقابل سعید استفاده نکند (چرا که سعید نسبت به این افعال امری به شدت منزجر شده بود) مثلا به جای اینکه بگوید «سعید سطل آشغال را ببر»؛ بگوید: «سعید جان می شه خواهش کنم امشب زحمت سطل آشغال را بکشی».
    این جمله ها علاوه بر عاطفی بودن نوعی نرمی و خواهش در خود دارند که سعید در این شرایط بیشتر پذیرای آنهاست و مهم تر اینکه این جملات اصلا امری نیست! دیگر اینکه شاید باید رعایت کند؛ به تنهایی برای زندگی تصمیم نگیرد و به جای آن که حکم کند، بگوید: «به نظرت بهتر نیست که چنین کنیم؟»، یا بگوید «سعید تو برای تعطیلات آخر هفته چه صلاح می دانی؟»، البته ممکن است بیان این جملات برای شادی سخت باشد اما این ها دقیقا نکاتی هستند که به بهتر شدن رابطه آنها کمک می کند.
    توجه و محبت مرد به زن ضروری است
    سعید باید به شادی به عنوان همسرش احترام بگذارد و او را «شادی جان» یا «عزیزم»صدا بزند. او به عنوان کوچکترین وظیفه در زندگی متاهلی شان هر روز غروب قبل از آنکه شادی بخواهد به او یادآوری کند، زباله ها را در خارج از منزل بگذارد. از دیگر کارهایی که سعید باید انجام دهد توجه و گوش دادن به صحبت های شادی است. مثلا او باید روزی پانزده دقیقه به صحبت های شادی گوش دهد و در هنگام صحبت کردن هیچ کار دیگری به جز نگاه کردن به صورت شادی انجام ندهد! این کار محاسن زیادی خواهد داشت و از آن جمله بر انگیخته شدن حس علاقه میان آن دوست. همچنین سعید متعهد شود در این مدت در برابر کارهایی که مربوط به زندگی آن هاست با شادی مشورت کند و با یک جمع بندی هر دویشان تصمیم نهایی را برای انجام امور مربوطه بگیرند.

    مادر همسرتان نباشید

    خانم ها باید بدانند که قرار نیست مادر همسرشان باشند! نباید مرتب به او یاد آوری کنند که، «غذایت را کامل بخور.»، «امروز بارانی است چتر فراموشت نشود.»، «لباس زمستانی بپوش تا سرما نخوری.»، یا حتی وقتی ماشین بنزین ندارد، بگویند «حواست باشد بنزین بزنی که در راه نمانی!»میگناir اینگونه جملات را برای خود ممنوع کنند چون نتیجه اش چیزی نخواهد بود جز اینکه زن در نقش مادر برای مرد قرار گیرد و این مسئله بزرگترین ایراد ازدواج با تفاوت سنی معکوس است که باعث می شود مرد بعد از مدتی خلا یک هم فکر و همراه را در زندگی مشترک احساس کند و از زندگی دل بکند!
    صحبت همسرتان را قطع نکنید
    اصولی ترین راهکاری را که باید مردان بدانند توجه آنان به همسرشان است. باید احترام میان زوجین همیشه باقی بماند. مردان سعی کنند هیچ گاه میان صحبت های همسرشان ندوند، چرا که خانم ها نیاز دارند با فردی -که معمولا آن فرد همسرشان است صحبت کنند و او هم تمام حواسش به آنها باشد! دیگر اینکه آقایان باید بدانند که روی حساسیت های خانم ها نباید مانور داد چرا که به برهم خوردن آرامش آنها خواهد انجامید.



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد