به نظرتون میشه آدم گذشته شو فراموش کنه یا بدی هایی که بهش کردنو ببخشه وحلالشون کنه بخدا برام خیلی سخته که ببخشمشون نمیتونم فراموش کنم که بازندگی من چکار کردن داغونم کردن خواهش میکنم کمکم کنید واقعا دارم ازبین میرم
به نظرتون میشه آدم گذشته شو فراموش کنه یا بدی هایی که بهش کردنو ببخشه وحلالشون کنه بخدا برام خیلی سخته که ببخشمشون نمیتونم فراموش کنم که بازندگی من چکار کردن داغونم کردن خواهش میکنم کمکم کنید واقعا دارم ازبین میرم
آره .چرا نمیشه فراموش کرد .....
بسپارشون به خدا . بعدش فراموش کن .....
فراموش نکنی میخوای چکار کنی ؟ هردقیقه به یادشون بیاری و خودتو اذیت کنی ؟؟؟؟
گذشته رو بسپار به خدا . به فکر آینده باش و نذار آینده هم مثل گذشته برات رقم بخوره . خودتو عوض کن به گذشته ها فکر نکن تا خودت بهتر بتونی زندگی کنی
من واقعا فراموش کردم اما نمیذارن به یادم میارن من چند سال پیش اینطوری نبودم سرحالتربودم اما بامن کاری کردن که هنوزم که هنوزه زندگیم تحت تاثیر کارای اوناست چرا واقعا چرا انقد آدما بدشدن من اصلا اهل نفرین نبودم بقرآن چند سال پیش نه کینه ای بودم نه حسود نه اهل سیاست ببین ازدواج ازمن چی ساخته نمیشه میدونم که دارم خودمو ازبین میبرم خواهش میکنم اگه کسی راهی بلده بهم بگه منم میتونم زندگی اونا رو داغون کنم اما بخدا نمیتونم چکار کنم؟؟؟؟
هرچند که من خودم انسانی ام پر از عیب و نادان ولی میدونم که آدما باید عین خود خالقشون باشن مگر نه اینکه خدا از روح خود در ما دمید پس یه جورایی باید صفات اونو داشته باشیم باید ببخشیم مثل خودش بخشنده باشیم
افتادن در گل و لای ننگ نیست ، ننگ در این است که آنجا بمانی .
راستش من الان چهارساله که این مشکلو دارم ومنو از پادر آورده حالا شاید فکر کنید که با همسرم مشکل دارم یا مشکل از خودمه اما اصلا اینطور نیست ما باهم مشکل نداریم مشکل من اول فامیلامون وبعدش پدر ومادرامون هستن که زندگی رو برامون تلخ کردن بخدا کم آوردم ازدستشون نمی دونم چکار کنم از شب خواستگاری تا الان دارم ازدست این دوتا برادر میکشم فامیلای خدا نشناس یه کاری کردن که این دوتا برادر طوری به جون هم بیفتن که دیگه کارشون کشید به دادگاه وشکایت کتکو کتک کاری واون وقت منه بیچاره رو یک هفته از بچه م دور کردن تا این که همسرم پاروی همه چیز گذاشتو دوباره زندگیمونو ازاول شروع کردیم اما درگیری ها هنوزم ادامه داره نمیدونم چطوری براتون بگم تمام فامیلای همسرم خیلی بهم بدی کردن اینقدر که کارم رسید به خودکشی حالا بعداز یک سال ول کنه این قضیه نیست ویه نامردی هم پیدا نمیشه این دوتا رو با هم آشتی بده وهمه خوشحالن که زندگیم داره داغون میشه وهیچ کدوم کوتاه نمیان خیلی سخته هرلحظه استرس اینو داشته باشی که زندگیت الانه که داغون بشه خواهش میکنم کمکم کنید اگه کسی راه حلی داره واسه من که چطوری میتونم با این اضاع به زندگیم ادامه بدم بعضی وقتا به طلاق هم فکر میکنم اما نمیتونم ازش جدا شم من یه بدبخت به تمام معنا م نمیدونم چکار کنم که کوتاه بیان وبا هم آشتی کنن امیدوارم که درکم کنید که من چی میکشم تو این سایت کمو بیش تونستم به کسایی که مشکل دارن راهنماییشون کنم امیدوارم که دوستان هم منو درکم کنن تا به زندگی برگردم همین
بنظر شما من چکار کنم چطوریمیتونم این دوتا روبا هم آشتی بدم چون هیچ کس پادرمیونی نمکنه وهمه خوشحالن توروخدا کمکم کنید نه من میتونم خانواده مو فراموش کنم نه همسرم بخاطر شکایتی که پدرامون ازهم کردن کار به جاهای باریکی کشیده شده چطوری زندگیمو درست کنم ؟؟؟؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)