حالم اصلا خوب نیس الان که دارم این رو می نویسم بعد از ساعت ها گریه دیگه توان فکر کردن ندارم
من مدتی پیش با پسری دوست بودم،این اولین دوستی من در عمر 22 سالم بود!! خیلی زود دوستیمون بهم خورد چون من نتونستم باهاش کنار بیام، چون تضمینی برای آینده نوی خواست بده،می دونم خیلی زود بود همون اول برا آینده تصمیم بگیریم ولی از اونجایی که من آئم عجولی هستم و زیاد مثبت نگاه نمی کنم دلم می خواست از همون اول کسی که می آد سراغم منو برای آیندش بخواد
چون از طرد شدن و خواسته نشدن متنفرم،در نتیجه وقتی دیدم معلوم نیس چه بلایی سر دوستیمون بیاد تصمیم گرفتم ازش دور سم به امید اینکه بیاد دنبالم و ازم بخواد دوباره از اول شرع کنیم
ولی خیال خام بود، قبل من دوبار تجربه دوستی داشت و تازه گی ها فهمیدم به دومین دوست دخترش پیشنهاد ازدواج داده بود ولی یهو زد زیر همه چیز...
فهمیدم آدمی نیست که بخواد برای من تلاشی کنه...
این ها رو چند ماهی بود که قبول کردم و باهاش کنار اومدم
رابطمون توو این مدت کم و بیش ادامه داشت به عنوان دوستان معمولی،با اس ام اس باهم کم و بیش در ارتباط بودیم
تا دوروز پیش که قرار کذاشتیم هم دیگه رو ببینیم،جندان راضی نبودم چون کم کم داشتم فراموشش می کردم ولی با خودم گفتم اتفاق خاصی قرار نیس بیوفته آخه یه دفه قبلا هم همدیگه رو دیده بودیم و من اصلا چیزیم نشد
ولی دیروز...
از صبح تا بعدازظهر باهم بودیم...
وقتی دیدمش و برگشتم خونه حالم خیلی بد شد
بخصوص وقتی بهش خبر دادم که رسیدم خونه و اون فقط گفت " اوکی مراقب خودت باش" گفتم ینی چی؟؟ دیگه همدیگه رو نبینیم؟ اولش طفره رفت ولی بعدش رک بهم گفت نمیتونه دیگه هوسش رو کنترل کنه و ممکنه چیزی پیش بیاد که دلش نمی خواد..
برام خییل ناراحت کنندس که حاضر نیس به خاطر من از خواسته هاش و هوسش بگذره
بدتر از اون اینکه راخت داره فراموشم می کنه ولی انگار من نمیتونم
می ترسم نتونم به حال بلم برگردم
آدم غیر منطقی نیستم، میدونم به هم نمیخوریم ولی عذاب میکشم اون منو راحت میزاره کنار ولی من باید با کلی اشک و آه بازم نتونم فراموشش کنم
از گریه متنفرم دلم نمی خواد دیگه چشام پره اشک شه
دلم می خواد همین الان به یه جایی برسم که حسرت داشتنم رو بخوره..
کاش منم مثه اون انقد آدم دورم بود که راحت دیگران رو کنار میزاشتم...
کاش......
کمکم کنید زودتر از این حال در بیام،خیلی از زندگیم عقبم، نمی خوام وقتم رو با گریه کردن براش هدر بدم...