سلام من همون دختری هستم مشکلم گفتم راه حل شما را انجام دادم اما حالا مادرم و بقهیه موافق خواستگاری شب مبعث رسول هستند الا خواهرم که بزرگه نمی دانم چه کنم عشقم هم عجله داره زودتر من و او شب تولدم عقد بشیم کمکم کنید ؟
سلام کمکم کنید دارم افسرده میشم دختری هستم 25 ساله دو ساله تمام به پسری علاقمند شدم دوتامون همدیگر دوست داریم بعد از دوسال قراره ماه خرداد روز تولدم به خواستگاریم بیاد یعنی دو هفته آینده اما می ترسم مادرم آب پاکی رودستشان بریزد آخه سری قبل یک سال پیش آقا پسر که مادرش به خونه مان زنگ زد اجازه خواست بیاد که مادرم در جواب آنها گفت تا خواهر بزرگترم خانه هست حق ورود ندارند .
از طرفی امسال دکتر رفتم بهم گفتند افسرده شدم چون خواهرم خرافاتی تشریف دارند و همه باورم ندارند و منو بچه می دانند قبل این آقا شکست عشقی خوردم نمی خوام سر این بیاد راهنماییم کنید داغونم اگر هم زنده ام به خاطر عشقمه که می خوامش دوتامون طالب عشق همیم اما خواهرم و مادرم منو بی دلیل دعوا می کنند مادرو پدرم منو بچه می دانند انگار نه انگار بزرگ شدم خیلی از آینده خودم می ترسم کمکم کنید در ضمن من دختری مذهبی نماز خون دست به دعا و قرآنم و تا این سن هیچوقت سمت گناه نرفتم الان هم من و عشقم پاکیم و عشقمون واقعیه راهنماییم کنید چطور برسم لطفا جوابی بدهید به زندگی امیدوار شم سر گذشته نمی گذراند تنهایی بیرون بروند و به من شک دارند ؟