نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: رفع افکار ناخواسته منفی

1239
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    رفع افکار ناخواسته منفی

    مردم اغلب در مورد خطرات احتمالی مبالغه می کنند و توانایی خود را برای مبارزه با آنها دست کم می گیرند . خطرات و تهدیدات را می توان از نظر زمانی شامل زمان حال ، آینده نزدیک ، و آینده دور دانست.


    برای آنکه به افکار منفی ناخواسته پی ببرید ، وقتی احساس بدی دارید ( مثلا خشمگین هستید ) از خود بپرسید : (( من دارم به چه فکر می کنم؟ )) این افکار را به این دلیل ناخواسته می نامند که به طور غیر ارادی در ذهن شما پدیدار می شوند و بنابراین ، محصول اندیشه و استدلال نیستند، در هنگام ظهور به نظر موجه می رسند و نمی توان به راحتی از دست آنها خلاص شد( این افکار ممکن است به صورت تصویر ، خیال بافی و خیال پردازی خود نمایی کنند.)
    برای اینکه نوع احساس خودرا تغییر دهید ، باید طرز فکر خود را عوض کنید.وقتی شما طرز فکر خود را زیر سوال می برید ، مثل یک دانشمند تجربی عمل می کنید ، یعنی عقاید و نظرات خودرا به جای آنکه واقعیت بپندارید ، فرضیه می انگارید و آنها را به شکل واقع بینانه تری بررسی می کنید تا رفتارها و توضیحات دیگری پیدا کنید که در حل مشکلات عاطفی شما مفید تر باشند.تفکر انحرافی:

    وقتی از نظر روحی ناراحت هستیم ، اطلاعاتی را که به ما میرسد ، مدام به صورتی مغرضانه و تحریف یافته بررسی می کنیم و همین عامل باعث می شود وضعیت روحی بد ، رفتار عصبی ونگرانی ما باقی بماند .گیلبرت خاطر نشان کرده است : (( وقتی به جای عقل منطقی از احساسات پیروی می کنیم ، در معرض رویارویی با مشکلات هستیم .))فیلتر ذهنی :

    یعنی تمرکز روی جنبه منفی یک موقعیت و قضاوت درباره ی آ ن براساس آن بعد منفی.( مثلا : علت اینکه تمام بعد از ظهر آن قدر بد گذشت ، این بود که باعث شدم لیوان شربت بریزد) برنز در یک تشبیه به یادماندنی ، فیلتر ذهنی را به (( قطره ای جوهر )) تشبیه می کند که رنگ تمام آب داخل ظرف را تغییر می دهد. به جای اینکه انگشت روی فقط یک جنبه از موقعیت بگذارید ، کمی دورتر بایستید و با دیدی واقع بینانه به کل آن نگاه کنید ، ( مثلا : ریختن شربت البته باعث شد کمی خجالت بکشم و آنها هم کمی ناراحت بشوند ، ولی این قضیه خیلی زود فراموش شد و ما بعد از ظهر خیلی خوبی را سپری کردیم.)برخی احساسات نا خوشایند متداول :

    اضطراب :

    اضطراب ریشه در تصورات آینده شما دارد که به علت موضوعات خطرناک یا تهدید آمیز ، حساس و آسیب پذیر می شوید .مردم اغلب در مورد خطرات احتمالی مبالغه می کنند و توانایی خود را برای مبارزه با آنها دست کم می گیرند . خطرات و تهدیدات را می توان از نظر زمانی شامل زمان حال ، آینده نزدیک ، و آینده دور دانست.
    ترس و اضطراب با هم تفاوت دارند . ترس برداشت شما از محرکی است که حضورش را درک می کنید و تهدید کننده است و اضطراب واکنش عاطفی شما در برابر این برداشت است. بدیهی است که راه مبارزه با اضطراب ، رویارویی با ترس هایتان است . برای این منظور می توانید ترس های خودرا طبقه بندی کنید و به آن ها بپردازید ( یعنی اول از ترس های کوچک شروع کنید و بعد سراغ ترس های بزرگ بروید ونیز می توانید بلا فاصله سراغ بزرگ ترین ترس خود بروید ،که این روش را هجوم بردن می گویند.) هر کدام از این راه ها را که انتخاب کنید ، باید آنقدر در آن وضعیت ترسناک باقی بمانید تا اضطرابتان فروکش کند و ساختار جدیدی در شناخت شما ایجاد شود، یعنی طرز فکرتان عوض شود.نباید قبل از مواجه شدن با ترس ها ، انتظار داشته باشید که احساس راحتی یا اعتماد به نفس در شما بوجود آید .افسردگی :

    احساس افسردگی ، معمولا با فقدان یا از دست دادن همراه است وقتی افراد دچار افسردگی می شوند ، معمولا از فعالیت هایی که قبلا برایشان لذت بخش بود ، کناره می گیرند و به درون خود فرو می روند و بدین ترتیب ، وضعیت افسرده خود را تقویت می کنند.هوک برای افسردگی 3 علت ذکر کرده است :1- خود خوری : یعنی سرزنش خود ومتنفر بودن از خود به خاطر شکست ها و بد شانسی های زندگی
    2- احساس ترحم نسبت به خود: یعنی اینکه به خاطر بد بیاری های زندگیتان ، برای خود دلسوزی کنید .3- احساس ترحم نسبت به دیگران : یعنی اینکه دلتان به حال دیگران به خاطر گرفتاری هایشان بسوزد.طرز فکر منفی و انحرافی از نشانه های بارز افسردگی است :به اعتقاد لازاروس ، ناراحتی باعث نا امیدی نمی شود . چون فرد می داند چیزی که از دستش رفته است جبران ناپذیر است یعنی نمی توان آن را برگرداند. وقتی فرد این واقعیت را قبول کرد می تواند به راحتی به زندگی خود ادامه دهد. برای مقابله با افسردگی ، می توانید از برنامه کاری روزانه استفاده کنید تا سرتان گرم شود. فعالیت ، طرز فکری را که القا کننده افسردگی است لاجرم قطع میکند. به احتمال زیاد ، انگیزه ای برای زیاد کار کردن نخواهید داشت و به این نتیجه می رسید که بهتر است خود را اذیت نکنید. اما واقعیت این است که انگیزه بعد از کار ایجاد می شود .

  2. 2 کاربران زیر از R e z a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد