نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: عشق

1177
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3609
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    عشق

    سلام خسته نباشيد .من دختر ٢٠ساله اي هستم
    تا الان با هيچ پسري ارتباط دوستي نداشتم دليلم هم اينه كه دوست ندارم با كسي ارتباط عاطفي داشته باشم كه ميدونم به ازدواج ختم نميشه.دوست دارم قلبم متعلق فقط به يك شخص باشه.
    من يك ترم در دانشگاه اطراف تهران درس خوندم و بعد انتقالي گرفتم آمدم تهران . پسري كه در دانشگاه من بود به طور اتفاقي ايشونم انتقالي گرفتند در تهران .يعني الان با هم در يك دانشگاه هستيم.
    من به مرور زمان عاشق اين پسرشدم .و چند بار به بهونه هاي مختلف با ايشون هم كلام شدم.فكر ميكنم ايشون فهميدن علاقه اي بهشون دارم .چند بار هم متوجه شدم سر كلاس به من زياد نگاه ميكنند.
    من به ايشون خيلي علاقه دارم خيلي زياد.اما نميدونم چه كاري بايد انجام بدم.دوست دارم به ايشون بفهمونم علاقه من واقعي و پاكه.
    اينم بايد بگم ايشون چند باري رفتاري از خودشون نشون دادندكه مثلا به من بفهموند كه اصلا بهتون فكر نميكنم اما من يك بار كاملا فهميدم دارند فيلم بازي ميكنند. ١٠٠٪ اطمينان دارم.من الان واقعا نميدونم چيكار كنم به هيچ عنوان نميخواهم ايشون رو از دست بدهم اما نميدونم چه طوري به ايشون بفهمونم .
    در ضمن ايشون هم با رفتارايي كه ازشون ديدم فكر نكنم تا حالا كسي تو زندگيشون باشه وحس ميكنم ايشون از علاقه من يه چيزايي فهميدن و دارن رفتاري نشون ميدن كه بگن من توجهي بهتون ندارم.ميشه كمكم كنيد من بايد چيكار كنم كه ايشون بفهمه عشق من واقعي و پاكه و چه طوري بفهمم
    ايشون هم به من علاقه داند يا نه؟

  2. کاربران زیر از faeze fb بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عشق

    خب اینکه کار مشکلی نیست ... خیلی راحت و محترمانه باهاش صحبت کن... ولی رفتار و جوانب رو هم در نظر بگیر...
    به هرحال هرطرفی دوست داره ، طرف مقابلش در این درخواست پیش قدم بشه ...
    پس شمام مثل بازیگرمحبوبمون " ویشگاآسایش" خودتون پیش قدم بشید .

    vishka.jpg

    ویشکا آسایش درباره نحوه ازدواجش گفته: « همسرم رضا (در مورد احساس من) چیزی نمی دانست. فقط من او را دوست داشتم. در آخر هم خودم رفتم و بهش اعتراف کردم که دوستش دارم. این ماجرا بعدها تبدیل به یک شوخی شد تا هر از گاهی بگوید بهترین تهرانی را شکار کردی اما به نظر من آدم نباید بترسد. من فکر می کردم فوقش می گویند نه. چه اشکالی دارد. اگر نمی رفتم و نمی گفتم ممکن بود زندگی ام را با اگرهایی ادامه دهم؛ اگر می گفتم، اگر قبول می کرد، اگر می رفتم و ..دیگر اگرها»
    پس موفق باشید ^_^

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد