نوشته اصلی توسط
leiloon
سلام.من 31 سالمه و یه پسر یک ساله دارم چهار سال ازدواج کردم.نمیدونم چطوری بگم.یه جورایی بریدم.دپرسم.خستم.شوهرمو دوس داشتم.باهاش ازدواج کردم.خونواده شوهرم از همون اول منو اذیت کردن کری عذابم دادن.طوری که هنوزم با خودم درگیرم.توی ذهنم همش باهاشون دعوا دارم.خیلی اذیتم کردن.همسرم هم پشتم نبود.دوران حاملگی کلی استرس داشتم.بچم مشکل دار به دنیا اومد.بازم کوتاه نیومدن با حرفاشون دلمو شکستن بارها و بارها.
دلم خوش بود شوهرم پشتمه اما....
بیشتر اختلاف ما از وقتی شروع شد که گگوشیشو عوض کرد تلگرام وایبر جای منو بچم رو گرفت.با هر زبونی که فکرشو کنین باهاش رفتار کردم اما فایده نداشت.پای بزرگترا حتی کشیده شد .اما بدتر شد.دست به زن داره.انقدر بد عصبانی میشه کهئمیترسم بلایی سر من و بچم بیاره.قبول نمیکنه بریم دکتر قبول نداره مشکل داره.از این وضع راضیه.از تا شب خونه نیست.وقتی هم میاد غذا میخوره میره دنبال گوشیش.حرفم که میزنم.یا فحش میده یا کتکم میزنه.خونوادشم که حرف میزنم بهشون منو مقصر میدونن.خیلی خستم.دختر شادی بودم.شیطون.اما حالا یه افسرده دل مرده.کمکم کنید.واقعا کم اوردم.ممنون