سلام
دو سالیه که با یه خانواده ای دوست خانوادگی هستیم و تقریبا ماهی یکی دو بار همو میبینیم. یه دختر تو اون خانواده هس که من بعد از دو سه بار دیدنش عاشقش شدم و همینطور این عشق بیشتر و بیشتر شد. اون هم اخلاقش با من بد نبود. حدود یک سال پیش بهش گفتم چقدر عاشقشم. هیچی نگفت. بعد از اون همینطور اخلاقش با من سرد تر و سرد تر شده و این اخریا به من میگه خوب به من چه که دوسم داریو از این حرفا. میدونم هم با پسری نیس که بخواد اونو دوس داشته باشه. حالا هر چی میخوام فراموشش کنم نمیشه تو این یکی دو ماه به معنای واقعی دیوانه شدم. همین الان 48 ساعته نخوابیدم چون عشق نمیزاره بخوابم همرو از خودم دور کردم. با هیچ دخترو پسری هم نمیتونم کنار بیام هم میخوام خوشحال باشم اون میاد جلو چشمام. من مثه همه خیلی مشکل تو زندگی داشتم که به هر کی میگم میکه اونا که خیلی بد تره ولی این واقعا از همه بدتره و داره منو میکشه. دیگه از خونه در نمیام و فقط میشینم با اهنگ به اون فکر میکنم و گریه میکنم. این اولین باره که دارم برا یه چیزی گریه میکنم. واقعا نمیتونم فراموشش کنم. کسی میتونه کمکم کنه. به خدا نمیدونم باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟