سلام
من با خانومم از طریق یک معرف که فامیل مشترک من و خانومم می باشد اشنا شدیم . یعنی قبل از ازدواج من هیچ وقت خانومم رو ندید بودم یا از وجودش خبر نداشتم
در دروران نامزدی گفتند که نامزد نداشته اند و منهم همچنین . ولی یک روز قبل از عقد گفتند که یک نفر هست که الان یک سال است با هم اشنا شده اند و پسر خاله باباشه و شمارش رو یه جوری گیر اورده و باهم اس ام اس و تلفنی و چند بار هم حضوری و یک بار هم از محل کار خانومم تا خونه با هم بودن و باهم اشنا میشدن اسم این اقا سعید است ودوست دایی خانومم هم هست
و گفت که همه چیز تمام شده
ولی الان هر وقت اسم سعید نام یا اینکه از خاله بابای خانومم صحبت میشه من دیوانه میشم
و هر بار هم با خانومم صحبت میکنم بدتر میشم چون ی چیز جدید حتی بی ارزش میگه من دیوانه تر میشم تا سه روز دیگه از خانومم خوشم نمیاد.
مثلا خانوم گفت که به این اقا به خانومم پیش نهاد داده که بعد از ازدواجشون برن روستا زندگی کنن ... ودر نهایت خانوم میگه از لحاظ اخلاقی بر خودش واجب دونسته که قبل از اینکه به من جواب مثبت بده به این اقا گفته که من خواستگار دارم و اگه برای نامزدی رسمی پا پیش نذاره ازدواج خواهد کرد و در نهایت و قتی جواب نداده اومده و با من ازدواج کرده وخانومم 24 سالشه اقای سعید 25 و من 30 و من فوق لیسانس دانشگاه تهران خانومم دانشجوی لیسانس و اقای سعید دیپلم .
با تمام این تفاسر میدنم که بیخودی نگرانم ولی هروقت اسم سعید بیاد من حالم بد میشه
من چیکار کنم
ممنون میشم راهنمایم کنید