صفحه 1 از 9 123 ...
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 427

موضوع: از هر دری سخنی ...

31309
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    Lightbulb از هر دری سخنی ...

    اسکندر و چشمه آب حیات
    می گویند که اسکندر مقدونی بعد از فتح سغد و خوارزم از یکی از بزرگان قوم شنید که در قسمت شمال آن سرزمینی است که به آن ظلمات گویند و خورشید هنگام غروب درآنجا فرود می رود و پس از آن گیتی در تاریکی است . درسرزمین ظلمات چشمه ای است که به آن [replacer_a] می گویند و چون تن در آن بشویند گناهان بریزد و هر کس از آن بخورد نمی میرد . اسکندرپس از شنیدن این سخن با سپاهیانش جانب شمال را پیش گرفت و به زمین همواری رسید که میانش دره و نهر آبی وجود داشت .

    به فرمانش پلی بر روی دره بستند و از روی آن عبور کردند . پس از چند روز به سرزمین ظلمات رسیدند که خورشید بر آن نمی تابید و در تاریکی فرو رفته بود .

    اسکندر تمام بار و بنه و اسباب همراهان را در ابتدای ظلمات بر جای گذاشت و با چهل نفر نفر مصاحب و صد نفر سردار جوان و 1200 نفر سرباز ورزیده و نان خورشت چهل روزه که برگرفتند و داخل ظلمات شد و فرمان داد که در میان آنان کسی از سالمندان نباشد . ولی پیرمردی که آرزو داشت عجایب جهان را ببیند و پسرانش جزو سربازان اسکندر بودند از ایشان خواست او را همراه ببرند .

    شاید در این سفر پر خطر به وجود شخص دنیا دیده ای احتیاج افتد . پسران نیز خواسته پدر را اجابت کردند .

    پس از طی مسافتی ظلمت و تاریکی هوا و سختی و دشواری راه اسکندر و همراهانش را از پیشروی انداخت .

    به قسمی که هر قدر به چپ و راست می رفتند راه را باز نمی یافتند. اسکندر تعداد همراهان را به 160 نفر تقلیل داد و آرزو کرد که ای کاش پیر جهاندیده ای همراهشان بود تا راه را از چاه باز شناسد .

    آن دو برادر جرات کرده و حقیقت را به اسکندر گفتند و اسکندر خوشحال شد و از پیرمرد خواست نا راه چاره ای نشان دهد .

    پیر گفت : باید اسبهای نرینه را جا گذاشته و با اسبهای مادینه حرکت کنیم چون مادیان در تاریکی بهتر از اسب نر به راه پی می برد و پیش می رود .

    طبق دستور عمل کردند و روانه شدند . پیرمرد به پسرانش دستور داد هر قدر میتوانند ریگ بیابان بردارند و در خورجین گذارند .

    باری اسکندر و همراهان 18 روز در ظلمات پیش رفتند و تا به کنار چشمه ای رسیدند که هوای معطر و دلپذیر داشت و آبش مثل برق می جهید .

    اسکندر احساس گرسنگی کرد و به آشپزش که آندریاس نام داشت دستور داد غذائی طبخ کند .

    آندریاس یک عدد ماهی خشک از خورجین برداشته برای شستشو داخل چشمه فرو برد . در آن لحظه ماهی زنده شده از دست آندریاس سرید و رفت . آندریاس از آن اتفاق شگفت به کسی حرفی نزد و کف دستی از آب چشمه نوشید و مقداری با خود برداشت و غذای دیگری برای اسکندر مهیا کرد .

    بعد از حرکت اسکندر به همراهان گفت هر چه از چوب و سنگ در راه یافتند همراه خود بردارند . معدودی دستور او را اطاعت کرده و مابقی که از خستگی به جان آمده بودند سرپیچی نمودند .چون به روشنائی آفتاب رسیدند تمامی سنگها را جواهراتی بس نادر و گرانبها دیدند .

    از آنطرف دیر زمانی نگذشت که راز آندریاس فاش گشت و ناچار واقعه را برای اسکندر تعریف کرد . اسکندر سخت به خشم آمد و کار از کار هم گذشته بود ولی برای تنبیه آشپزش دستور داد سنگ بزرگی به گردن آندریاس بستند و او را در دریا انداختند تا حیات ابدی را که بر اثر نوشیدن آب حیات بدست آورده بود را با سختی و دشواری در زیر دریا سپری کند و لذتی از زندگی جاوید نصیبش نشود . میگویند آندریاس هنوز هم زنده است و در قسمتی از دریای آندرنتیکوس جای دارد ....
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  2. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    این قرار بود اصل صفحه باشه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    از کسـانی کـه همـه چیـز را محـاسبه مـی کننـد بتـرس و هـرگـز قلبـت را در اختیــار آنـها مـگـذار ،

    آنهــا حسـاب عشـقی کـه نثـار تـو مـی کننـد را نیـز دارنــد و روزی آن را بـا تـو تسویـه مـی کننـد !

  6. 5 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    بودا به دهی سفر كرد.
    زنی كه مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد.
    بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه زن شد.
    كدخدای دهكده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت :
    این زن، هرزه است به خانه او نروید.
    بودا به كدخدا گفت: یكی از دستانت را به من بده.
    كدخدا تعجب كرد و یكی از دستانش را در دستان بودا گذاشت.
    آنگاه بودا گفت: حالا كف بزن.
    كدخدا بیشتر تعجب كرد و گفت: هیچ كس نمی‌تواند با یك دست كف بزند.
    بودا لبخندی زد و پاسخ داد: هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این كه مردان دهكده نیز هرزه باشند.
    بنابراین مردان و پول‌هایشان است كه از این زن، زنی هرزه ساخته‌اند.

  8. 3 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    طوفان تهران

    اولین عصری بود که تو خیابونای تهران احساس تنهایی نداشتم ...
    زیر یه سقف پناه گرفتم، بیشتر متعجب بودم و وایسادم تا رنگ آسمون رو تماشا کنم
    مغازه داری گفت بیا داخل، بیرون خطرناکه
    رفتم تو دیدم چند نفر دیگه هم هستن..
    به نفرهای بعدی هم می گفت
    هر هفت هشت نفر داخل مغازه تو سکوت به آسمون خیره شده بودیم..
    پسرها به هم سیگار تعارف کردن
    دخترها و پسرها به هم به وقت بیرون رفتن می گفتن مراقب باشین
    یه موتوری از شدت باد چپ شد، چندتا از پسرها دویدن بیرون و کمکش کردن
    جلو پامون درخت خورد زمین
    دوباره مردها یه زنجیره درست کردن که ماشین ها متوجه بشن و تصادف نکنن
    زنها رو از گوشه کنار خیابون رد میکردن

    دنیای مهربونی بود امروز
    همه مراقب هم بودن
    ..
    کاش کسی آسیب نمی دید

    فردا و پس فردا مراقب خودتون باشید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  10. 5 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    چه کسی نان سنگک و شکل تنور آن را طراحی و ابداع کرد ؟

    به نقل از کتاب سالنمای کمیته ‌نانوایان تهران که در 19 اردیبهشت سال 1326 شمسی در تهران چاپ شده، درباره‌ تاریخچه و چگونگی پیدایش نانوایی و نان سنگک این گونه آمده است :

    شاه عباس برای رفاه حال لشگریان خود که غالباً در سفر احتیاج به نان و خورش موقت و فوری داشتند و لازم بود به هر شهری می‌رسند نانواهایی باشند که بتوانند به قدر مصرف سربازان نان تهیه نمایند و غذایی باشد که خورش نان قرار دهند، درصدد چاره برآمد و حل این مشکل را از "شیخ بهایی" که از دانشمندان ایران بود خواست.

    چون در سفر لشکریان مجبور به تهیه آرد از شهر های مختلف بودند و آرد هر شهر با شهر دیگر از نظر نوع گندم آن تفاوت داشت باید طوری این نان پخته می شد که از هم وا نرود و قابل استفاده باشد .
    پس آرد آن مخلوطی از انواع آردها بوده و همچنین باید با سبوس گندم نیز برای سهولت در هضم مخلوط می شد .

    همین است که رنگ آن تیره بوده و بخاطر وجود انواع آرد قدرت چسبندگی آن کم است و باید حتما بصورتی که می بینید باید روی سنگ پهن شود تا نریزد ....لذا شیخ بهایی نیز تنور سنگکی را ابداع نمود. این اختراع به قدری با دقت و هوشیاری طراحی و عملی شده که پس از گذشت چند صد سال هنوز به همان صورت اولیه پخته می شود و نانی که از تنور سنگکی بدست می‌آید، محبوب ترین نان ایرانی است. این است که شیخ بهایی از علما و دانشمندان قرن دهم هجری را باید مخترع نان سنگک و شکل تنور آن دانست...

    خورش آن هم
    کشک بوده که در آن سبزیجات معطر ریخته و آن را به شکل توپهای کوچک گرد گرد درست کرده در گوشه ای خشک می کردند و به صورت سنگ در می آمد , هر سرباز تعداد زیادی از این گوله های کوچک کشک با خود در خورجینش داشت و در زمانی که برای غذا توقف می کردند یک عدد از اینها را در ظرفی مسی انداخته روی آن آب ریخته و در آتش گرم کرده و جا می انداختند و با ترید کردن نان در آن غذایی بسیار مقوی که حاوی کالری لازم بود می خوردند .
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  12. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3660
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    135
    تشکر شده 167 بار در 99 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از هر دری سخنی ...


    برای زیبا زندگی نکردن ،
    کوتاهی عمر را بهانه نکن !
    عمر کوتاه نیست ،
    ما کوتاهی میکنیم ...

  14. 4 کاربران زیر از pegah64 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    10297668_772634622766761_324662499673393877_n.jpg
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  16. 4 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    10341643_772629919433898_1882921314266119844_n.jpg
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  18. 5 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3660
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    135
    تشکر شده 167 بار در 99 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    آنان که بودنت را قدر نمی دانند
    رفتنت را “نامردی” میخوانند . . .

  20. 5 کاربران زیر از pegah64 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    حتی اگر در میان مردمان این شهر شلوغ یک نفر تو را بفهمد کافیست[replacer_img]

    10339649_756708917702041_733344553023664062_n.jpg
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  22. 4 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    ﻃﺮﻑ ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺮﻭﺳﻴﺶ ﻗﺎﻃﻲ ﺑﺎﺷﻪ. ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺳﺮﻭ ﺑﺸﻪ ،
    ﺩﻱ ﺟﻲ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻪ ،ﻟﺒﺎﺱ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺯﺗﺮ ﺑﻬﺘﺮ ...
    ﺍﻣﺎ
    ﺍﻣﺎ
    ﺍﻣﺎ
    ﺍﻣﺎ
    ﺍﻣﺎ
    ﺍﻣﺎ
    ﺍﻣﺎ
    ﺍﻣﺎ
    ﺑﺎﻳﺪ ﻋﺮﻭﺳﻴﺶ ﺗﻮ ﻧﻴﻤﻪ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﻳﺎ ﻭﻻﺩﺕ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ

    ﺧﺪﺍﻳﺶ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻧﻲ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﺎ

  24. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    نگه داشتن دم ماهی

    و

    دل زن از دشوارترین کارهاست…

  26. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    باحال بووووود

  28. 2 کاربران زیر از gOli! بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    گاهی یه چیزایی تو یخچال پیدا می کنم

    که بعضا فقط دو سه سال از خودم کوچکترن !

  30. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3562
    نوشته ها
    205
    تشکـر
    213
    تشکر شده 208 بار در 106 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    بامزه بود مرسی

  32. 3 کاربران زیر از yass بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3562
    نوشته ها
    205
    تشکـر
    213
    تشکر شده 208 بار در 106 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    موشی درخانه صاحب مزرعه تله موشی دید!
    به مرغ وگوسفندو گاو خبرداد.
    همه گفتند:تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد!
    ماری درتله افتادو زن مزرعه دار را گزید!
    ازمرغ برایش سوپ درست کردند!
    گوسفندرابرای عیادت کنندگان سربریدند!
    گاورابرای مراسم ترحیم کشتند!
    ودراین مدت موش ازسوراخ دیوارنگاه می کرد وبه مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد!!!!

  34. 3 کاربران زیر از yass بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ [replacer_a] ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﻨﺪ ﻭﺧﺘﻪ ﻧﺮﻓﺘﻢ؟؟؟
    .
    .
    .
    .
    .
    ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺯ ﻭﺧﺘﯽ ﮐﻪ به .... اومدم
    ویرایش توسط farokh : 06-05-2014 در ساعت 12:31 PM
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  36. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3562
    نوشته ها
    205
    تشکـر
    213
    تشکر شده 208 بار در 106 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    .

  38. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط yass نمایش پست ها
    .
    تصویر ندارم
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  39. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    ﺳﺮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻫﺎ ﺳﻮﺍﻻﺗﯽ ﻣﯿﺪﻥ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ !

    ﺩﺭﻋﻮﺽ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﯿﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺗﻮ ﻋﻤﺮﺷﻮﻥ ﻧﺪﯾﺪﻥ !

  40. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    می گویند از ملک الشعرای بهار فرق اشعار بین سعدی و حافظ را پرسیدند و ایشان اینگونه جواب داد :

    آنچه که خواندی و در جا فهمیدی از سعدی ...

    و آنچه که لازم به تامل آمد از حافظ میباشد ...

    و نیز آنچه که به نشاطت آورد از سعدی ...

    و آنچه تو را به خود فرو برده و به تفکرت کشید از حافظ است ....

    10369216_10201121733484817_8233714198198092337_n.jpg[replacer_a]

  42. 4 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    روزی شیطان پیش حضرت موسی رفت. کلاهش را برداشت و سلام کرد.

    موسی گفت: تو کیستی؟

    گفت: من شیطانم.

    موسی گفت: پس شیطان تویی ,خدا آواره‌ات کند.

    شیطان گفت: من به خاطر مقامی که داری آمده‌ام به تو سلام کنم.

    موسی گفت: بگو ببینم چه گناهی است که اگر مردم مرتکب شوند،بر آنها مسلط می‌شوی؟

    گفت:

    وقتی از خودشان خوششان بیاید و فکر کنند اعمال خوبشان زیاد است و گناهانشان کم ....

  44. 4 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    " یخی که عاشق خورشید شد "

    زمستان تمام شده و بهار آمده بود. گل‌ها و گیاهان، یکی یکی سرشان را از خاک بیرون می‌آوردند. تکه‌ی یخ کنار سنگ بزرگ نشسته ‌بود. تمام زمستان سرش را به سینه‌ی سنگ گذاشته بود؛ جای خوبی برای خوابیدن بود. باد سردی که از کوه می‌وزید، تن یخ را سفت و محکم کرده بود. تن‌اش شفاف و بلوری شده بود. چند روزی بود تکه‌ی یخ احساس می‌کرد چیزی تن‌اش را قلقلک می‌دهد. یک روز آرام چشم‌هایش را باز کرد و از لابه‌لای شاخه‌های درختی که کنارش بود، نوری دید.

    کنجکاو شد و به درخت گفت: «کمی شاخه‌هایت را کنار می‌زنی؟»

    درخت با بی‌حوصلگی شاخه‌هایش را کنار زد. تکه یخ چشمش به آفتاب افتاد. - وای چقدر قشنگ است. چرا تا حالا او را ندیده بودم؟!

    درخت گفت: « این خورشید است. من سال‌هاست او را می‌بینم.»

    تکه یخ با خوش‌حالی به خورشید نگاه کرد. بعد با صدای بلند گفت: «سلام خورشید! خوش به‌حالت چقدر زیبایی! خیلی خوشحالم که تو را دیدم. دوست دارم همیشه به تو نگاه ‌کنم. من تا الان با کسی دوست نشده‌ام، تو دوست من می‌شوی؟»

    خورشید صدای تکه یخ را شنید و با مهربانی گفت: «سلام، اما...» یخ با نگرانی گفت: « اما چی؟»

    خورشید گفت: « تو نباید به من نگاه کنی.» و بعد خودش را پشت لکه‌ی ابری پنهان کرد. یخ ناراحت شد، بغض کرد و گفت: «من تو را دوست دارم، من فقط به تو نگاه می‌کنم.»

    خورشید گریه‌اش را دید، دوباره گفت: «باور کن من دوست خوبی برای تو نیستم، اگر من باشم تو نیستی! می‌میری، می‌‌فهمی؟»

    یخ گفت: «باز هم حرف بزن، باز هم بگو، صدای تو خیلی قشنگ است!

    وای مثل این‌که چیزی توی دلم آب می‌شود.» خورشید با ناراحتی گفت: « ولی تو باید زندگی کنی، تو نباید به من نگاه کنی تو نباید...»

    یخ زیر لب گفت: «چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی؟ چه فایده که کسی را دوست داشته‌باشی؛ ولی نگاهش نکنی!»

    روزها یخ به آفتاب نگاه می‌کرد. خورشید و درخت می‌دیدند که هر روز کوچک و کوچک‌تر می‌شود. یخ لذت می‌برد؛ ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه‌ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ، جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان‌جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید. هر جایی که آفتاب می‌رفت، گل هم با او می‌چرخید و به او نگاه می‌کرد. گل آفتاب‌گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است.

  46. 4 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3660
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    135
    تشکر شده 167 بار در 99 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از هر دری سخنی ...


    روزی روزگاری گنجشکی با خدا قهر کرده بود. روزها چنین می گذشت. فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: "می آید. من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد."
    و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند؛ گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود: "با من بگو از آنچه سنگینی سینه ی توست!" گنجشک گفت: "لانه ی کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه ی محقّرم،‌ کجای دنیا را گرفته بود؟" و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست.
    سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت: "ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آنگاه تو از کمین مار پر گشودی." گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود. خدا گفت: "و چه بسیار بلاها که به واسطه ی محبتّم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی..."
    اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد...!




















  48. 4 کاربران زیر از pegah64 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:
    - جرج از خانه چه خبر؟
    - خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.
    - سگ بیچاره! پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
    - پرخوری قربان.
    - پرخوری؟ مگر چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
    - گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.
    - این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
    - همه اسب های پدرتان مردند قربان.
    - چه گفتی؟ همه آنها مردند؟
    - بله قربان. همه آنها از کار زیادی مردند.
    - برای چه این قدر کار کردند؟
    - برای اینکه آب بیاورند قربان!
    - گفتی آب؟ آب برای چه؟
    - برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان.
    - کدام آتشرا؟
    - آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد.
    - پس خانه پدرم سوخت؟ علتآتش سوزی چه بود؟
    - فکر می کنم که شعله شمع باعث این کار شد قربان!
    - گفتی شمع؟ کدام شمع؟
    - شمع هایی که برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!
    - مادرم هم مرد؟
    - بله قربان. زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت ودیگر بلند نشد قربان.
    - کدام حادثه؟
    - حادثه مرگ پدرتان قربان!
    - پدرم هممرد؟
    - بله قربان... مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت.
    - کدام خبر را؟
    - خبرهای بدی قربان. بانک شما ورشکست شد. اعتبار شما از بین رفت وحالا بیش از یک سنت در این دنیا ارزش ندارید. من جسارت کردم قربان. خواستم خبرها راهر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  50. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3562
    نوشته ها
    205
    تشکـر
    213
    تشکر شده 208 بار در 106 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    تصویر ندارم
    نمی دونم چراتصویر نمیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  52. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    نقل قول نوشته اصلی توسط yass نمایش پست ها
    نمی دونم چراتصویر نمیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    خب حتما" لینکش از بین رفته ...

    یا اگه با ضد فیلتر واردش کردی ... اینجوری شده ....
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  53. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    10394487_635974663147679_3593530813726589887_n.jpg
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  54. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    10306241_630801447014317_7235041510237674250_n.jpg

    [replacer_a] بی ریاست....

    اما دروغ جلوه گر و افسونگر است و متاسفانه خیلی ها افسون شدن را می پرستند حقیقت
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  56. 4 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    آهنگر بیمار

    آهنگری بود که با وجود رنج های متعدد و بیماری عمیقاً به خدا عشق می ورزید . روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید:

    تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند دوست داشته باشی؟

    آهنگر سر به زیر آورد و گفت:

    وقتی که می خواهم آهنی را در کوره قرار دهم. آن را روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواهم درآید . اگر به صورت دلخواهم درآمد میدانم که وسیله مفیدی خواهد بود اگر نه آن را کنار می گذارم.
    همین باعث شده که همیشه به درگاه خداوند دعا کنم که خدایا مرا در کوره های رنج قرار ده اما کنار نگذار...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  58. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    [replacer_a] تنها مخلوقی است که نمی خواهد همانی باشد که هست

  60. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  61. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    [replacer_a] داشتن یک موجود در این است که پیر شدن با او را بپذیریم . . .

  62. 3 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  63. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    [replacer_a] بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور

    و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان زنده
    . . .

  64. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  65. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    آلبر کامو

    فردا و دیروز باهم دست به یکی کرده.

    دیروز با خاطراتش مرا فریب داد.

    فردا با وعده هایش مرا خواب کرد وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود...

  66. 4 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  67. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    زندگی از دید حکیم ارد بزرگ

    دانشجویان از حکیم پرسیدند:
    زندگی بیشتر آدمیان را چگونه دیدید ؟

    حکیم بزرگ پاسخ داد :
    بیشتر مردم در خواب و رویا هستند و اندک بیدارانی هم که دیده ام ، در تمام دوران زندگی غم عوام را خورده و بدنبال بیدار کردن آنها بوده اند در این بین زندگی به کام هیچ کدام از این دو نبوده و نیست .

    باز از حکیم پرسیدند :
    راه چاره چیست ؟

    حکیم ارد بزرگ پاسخ داد :

    اینترنت ، اینترنت و باز هم اینترنت ... بیداری با آگاهی بدست می آید و اینترنت بهترین ابزار رشد آگاهی هاست ، کسانی که از خورشید این دستاورد بزرگ بشری گریزان هستند در حقیقت به تاریکی و خواب دلبسته اند ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  68. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  69. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    به یاد داشته باشیم همیشه نگفته ها را میتوان گفت[replacer_a]

    اما گفته ها را نمیتوان پس گرفت.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  70. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  71. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    آدم هاي بزرگ در باره ايده ها سخن مي گويند
    آدم هاي متوسط در باره چيزها سخن مي گويند
    آدم هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند

    آدم هاي بزرگ درد ديگران را دارند
    آدم هاي متوسط درد خودشان را دارند
    آدم هاي كوچك بي دردند

    آدم هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند
    آدم هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند
    آدم هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند

    آدم هاي بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند
    آدم هاي متوسط به دنبال كسب دانش هستند
    آدم هاي كوچك به دنبال كسب سواد هستند

    آدم هاي بزرگ به دنبال طرح پرسش هاي بي پاسخ هستند
    آدم هاي متوسط پرسش هائي مي پرسند كه پاسخ دارد
    آدم هاي كوچك مي پندارند پاسخ همه پرسش ها را مي دانند

    آدم هاي بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
    آدم هاي متوسط به دنبال حل مسئله هستند
    آدم هاي كوچك مسئله ندارند

    آدم هاي بزرگ سكوت را براي سخن گفتن برمي گزينند
    آدم هاي متوسط گاه سكوت را بر سخن گفتن ترجيح مي دهند
    آدم هاي كوچك با سخن گفتن بسيار، فرصت سكوت را از خود مي گيرند.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  72. 4 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  73. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    آنانکه قدر دستان نوازشگر را نمیدانند


    عاقبت پاهای لگدکوب را خواهند[replacer_a]

  74. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  75. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    184460_646429785368579_142210222_n.jpg

  76. 2 کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  77. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    10366293_847605891934653_8523062448857820481_n.jpg

    زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار!

    بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  78. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  79. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    اعتقاد عموم بر این است که با کنار گذاشتن دیگران، میتوانیم پیشرفت کنیم؛

    اما قانون الهی میگوید: دستی را بگیر تا دستت را بگیرند...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  80. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  81. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    فکرشو بکن [replacer_a]

    زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام


    آخر شبا رفتگرا سوار جاروهاشون بشن برن خونه


    موهات :فر" باشه , روش پیتزا بپزی


    خانواده مذهبی باشه اسم دخترو بذاره سیندر الله


    شب خواب ببینی که 1 ماهه داری میری سر کار, صبح که بیدار شدی حقوقشو بگیری


    پشه ها به جای اینکه خونمون رو بمکن، میومدن چربی های اضافه بدنمون رو می مکیدن


    ماهی از آب در بیاد تو ساحل سیگارشو بکشه برگرده تو آب


    همسر دلخواهت رو از بین گزینه های موجود دانلود کنی


    بوق زدن ممنوع باشه ماشینتو بذاری رو ویبره


    حراست دانشگاه دم در با دقت نگات کنه ، اشکالای آرایشیتو بگه ، برات درسش کنه. لوازم آرایش بهت قرض بده ، یادت بده چجور آرایشی بهت میاد


    هر پشه ای وارد خونه ت شه در جا تبدیل شه به یه تراول 50 تومنی


    رو مانیتورت مگس بشینه، با موس بگیریش، بندازیش تو ریسایکل بین


    سايه ات " باشه


    تو گوگل سرچ می کردی "نیمه گم شده ی من " عکساشو واست می آورد راحت پیداش می کردی


    شامپو ضدِ شوره بخوری ، دلشوره هات تموم بشه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  82. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  83. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    توی همایش، سخنران از خانمهای حاضر در جلسه خواست تا در همون لحظه به شوهراشون با اس ام اس بگن [replacer_a] عاشقتم [replacer_a] و بعد جوابها رسیده رو بلند در سالن بخونن

    حالا به تعدادی از جوابها توجه کنید :

    1- با من بودی ؟؟؟؟"
    2- متوجه منظورت نمیشم ؟
    3- باز ماشین رو کجا کوبوندی ؟
    4- چقدر پول لازم داری حاشیه نرو .
    5- چیه باز امشب مامانت اینا دعوتن خونمون ؟
    6- یه راست برو سر اصل مطلب .....
    7- یا خدا باز چه دسته گلی به آب دادی ؟
    8-شما
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  84. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  85. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    يک انسان عقلاني بايد قبل از قضاوت کردن در مورد فردي،

    حداقل 10 ساعت با او تعامل فکري رودررو برقرار کند تا با جهان او آشنا شود.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  86. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  87. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3881
    نوشته ها
    187
    تشکـر
    171
    تشکر شده 212 بار در 124 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    اگر شب کسی را در حال گناه دیدی،
    فردا به آن چشم نگاهش نکن، شاید سحر توبه کرده و تو نمی دانی

  88. 3 کاربران زیر از nasimi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  89. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    تنها کسی که باید دگرگون شود، خودتان هستید؛ خودتان که دگرگون شوید، همه ی اوضاع و شرایط پیرامون تان نیز دگرگون می شود.






  90. 3 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  91. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    در سرزمین من [replacer_a]
    نگاه کودکش پر از آرزوست : نگاه جوانش پر از حسرت و نگاه سالمندش پر از افسوس .
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  92. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  93. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : از هر دری سخنی ...

    ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻗﺮﺹ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ [replacer_a]

    ﺟﺎﯼ " ... ﻫﺎﯾﯽ " ﮐﻪ ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﻗﺮﺹ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺭﺍ ، ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  94. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 9 123 ...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد