سلام
یه مشکلی دارم نمیدونم راه حلی براش دارید یا نه
متاسفانه در رویدادهایی مثل لحظه سال تحویل ، خداحفظی برای سفر و .... خیلی زود گریه ام میگیره
ایا دارویی راه حلی برای من دارید تا بتونم به این احساس بد غلبه کنم
ممنون میشم راهنماییم کنید دارم کم کم به مشکل بر میخورم با همسرم
خوب این ممکنه از دل نازکه شما یا دل رحمی بیش از حد ..یا احساسی بودنتون باشه .... اتفاقا خیلی خوبه ..فقط باید خوب ازش استفاده کنی ..نوشته اصلی توسط nasim423
مثلا به جای اینکه احساسی باشی و گریه کنی ... احساسی باش ومحبت کن
بله شاید از دل نازکی من باشه اما داره برام مشکل ایجاد میکنه مثلا به من میگه یاد کسی یا چیزی میفتی که این حرف کلا ادمو میسوزونه
!!!!! لحظه ی سال تحویل همه این حسو دارن ! خداحافظی هم سخته - در کل خوش به حال شوهرت - زن باید احساسی باشه
در ضمن مشکل از شما نیست !!! مشکل از شوهرتونه !! اخه اینم شد حرف ! باهاش صحبت کن حتما البته مهربانانه و بگو من اینجوریم ذاتم اینه اگه با احساساتم مشکل داری و باعث میشه به من که عشقتم شک کنی در حالی که این اصلا مریضی نیست ببر درمانم کن !
خوب نگا کن . ادم احساسی جوریه که خودش رو میبینه تنها ... مثلا از یه چیزی ناراحته .. دوس داره به کسی حرفی نزنه .. ولی انتظار داره طرف مقابلش بفهمه که مشکلش چیه وبیاد دلداریش بده ... ولی درصورتی که تنها خودش مشکلشو میدونه وبه کسی چیزی نگفته ...بله شاید از دل نازکی من باشه اما داره برام مشکل ایجاد میکنه مثلا به من میگه یاد کسی یا چیزی میفتی که این حرف کلا ادمو میسوزونه
شما اینجورید ؟؟؟
خوب ببینید دوست عزیز این احساس شما بد نیست باور کنید این یه نعمته که ما زن ها اینقد احساسی هستیم من خودم با کوچکترین اتفاقی که توش مهربونی باشه خدافظی باشه فورا احساسی میشم وبه قولی اشکم دم مشکمه البته بهتره که بعضی جاها خودمون رو کنترل کنیم من جای شما بودم سعی میکردم به همسرم بفهمونم که داره اشتباه میکنه ونظرشو دراین مورد عوض میکردم
ممنون از همتون بابت دلگرمی که بهم دادید شاید اینهمه احساس از نظر شما خوب باشه اما خودم دوستش ندارم میخواستم بدونم ایا خبر دارید درمان داروی داره تا من بتونم کمی به احساساتم غلبه کنم میترسم روی دختر نه ساله ام هم تاثیر بگذارم و اون هم اینجوری بشه که اصلا دوست ندارم ممنون از همتون
منم وقتی مست میکنم میشینم فیلم تایتانیک نگاه میکنم خدا شاهده زار زار گریه میکنم...
فردا از کار خودم خندم میگیره :دی
کسی حالمو نپرسه...
دیگه حالی ندارم...
فقط نفس میکشم...
این که مشکل نیست یکی از تفاوت های بارز زن ومرد همین احساساتی بودنه شاید الان همسرت متوجه نشه اما بعد میبینه واقعا خیلی حساس و دل نازکی تازه عزیزم این مشکل تو تنها نیست فکرکنم همه زنا اینطورن منم وقتی شوهرم میخواد بره سرکار از یه روز قبلش عزا میگیرم و موقع رفتن که دیگه واویلا میشه حس میکنم دنیام داره چپ میشه و هااایی هایی گریه میکنم!بعد تازه وقتی برمیگرده این دفعه از خوشحالی گریه میکنم خودشم خندش گرفته میگه پ چه برم چه بیام تو گریه میکنی؟و منم خنده میندازه ابجی شوهرتو هم بالاخره متوجه میشه چه احساسی داری فقط دربارش بیشتر باش حرف بزن و یه خورده جلوی گریه بیش از اندازه که حوصله مرد رو میبره بگیر ببین چجور جواب میده ایشالا که خوب پیش بره
پسر کوچک از پدرش پرسید که چرا [replacer_a]بی‌دلیل گریه میکنند؟
پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زنان برای «هیچ چیز» گریه میکنند.
پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل شد ولی هنوز نمی‌دانست که چرا زنها بی‌دلیل گریه میکنند.
بالاخره سوالش را برای خدا مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را میداند.
او از خدا پرسید: خدایا، چرا زنان به آسانی گریه میکنند؟
خدا گفت:
زمانی که زن را خلق کردم میخواستم او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه‌های او را آنقدر قوی آفریدم تا بار تمام دنیا را به دوش بکشد.
و همچنین شانه‌هایش آن قدر نرم باشد که به بقیهمادر بدهد.
و من به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده‌اند او تسلیم نشودو همچنان پیش برود.
به او توانایی نگهداری از خانواده‌اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون این که شکایتی بکند.
به او عشقی داده‌ام که در هر شرایطی بچه‌هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آنها به او آسیبی برسانند.
به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.
به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی‌رساند اما گاهی اوقات توانایی همسرش را آزمایش میکند و به او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش باقی بماند.
و در آخر به او اشکهایی دادم که بریزد.
این اشکها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آنها نیاز داشته باشد.
او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک میریزد.
خدا گفت: می‌بینی زیبایی یک زن در لباسهایی که می‌پوشد نیست.
در ظاهر او نیست و در شیوه آرایش موهایش نیست .
و بلکه زیبایی یک زن در چشمهایش نهفته است.
زیرا چشمهای او دریچه روح اوست و قلب او جایی است که عشق او به دیگران در آن قرار دارد ...
خـــــدانـگهــــــدار
بسیار خوب پس همه این همه غلیان احساساتو خوب میدونید اما من هنوزم سوالم پابرجاست ایا کسی میدونه با درمان دارویی میشه ازش کم کرد یا نه خوب من سعیم رو کردم تا بتونم گاهی جلوی احساساتم رو بگیرم اما زیاد موفق نبودم
خب هرکسی ذاتی خاص داره که سرشت واقعی اونه ...
و قابل تغییر نیست ...
ولی انسان میتونه قلبشو تغییر بده و از حالت رقت خارجش کنه ...
در گذشته برای کسایکه مثلا" قلب سختی داشتن و دیر گریه میکردن ... آش عدس درست میکردن چون عدس باعث رقت قلب میشه و طرف راحت گریه میکنه ...
ولی این خوده شماهستید که راه کنترلشو میتونید به دست بگیرید ...
البته دختران وپسران تا قبل از بلوغ به یک میزان گریه میکنند، چراکه ترشح هورمون پرولاکتین که باعث تحریک تولید اشک میشود به یک میزان در هر دو جنس تولید میشود. اشك احساسي حاوي هورمونها و پروتئين هاي بيشتري ميباشد. اين اشك حاوي هورمونهاي پرولاكتين، هورمون رشد، آدرنوكورتيكوتروپين، آندروفين و فلز منگنز ميباشد.
پس شاید بشه از این راه کنترل هورمونها به نتایجی دست پیدا کنی ...
خـــــدانـگهــــــدار
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
