نوشته اصلی توسط
aliranji
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت ادمین محترم و تمام کاربران این سایت
اسم من ... هست 22 سالمه -خدمت سربازی رو تمام کردم - در حال حاضر دانشجو هستم و نصف روز مشغول به رانندگی لیفتراک در یک شرکت تولیدی هستم
8 ساله که دختری رو به شدت دوست دارم ( ایشون پیش دانشگاهی هستند و 18 سالشونه ) و به رابطه ای به جز ازدواج با اون فکر نمی کنم
مدت 2 هفته میشه شماره اون رو به طریق غیر مستقیم گیر اوردم و الان باهاش رابطه تلفنی دارم - ایشون بعد از هفته اول اشنایی درخواست کردن که همین نیمه شعبان به خواستگاریشون برم - گفتند که خواستگار داره و این حرفا ؟
البته ناگفته نماند که بعدش از من سوال کردند که اگه قرار باشه به دانشگاه ازاد برن بنده خرج تحصیل ایشون رو تقبل می کنم یا خیر ؟
الان وضعیت مالی خوبی ندارم خودم دوستدارم یه حداقل شرایط ازدواج رو فراهم کنم بعد برم خواستگاری ایشون - به خودشون هم گفتم اما در جواب گفتند من برای خودت گفتم خواستگار دارم والسلام
]من بهشون گفتم شماره مادرتون رو بدید با خانواده خدمت برسیم - ایشون در جواب گفتند که من شماره رو فقط و فقط به مادرتون میدم و بعدشم گفتند راجع به ایشون با خواهرم صحبت کنم ؟
(وضعیت اقتصادی - فرهنگی خانواده های ما شبیه به هم هست یعنی زیاد اختلاف نداریم )
موندم با دست خالی برم خواستگاریش یا هر جوری شده متقاعدش کنم یک مقداری صبر کنه تا خودمو جم و جور کنم ؟
تو امپاسم از یه طرف نمی خوام ایشون حتی یه درصد به خودشون این طرز فکر رو بدن که من دنبال رابطه ای به جز ازدواج هستم از طرفی هم خوب گفتم اون حداقل شرایط ازدواج رو ندارم ؟
چی کار کنم ؟
ای که دستت می رسد / کاری بکن ...