نوشته اصلی توسط
وحید110
من46با یک دختر32جهت ازدواج اشنا شدم حدود6ماه بعذ از ماه اول من رابطه را قطع کرذم حدود2ماه بعد فکر کردم من 46 اون32 فوق لیساتس و کارمند چه خوبه بیشتر اشنا بشیم زنگ زدم و رابطه دوباره شروع شذ من بعد از 2ماه دیدم با من ساز\گار نیست و کشیدم کنار اما اون به وضع عجیبی میگه عاشقمه و اومد به محل کارم و بالاخره به همکارانم گفت زن صیغه ای منه و ابروی منو برد من تو این مدت هرچقدر خاهش کردم التماس کردم افاده نکرده و چون نقطه ضعف منو گیر اورده میگه اگه با من ازدواج نکنی میام اداره منم واقعا میترسم و بهش گفتم میترسم روانشناس هم رفتیم اونجا هم برای چندین بار گفتم نمیخام اما ول کن نیست میگه همه این کارهام ازروی عشقه من واقعا مستاصل شده ام بنظرتون چیکار کنم.خیلی ممنونم