نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: عاشق کردن پسر

1240
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4153
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Post عاشق کردن پسر

    سلام . من دختری 24 ساله هستم. سال قبل با پسری 31 ساله معقول تو دانشگاه اشنا شدم. روابط ما خوب بود من تو درس ها بهش کمک میکردم و اونم راضی بود.
    نمیدونم چی شدبه فکر عاشق کردنش افتادم. گفتم ببینم میتونم عاشق بشه یا نه
    برام از گذشتش گفته بود 21 سالش که بود عاشق شده بود ولی هوس بود....... از عشق و دخترا میترسید . هرچی میگفتم نمیشد . رابطه ما تا ماه قبل ادامه داشت ولی یک دفعه نمیدونم چش شد از کنارم رفت حتی اس نمیداد و منم که مغرورم اس نمیدادم. تو دانشگاه میبینمش خیلی گوشه گیر شده و تو خودشه. انگار از این دنیا جداست.
    همیشه شاد بود منو شاد میکرد وقتی غصه داشتم ولی حالا نگرانشم خیلی.....
    کمک کنید راه حل بگید.
    خصوصیتش:
    مغروره. متولد اسفنده. با وقار. خیلی فکر میکرد سطح بالاست.

  2. کاربران زیر از باد بهاری بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3660
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    135
    تشکر شده 167 بار در 99 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : فراموشی گذشته

    سلام عزیزم ،شما فکر نمی کنید ک این غرورتون بی مورده ؟شاید ایشون مشکلی دارن ک الان به کمک شما نیاز دارن ،اینکه الان شما به سمت ایشون برید و دلیل رفتارشون رو بپرسید اصلا شکستن غرور نیست و فقط به این فکر کنید ک بدون هیچ دلیلی فقط به عنوان یک دوست از رفتارشون ودلیل رفتارشون بپرسیدو بعنوان یک دوست بخواید کمکشون کنید ...

  4. کاربران زیر از pegah64 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : فراموشی گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط باد بهاری نمایش پست ها
    سلام . من دختری 24 ساله هستم. سال قبل با پسری 31 ساله معقول تو دانشگاه اشنا شدم. روابط ما خوب بود من تو درس ها بهش کمک میکردم و اونم راضی بود.
    نمیدونم چی شدبه فکر عاشق کردنش افتادم. گفتم ببینم میتونم عاشق بشه یا نه
    برام از گذشتش گفته بود 21 سالش که بود عاشق شده بود ولی هوس بود....... از عشق و دخترا میترسید . هرچی میگفتم نمیشد . رابطه ما تا ماه قبل ادامه داشت ولی یک دفعه نمیدونم چش شد از کنارم رفت حتی اس نمیداد و منم که مغرورم اس نمیدادم. تو دانشگاه میبینمش خیلی گوشه گیر شده و تو خودشه. انگار از این دنیا جداست.
    همیشه شاد بود منو شاد میکرد وقتی غصه داشتم ولی حالا نگرانشم خیلی.....
    کمک کنید راه حل بگید.
    خصوصیتش:
    مغروره. متولد اسفنده. با وقار. خیلی فکر میکرد سطح بالاست.

    خب دوست عزیز شاید به اینکه شما دارید اونو امتحان میکنید پی برده ...

    و ترس از تکرار گذشته اونو به این حال انداخته باشه ...

    به هرحال اون حسی که شما در عاشق کردن ایشون در دلتون داشتید رو طرف مقابل میتونه حس کنه ...

    پس اگر قرار به ادامه این رابطه در حد دوستی ساده هستید ... و انتظاری ازش برای اینده ندارید ....

    بهتره بیشتر از این واردش نشید تا در اینده مشکلات جدید پیش نیاد ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3562
    نوشته ها
    205
    تشکـر
    213
    تشکر شده 208 بار در 106 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : فراموشی گذشته

    سلام
    البته این نظر منه شاید میخواید یه مدت تنها باشه وسنگاشو باخودش واکنه شاید

  7. کاربران زیر از yass بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : فراموشی گذشته

    دقیقا" مردا اینجورین .......

    یه مدت خلوت میکنن تا فکر کنن ...

    پس بهتره همینجور که یاس ام میگه تنهاش بذاری ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : فراموشی گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط باد بهاری نمایش پست ها
    سلام . من دختری 24 ساله هستم. سال قبل با پسری 31 ساله معقول تو دانشگاه اشنا شدم. روابط ما خوب بود من تو درس ها بهش کمک میکردم و اونم راضی بود.
    نمیدونم چی شدبه فکر عاشق کردنش افتادم. گفتم ببینم میتونم عاشق بشه یا نه
    برام از گذشتش گفته بود 21 سالش که بود عاشق شده بود ولی هوس بود....... از عشق و دخترا میترسید . هرچی میگفتم نمیشد . رابطه ما تا ماه قبل ادامه داشت ولی یک دفعه نمیدونم چش شد از کنارم رفت حتی اس نمیداد و منم که مغرورم اس نمیدادم. تو دانشگاه میبینمش خیلی گوشه گیر شده و تو خودشه. انگار از این دنیا جداست.
    همیشه شاد بود منو شاد میکرد وقتی غصه داشتم ولی حالا نگرانشم خیلی.....
    کمک کنید راه حل بگید.
    خصوصیتش:
    مغروره. متولد اسفنده. با وقار. خیلی فکر میکرد سطح بالاست.
    سلام عزيز. به نظر من بهتره توي يه فرصت مناسب بري كنارش و بهش بگي كه مشكلي واسش پيش اومده ؟ و بهش پيشنهاد بدي كه اگه كاري از دستت برمياد واسش انجام بدي

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد