نوشته اصلی توسط
fahimeh.h.s.i74
با سلام خدمت همه ی کسایی ک دور هم جمعن تا مشکلات ما جوونا رو حل کنن .
من 19سالمه 4ساله با ی پسری دوست بودم خیلی هم همدیگه رو دوست داشتیم قصدش ازدواج بود و همه ی فامیلو خانواده ی پسر میدونستن ک ما همدیگه رو دوست داریم و قصدمون ازدواجه اما فقط خانواده پسر میدونستن و من بدلیل سن کمی ک داشتم واجازه ندادم خانوادم متوجه این موضوع بشن طو الان سه ماهه ک یکی از اقوام مادرم ب خاستگاری من اومده و من هیچ شناختی از این پسر نداشتم و نمیدونم چی شد فقط چون میگفتن و شنیده بودم از دوستام ک ادم نباید با دوست پسرش ازدوامج کنه منم نمیدونم چی شد ک ب این خاستگارم جواب مثبت دادم و نامزد کردم حالا متاسفانه من هر کاری میکنم فکر دوست پسرم از سرم بیرون نمیاد وتازه متوجه شدم ک چ اشتباه بزرگی کردم و الان نامزدم بدلیل اینکه برادرش خانومشو طلاق داده همه رو مثل همون زنداداشش میبینه و همش میگه زن باید با همه شرایط مردش کنار بیاد و زندگی کنه .و متاسفانه اصلا ابراز احساسات نمیکنه بمن و من یادم ب دوست پسرم ک میفته ک اون همه حرفاو کاراش با قربون صدقه رفتن انجام میداد اذیت میشم ک الان این نامزدم اصلا نسبت بمن ابراز احساسات نمیکنه همش خودم ازش میپرسم دوسم داری ؟بگو فدات شم بگو عزیزم نمیدونم دیگ خسته شدم و الان شرایط سختی دارم ونمیدونم چیکار کنم هرچی فکرشومیکنم میبینم دوست پسرم خیلی بهتر بود .یکی از کارایی ک نامزدم کرد رو الان براتون میگم تا خودتون قضاوت کنید من خطمو عوص کرده بودم و گوشیمو فرمت و هیچ برنامه ی اینترنتی ای نداشتم ی روز دیدم ی شماره از طرف برنامه اینترنتی تانگو برام پیام دعوت ب تانگو داده بعد نامزدم شماره رو برداشت و سیو کرد و وارد تانگو شد دید ی دختره خلاصه گیر داد ک دختره دوستته و تو شمارتو دادی ب دوستت و من وقتی عکسه رو دیدم اصن نشناختم و هرچی قسم میخورم باور نمیکنه خلاصه دو دیقه بعد گوشیشو چک کردم دیدم کلی پیام عاشقانه ی باز نشده توی صندوق بررسی شده های گوشیش هست و اسم طرف ب اسم ی مرد سیو بود کلی ناراحت شدم و اومد بمن گفت اینا مال قبل از اینکه بیام خاستگاریت و مهم الانه ک من با کسی نیستم .نمیدونم چیکار کنم منم پذیرفتم. ولی الان هرچی فکرشو میکنم دلم پیش همون پسریه ک باهاش دوست بودم چیکار کنم
راهنماییم کنید تورو خدا