با سلام
من یه پسر 23 ساله هستم
چند سالی شده که دیگه به چیزی احساسی ندارم نه احساس شادی و نه ناراحتی
و بیشتر اوقات یا بهتر بگم همیشه تنهام و به هر کس تکیه دادم و دستشو گرفتم تا کمکش کنم اونم نامردی نکرده و کمرمو شکسته
و دیگه نمیتونم به چیزی فکر کنم یا اوی که دوست دارم تو فکرم نگه دارم و الان که موقع امتحانات هستش نمیتوم درس رو تو فکرم نگه دارم و همون لحظه از یادم میره
حدود یک ماه هم شده احساس میکتم سایه سیاهی از جلو چشمام رد میشه و قبلا هم یه بار جن زده شده بودم که با دعا و ... یکمی حل شد
اما نمیدونم چرا نمیتونم به خونوادم هم محبت کم
من دلم سنگ نیست اما خودمو خیلی با چاقو و ... زدم که فقط این کار آرومم کرده چون از اول نتونستم احساسمو چه به خونوادم و چه به دوستام بروز بدم برای همین تو دل خودم موندن اینم بگم که از استعداد خوبی برخوردارم برای انجام دادن کارها چون تا حالا فکر کنم حدود 15 تا کار انجام دادم ولی به بهانه ای عوضش کردم
من درک خوبی به مطالب دارم اما چند وقتیه که حس میکم دیگه خودمو نمیشناسم
و به جنس مخالف هم هر طور باشه از زیباترین و خوشگلترینشو تا بدترین و ثروتمند ترینشون حسی ندارم
کمکم کنید چون کاری جز خودکشی به ذهنم نمیاد با این بی پولی که دارم لیسانس میخونم و وضعیت جامعه فقط بظر خودم خودکشی تنها راه حل منه
امیدوارم این پیام رو دلت نکنید و خوب خونده باشید
منتظرتونم
لطفا جواب رو به ایمیلم بفرستید