نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: بریدن از زندگی

1881
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4237
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    بریدن از زندگی

    با سلام
    من یه پسر 23 ساله هستم
    چند سالی شده که دیگه به چیزی احساسی ندارم نه احساس شادی و نه ناراحتی
    و بیشتر اوقات یا بهتر بگم همیشه تنهام و به هر کس تکیه دادم و دستشو گرفتم تا کمکش کنم اونم نامردی نکرده و کمرمو شکسته
    و دیگه نمیتونم به چیزی فکر کنم یا اوی که دوست دارم تو فکرم نگه دارم و الان که موقع امتحانات هستش نمیتوم درس رو تو فکرم نگه دارم و همون لحظه از یادم میره
    حدود یک ماه هم شده احساس میکتم سایه سیاهی از جلو چشمام رد میشه و قبلا هم یه بار جن زده شده بودم که با دعا و ... یکمی حل شد
    اما نمیدونم چرا نمیتونم به خونوادم هم محبت کم
    من دلم سنگ نیست اما خودمو خیلی با چاقو و ... زدم که فقط این کار آرومم کرده چون از اول نتونستم احساسمو چه به خونوادم و چه به دوستام بروز بدم برای همین تو دل خودم موندن اینم بگم که از استعداد خوبی برخوردارم برای انجام دادن کارها چون تا حالا فکر کنم حدود 15 تا کار انجام دادم ولی به بهانه ای عوضش کردم
    من درک خوبی به مطالب دارم اما چند وقتیه که حس میکم دیگه خودمو نمیشناسم
    و به جنس مخالف هم هر طور باشه از زیباترین و خوشگلترینشو تا بدترین و ثروتمند ترینشون حسی ندارم
    کمکم کنید چون کاری جز خودکشی به ذهنم نمیاد با این بی پولی که دارم لیسانس میخونم و وضعیت جامعه فقط بظر خودم خودکشی تنها راه حل منه
    امیدوارم این پیام رو دلت نکنید و خوب خونده باشید
    منتظرتونم
    لطفا جواب رو به ایمیلم بفرستید
    ویرایش توسط sajil8 : 06-17-2014 در ساعت 09:36 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4128
    نوشته ها
    279
    تشکـر
    12
    تشکر شده 175 بار در 127 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : بریدن از زندگی

    وقتی خداوند هست تنهایی معنا نداره . مشکل شما اینه که تنهایی رو بوجود میارید و از همه مهم تر ایمان قلبی به خداوند ندارید . به اینکه خداوند که کامل ترین موجود و گل بی عیب هست از رگ گردن به شما نزدیک تره اما شما دنبال خلق خدا برای ابراز احساسات و .. دارید . انسان ها مدام در حال تغییر ان . انسان خوب امروز ممکنه انسان پست فردا باشه و بر عکس . در این روز و زمونه هم متاسفانه هرکسی مشکلات و عواطف و .. مختص خودشو داره و به هرکسی جز پدر و مادر نمیشه اعتماد کرد پس هرکسی رو لایق درک و فهم و ابراز احساساتتون ندونید .
    هر چه قدر مسایل رو در خودتون بریزید میشید یک بمب ساعتی که هر لحظه ممکنه منفجر بشه و هم خودشو نابود میکنه هم اطرافیان رو و جز خرابی و نابودی چیزی نداره . شما اول اینکه نا امید هستی دوم مشکلات رو در خودت میریزی و زندگی رو بیش از حد سخت میگیری و سوم احتمالا از خداوند دوری چون ذکر نام خداوند و یادش ارامش بخش قلب هاس و از هزارتا مسکن هم بهتر عمل میکنه .
    شما با این کار جز ضرر به خود کاری دیگه ای نمیکنید و بدتر فکر کردن خودکشی جز نابودی شما نه سودی برای دیگران داره نه اهمیتی و نه ضرری .
    سعی کنید مطالعه کنید . ورزش کنید . دنبال علایق مفید خودتون برید و در کار و رشته ای موفق باشید
    همه این افکار بیهوده تو سن شما یا بیشتر برای نداشتن امید و انگیزه و هدف درستی در زندگیه .
    وقتی انسانی اهدافی برای زندگی نداشته باشه پس زندگی هم تکراری و بیهوده میشه و در اخر میرسه به پایان دادن به این زندگی . زندگی یه انتخاب و یه فرصته . انتخاب برای لذت بردن و تلاش برای اهدافتون و رسیدن به مدارج بالا و یا زندگی نکردن و رفتن به زندگی ابدی بدون هیچ توشه ای
    پس دنبال هدف در زندگیتون باشید و برایش تلاش کنید . افکار بیهوده رو دور بریزید و به خداوند نزدیک تر باشید . داشتن حتی یک دوست صمیمی مانند مادر میتونه ارامش بخش شما باشه .
    انشالله موفق باشی . مشکلات رو شکست بده نه مشکلات تو رو
    امضای ایشان
    "اگر امیدی نداری ... امید بساز "
    "あなた
    望を作る希望しない場合は"
    ..........................................
    "


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد