سلام دوستای خوبم همونطور که تو پستای قبلیم هم هست من و همسرم بعد هفت سال آشنایی الان دو ماه مونده به عروسیمون و من شدیدا اعصابم بهم ریخته آخه ما همشهری نیستیم خانواده همسرم خیلی عقیده ای به گرفتن عروسی ندارن اما خانواده خودم خیییییلی دوست دارن عروسی بگیریم پدرم میخواد خودش تو شهر خودمون برا فامیلامون جشن بگیره اما میگن الکی نیست که زن گرفتن میگن بقیه مخارج عروسیو که میشه همه چیز جز شام و سالن همسرم باید بپردازه پدرشم هیچ کمکی بهش نمیکنه از طرفی هم پدر شوهرم اینا قرار بود بود مسکن مارو تامین کنن متاسفانه خونشون کامل نشده ماهم خونه رهن کردیم منو همسرم هرچی پس انداز داشتیم گذاشتیم برا رهن خونه حتی یه وام با بهره بالااا هم گرفتیم کلی اقساط داریم من عروسی دوست دارم اما فک میکنم بتونم با نگرفتنش کنار بیام اما خونوادم بهیچ وجه قبول نمیکنن نمیدونم همسرم میخواد از کجا این پولو بیاره آخه... به خودشم میگم میگه جور میشه اما من میدونم واقعا راهی نداره بنظرتون یه جشن انقد ارزش داره که اینجوری اعصاب آدمو بهم بریزه من چی به خونوادم بگم که قانع شن؟ :-(